امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / قانون و اجرای آن دو مقوله جدا از هم هستند، قانونی که نوشته و تایید و ابلاغ شود اما کارایی نداشته باشد و یا در اجرای آن قصور شود و یا بنا به دلایلی صدها تبصره به آن الصاق شود که دیگر اسمش قانون نیست، بلکه یک بیانه سیاسی و یا یک بخشنامه اداریست!
یکی از دلایل عقب ماندن کشورمان از غافله پیشرفت جهانی و حتی در منطقه همین اصل مهمی است به نام قانون گریزی، عاملی که تمامی مبانی حکومتی را زیر سؤال میبرد، قانون که دکان طباخی نیست که هر جایش را که خوشمان آمد برایمان در ظرف قرار دهند و هر جایش را که خوشمان نیامد هم چون آشغال بیرون بریزیم!
وقی قانون منع به کارگیری بازنشستگان مصوب و پس از تأیید حتی ضرب العجل گذاشتند که اگر بازنشستگان تا فلان تاریخ از مسند مسئولیت خارج نشوند فلان کار را خواهیم کرد و… بسیاری خوشحال شدند که قرار است در این کشور حداقل یکبار قانون با قدرت و بی تبصره و اما و اگر اجرایی شود و شصت َشغله ها، ده شغله ها و چندشغله هایی که مناصب به جانشان بسته است خلع ید شوند تا جوان ترها فضای لازم برای تنفس و عرض اندام و تزریق خون نو در مدیریت های خسته، فرتوت، پیر و وامانده کشور را داشته باشند. اما اتفاقی که افتاد در کوتاه ترین زمان ممکن لابی گری های سنگین شروع به کار کردند و همان اتفاقی افتاد که نباید میافتاد، قانونی پیشرو را از درون و محتوایش خالی کردند و تبدیلش کردند به یک عامل خنثی که نه کور کرد و نه شفا داد.
چون اطلاع رسانی، شفافیت و چرخش آزاد اطلاعات در کشور ما بیشتر به طنزی میماند تا یک اصل مهم در دموکراسی، لذا هیچکس نفهمید آمار خارج شدگان از طریق این قانون چند نفر بود و از چه ارگانهایی و یا چند نفر از این قانون مستثنی شدند!
قانونی که دچار استثنات متوالی و در قاب مصلحت اندیشی قرار داده شود دیگر نامش قانون نیست بلکه ادای قانون درآوردن است، اجرای این چنین قوانین شأن حاکمیت و مردم را به شدت زیر سؤال میبرد، قانون وضع میشود که مستثنیات را از بین ببرد، به مردم اعتماد بخشی کند و امیدشان را به امنیت اجتماعیشان بیشتر و بیشتر کند!
قانون یعنی فصل الخطاب حاکمیت، مردم و ساری و جاری شدن آن از صدر تا ذیل بدون در نظرگرفتن جایگاه، القاب، نشانهها و… چرا باید حدود هزار نفر از برادران یا خواهران بازنشسته همچنان بر صندلی های قدرت، مکنت و امکانات ویژه چسبیده باشند؟! چرا باید اصولاً اینگونه قوانین پر از چالش و ناشدنی را مصوب کنیم آن هم با آن همه تبلیغات و داد و فریاد، آیا بهتر نبود آرام و با چراغ خاموش و در خفا بخشنامه میکردیم که محرمانه تعداد محدودی را از دایره قدرت و مدیریت جمع میکردیم و بقیه ای را که نمیخواستیم مثل سال های گذشته سر جایشان میگذاشتیم و مسئولیت های بیشتری را هم حبهشان میکردیم بدون این که چون همیشه آب از آب تکان بخورد.
قانون یعنی زندگی، یعنی امنیت، یعنی اعتماد، یعنی عدالت، اگر معنایش را عملیاتی نکردیم بهتر است تبدیل به بخشنامه اداریاش کنیم و یا کوزهای و آبی و نوشیدنش …!!