خشونت لفظی و توهین نوشتاری؛ گاهی دامنه و وسعتش از حرکت تند رفتاری بیشتر است. گاهی جای زخمهای فیزیکی زود خوب میشوند، اما زخمزبانها یا اصلا خوب نمیشوند یا آنقدر دیر خوب میشوند که اثر و جایش را سالها میتوان احساس کرد.
اهانت به مقدسات و عقاید کسی و هدف قراردادن خط قرمزهایش، زمینه برای دشمنی پنهان و کدورت آشکار را فراهم میکند.
متاسفانه مدتی است کسانی آگاهانه و ناآگاهانه، دامن توهین به اهل سنت را پُر چین کردهاند تا از میانه آن، دشمنیها جوانه بزند.
آیا شایسته است ملتی که صبور و کمتوقع و مرزبان و حریمدار جغرافیاست رنجانده شود؟
وقتی حتی با طرح مطالبات بر حق خود، تذکر میخوریم که در موقعیت حساس کنونی فعلا جایی برای طرح و پردازشش نیست؛ آیا با دیدن صحنههای توحش آمران جنگهای فرقهای در همسایگی خود از رسانهها، حق نداریم بگوییم: در این سالهای دود و آتش، توهین به اهل سنت، خطرناک و مصداق برافروختن آتش با بنزین است؟
آیا وقتش نیست تا بگوییم: رسانه و روزنامه پرتقصیر را مهار کنید تا تراژدی خلق نشود که به امنیت و آرامش، بیش از هر زمان دیگر محتاجیم؟
آیا سهمخواهی از ادب و حق احترام و شهروندی، توقع زیادی است که هر بار به هر بهانهای، هدف تیرهای توهین است؟
ملتی که دَینش را در سالهای دراز جنگ ادا کرده و هنوز هم دیوار شهرها و ذهنش زخمی ترکشهای دشمن است؛ آیا رواست که سیلیخورده دست خودی باشد؟
نمیدانم کجای این معادله سخت است که نمیفهمند خالق داعش چه بود؟ و چرا درس نمی گیرند این شاگردان خِنگ کلاس تاریخ که ملتی با چند مذهب و چند فرهنگ، نباید اهانت بشنود؟… نباید تحریک شود؟
برای آنانی که قصد عادیکردن چنین گستاخیهایی را دارند، چه سودی دارد که روح مردم را جریحهدار میکنند؟
مگر این مردم، جز صبوری و همراهی و چشم به فردا داشتن؛ هزینهدادن و توهین شنیدن، چیز دیگری دیدهاند؟
هر بار این ملت درک کردهاند که اوضاع بهکام نیست؛ پا پس کشیده و از حق خود گذشتهاند، ولی آیا این را فقط مردم اهل سنت باید بفهمند؟
«آنهایی که به اهل سنت اهانت میکنند، نه شیعهاند، نه سنی»؛ آیا میدانند این سخن و منشور از کیست؟ حداقل موقعیتسنج و آدمشناس باشید! به جای توهین کور به مردم اهل سنت، حداقل چند صفحه تاریخ اسلام بخوانید که در باتلاق لزج اهانت و تبعاتش گرفتار نشوید! اهل سنت شاید ببخشد، ولی فراموش نمی کند… کمی محتاط باشید.