تقریبا مردم آنقدر که تمام هم وغم شان در حیطه انتخابات ریاست جمهوری مصروف شده و ذهنشان درگیر آن انتخابات است، کمتر به انتخابی که ارزش و جایگاه و تاثیرگذاری اش کمتر از ریاست جمهوری نیست می اندیشند که نتیجه اش به حاشیه رفتن کرسی های نمایندگان واقعی مردم در شورای اسلامی شهر و روستاست.رئیس جمهور حوزه های بسیار وسیع و پیچیده ای را در پهنه تمامی وسعت کشور دارد و وظیفه ای ۸۰میلیونی دارد.متاسفانه جایگاه شوراهای اسلام شهر و روستا به اندازه کافی تبیین و برای افکار عمومی شکافته و حلاجی نشده است.شوراهای شهر و روستا درمحدوده ای خاص اما بستری بسیار مهم فعالیت دارند که درصورت ورود افراد و چهره های متخصص، آگاه، پرانرژی و مطلع که به دور از سیاسی کاری و سیاسی بازی از محافظه کاری به دور باشند وتوان تحلیل های علمی آسیبهای اجتماعی رانیز داشته باشند، این امکان را دارند که سامانی مناسب به حوزه مامورتیشان دهند و شهر یا روستایشان را از بن بستهای تمام ناشدنی برهانند، این امکان رادارند که با فرهنگسازی های مناسب نحوه تعامل بین مردم را ارتقا دهند، این امکان را دارند که بامصوبه هایی کارشناسی و نه از ورای احساس و باری به هرجهت لااقل سعی در کنترل آسیب های اجتماعی کنند، این امکان رادارند که باکنترل و رصد مسئولیت های شهردار و مجموعه تحت کنترلش شهرها را باچهره ای زیباتر وقابل تحملتر درمعرض دیدعموم گذارند، این امکان رادارند که با برنامه ریزی هایی متقن و دقیق شهرها را باتوجه به بافت واصالت آن به منبعی درآمدزاتبدیل کنند، این امکان رادارند که همواره پاسخگوی مردم ورسانه ها بوده وجلسات وتصمیم گیری هایشان دراتاقی شفاف و شیشه ای انجام گیرد. این امکان را دارند که بازیچه افکار شهردار نباشند و درقبال مصوبه های شورا او را در عین داشتن اختیارات ملزم به پاسخگویی کنند، این امکان را دارند که از اساتید و چهره های تاثیرگذار و گروه های مرجع شهر و روستا جهت استفاده بهینه از نیروهای مردمی برای سامان بهتر و ایجاد وفاق منطقه ای استفاده کنند.متاسفانه به دلیل عدم اطلاع مردم و کوتاهی رسانه ها در امر شناخت اهداف شوراها و وظایف آنان مشاهده می کنیم که ورودی منتخبین شوراها و جلوس بر صندلی چرمین آن باحداقل رای ممکن سالها و با کمترین خروجی طرح و برنامه به دلیل عدم مشارکت عمومی در انتخابات شوراها ضربات مهلک و جبران ناپذیری را به یکی از مترقی ترین اصول قانون اساسی وارد نموده است.ظلمی بزرگ است به آینده و مجموعه شهرمان که در آن باصطلاح زندگی می کنیم که با عدم مشارکت حداکثری خودمان باعث فترت و عقب ماندگی شهر و دیارمان شویم و همواره نیز انتقاد کنیم از وضع موجود، تا خود نخواهیم و تمرین نکنیم بازی دموکراسی واستفاده از حق رای خودمان، شک نکنید که هیچ اتفاق خاصی نخواهدافتاد، باید تصمیم گرفت و با تمام وجود برای ارتقای زندگی اجتماعی خودمان هم که شده دست به کاری بزرگ زنیم شورایی را برگزینیم و مسئولیتشان دهیم که مسئولیت پذیر و پاسخگو باشند، هیچ معجزه ای رخ نخواهد داد مگر معجزه مردم، هیچ موجی پدیدار نمی شود جز موج مردم، هیچکس برای مان دل نخواهد سوزاند جز خودمان، نگذاریم دل سردمان کنند و امید را در دلمان بخشکانند که منفعلانه خانه نشین شویم وافرادی پای بر حوزه تصمیم گذارند که وزن و قدشان درحد شورای شهر و روستا نباشد وسالها باخیالی خوش وآسوده تصمیماتی بگیرند که هیچ سنخیتی با شهر و شهرسازی ندارند.