اتمام دولت دهم و هشت سال رئیس جمهوری احمدی نژاد با آخرین اظهار نظرها درباره دو دوره دولت و ترکیب کابینه در هر کدام از این دوره ها همزمان بود. گروهی کابینه احمدی نژاد را بدترین کابینه پس از انقلاب می دانستند و رفتار رییس دولت های نهم و دهم با وزرا را دون شان جمهوری اسلامی می انگاشتند و در دیگر سو اما عده ای معتقد بودند که وزرا نباید فکر کنند که صندلی های ریاست شان بر هر وزارت خانه برای چهار سال در اختیار آن ها است و باید بدانند که ممکن است هر لحظه از سوی رئیس جمهور عزل شوند و در حقیقت هر روز می تواند برای آن ها یک آزمون باشد که رد شدن در آن مساوی برکناری خواهد بود. دسته اول که نوع رفتار احمدی نژاد را تقبیح می کردند در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ به پیروزی رسیدند و اولین دولت اعتدال گرا پس از پیروزی انقلاب را تشکیل دادند.دکتر حسن روحانی ، رئیس دولت یازدهم در آغاز کار و در مراسم تحلیف از هیئت دولتش رونمایی کرد تا همگان بر این نکته اذعان کنند که این دولت نمی خواهد، لحظه ای را هم برای خدمت رسانی از دست بدهد. ترکیب کابینه اعلام شده، از همان روزهای آغازین پیش از رای اعتماد، اعتراضات زیادی را به همراه داشت.عده ای معتقد بودند حجم این اعتراضات که غالبا به سبب میانگین بالای سن کابینه بود، ریشه های سیاسی داشت اما گذر زمان نشان داد معترضین به ترکیب پیشنهادی چندان هم بی راه نگفته اند.در دور اول چند تن از وزرا مانند وزیر آموزش و پرورش، وزیر علوم و وزیر ورزش و جوانان نتوانستند از مجلس رای اعتماد بگیرند و در مراحل بعد وزرای این وزارت خانه ها به شکل ناپلئونی، به دولت راه یافتند. ترکیب اولیه کابینه نوید این را می داد که قرار نیست اتفاقات گذشته تکرار شود. اما هر چه بر عمر دولت افزوده می شد شکاف میان اعضای ان بیشتر به چشم می آمد. این شکاف ها شاید ریشه در همین تجارب اعضای کابینه داشت.دولتی که افتخارش به ژنرال هایش بود، بیش از آن که سرباز برای خدمت و فعالیت داشته باشد، ژنرال برای مدیریت داشت، ژنرال هایی که البته در چهار سال گذشته نشان داده بودند که آب شان با هم در یک جوی نمی رود. اولین واکنش جدی وزرا به برنامه های دولت را شاید بتوان نامه چهار وزیر به رئیس جمهور دانست که دولت را از تبدیل رکود به بحران، انذار داده بودند.این شروع جدی درگیری ها در کابینه دکتر روحانی بود.مدتی بعد ترکان با برخی از وزرا سرشاخ شد و این موضوع به سرعت در کابینه به یک اپیدمی تبدیل شد. حاشیه های ژنرال های دولت یازدهم تا آن جا پیش رفت که رئیس جمهور در اقدامی انتحاری، سه نفر از اعضای کابینه را وادار به استعفا کرد. استعفای این سه نفر و انعکاس اظهارنظرهایشان در برخی رسانه ها مبنی بر اینکه مایل به ادامه همکاری با دولت هستند به نوعی تکرار تاریخ بود. حس و حال کسانی که این ماجرا را دنبال می کردند به گونه ای بود که گویی یک بار دیگر متکی در سفر به سنگال از پست وزارت عزل شده بود. در فاصله میان شروع به کار دولت و استعفای وزرا، برخی دیگر از اعضای کابینه نیز در قالب سئوال و استیضاح از وزرا به مجلس فراخوانده شدند. تغییر ترکیب مجلس و چربش تعداد نمایندگان حامی دولت بر منتقدین آن در خانه ملت، نوید همراهی بیشتر مجلس با دولت را می داد. اما این هم به نوعی خیال بود و انگار قرار نبود ، روزهای پایانی دولت هم شرایط برای وزرا پایدار باقی بماند. نعمت زاده از دادن کرسی وزارت به جوانان سخن می گوید، عباس آخوندی استیضاح شد _ هر چند استیضاح رای نیاورد _ و دانش آشتیانی هم تیغ استیضاح را بر بالای سرش احساس می کند.تنها باید دید که آیا در چند ماه باقی مانده از عمر دولت باز هم وزیری از قطار دولت اعتدال پیاده خواهد شد و یا اینکه این توپ و تشر ها فقط برای امتیاز گیری از وزرا است.باید منتظر ماند و دید آیا دولت روحانی به کمک مجلس خواهد توانست رکورد احمدی نژاد را در تغییر وزرا بشکند یا در تحقق این امر ناکام خواهد ماند. باید از دولت پرسید چه اتفاقی افتاده است که وزیر پیشنهادی در شروع به کار کابینه، پس از چند وقت از سوی رئیس جمهور برکنار می شود و یا مجبور به استعفا می گردد. آیا اینک پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی این گونه سعی و خطا در مدیریت صحیح است؟ و پاسخگوی هزینه این سعی و خطاها که از بیت المال داده می شود، قرار است چگونه جبران شود؟