پنج شنبه صبح ساختمان پلاسکو که روزگاری به سبب نوع بنا و ارتفاع آن به عنوان نمادی از پیشرفت و شهرنشینی در تهران قدیم شناخته می شد، فروریخت. حادثه ای که در آن چندین نفر از هموطنان عزیزمان جان شان را از دست دادند و ایران یک بار دیگر غرق در عزا و غم شد. این رویداد به این علت که در وسط شهر تهران رخ داد در نوع خود حائز اهمیت است و بررسی بیست و چهار ساعت پس از این حادثه می تواند ایرادات موجود در سیستم های مختلف امداد رسانی و نظارتی را نشان دهد و به گونه ای دیگر، آسیب شناسی این حادثه دردناک درسی باشد برای اتفاقات احتمالی که در پیش داریم. پنج شنبه سی دیماه ۱۳۹۵٫ آن چه بیش از همه در مقابل ساختمان پلاسکو، انسان را آزار می دهد، حضور هزاران نفری مردمی بود که به راستی، نبودن شان در آنجا می توانست به مراتب مفیدتر باشد تا بودن شان. مردمی که آمده بودند اما تنها برای عکس گرفتن. در گوشه ای پسرکی موبایل به دست از خودش و ساختمان نیمه سوخته پلاسکو عکس سلفی می گرفت تا در فضای مجازی به اشتراک بگذارد و زیرش بنویسد من و پلاسکو همین الان یهویی و شاید چند نفرانسان بیکار هم، او را لایک کنند.اما او هیچ وقت نخواهد دانست که حضورش می تواند چه اندازه در امر امدادرسانی اخلال ایجاد کند.او هیچ گاه استرس و نگرانی مادر و دختری که همسر و پدرشان در آن ساختمان گیر افتاده است و منتظر نیروهای کمکی است را، درک نخواهد کرد. در این اتفاق نشان دادیم که می توانیم تا چه اندازه خودخواه و بی منطق باشیم.این حادثه به ما نشان داد که تا چه حد در برابر حوادثی از این دست، آسیب پذیر هستیم. وقتی پلاسکو ریخت، عده ای در فضاهای اجتماعی نوشتند، تهران فرو ریخت. اتفاقی که _خدای ناکرده_ با آمدن زلزله می تواند محقق شود و فاجعه ای انسانی را در شهری با جمعیت چندین میلیونی مانند تهران رقم بزند.
فرو ریختن ساختمان قدیمی پلاسکو نشان داد که بسیاری از خانه های تهران، دارای ساخت و سازهای غیر اصولی هستند و چون اولیه های ایمنی در آن ها رعایت نشده است در صورت بروز یک حادثه سراسری _ همانند زلزله_ می تواند اتفاقی ده ها بار بدتر از بم را رقم بزند. نگاه به حضور مسئولین در حادثه پلاسکو به ما فهماند که هر کدام از نهاد های مرتبط و یا نامرتبط با یک اتفاق اینچنینی ، پتانسیل این را دارند که در مواقع ضروری،مطالبه گرانه وارد عمل شوند و هیچ کدام نقش خود و کم کاری شان را نپذیرند. رییس جمهور در پیامی وزیر کشور را مسئول رسیدگی به این اتفاق و پیگیری آن کرد. رحمانی فضلی دستوراتی را صادر کرد و در آن خطاب به استاندار تهران، شهردار تهران، سازمان مدیریت بحران و همچنین معاونت عمران و توسعه و معاونت انتظامی وامنیتی وزارت کشور، اتخاذ و اعمال حداکثر تدابیر و اقدامات لازم برای کنترل ابعاد حادثه، پیشگیری از سرایت آن به سایت های مجاور، نجات گرفتار شدگان و انتقال امن مجروحان را خواستار شد. مسئولین محترم تنها به دنبال گزارش هستند و این گزارش ها پس از چند روز با اعلام یک یا چند متهم به بایگانی سپرده می شود، غافل از اینکه هنگامی که سیستم بیمار است و برخی ایرادات متوجه سیستم است، حذف یک یا چند نفر نمی تواند مشکلات را ریشه ای حل کند. حادثه های تلخی مانند آن چه پنج شنبه رخ داد و به کشته شدن عده ای و زخمی شدن گروهی دیگر از هموطنان مان منجر شد ، برای برخی دستاویزی بود تا رقیب سیاسی شان را از میدان به در کنند. عده ای فضا را مهیا دیدند تا شهردار تهران را گناهکار جلوه دهند و تخریب های انتخاباتی را کلید بزنند.صداوسیما هم که شده است مرغ عزا و عروسی و مهم نیست که چه اتفاقی افتاده است و همیشه و از هر دوسو _ روا و یا ناروا_ مورد انتقاد قرار می گیرد. کاش بتوانیم از حوادثی اینچنینی، درس بگیریم.کاش یاد بگیریم مردانی که در زیر آوار ماندند، برای نجات هم نوعشان آمده بودند نه برای تسویه حساب های سیاسی و جناحی شان.کاش بفهمیم که گاهی نبودن مان بیش از بودن مان می تواند موثر واقع شود.کاش درک کنیم که زلزله در کمین کلان شهر هاست و آمدنش، فاجعه ای را رقم خواهد زد که تاریخ به یاد نخواهد داشت. کاش برای کاهش اثراتش فکری بکنیم.