امروز خراسان جنوبی – علیرضا فقیر:
“و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطى نداده است.”(۱۴۱ سوره نساء)
شعار مرگ بر آمریکا، شعاری برآمده از تجربه های بسیار مردم ایران، در طول سالهای متمادی است که با تمام وجود، خوی استکباری آمریکا را تجربه کردهاند؛ نظیر راه اندازی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حمایت از رژیم مستبد پهلوی و چپاول منابع اقتصادی، فرهنگی و انسانی کشورمان قبل از انقلاب. مردم ایران بعد از انقلاب نیز از این تجربه های تلخ بسیار دارند؛ تجربه هایی چون کودتای نوژه، ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران، حمله نظامی و شکست در طبس، راهاندازی و مداخله در جنگ تحمیلی، مسدود نمودن داراییهای ایران، تحریم های اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیکی و کارشکنی و اخلال در روند سازندگی کشور، تلاش برای متوقف کردن پیشرفتهای صلح آمیز هسته ای ایران و تروریست خواندن ایران و نیز دخالت آشکار در حوادث داخلی ایران و حمایت های گسترده و آشکار از فتنه گران در سال۸۸. در این مختصر برای نمونه به دخالت های سیاسی، کودتاها، اقدامات نظامی، تصویب بودجه های مالی جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و اظهارات توهین آمیز مقامات آمریکایی علیه مردم ایران خواهیم پرداخت.
کودتای آمریکایی علیه یک ملت
دخالتها و توطئه های آشکار آمریکا علیه ایران حتی به قبل از انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۳۲ بر میگردد، زمانی که آمریکا با همراهی بریتانیا در عملیاتی موسوم به آژاکس علیه دولت قانونی وقت کودتایی به راه انداخت. فرماندهی عملیات را کرمیت روزولت رئیس اداره خاور نزدیک سازمان سیا برعهده داشت، تا سرانجام در ۲۸مرداد ۳۲ کودتایی شوم و ننگین با مدیریت آمریکا عملیاتی شد.
سازمان سیا در آستانه ۶۰ سالگی کودتای ۲۸ مرداد سال۱۳۳۲ که منجر به سقوط دولت ملی دکتر مصدق شد، سند محرمانهای را منتشر کرد که در آن به دستداشتن در کودتا اذعان میکند. در این نسخه برای اولینبار در خصوص مشارکت سازمان جاسوسی آمریکا آمده است:«کودتای نظامی که منجر به سقوط مصدق و سرنگونی کابینه جبهه ملی شد، تحت نظارت سازمان سیا بهعنوان یک اقدام سیاست خارجی ایالات متحده صورت گرفت.» سیا اذعان داشته است که از بیم حضور شوروی در ایران، دست به عملیات موسوم به «آژاکس» زده است.
سفارت خانه ای برای جاسوسی و براندازی
آمریکا از تنهاترین مقر خود در ایران نهایت استفاده را علیه مردم ایران کرد و سفارتخانه خود را تبدیل به لانه جاسوسی نمود. کمی بعد با تسخیر این جاسوسخانه، اسنادی که از آنجا بدست آمد نشان از تحرکات فراوان جاسوسی و تخریبی علیه جمهوری اسلامی داشت.
عملیات کماندویی پنجه عقاب در طبس!
پس از آنکه دانشجویان پیرو خط امام جاسوسهای آمریکایی را گروگان گرفتند، آمریکا یگان ویژه دلتافورس نیروهای مسلح خود را مأمور کرد تا در یک عملیات کماندویی نظامی آنها را آزاد کند.
آمریکا که با انتشار اسناد لانه جاسوسی در میان مردم ایران دیگر آبرویی نداشت، وقاحت را از حد گذراند و در ۵ اردیبهشت ۵۹ در نقض آشکار حاکمیت ایران با ۱۳۲ نفر نیروهای ویژه نظامی همراه با دوازده فروند هواپیما وارد صحرای طبس شد تا در عملیات موسوم به “پنجه عقاب” ابتدا با سلاحهای شیمیایی، پاسداران جاسوسخانه را از پای درآورند و زمینه ورود بالگردها را به آنجا آماده سازند. قرار بود سپس کماندوها به طور ضربتی گروگانها را آزاد کنند و به داخل بالگرد منتقل ساخته، راهی پایگاهی شوند که هواپیماهای حمل و نقل سی ـ ۱۳۰ در آن مستقر بودند. کماندوهای آمریکا برای اجرای بهتر این عملیات، از مدتها قبل به منطقه آریزونا اعزام شده و در شرایط سخت آنجا که شبیه به شرایط طبس بود، تمرینهای لازم را انجام داده بودند. اما این بار هم با خواست خداوند آمریکاییها گرفتار طوفان شن شدند و این اقدام علنی نظامی علیه منافع ایران هم ناکام ماند.
کودتای شکست خورده آمریکایی
اما آمریکا که دست بردار نبود و نمیتوانست کینه خود را نسبت به نظام اسلامی ایران پنهان کند، در یک طراحی دقیق اطلاعاتی، با عاملیت افراد نفوذی داخلی طرح یک کودتای تمام عیار موسوم به “کودتای نوژه” را ریخت. کودتا طبق برنامه دقیق پیش میرفت که با لو رفتن آن در روزهای آخر، این پروژه هم ناکام ماند.
در مورد نقش سازمان سیای آمریکا ستوان ناصر رکنی از سران کودتا در اعترافاتش میگوید:«دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب، اولین تماس بین مأمورین سیا و یکی از دوستان بنیعامری در اروپا برقرار میشود و آنها بنیعامری را با بختیار مرتبط میسازند. تمامی هماهنگیهای لازم بین کشورهای عضو بازار مشترک اروپا و ستاد دکتر بختیار در پاریس از طریق “سیا” انجام میگرفته است. هماهنگی بین اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه نظیر عربستان، مصر و عراق، توسط نماینده سازمان “سیا” که در دفتر دکتر بختیار در پاریس است انجام میگرفته است. تأمین هزینههای مادی چه به صورت مستقیم (احتمالاً) و چه به صورت غیرمستقیم (حتماً) نظیر چک ده میلیون دلاری عربستان سعودی، توسط آمریکا صورت گرفته است.»
۸ سال حمایت از جنگ علیه ایران
آمریکا پس از شکستهای متوالی این بار صدام حسین را تشویق به جنگی همه جانبه و نظامی علیه مرز و بوم ایران کرد. او در ۸ سال جنگ از هیچ کمکی دریغ نکرد تا بلکه بتواند نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کند.
حمله موشکی به هواپیمای مسافربری ایران
آمریکا که با شروع جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، در خلیج فارس نیز جنگ نفتکشها را آغاز کرده بود و از هر فرصتی برای ضربه زدن به منافع ایران دریغ نمیکرد، در اواخر جنگ تحمیلی یعنی دوازدهم تیرماه ۶۷ در جنایتی آشکار با موشک ناو جنگی وینسس هواپیمای مسافربری ایران که حامل ۲۹۸ مسافر از کودک و زن و نوجوانان بود را ساقط کرد و در این حمله عمدی آشکار، همه مسافران به شهادت رسیدند. فاجعه بارتر اینکه چندی بعد آمریکا به تمامی خدمه این ناو و شخص راجرز مدال افتخار داد تا عمق خباثت و جنایت خود را نشان دهد.
تصویب بودجه های کلان جهت براندازی نظام اسلامی
شیطان بزرگ که در عرصههای نظامی، شکستهای تلخی را تجربه کرده بود، این بار تاکتیکهای خود را تغییر داد و سعی کرد با تحریمهای اقتصادی و از طرفی حمایتهای مالی کلان از عوامل داخلی موجبات براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم کند.
دخالتهای آشکار سیاسی و حمایتهای مالی از فتنه گران در سال۸۸
نقطه اوج و علنی دخالتهای آمریکا جهت براندازی نظام اسلامی را باید در سال ۸۸ جستجو کرد؛ جایی که از قبلِ انتخابات ریاستجمهوری ایران تحرکات متعددی در آمریکا برای حمایت از مخالفان داخلی در ایران آغاز شده بود. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸، در فاصله یک سال مانده به انتخابات، روزنامه آمریکایی “نیویورکر” گزارش داد کنگره با درخواست جورج دبلیو بوش، رئیسجمهوری وقت این کشور برای اختصاص ۴۰۰ میلیون دلار جهت حمایت از مخالفان در ایران و بیثبات کردن این کشور موافقت کرده است.
کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا، خواستار اختصاص بودجهای ۷۵ میلیون دلاری شد تا با اقداماتی نظیر افزایش فعالیت شبکههای ماهوارهای، برنامههای فرهنگی و تأسیس دفتری به نام “دفتر امور ایرانیان” براندازی حکومت ایران را پیگیری کند.
کلینتون در کتاب “انتخابهای سخت” که اخیراً منتشر شده است، در بخشی از کتاب خاطراتش به مسئله اغتشاشات بعد از انتخابات ریاستجمهوری در ایران نیز اشاره کرده و نوشته:«دولت باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا در سالهای بعد از اغتشاشات انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران با صرف دهها میلیون دلار به آموزش بیش از ۵۰۰۰ نفر از مخالفان ایران در سراسر دنیا پرداخت.»
اظهارات مداخله گرایانه و کینه توزانه مقامات آمریکا
اما مقامات آمریکایی کینه و خباثت خود را نسبت به مردم و نظام اسلامی نمیتوانند پنهان کنند و در اظهارات رسمی و علنی این را نشان دادهاند. برای مثال جورج بوش در ۹/۱۱/۸۰ در نطق سالانه خود ایران را در کنار عراق و کره شمالی به عنوان محور شرارت خطاب کرد و گفت:«ایران، عراق و کره شمالی و متحدان آنها، محور شیطانی را در دنیا تشکیل دادهاند… ایران بزرگترین صادر کننده ترور در جهان است.»
ده سال بعد یعنی در ۱۳/۶/۹۱ جی کارنی سخنگوی کاخ سفید گفت:«اوباما به سیاستی که باعث فشارهای شدید علیه تهران شده، پایبند است.» و این یعنی سیاست های خبیثانه امریکا هیچ گونه تغییری نکرده است. حتی باراک اوباما که با شعار تغییر آمده بود نیز در ۱۷/۶/۹۱ در تجمع انتخاباتی خود صراحتاً گفت:«آمریکا به امنیت اسرائیل پایبند است و ما از این تعهد عقب نشینی نمی کنیم. من از جامعه بینالمللی میخواهم که برای جلوگیری از رسیدن ایران به اهداف هسته ای اش یکپارچه شوند!» چندماه بعد یعنی ۱۱/۱۱/۹۱ هیلاری کلینتون ایران را متهم به حمایت از تروریسم میکند و میگوید:«ما میدانیم آنها(ایرانیها) از تروریسم حمایت میکنند و به برنامهی هستهایشان ادامه میدهند و این بسیار نگران کننده است.» در چنین شرایطی طبیعتاً شعار”مرگ بر آمریکا” بدیهیترین واکنش نسبت به جنایتکاری چون آمریکاست.