امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com / زمانی بود که برای داشتن یک دستگاه فکس باید از چند اداره و مرجع قضایی اجازه رسمی میگرفتی، روزگاری دیگر برای ارسال خبر از نوارهای پانچ شده استفاده میشد و کمی بعدتر ویدئوها تبدیل شدند به خطوط قرمز پررنگ، وضعیت پلکانی که شد، در پله بالایی نوبت به ماهواره رسید…
عصر دیجیتال که فرا رسید و انفجار اطلاعات و اخبار در کسری از ثانیه رخ داد انگار انفجار بیگ بنگ جامعه بشری را در نوردید و جهانی نو را در منظر فکری مردم رونمایی کرد. عصر دیجیتال آنقدر نوآوری و خلاقیت داشت که بیشتر جوامعی که بستر مناسب فرهنگی نداشتند را چنان غافلگیر کرد که یک یا دو نسل خویش را قربانی این تحولات کردند.
این که ما نتوانستیم در بستر مناسبی از عقلانیت و تبحر مدیریتی تغییرات بوجود آمده را به نفع خود مصادره کنیم و مانند کشورهایی چون ژاپن، کره جنوبی و چین (حداقل در سطح آسیا) این تغییرات را در خدمت فرهنگ خود به استخدام درآوریم، به ناچار در گردونه و فرایندی معکوس فرهنگ خویش را در استخدام این تغییرات در آوردیم و آنی شد که نباید میشد. بزرگان فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ما در مقابل این تغییرات شروع کردند به مقاومتی مخرب و نابودکننده، با نگاهی شکاک آن را ابزاری دیدند که قرار است ما را تسلیم کند! و همین نگاه سلبی باعث شد که نسل جوان ما در سیاه چالههای این ابزار نو سرگردان و مفتون شوند. آنقدر که از افعال منفی نکن، نرو و نبین، نپوش و نگو، نفهم، گوش نکن و…استفاده کردیم نسل موجودمان را علناً تبدیل به موجوداتی کردیم که باور کردند ما دیگر حرفی برای گفتن و راهی برای رفتن و منظری برای دیدن و کلامی برای شنیدن نداریم! دوره فیسبوک و توئیتر و…فرا رسید و میلیون ها جوان و غیر جوان محو و واله چنین فناوریهای بدیع شدند که همه مردم را در اقصی نقاط دنیا همزمان با هم مرتبط میکرد، دنیایی که معروف شد به جهان مجازی، آنقدر حجم اطلاعات و اخبار، فراوان و لایتناهی بود که عملاً رسانههای داخلی را بطور کامل خلع سلاح کرد! و بزرگان بجامانده از این سرعت نفسگیر موج اطلاعات و اخبار بهترین راه و آسانترین اش را در فیلترینگ آنها یافتند و بدین وسیله و با پاک کردن صورت مسئله ظاهراً همه چی آرام شد و آقایان خوشحال، غافل گیری پیرمردان خسته و نفس بریده فرهنگی ما زمانی رخ نمود که فیلترشکن ها چونان قارچ از زمین فضای مجازی روییدند و فیلترینگ را دور زدند! درست همین روش در مورد تلگرام نیز رخ داد تا همه دولتیان و امنیتیان به فکر پیام رسانهای داخلی بیفتند تا کوچی عظیم بر مبنای عددی حداقل ۴۵ میلیونی را به نوع وطنی فراهم آورند، صدها میلیارد تومان هزینه شد تا سه یا چهار پیام رسان داخلی بتوانند جایگزین یک پیام رسانی شوند که ریشه روسی داشت!
اما نشد که نشد، ابتدا دولتیان بار سفر از تلگرام بستند و به زور بخشنامه و تهدید لشکرشان را به پیام رسان های داخلی گسیل کردند و هرسه قوا این مهم را به انجام رساندند! اما دریغ از نوآوری و اعتمادی که باید میشد و نشد، نتیجه چنین سیاست حذف و فیلترینگ تولد میلیون ها فیلترشکنی بود که نسل نوجوان را به تکاپوی ورود به نادانستهها و ناخواسته ها و خطوط قرمز اجتماعی فرو فکند!
اینک مجلسیان، دولتیان و طلایه داران عدالت کم کم و با چراغ خاموش دوباره جاهای خالی و پازل به هم ریخته تلگرام را پرکرده و می کنند و طبق آمار موجود شاید حدود دو درصد از حجم عظیم فضای تلگرام تخلیه شد! همیشه همین طور میشود، با فشار و تهدید و بگیر و ببند سعی در حل مشکلی میکنیم که گرهاش با دست باید باز شود و نه با دندان، اما باز تکرار تجربیاتی را مزمزه میکنیم که پاسخ نداده و برعکس هزینههای سنگینی را برای مردم و کل کشور داشته است. زمزمههایی به گوش میرسد که قرار است اینستا گرام هم فیلتر شود، بازخوردش از هم اکنون روشن و اظهر من الشمس است، با تکرار یک چرخه معیوب فقط خودمان را ملعبه دست افکار عمومی میکنیم، چشم و فکر را باید شست جور دیگر باید دید و اندیشید…!!!