امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / صدور بیانیه و تسلیت یکی از کارهای روتین مدیران و مسئولین مان است، آنان فقط تسلیت می گویند و علو درجات را آرزو میکنند، برای چهار کودک معصوم زاهدانی هم مرثیه سرودند، هنوز جوهر این تسلیت گویی های مستمر خشک نشده، خبر آمد که ده دانشجوی دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات تهران نیز در گرداب و مرداب بی کفایتی برخی از مدیرانمان غرق و تعداد زیادی نیز مجروح شدند، دوباره سیل تسلیت آغاز شد و روز از نو و روزی از نو، هر روز این فجایع در کشورمان به شکل های مختلف اتفاق می افتد، اشک تمساحی ریخته میشود و تمام، همین!
گاه جوانانی که راهی راهیان نور میشوند قربانی و گاه دانش آموزانی در فارس دچار بلیه میشوند، مردم آنقدر عادت به این خون های ریخته شده و جان های از دست رفته کردهاند که دیگر برایشان مهم نیست که شاید گاه بعدی نوبت عزیز آنان باشد، مدیران ما هم عادت کردهاند، عادت به هذیان گویی و سرپوش گذاری بر فجایع، عادت به پاک کردن صورت مسئله، عادت به گفتن کی بود کی بود من نبودم، عادت به لاپوشانی کردن و سرهم بندی جملاتی کلیشهای، عادت به طلبکار بودن از مردم، عادت به….
هرچه فکر کردیم که چنین مرکزی کجای تهران در کوه و کمر ساخته شده که نیاز به اتوبوس های از رده خارج برای طی طریق دانشجویانش دارد، چیزی دستگیرمان نشد، هرچه اندیشیدیم که دانشگاهی که حتی برای هوای تنفس دانشجویانش پول می ستاند چطور چنین وسایل نقلیهای که فقط پوستهای به نام اتوبوس دارد را به عنوان کار خدماتی در اختیار این طفلکان همیشه بدهکار میگذارد، هرچه فکر کردیم که بهتر بود به جای اولویت الگوی پوششی دانشجویان به سبک دهه ۶۰ بهتر بود الگوی حفاظت از جان و سلامتی جوانان برومند این مملکت در صدر الگوها قرار میگرفت بازهم نتوانستیم خودمان را قانع کنیم.
این که پس از خون بازی با جان جوانان، دانشگاه را ببندیم و دادستان ورود پیدا کند و به دروغ بگوییم که راننده سکته کرده تا این حادثه را از مسئولیتمان به بیرون پرتاب کنیم دردی از بی کفایتی مدیران دانشگاه آزاد که دائم در حال تسویه و تغییرند دوا نخواهد کرد. دیروز سیستان و بلوچستان، امروز تهران، فردا قرار است کدام بخت برگشتگان این دیار جان بدهند تا باز تسلیت ها و بیانیهها افکار عمومی را آماج خود گرداند. جوانان برومندی که در پای خودخواهیها و بی کفایتیهای مدعیان علم و دانش و انقلابی گری قربانی شدند نیز در حدی بودند که حداقل در تهران عزای عمومی اعلام میشد، اما نشد که نشد و کسی هم انتظاری چنین بزرگ را نداشته و ندارد …!