امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir
اقتصاد یک علم است حتی اگر پذیرش این سخن برای برخی ها سخت باشد . یک علم است و عالم خاص خود را می طلبد حتی اگر فلان دولتمرد سابق قبول نداشته باشد و با اقتصاد آن کند که کرد و حتی اگر امروزیان نتوانند با آن تعامل کنند. من اقتصاد نمی دانم اما می دانم که علم است و می دانم باید در این حوزه هم کار را به کاردان سپرد و کاری کرد که رندان عالم خوار نتوانند حق مردم را بخورند چنانکه امروز نه به خوردن که به بلعیدن همه چیز مشغولند. ببینید این موسسات مالی را که چه بر سر اقتصاد و زندگی مردم می آورند. ببینید این خصوصی بازی ها به جای خصوصی سازی با اصل ۴۴ چه کرده است؟ ببینید و تامل کنید آن وقت تایید خواهید کرد امثال من که از اقتصاد سررشته ای ندارند هم می توانند بفهمند که اوضاع قمر در عقرب است و در این حس ناخوشایند با دانایان این علم مشترکند که در تاراج ددان قرار گرفته ایم. کسانی که همه چیز را می بلعند و هرگز سیری ندارند. ببخشید باز هم این تلخ گویی را اما اجازه دهید از زبان یک اقتصاددان به چند نکته اشاره کنیم. از زبان مردی که اهل علم او را قبول دارند؛ فرشاد مومنی به اقتصاد ملی نگاه و دردمندانه بحث می کند که فراز هایی از آن را سایت جماران در فضای مجازی باز می کند و می گوید: امروز سهم مسکن از کل هزینههای خانوارهای شهری در کشور ما به حول و حوش ۳۵ درصد رسیده است و این نسبت تقریباً بالاترین نسبت در کل دنیا است.
*در دوره جنگ تحمیلی سهم خانوارهای مستأجر از کل خانوارهای شهری در ایران حدود ۵/۸ درصد بوده.
*میتوان نشان داد که بانکهای خصوصی به شیوهای که در ایران مورد توجه قرار گرفتهاند؛ چه رانتها و چه سوبسیدهای غیر متعارفی دریافت کرده اند تا به شرایط کنونی رسیده اند.
*سپردههای بخش خصوصی نزد بانکهای به اصطلاح خصوصی اما در واقع شبه دولتی، وقتی نسبت به کل حجم نقدینگی کشور سنجیده میشود مشاهده میکنید، از حدود ۱۸ درصد در سال ۸۶ به حدود ۶۷ درصد در سال ۹۶ رسیده است.
*در ایران به اصطلاح خصوصیسازی مفهوم سازی شد عملاً ما با یک پدیده بسیار نامبارک و نامیمونی به نام پدیده شرکتهای شبه دولتی روبرو هستیم.
*دارند شیره جان این ملّت را میمکند و کشور را به ورطه انواع و اقسام بحرانها میکشانند.
*ویژگی مشترک این بنگاههای شبه دولتی این است که بخش اعظم آنها در حیطههایی متمرکز شدهاند که مهمترین ویژگیهای آن این است که به شدت آب بر، به شدت آلودهساز، به شدت سرمایه بر و به شدت ناتوان در خلق فرصتهای شغلی جدید است…..
دوباره همین چند نکته را مرور کنید لطفا! فکر کنم با من هم راه خواهید شد در احساسی نا خوشایند که اگر درمان نشود با تدبیر مسئولان و همراهی مردم، امید سوز خواهد بود. امید که – خدای ناکرده- بمیرد، انگیزه خواهد مرد، اراده خواهد مرد و فاجعه زاده خواهد شد. باید کاری کرد …..