بارها گوشزد کردند، حتی درقالب شوخی و جدی، که کمی مراقب نوشتن هایت باش، تیز و تند ننویس، کمتر نقدکن، طوری قلم بزن که نه سیخ بسوزدو نه کباب، نقدکن اما ملوسانه و بی خطر..!! و بارها گفتم که اینقدر نوشتیم و شماتت شدیم و… نتیجه اش اینی است که می بینیم، هیچ چیزی سر جایش نیست، صداقت جایش را به ریا و تزویر و دروغ و چاپلوسی وکاسه لیسی قدرت داده و اینگونه بود تا ساختاری فراهم شد که نتیجه کوچکش شد فاجعه تهران وکشور فقط با نابودی یک ساختمان !!!
داستان ساختمان پلاسکو قصه عجیبی است، شناسنامه امروزی شدن تهران و ایران است، نوستالژی نسلی که با او خاطره بازی داشت و هنوز هم دارد. چقدر تلخ است که خاطراتت را بسوزانند، چقدر تلخ است که ما مردم حوادث را تبدیل به خاطره می کنیم ، چقدر تلخ است که مسئولینمان به این باور رسیده اند که مادام العمر باید سروری کنند بر این مردمی که سرشان به شدت به زندگی هایشان گرم شده است و فکر نان و مسکن مستاصلشان کرده، چقدر تلخ است در این وانفسای شهوت قدرت و مقام و پست ضعف هایت را نبینی، بی لیاقتی های مدیریتی ات را نفهمی و ندانی که مفهوم تعظیم بر مردمی که به تو اعتماد کردند یعنی چه؟ چقدر تلخ است در کشوری باشی که حتی یکبار مسئولینش به دلیل بی کفایتی از مردم عذرخواهی نکرده اند و همچنان طلبکارانه در پستهایی دیگر مشغول شعارند و شعار…!!
فاجعه پلاسکو نوری بود بر تاریکی مطلق پشت پرده های سیاست بازان بی مسئولیت، نوری بود بر تاریکخانه های فراوانی که باز گشوده خواهندشد، نوری بود بر تاریکخانه فکر مردمی که نادانسته و ناخواسته شورای شهری را انتخاب می کنند که اکثریت قاطع شان نمی دانند پیچیدگی های شهری چه مفهومی دارد و چه میخواهد!! نوری بود بر صندوق خانه های دربسته شهرداری مرکز کشور تا روشن کند که پس ازنزدیک چهاردهه چرا تجهیزات آتش نشانی تا این مقدار ناچیز و زبون و عقب مانده است، نوری بود بر مدیریتی توجیه گر که هنوز ساعاتی از حادثه نگذشته استناد میکند به نامه های هشدار عدم ایمنی پلاسکو ولی طبق قانون او را پلمپ نمی کند! اما عوارضش را تاریال آخر می گیرد!! نوری بود برای روشن کردن هزینه های میلیاردی بیلبوردهای سیاسی که می بایست خرج تجهیزات آتش نشانی می شد. نباید اجازه داد که این پرونده چون بسیاری از پرونده های دیگر ماست مالی شود ونهایتا مقصر آتش نشانان شهید و مردم مالباخته قلمدادشوند، این پرونده زوایای پنهان فراوانی داردکه بایدبه دقت برآن زوم کرد و نگذاشت کسانی که مستقیم و یا غیرمستقیم اینگونه ملتی را به عزا نشاندند چون همیشه قسر در بروندو بعدها به ریش همه بخندند، کافیست این عافیت طلبی محافظه کاری ومصلحت اندیشی این مثلث شومی که نسق این مردم راگرفته وهمچنان می گیرد. ۶۰۰ مغازه و بیش از هزار میلیارد تومان برهم فرو ریختند آنهم فقط دریک مجموعه تجاری، تهران سه هزار ابنیه چون پلاسکو دارد با همین میزان خطر و فرسودگی، باید باز هم سکوت کرد؟!!
چه کسی صدای سوختن آتش نشانان قهرمان این مردم راشنید؟ چه کسانی صدای خردشدن وله شدن پهلوانان این مردم درزیرآواربی لیاقتی مدیران باصطلاح جهادی شهرداری تهران راشنیدند؟چه کسانی گریه ها و ضجه های همسر و فرزندان و پدر و مادر این شهدا را دیدند و شنیدند؟! چه کسانی قرار است محاکمه بی لیاقتی هایشان شوند؟شک نکنید که هیچکس…
حادثه دوقطار را حتما به یاد داریم، دیدید که چه بلبشویی به راه افتاد و چگونه شخم زدند همه چیز را، اماخواهیم دید که این پرونده فاجعه ملی که بسیار مهمتر از آن حادثه است چگونه سریعا بایگانی خواهد شد، مردم حافظه قوی دارند وبهترین قضاوت کنندگانند. پلاسکوی تهران فرو ریخت، خدا کند اعتماد ایران فرو نریزد…!!