امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / انسان اگر حرکت نکند مثل آبی که از حرکت باز می ایستد، به مرداب تبدیل می شود. حالا آب، در زمین می ماند و می گندد و می گنداند و به مایه ممات تبدیل می شود، انسان در خویش می ماند و رکود همان بلایی را سرش می آورد که بر سر آب و زمین آمد. یعنی او به ظاهر حرکت دارد و حتی شاید همه جهان را هم بگردد اما در خویش، حرکتی را احساس نمی کند. همین هم او را زمین گیر می کند. زمین گیر هم نمی تواند مسیری را بر گزیند که به حق انتخاب نیاز داشته باشد اما کسی که اهل حرکت است و می خواهد ظرفیت های وجودی خود را شکوفا کند، لاجرم در برابر انتخاب ها قرار خواهد گرفت. انتخاب هایی که مدام و متنوع است و این تنوع و همیشگی بودن هم معنای حیات دارد برای آدمی همان گونه که استاد ارجمند، حضرت آیت ا… صفائی حائری، که رحمت و رضوان الهی بر او باد، در صفحه ۲۴۳ کتاب گران سنگ “مسئولیت و سازندگی ” می نویسد: “انسان با انتخابش زنده است. کسی که کمترها را انتخاب کرده و یا خویشتن را انتخاب کرده و یا انتخاب نکرده است، شخصیتش در همان سطحی است که انتخاب کرده است.
انتخاب نکردن هم نوعی انتخاب است. کسانی که یافتهاند شخصیت انسان در انتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگترها را انتخاب میکنند و حق را میطلبند و با این انتخاب شخصیت خود را نشان میدهند.” یعنی می توان از این نگاه، ضرب المثلی ساخت بدین مفهوم و کلمات که؛ “بگو انتخابت چیست تا بگویم کیستی” چون شخصیت، افق حرکت، کرانه نگاه و جغرافیای فکری، همه و همه با انتخاب انسان گره خورده است و انسان دقیقا همان چیزی است که انتخاب کرده است لذا باید در این “انتخاب” کردن ها دقت کنیم. کسی که به بازار می رود و جنس فاقد کیفیت می خرد، حق ندارد توقع کیفیت، آن هم کیفیت بالا از آن جنس داشته باشد. اصلا ضرب المثل ” هرچه قدر پول بدهی، همان قدر آش می خوری” در این حوزه هم قابل باز تعریف است. کسی که می خواهد به شهر کناری برود با اندک هزینه ای می رسد اما کسی که قصد سفر دور و دراز دارد باید متناسب با آن زاد و توشه فراهم کند. کسی که می خواهد به فلان مقطع تحصیلی برسد باید مطابق نقشه راه تعیین شده و زمان مشخص، حرکت کند. اما کسی که می خواهد به ملکوت برسد باید همه تعلقات زمینی خود را وانهد و بار سبک کند و بال در آسمان حرکت بگشاید.
این هم نیازمند انتخاب است و باز چنان که استاد در صفحه ۶۹ کتاب حرکت می فرمایند: اگر انسان بخواهد بر اساس انتخاب، عمل کند نه بر اساس عادت و تلقین و تحمیل. این انتخاب، احتیاج به سنجش دارد و این سنجش، احتیاج به شناخت. واین هم یعنی باز گشت به نقطه کانونی شناخت. تا شناخت توان ها و نیاز ها میسر نباشد، انتخاب هم معنایی نخواهد داشت زیرا انتخاب ها برای رفع نیاز ها و رسیدن هاست که نیاز مند مفهوم پیشینه شناخت است.