گفتگوی امروز خراسان جنوبی با فرهیخته بیرجندی(۵) «کل کریم» کتاب تو امسال چه می نویسه؟!

شهردار اسبق بیرجند به ذکر خاطره ای از اوایل دهه ۵۰ پرداخته و می گوید: در آن سالها اغلب مردم به نفت دسترسی نداشتند و شهروندان بیرجندی برای گرم کردن منازلشان از بخاری های کنده ای و یا کرسی های زغالی استفاده می کردند. بعدها با ایجاد جنگلبانی، جلوی حمل و نقل و فروش کنده گرفته شد و متخلفین را جریمه و زندانی می کردند. علم هر از چند گاهی به زادگاهش (بیرجند) سفر می کرد. شهروندی بنام کربلایی کریم مُعرّفی (مشهور به علاف به معنی فروشنده کنده و هیزم ) که در سطح شهر بیرجند به کار فروش کنده، زغال و هیزم به شهروندان مشغول بود، معمولا هر گاه علم به بیرجند می آمد، خودش را برای شرکت در مراسم استقبال به فرودگاه می رساند. وی یک کتاب خطی هم در اختیار داشت که از روی آن به ادعای خودش برخی وقایع و اتفاقات از جمله بارندگی ها، مرگ و میرها، تولدها و … را پیش بینی می کرد. وقتی به استقبال علم می رفت، علم با لهجه غلیظ بیرجندی و به مزاح از وی می پرسید: « کل کریم ! کتاب تو امسال چه منویسه؟! » و کربلایی کریم هم مثلا پاسخ می داد که بارندگی ها خوب خواهد بود اما دو نفر از بزرگان از بین خواهند رفت! و …
به هر حال در یکی از سفرهای علم به بیرجند، کربلایی کریم در همان فرودگاه در حالی که از ممنوع شدن حمل و نقل و فروش کنده و زغال ناراحت بود، با صدای بلند و همان لهجه شیرین و غلیظ بیرجندی اش خطاب به علم گفت: سرکار! برای چه جلوی فروش کنده و زغال را گرفته اند؟ مردم و به خصوص فقرا و تنگدستان نفت ندارند و برای گرم کردن منازلشان سراغ کنده و زغال را از من می گیرند و من جوابی برای آنها ندارم. اداره جنگلبانی حتی جلوی خرید و فروش «کما» که غذای بسیاری از مردم منطقه است را گرفته و می گویند اینها پوشش زمین است . به داد این مردم برسید و مشکل آنها را حل کنید و…
علم هم به او گفت : خیلی خوب! در این باره فکر می کنم… در ادامه هم کربلایی کریم را به اکبریه احضار کرد و وی در آنجا مشکلات را تشریح کرده بود و علم به استاندار وقت خراسان دستور داد پیگیری کند که از طریق اداره کل جنگلبانی استان به جنگلبانی بیرجند اعلام کنند تا زمانی که شرایط برای مردم بیرجند فراهم شود در خصوص استفاده شهروندان از شاخه های خشک و کنده های بر زمین ریخته شده در این شهرستان سختگیری نشود.
شهردار اسبق بیرجند همچنین می گوید: در آن سالها با توجه به اینکه بنگاه خیریه آبلوله بیرجند، شخصیت و وجهه حقوقی نداشت، زیر مجموعه شهرداری قرار گرفته بود تا در صورت نیاز به وام یا انجام امور دیگر مورد حمایت و پشتیبانی شهرداری باشد و لذا من به عنوان شهردار بیرجند و البته سایر شهرداران در آن سالها مدیر عاملی بنگاه خیریه آبلوله این شهر را نیز برعهده داشتیم.
غنی در این باره هم خاطره ای دارد…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*