امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / غبارها را باید کنار زد تا واقعیت ها خودِ حقیقیِ خویش را به تماشا بگذارد. باید تاریخ را، خوانشی نو داشت تا کهنگی نتواند حقیقت ها را از نگاه نو جویان دور بدارد. باید نگاه پر سوال نسل نو را به جواب رساند که از چرایی انقلاب می گویند. از دلایل نهضتی که برپا شد و رژیم شاهنشاهی را از پا انداخت. چرایی و چیستی نهضت را باز باید گفت تا بداند نسل نو که چرا به سمت انقلاب رفتیم و چگونه به پیروزی رسید انقلاب که با پسوند اسلامی، ثبت تاریخ شد.
این که چرا مردم برخواستند را باید در توسعه ستم بی مهار رژیم طاغوت یدید و بررسی کرد. در زندان های انباشه از آزادی خواهان. در فقری که همخانه بسیاری از مردمان این دیار بود. در تحقیری که با قانون کاپیتولاسیون در حق همه ملت روا می داشتند. در توسعه سیستمی فساد اجتماعی، در راه اندازی قمارخانه ها و عشرت کده ها، در توزیع نامناسب فرصت ها و سرمایه ها، در همه آنچه مردم حق خود می دانستند ولی از آنان دریغ شده بود. این ها مردم را که از ستم به فغان آمده بودند به میدان کشاند تا کاری تاریخی انجام دهند اما در ماهیت و چیستی انقلابِ اسلامی هم به تاکید موکد می توان گفت، انقلاب، نه از دهانه تفنگ ها ادا می شد و نه از پشتوانه و برنامه ریزی قدرت های خارجی برخوردار بود بلکه انقلاب در حقیقت واژه های دینی، ظهور می یافت و دقیقا، انقلابِ کلمات بود. امامِ انقلاب، به هزار تاکید، مردم را و به ویژه نخبگان را به نهضت کلمه دعوت می فرمودند. در این نهضت، گلوله، سهمی – چندان- نداشت هر چند گروه های چریکی با گرایش های مختلف مذهبی و سیاسی هم با طاغوت مبارزه می کردند. واقعیت ماجرا این است که خشونت، – حتی آنچه خشونت انقلابی و جنگ مسلحانه و ترور می نامیدند- نمی توانست برای خود نقشی پر رنگ تعریف کند. آنان که دست به قبضه تفنگ می بردند، هندسه دیگر و هدف دیگری داشتند. روح ا… انقلاب اما، مرد کلمات روشن بود و به کلماتِ حواریونش هم روح می دمید. با این هندسه بود که انقلاب مهندسی می شد و در جان مردم می نشست.
این سخنان بود که بیداری می آورد و الا از غرش تفنگ ها که جز سکوت، چیزی برنمی خیزد. امام قائل به مبارزه مردمی بود و هرگز اجازه ترور به کسی نمی داد و حتی بچه مذهبی هایی هم که تفنگ به دست گرفته بودند و معتقد به راه فقاهت و فتوا و حکم بودند می دانستند که نه حکم، که فتوایی هم در جواز مشی مسلحانه نمی توانند از امام بگیرند لذا به سراغ دیگران می رفتند که شرح آن در اوراق تاریخ خواندنی است. امام و یارانش، از مرزها نه اسلحه که، ابزار صلاح و اصلاح، کتاب و اعلامیه و نوار، وارد می کردند و کلمه تا مردم نه در هیجان صدای تفنگ که در روشنا و اقناع حقیقت به میدان بیایند. این رویکرد بود که تفاوت ها را نشان می داد و همین مشرب مبارزاتی بود که مورد اقبال مردم هم قرار گرفت تا در تظاهرات های گسترده یک نام و یک تصویر هزاران بار پرشمارتر از نام و تصاویر دیگر بر سر دست مردم بلند و از حنجره شان فریاد شود؛ نام خمینی که با پیشوند امام، زیبا ترین کلمه بود و تصویری که بعد از کسوفی ۱۵ ساله، خورشید گونه بر سر دست ها می درخشید. تصویری که باز سیمای روح ا… بود. این هم معنایش روشن بود؛ همراهی ملت با مردی که با کلمه به قیام برخواسته است. انقلابی که تعالی انسان را هدف می داند و برای این همه ظرفیت ها را فعال می کند….