قرنهای متمادی است که مردم معناگرای بخش وسیعی از فلات ایران به ویژه خراسان بزرگ همه ساله در روزهای دوازدهم تا چهاردهم شعبان با برگزاری مراسمی معنوی با عنوان «برات» یاد و خاطره عزیزان از دست رفته را گرامی داشته و به یاد مردگانِ خود خیرات می کنند.
سنت حسنه چراغ برات با قدمتی هزار ساله که در سه شب و روز یازده تا چهاردهم شعبان در خراسان بزرگ برگزار می گردد، ریشه دینی نداشته و در دوران حضور اسلام در ایران مورد تأیید پیشوایان دینی قرار نگرفته است اما این سنت حسنه متعلقِ به ایران باستان به سبب عجین شدن با دین مبین اسلام تاکنون با هیچ مخالفتی از سوی مراجع دینی روبرو نشده است.
ایرانیان مسلمان شده به خصوص در قرون سوم و چهارم هجری تلفیق شیرین و موفقی از باورهای ایرانیِ پیشین و اسلامیِ پسینِ خود ساختند، بدین گونه که هزار سال پیش در خراسان بزرگ، عید یا مراسم «لیله البرات» یا «لیله الصّک» را در چهاردهم شعبان با همان رسوم و آئین ایرانی – زرتشتی اما با توضیح و توجیه اسلامی تدارک دیده و برگزار می کردند.
ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ ایرانی نیز در این باره می گوید: «سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم این ماه ایام البیض نام دارد و شب پانزدهم این ماه شبی بزرگ است و لیلهالصّک و لیلهالبرات نام دارد و عوام مردم بر این عقیده اند که صورت افرادی را که در آن سال قرار است بمیرند، خداوند در آن شب به ملک الموت نشان می دهد.»
گر چه آیین برات مانند بسیاری از رسوم کهن آریایی آن گونه که باید مورد کنکاش قرار نگرفته، ولی اسناد و مدارکی وجود دارد که ثابت می کند این آیین زرتشتی در گذر زمان رنگ اسلامی به خود گرفته، در فرهنگ دینی ما ورود یافته و همچنان نیز این سنت حسنه با جلای اسلامی در ایران زمین و بخش هایی از افغانستان، تاجیکستان و شبه قاره هند وجود دارد.
ایرانیان از دیرباز برای رفتگان خود احترام خاصی قائل بوده و سعی نموده اند که ارواح آنان را از خود راضی نگاه دارند. لذا بر اساس همین نگرش، مراسمی برای شادی روح آنها در جای جای ایران زمین برگزار می کرده اند.
ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که ارواح درگذشتگان در ابتدای سال به زمینیها سر میزنند بنابر این در اواخر اسفند و اوایل فروردین برای پذیرایی از فروردگان یا ارواح درگذشتگان خود با روشن کردن فانوس و نظافت منازل آماده پذیرایی میشدند.
هم اکنون نیز این سنت حسنه کماکان در بین مردم استان تهران و برخی دیگر از استانهای کشور در آخرین جمعه از ماه اسفند و در استانهای گیلان، آذربایجان و یزد نیز در آخرین جمعه ماه رجب برگزار می گردد.
در کرمانشاه، کردستان و برخی از نواحی غربی ایران، آخرین شب سال را «شب برات» دانسته اند و در اصفهان با وجودی که روزهای ۱۳ تا ۱۵ شعبان را برات می نامند اما در آخرین شبِ جمعه سال و یا در نخستین جمعه سال نو به گورستانها رفته و غذا و پوشاک توزیع می کنند.
اما در خراسانِ بزرگ این مراسم طی روزهای دوازدهم تا چهاردهم شعبان و با برگزاری مراسم مذهبی ویژه ای با عنوان «چراغ برات» و با هدف یادآوری عزیزان از دست رفته، با شکوه و گستردگی خاصی برگزار می گردد. دامنه این رسم آن چنان گسترده است که به ماه شعبان در این منطقه «ماه برات» نیز میگویند.
برات در خراسان مصداقی بر اعتقاد به اصل معاد است که مردم این خطه با انجام اعمال مخصوصی به استقبال آن میروند، این مراسم به مدت سه روز و با عناوین مختلفی برگزار میشود و مردم هر روز آن را با بزرگداشت قشر خاصی از مسلمانان برگزار مینمایند.
برات غریبان، برات اسرا، برات مسافران، برات زندهها و برات مردهها از عناوینی است که برای این سه روز در نقاط مختلف خراسان از آنها استفاده میشود که در این میان «برات مردهها» در ۱۴ شعبان با شور و حال خاصی برگزار میشود.
پخت انواع نانهای سنتی مانند روغن جوشی، کماچ، ساچ و حلوا و پخش آن در بین مردم به ویژه کودکان از مراسم ایام برات در شهرهای گوناگون خراسان بزرگ است. مردم این منطقه از کشورمان معتقدند پخت این خوراکیها باید قبل از غروب آفتاب صورت گیرد.
همانگونه که بیان شد مراسم «روز برات» سابقه ای بس دیرین و ریشه دار در فرهنگ مردم سرزمین آریا دارد.
در مجموعه ای از متون پازند که توسط اردواد ادلجی کرساسپ جی انتیا در شبه قاره فراهم شده و به سال ۱۹۰۹ در بمبئی به چاپ رسیده است، قطعه ای با حروف اوستایی وجود دارد که مربوط می شود به آداب ششمین روز از ماه فروردین .
بر اساس مجموعه مذکور از این روز با عنوان «هَبْدُرو براتی» یا «روز برات» یاد شده است. در بخشی از این متن آمده است:
«در هَبْدَرو براتی، هر آن که در دین بهی است، هر سال چون فروردین ماه و خرداد روز (ششم روز از فروردین) درآید، [رزق و] روزی به مردم بخشد … هر چه در آن سال بر مردم گذرد، آن روز بنویسند … بهدینان، زند و اوستا و آفرینگان خوانند در این روز به بازگشت فروهرها و ارواح گذشتگان خود» در کتاب گاهشماری و جشن های ایران باستان نیز آمده است: «در نوزدهم فروردین یعنی روز جشن فروردینگان مراسم خاصی در بزرگداشت موجودات مینوی و در بعدی گستردهتر، در بزرگداشت روان درگذشتگان برگزار میشده که هنوز در میان هموطنان زردشتی، بخصوص در یزد، با تشریفات خاصی برگزار میشود. در این جشن که امروزه بیشتر به جشن فرودگ (احتمالاً از فروردگ، «فرورد» صورت فارسی فروَشی) معروف است، زردشتیان سر مزار درگذشتگان خود میروند و برای شادی روانها عود و کندر آتش روشن کرده و گل و گیاه و میوه و شمع و لرک بر سر مزار میگذارند. لرک مخلوطی است از هفت میوه خشک خام از قبیل پسته خام، بادام خام، فندق خام، برگه، انجیر خشک، خرما و توت خشک.
در دیگر مباحث مربوط به این روز ، نُه نقل از ابوریحان بیرونی وجود دارد که بر مبنای آن در ایران قدیم و بر اساس مبنایی اعتقادی، رزق و روزی و سرنوشت هر کس در «روز برات» رقم می خورد. هر چند برخی از پژوهش ها نشان می دهند که وجود چنین باور و سنتی پیرامون روز برات، از گذشته هایی بس دیرینه تر از اینها در جشن های بهاری بابلیان قدیم، از جمله در جشن اَکیتو (Akitu) و مراسم سال نو نیز وجود داشته است.
نویسنده کتاب «چراغ برات خراسان، فروردگان باستان» در این باره می گوید: ایرانیان باستان معتقد بودند که روح درگذشتگان (فروهر) در روزهای ابتدایی سال در خانههایشان حضور پیدا میکنند و شاهد زندگان هستند.
وی معتقد است: «هرچند بررسی ریشه و سوابق آیین برات در خراسان به ظاهر پژوهشی برای شناسایی یک رسم کهن در بخشی از سرزمین ایران است اما به واقع بررسی سوابق سایر عناوین این مراسم نیز هست و خلاصه این که اقدامی است برای بازشناسی سنتی کهن که به مروز زمان پاره پاره گشته است و هر بخش نامی به خود گرفته و بر اثر شرایط زمانی و مکانی با سایر بخش های دیگر تفاوت یافته است.
پس از سیر و تأمل در مراسم ، باورها، عناوین و ایام این آیین ایرانی – اسلامی به وضوح معلوم میشود که چنین باور و رفتاری از به هم پیوستن دو چشمه ایرانی و اسلامی پدید آمده که هر کدام از جایی دور دست یکی از فلات ایران و هزاران سال پیش و دیگری از جزیره العرب نشأت گرفته و در ایران به هم رسیده و تشکیل آئین موجود را دادهاند.
گر چه اغلب مردم مسلمان از بلخ و بخارا تا بغداد و مصر در سدههای میانه بعد از اختلاط اسلام و ایران در ماه شعبان متوجه گورستانها و زیارت قبور کسان خود میشدهاند، اما بعید است که ماه شعبان برای این امر ویژگی و توصیهای از سوی شارع دین مبین اسلام به همراه داشته باشد. بلکه به نظر میرسد که بعضی تشابهات و همخوانیهای این ماه با برج اسفند ایرانی باعث شده تا آداب «فروردگانی» برج اسفند به ماه قمری شعبان افتاده و نام «لیلهالبرات» و «شب چک» گرفته باشد.
ماه شعبان که تا پیش از لغو کبیسه (به فرموده پیامبر اسلام) تقریباً با ماه اسفند شمسی منطبق بوده است، از فردای ظهور پیامبر اسلام بعضی ویژگی و قداستهای حائز اهمیت البته بی هیچ اهمیتی برای یادبود مردگان رسمیت یافته است. اولاً گفته شده است که در این ماه ولادت امام حسین (ع) صورت گرفت و پیامبر را بسیار شادمان ساخت. دیگر اینکه در روز پانزدهم ماه شعبان بوده که پس از ۱۸ ماه قبلهگاهی بیتالمقدس، قبله از بیتالمقدس به کعبه تغییر یافته است. پس از این واقعه ماه شعبان نزد اعراب و مسلمین از اهمیت خاصی برخوردار شد، به طوری که در سدههای نخستین اسلامی شب نیمه شعبان برای تمام امت شبی مبارک و عیدی بزرگ بوده است.»
به نوشته مقدّسی دانشمند و سیاح ایرانیالاصل ساکن بیتالمقدس سده چهارم هجری نیمه شعبان یکی از عیدهای مهم اسلامی بوده و در بیتالمقدس بهتر و زیباتر از هر جای دیگر برگزار میشده است چنان که رمضان در مکه ، دو عید[فطر و قربان] در اصقلیه (ظاهرا سیسیل) و عرفه در شیراز و آدینه در بغداد و عاشورا در مکه به نیکی برگزار میشده است.
دو دلیل برای این امر که مردم مسلمان ایران در سدههای سوم و چهارم هجری آیین و مراسم یاد درگذشتگان و پذیرایی از روان و فروهر آنان را به نیمه ماه شعبان انتقال داده و نام «لیلهالبرات» یا «شب چک» به آن دادهاند، وجود دارد که تا حدی قانع کننده است. اول اینکه اگر حساسیت ایرانیان زرتشتی را نسبت به هر ماه و روز سال، از نظر رفتار دینی و اعتقادی، درنظر بگیریم و توجه داشته باشیم که آنان عید مردگان را در سدههای سوم و چهارم در برج هشتم سال یعنی آبان ماه برگزار میکردهاند، پذیرفتنی خواهد بود که پس از اسلام آوردن هم باز متمایل باشند که در ماه هشتم سال اسلامی قمری، یعنی شعبان، به برگزاری این مراسم بپردازند. دیگر اینکه شعبان قمری تا سال ۱۱ هجری، که در آن سال بنا به آیه «انما النسئی زیادت فیالکفر» لغو کبیسه توسط اعراب صورت گرفت با برج اسفند شمسی منطبق بوده و ریشه و اصل عید آبانگان یعنی فروردگان خاص آستانه بهار و ماه اسفند بوده است.
حال اگر به اختلاط پیش از اسلام اعراب با ایرانیان و تاثیر شدید بعضی از قبایل عرب از فرهنگ و تمدن ایران هم توجه داشته باشیم، این مسئله که باور و آیین فروردگانی ایرانی مربوط به ماه اسفند، پس از اسلام رنگ و بوی اسلامی گرفته و به دلیل فوق به ماه شعبان افتاده باشد، غیر قابل قبول نمی نماید. هرچند ممکن است دلایل دیگری هم برای این انتقال و تحویل بوده باشد. نویسنده کتاب «چراغ برات خراسان، فروردگان باستان» همچنین خاطر نشان می سازد: «سنت چراغ برات در خراسان قدمتی ۱۱۰۰ ساله دارد و سنتی ایرانی – خراسانی است و حتی شعرایی چون رودکی، حافظ، سعدی و مولوی و دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی در برخی اشعار و آثار خود از آئین «شب های برات» نام بردهاند.»
البته از قدیم الایام جنوب خراسانی ها، بیشتر به مراسم روز برات در چهاردهم شعبان، بها می دهند و عمده کاری که عموم مردم در این روز انجام می دهند همان رفتن به قبرستان و پخش شیرینی، خرما، کماچ و از این دست خوراکی ها و تقدیم ثواب آن به روح مردگان خود است.
در قبرستان شهر ما بیرجند، که حسابی خاکی و دارای فراز و نشیب های زیاد است، رفتن از این طرف به آن طرف و دید و بازدیدهای فشرده از قبور مردگان واقعاً خسته کننده و ملال آور است. تازه خدا نکند که در آن روز شدّت گرما و وزش باد زیاد باشد و به اصطلاح ما «دولَخباد» شود.
البته این روز بیشتر برای کسانی مهم است که بعد از برات سال پیش کسی را از دست داده اند و به اصطلاح براتی اول مرده شان است. معمولاً شب جمعهٔ قبل از برات، مردم به خانه مرده های برات اولی می روند و بازماندگان را تسلای دوباره می دهند.
یک نوع نان تقریباً گرد و در روغن سرخ شده که به آن تاَبه (یا روغن جوشی) گفته می شود هم از خوراکی های ویژهٔ این ایام است که چه در قبرستان و چه به صورت حضوری و تحویل در درب منزل توزیع می شود. بسیاری از مردم و به ویژه کودکان عاشق این خوردنی اند.
زمانی که بچه بودم و دوران تحصیلات راهنمایی و دبیرستان را سپری می کردم، روز برات روز فرار از مدرسه بود. البته کلاً این روز و به خصوص صبح روز برات، شهر کمی حالت تعطیلی به خود می گیرد و حتی کارمندان دولت هم تا حدی جیم می شوند تا به مراسم براتی شان برسند! اما قول و قرارهای فرار ازمدرسه و تعطیل کردن آن مزهٔ دیگری داشت.
یادش بخیر …