آخرین خبر :

روایتی متفاوت از دو قتل شب شوم جنایت

دوست خانوادگی چندین ساله بودیم و با هم سرکار می رفتیم، آن روز در یک ساختمان مشغول حفاری چاه بودیم، من سرچاه بودم و « ح.ط» داخل چاه بود که گوشی اش زنگ خورد؛ دیدم نوشته بود: «دخی شیرازی» . می دانستم که با این خانم ارتباط دارد، گفتم :گوشی ات زنگ می خورد. گفت :کیه ؟گفتم: «دخی شیرازی»- گفت: لازم نیست جواب بدهی. چند دقیقه بعد، گوشی اش را برداشتم تا آهنگ گوش کنم که ناگهان متوجه تعدادی پیام شدم، آن ها را خواندم و فهمیدم «ح. ط» با همسر من ارتباط دارد، از سرچاه فریاد زدم و به او گفتم این پیام ها چییست. حدود یک ربع با هم بحث می کردیم . «ح. ط» گفت تو نمی توانی این خانم را خوشبخت کنی او را طلاق بده، عصبانی شدم از چاه فاصله گرفتم ، پشتم به چاه بود، یک لگد از روی عصبانیت به بلوکه ای که آنجا بود، زدم ، یک لحظه برگشتم دیدم چاه تاریک شد. بلوکه به لامپ برخورد کرده بود و به داخل چاه افتاده بود. دیگه صدایی از «ح. ط» نشنیدم.
شش تیرماه امسال بود که خبر قتل یک زوج جوان در استان رسانه ای شد. گفته می شد که این زوج جوان توسط دوست خانوادگی شان به قتل رسیده اند و دو روز بعد قاتل در تهران دستگیر شد ه است.
دیروز پرونده این قتل ها در دادگاه کیفری شماره یک خراسان جنوبی به ریاست قاضی رمضانی رسیدگی شد. قاضی رمضانی در آغاز جلسه علنی دادگاه گفت: آنچه واضح است این که دو قتل انجام شده فجیع بوده است، دو انسان بی گناه به قتل رسیده اند و از اولیا می خواهیم خود را کنترل کنند و بر خود مسلط باشند، محتویات پرونده کاملا واضح است.
او ادامه داد: متهم با مقتول همکار بوده و با هم روابط خانوادگی داشته اند . آنها مقنی بودند.متهم در یک حادثه وقتی مقتول داخل چاه بوده با یک بلوکه او رابه قتل می رساند و بعد به خانه اش می رود تا طبیعی رفتار کرده باشد اما با درگیری با خانم مقتول موجب قتل این زن هم می شود. سپس با ماشین مقتول متواری و بعد از حدود ۴۸ ساعت دستگیر می شود.
قاضی رمضانی از نماینده دادستان خواست که کیفرخواست را قرائت کند.
همدم، معاون دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان بیرجند هم کیفرخواست متهم را می خواند. «وی متهم هست به مباشرت در دو قتل عمدی یک خانم و یک آقا، سرقت یک دستگاه خودرو ،کلاهبرداری مبلغ ۱۱ میلییون تومان که ، با توجه به مجموعه تحقیقات صورت گرفته، صورتجلسه، نتیجه گواهی پزشکی قانونی،اعلام پزشکی قانونی مبنی براینکه متهم هیچ گونه سابقه بیماری روحی و روانی نداشته، نتایج آثار برداری در محل توسط پلیس، صورتجلسه کشف جرم و دستگیری متهم، پرینت بانکی از حساب های مربوطه ،بازبینی دوربین مدار بسته خیابان مشرف به خانه مقتول، فیلم بازسازی قتل در محل جرم، استماع اظهارات اولیای دم و اقرار صریح متهم درخواست صدور حکم را داریم.»
قاضی رمضانی پس از کیفر خواست از یکی از اولیای دم خواست شکایت خود را عنوان کند.
پدر مقتوله «م .ف» با حضور در جایگاه با بیان و وقوع و چگونگی با خبر شدن از این حادثه رو به قاتل کرد و پرسید: چرا این کار کردی؟ چرا را دامادم را کشتی، چرا دختر بیگناه من را به قتل رساندی؟من از این مرد شاکی هستم و تقاضای قصاص را دارم.
قاضی رمضانی مادر مقتوله را نیز به جایگاه دعوت کرد او هم به جایگاه آمد و تقاضای قصاص کرد و گفت: می خواهم همانطور که دخترم را به قتل رسانده همانطور قصاص شود.قاضی رمضانی در ادامه از اولیای دم «ح.ط»، مقتول هم خواست تا در جایگاه حضور یابند و شکایت خود را بیان کنند.مادر مقتول تقاضای قصاص کرد و گفت: از دادگاه می خواهیم هر چه سریعتر حکم قصاص را صادر کند.
رئیس دادگاه در ادامه با بازگو کردن اتهامات متهم از وی خواست تا در جایگاه قرار گیرد و از خود دفاع کند.
متهم در ابتدا گفت: از اینجا شروع کنم که در روز بعد حادثه تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که فرزندم را از طبس دور کنم و به تهران ببرم .به همین خاطر ماشین مقتول را برداشتم و خانواده ام را از طبس بردم، خودم در تهران با پلیس آگاهی طبس تماس گرفتم و به جرم خود اعتراف کردم .
من با «ح .ط» دوست خانوادگی چندین ساله بودیم و با هم سرکار می رفتیم، آن روز در یک ساختمان مشغول حفاری چاه بودیم من سرچاه بودم و او داخل چاه بود که گوشی اش زنگ خورد دیدم نوشته بود« دخی شیرازی» ، می دانستم که با این خانم ارتباط دارد، گفتم: گوشی ات زنگ می خورد. گفت: کیه؟ گفتم: «دخی شیرازی» گفت جواب نده ، خواستم با گوشی او آهنگ گوش کنم که ناگهان متوجه تعدادی پیام شدم آن ها را خواندم وفهمیدم او با همسر من ارتباط داشته، از سرچاه فریاد زدم که این پیام ها چیست. حدود یک ربع با هم بحث می کردیم. او گفت: تو نمی توانی این خانم را خوشبخت کنی بیا من ۲۰۰ میلیون تومان به تو می دهم او را طلاق بده و خودم از پسرت هم نگهداری می کنم. او مرا تهدید کرد که یا با زبان خوش از هم جدا شوید یا هم طور دیگری با تو رفتار می کنم.
خانواده مقتول به اظهارات متهم اعتراض کردند: «قاتل دروغ می گوید» رئیس دادگاه تذکر داد که باید نظم جلسه دادگاه رعایت شود؛ بگذارید وی صحبت های خود را بیان کند. متهم ادامه داد: عصبانی شدم و از چاه فاصله گرفتم، پشتم به چاه بود، یک لگد از روی عصانیت به بلوکه زدم، وقتی برگشتم دیدم چاه تاریک شد . بلوکه به لامپ برخورد کرده بود و به داخل چاه افتاده بود.
حدود ۲۵ دقیقه بالای چاه نشسته بودم و فقط او را صدا می کردم ولی جواب نمی داد. یک چراغ قوه بزرگ آوردم دیدم «ح» داخل چاه افتاده است و تکان نمی خورد.
-قاضی رمضانی پرسید :چراغ قوه از کجا آورده بودی؟
-متهم: چراغ قوه را از داخل همان ساختمانی که کار می کردم برداشتم.
متهم در ادامه گفت : دیگر نمی دانستم باید چکار کنم .نمی توانستم بروم پایین و او را بالا بیاورم چون چاه ۱۱ متر ارتفاع داشت. یک ربع نشستم و تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که دو گاری خاک بریزم داخل چاه، این کار را کردم و ماشین را برداشتم .همسر مقتول دائم با همراه «ح» تماس می گرفت، گوشی اش را جواب دادم، او سراغ همسرش را گرفت و من پاسخ دادم ما سرکاریم و او داخل چاه است.خواست زودتر بیاید گفت: می ترسم.
معمولا بعد از کار با «ح» به خانه او می رفتیم و پیکور را انجا می گذاشتیم. قاضی رمضانی : ساعت چند رفتی خانه؟
متهم: حدود ساعت ۱۱ بود، همسر مقتول در را باز کرد، سراغ همسرش را گرفت که گفتم: در راه است. با عصبانیت گفت: چرا نیامد، دو بار به شانه ام زد. بگو او کجاست؟ و با خشونت گفت: می دانم یک چیزی هست. رو به من کرد که راستش را بگو، نکند با کسی ارتباطی دارد، تو چیزی می دانی ؟می خواهد دوباره ازدواج کند؟ گفتم: نمی دانم.
یکی دوبار به شانه هایم زد بلند شدم که به او بگویم برو عقب اما نمی دانم چرا مته از دستم خارج شد و به سر او اصابت کرد و افتاد روی زمین، حدود یک دقیقه روی زمین بود و دوباره بلند شد و به سمت خانه رفت . پرسیدم کجا می روی ؟ همین طوری تلو تلو می خورد. من پشت سرش رفتم . دیدم گوشی را برداشته که زنگ بزند. واقعا ترسیده بودم و نمی دانستم باید چکار کنم . رفتم گوشی تلفن را از او بگیرم که دو دستی گوشی را چسبیده بود و نمی داد.
مادر مقتوله بلند بلند گریه می کند.
متهم: بخدا به شما حق می دهم و هر بلایی سرم بیاورید حق دارید. الان هفت ماه است نخوابیدم. به قصاص راضی هستم
او به اعترافاتش ادامه می دهد: «م» گوشی را به من نمی داد ، یکی دو ضربه دیگر به او زدم.
قاضی: ضربه ها را به کجا می زدی؟
متهم : به سرش
قاضی: با چی؟
متهم: با مته
متهم گفت: گوشی را گرفتم که روی سکوی آشپزخانه بگذارم که افتاد داخل آشپزخانه. رفتم سمت آشپزخانه که او پایم را گرفت، یک چاقو دسته زرد افتاده بود آن را برداشتم و دو ضربه به او زدم، ماشین را برداشتم و خانه را ترک کردم.
صبح روز بعد برگشتم سرچاه دیدم کسی نیست. همان روز شهر را ترک کردم.
در تهران با یکی از پرسنل آگاهی طبس تماس گرفتم و اعتراف کردم.
قاضی: آقای «ح.ط »را کشتی و گفتی بخاطر مسائل اخلاقی و ارتباط او با همسرت این کار را انجام دادی . خانم او چه گناهی داشت ؟با چه انگیزه ای به بدنش چاقو زدی؟
متهم: انگیزه خاصی وجود نداشت نمی دانم چرا این کار کردم.
قاضی: شما با مقتوله دلخوری و مشکلی داشتی؟
متهم: اصلا و ابدا
قاضی: زدن یک خانم و کشتنش با این ضربات انگیزه خاصی می خواهد.
متهم: انگیزه خاصی نبود از روی ترس و واهمه بود. او واقعا بیگناه بود.
قاضی: پول از کجا برداشتی؟
متهم: عابر بانک «ح» بیشتر مواقع دست من بود و من فقط یک میلیون تومان برداشتم.
قاضی وکیل تسخیری متهم را به جایگاه دعوت کرد، وکیل تسخیری متهم نیز دفاعیات خود را بیان کرد
برادر مقتول نیز در ادامه در جایگاه قرار گرفت و گفت:برادرم یکی از صمیمی ترین دوستان این آقا بود. تمامی مطالبی که متهم بیان می کند کذب محض است و این آقا با همدستی خانمش از چندین نفر کلاهبرداری کردند.
وی عنوان کرد: برادرم هیچ ارتباط غیر اخلاقی با کسی نداشته، متهم قبلا نیز برادرم را تهدید به مرگ کرده بود و ما خواهان قصاص وی هستیم.
مجددا قاضی از متهم خواست در جایگاه قرار بگیرد و آخرین دفاعیات خود را بیان کند.
متهم. من سرقت و کلاهبرداری نکردم، قتل «ح» هم عمدی نبوده
قاضی: توضیح دهید که چرا عمدی نبوده؟
متهم: قبلا گفتم آن لحظه متوجه شدم با خانمم ارتباط دارد، عصبانی شدم و فقط یک لگد به بلوکه زدم، نمی خواستم که به او اصابت کند و موجب مرگش شود.
قاضی: چرا روی او خاک ریختی؟
متهم: از روی ترس و دلهره بود.
رئیس دادگاه در پایان گفت: با محتویات پرونده و صحبت های متهم و اولیای دم حکم صادر خواهد شد. سپس ختم این جلسه دادگاه را اعلام کرد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*