تمامش کنید این مجادلات فرساینده و بی حاصل را. تیرهای طعنه تان را به ترکش بگذارید، گره از ابروها باز کنید و از مشت ها نیز هم. این رسم هم خانگی هم نیست چه رسد به هم خانوادگی. هم خانه هم که باشید باید رسم تان سلام و علیک باشد نه مرگ و درد و زخم زبان. هم خانواده که جای خود دارد و جای همه تلخ گویی ها و زخم زنی ها باید کلمات، شهد عسل داشته باشند و زخمی هم اگر از بیگانه بر تن نشست باید به دست دوست، مرهم گذاشته شود. این رویه ای که دوسوی ماجرا در پیش گرفته و به تاخت هم می روند سرانجامی جز انشقاق و انشقاق هم نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت حال آنکه ما باید با هم افزا کردن توان ها مان با شتاب به سوی پیروزی حرکت کنیم من تعجب می کنم وقتی ماه دوم بعد انتخابات هم دارد به نیمه می رسد اما برخی ها همچنان در فصل انتخابات و ستاد تبلیغات مانده اند و به کار تخریبات هم همت دارند. از آن سو هم انگار زدن حریف را فرض می پندارند و به چشم همه می کشیم که ما نه اخلاق برد داریم و نه اخلاق باخت. به خیابان هم اگر نیامده ایم از این روست که در خیابان های مجازی دست در یقه همدیگر داریم. ببینید فضای مجازی را، ببینید سیل تهمت و تخریب که بی مهار می تازد! باور کنید این سیل، ساختمان ذهن ما را با خود می برد حتی اگر چهارچوبه فیزیکی بماند. تلخ است اما واقعیت این است که خیلی چیزها را برده است. گواه ماجرا را هم می توانیم در ذهن خود و کلام همسایه ببینیم و نگاه هایی که نسبت به هم از مهر دارد تهی می شود. نگوییم این ها می گذرد و چون به خیابان نیامده پس قابل توجه و تلاش برای اصلاح نیست. نگوییم کاری نشده و اتفاقی نیفتاده است. جواب تان را از معراج السعاده مرحوم علامه نراقی می دهم که؛
آتشی گر نامده است، این دود چیست؟
جان سیه گشته، روان مردود، چیست؟….
بله، اگر اتفاقی نیفتاده_ که کاش هرگز نمی افتاد و هرگز نیفتد_ پس این دلخوری ها و تلخ گویی ها چیست؟ این دل ها که نسبت به هم از مهر تهی می شود چیست؟ به کجا داریم می رویم ما که برادر بودیم، خواهر بودیم و روزگاری عناوین نامه های اداری ما هم نه آقا و خانم که برادر و خواهر بود. به کجا رسیده ایم ما که به اینجا رسیده ایم؟ تمام کنید و تمام کنند و تمام کنیم همه ما که انتخابات تمام شده است و وقت کار است. دولت باید تمام قد به خدمت برخیزد و رأی دهندگان و ندهندگان همه باید در کنار دولت ، رخت خدمت بپوشند و کنار هم سر سفره نعمت هم بنشینند و برگردیم به عصر اخوت که رسیدن به صبح رستگاری و سعادت فقط از همین شاهراه می گذرد.