یادداشت امروز / عمر، سرمایه تجدید ناپذیر!

ما به معنای دقیق کلمه، در برابر لحظه به لحظه زمانی که در اختیار داریم مسئولیم. عمر ما، تجدید ناپذیرترین سرمایه ای است که فقط یک بار خدا در اختیار ما قرار داده است و قطعا نسبت به آن از ما بازخواست خواهد کرد. ما نسبت به عمر خود مسئولیم و زمانی که در جایگاه مسئول قرار می گیریم نسبت به دقیقه به دقیقه عمر افراد تحت مسئولیت مان نیز به شدت وظیفه مندیم. پس هیچ زمانی نباید باری به هرجهت برگزار شود. متولیان امر هم باید برای زمانی که – به هر دلیل- زیر عنوان «اوقات فراغت» تعریف می شود، برنامه هدفمند داشته باشند؛ مشخص و روشن. به گونه ای که در پایان دوره نتایج آن روشن باشد. در این نگاه، تفریح هم گذران خالی از برنامه زمان نیست بلکه باید با هدف های متعالی تعریف شود. باید جان را سبک کند برای برداشتن بارهای سنگین. باید به فرحناکی برساند آدمی را تا به وقت کار پر از انرژی مثبت باشد. علاوه بر این تفریح باید آدمی را با ظرفیت های جدید آشنا و ظرفیت های تازه خود او را هم فعال کند تا در وقت عمل، ثمرات بیشتری داشته باشد. آیه شریفه «بای ذنب قتلت؟» فقط به جان ستاندن از بی گناهان اشارت ندارد بلکه می توان از آن نسبت به «قتل زمان» و «کشتن استعداد ها» هم درس گرفت. این ما را سر خط برنامه ریزی می آورد تا از سرمایه زمان بیشترین بهره را ببریم. دنیایی که امروزه، اسب توسعه را می تازاند، تجربه روشنی است پیش روی ما. آن ها از فرصت ها به بهترین نحو، استفاده کرده اند. حتی «تهدید تنبلی و بی برنامگی « را هم با هدفمند سازی و هوشمند کردن برنامه ها پشت سر گذاشته اند. اینکه به این جا رسیده اند خود گواه صادق ماجراست چه سنت الهی براین استوار شده است که هر کس نتیجه کوشش خود را ببیند و به دیگر عبارت، هر کس فرزند تلاش و کوشش خویش است. سرمایه پدری هم به اندازه تلاش و سعی خود او ، دستش را نمی گیرد و بر جایگاه شایسته نمی نشاند بلکه هر فرد به اندازه تلاش موفق خویش ارج می بیند و بر صدر می نشیند. کار و برنامه و کلاس و تلاش آنقدر ارزش دارد که حتی اگر به ظاهر بیهوده هم بنماید باز از «خفتگی» و تنبلی ارج است چنانکه حضرت مولوی بدان تصریح می کند؛
…دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی…
بله باید به بیداری برخاست و برای همه زمان ها برنامه ریزی کرد و اوقات فراغت از مدرسه را در کلاس زندگی و مهارت آموزی و صاحب سواد شدن برای زندگی بهتر و فردای سرفرازتر به سر برد تا سر فراز توان کرد در ایامی که پیش روست. مولوی بزرگ هم راه بزرگی و صلاح را نشان داده است به این زبان که ؛
اندرین ره می‌تراش و می‌خراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش…
که ما را « اوقات فراغت» دستور نیست بلکه فروغ اوقات را باید دریافت که این سرمایه، تجدید ناپذیر است…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*