امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد-mohammadraeifard@yahoo.com
کنش های اجتماعی، متاثر از زنجیره پیچیده حاکمان و مردم است که به آنان اعتمادواعتقاد می بخشند، حال چنانچه این زنجیره هزارتو بنابه هردلیلی ازهم جداشده ویا هارمونی آن ازهم بپاشد،نتیجه اش می شود در هم ریختگی و ازهم گسیختگی ارکان حیاتی جامعه. آمارهای بهت آور طلاق، اعتیاد، فقر، بیکاری، قاچاق(سوخت، موادمخدر، موادآرایشی ، خوراکی و لوازم منزل)، رانت های تمام ناشدنی دولتی، فحشاواختلاس دهه های متمادی است که چون استخوانی لای زخم، عفونتی عمیق در روح جامعه تولید کرده و او را سخت فرسوده و بیمار و رنجور نموده است. آنقدر که سیاست، مسئولان و مجریان را در ادوار گوناگون آلوده کرد توان بازشناخت و آمایش اهداف اجتماعی در زیر پای مدیران کلان کشور له شد و شناختی ازآن حاصل نشد و این مردم وتوده بیگناهی بودند که بهای آن را دایم پرداختند و همچنان میپردازند. گروههای مرجع واقعی که توان دگرگون سازی جامعه را داشتند و دارند در این بازی کودکانه سیاست بازی به حاشیه رفتند و یا محو شدند، نتیجه جایگزینی افراد و جریاناتی به بارنشست که خودراطلبکارمردم وانقلاب دانستند و تا جایی که توانستند بنام مردم و بجای مردم اندیشیدند وسخن گفتند و باتولید زلزله ای ویرانگر باورهای آنان را درشرف نابودی قراردادند.
آمارهایی که این روزها با تمام تلاش برای لاپوشانی و عافیت طلبی ومحافظه کاریهای نخ نماشده به بیرون درز میکند آن هم به شکل قطره چکانی تایید میکند عمق فاجعه ای که جامعه وخانواده را درنوردیده است.
دفتر مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری گزارشی تکان دهنده از روابط بین بخشی درجامعه ایران را ارائه نموده که بسیاراعجاب انگیز و درعین حال انعکاسی است از تلخی واقعیات درونی جامعه ایرانی، بدون تهمت های همیشگی سیاه نمایی وتشویش اذهان عمومی و سرسپرده بیگانه بودن و ارتزاق از دلارهای آمریکایی و اسراییلی، باید آنقدر شجاعت داشته باشیم وبپذیریم بادهایی را که کاشتیم وطوفانی را که باید درو کنیم، به دنبال دشمن فرضی هم نباشیم که توپ را در زمین او بیندازیم و خود را معصوم و خدایی نشان دهیم و سرمان را چون همیشه تا گردن زیربرف کنیم. طبق این گزارش اعتماد درون بخشی اجتماعی مردم به یکدیگر ۱۰ درصد!! وشاخص امانتداری و صداقت فقط ۸درصداست!! و این شاخصها درکشورهای حوزه اسکاندیناوی بالای ۷۰درصد است!!
به مفهوم عام تر جامعه دچار یک سقوط اخلاقی شدید شده است، این درحالی است که شاخص کلاهبرداری به ۷۵درصدرسیده است!!! این آمار نشان از ورود جامعه به آستانه بحران است. یعنی مساله دیگر بحران اقتصادی نیست،عدم صداقت و دروغ گویی گسترده درحال ویران کردن پایه های اعتماد و اعتقادجامعه است که مفهوم آن موریانه زدگی باورهای مهمترین رکن جامعه یعنی خانواده است. آمارها ظاهرا چندعددبیشترنیستند اما واقعیت آنی است که لمس میکنیم. بستر بسیاری از خیانتها وجنایتها در از بین رفتن اعتماد اجتماعی است،چه عوامل و دلایلی این چنین نابودگرانه شاخصه اعتماد را به ده رسانده و صداقت را به عدد ۸ کشانده؟!! تداوم سیاستهای غلط و متعصبانه خارج شده ازریل مدیریتهای سالم وبدون بیماری سیاست بازی های منفعلانه و انکار واقعیتهای اجتماعی ولاپوشانی کردن ومصلحت اندیشیهای نابودگر ، بلایی را برجامعه نازل کرد که مابه ازای آن میشود شاخص ۷۵درصد کلاهبرداری!!
میشود هزاران هزار میلیاردتومان اختلاسهایی که ازهرده تا یکی اش رسانه ای میشود،میشود کلفت تر شدن گردن رانت خواران همیشگی و رابطه محور،میشود ظهور بابک زنجانی ها، آنگاه برای پاسخ دهی به افکار عمومی صدا و سیما برطبل حقوقهای نجومی میکوبد که حتی به اندازه یک درصد چپاول بیت المال حجم ندارد، اما از املاک و زمینهای نجومی در تهران وشهرداری اش کوچکترین ولوله ای پخش نمیکند!!مصادیق دروغ ونداشتن صداقت چیست؟ تا دیر نشده باید نخاله های ساختمانی جامعه را که پراست از دروغ وتهمت وریا و رانت و…به بیرون از بافت هنوز سالم جامعه انتقال داد و درگودالی عمیق فرو ریزیم و بر روی آن خروارها خاک بریزیم. شاید فردا دیرباشد،از امروز باید شروع کرد به رفو ووصله کردن قطعات جداشده اجتماع، مردم دیگر اسیرحاشیه نخواهندشد.