لانتوری از روایت درست وموشکافانه به فرمی منحصر به فرد رسیده است. لانتوری برای رضادرمیشیان که همچنان فیلم دومش توقیف شده است حرکت رو به جلو با سرعت نور محسوب می شود.سومین اثر رضادرمیشیان در مرحله اول از نظر روایت داستان، فیلم تاثیر گذاری است ، دلیل این تاثیر گذاری پرداخت درست و کامل در خط روایی و هدایت گام به گام فیلمنامه است، علاوه بر این دوقطب شدن فیلم، تلفیق درام و مستند باعث شده خط اصلی داستان و همچنین هدف فیلمساز حفظ شود، از همین حیث فضای مستند گونه فیلم به هیچ وجه به درام و فضای قصه ضربه وارد نکرده است و توانسته ارتباط درستی با مخاطب بر قرار کند، از سوی دیگر درمیشیان کوشیده تا قصه ای با دوفضای متفاوت تعریف کند .فضای اول، یک گروه خطرناک که کارشان خفت کردن قشرمرفه جامعه است را نشان می دهد، اما در دل همین فضای اول قصه دوم رشد پیدا می کند و پاشا سرکرده گروه لانتوری عاشق یک مددکار اجتماعی به نام مریم می شود ، فیلمساز کوشش کرده است تا ناهنجاری های اجتماعی را در دل هر دو فضا به مخاطب نشان بدهد، از همین جهت تلخی های جامعه و بزهکاری و از سوی دیگر قضاوت کردن آدم ها در قبال موضوع کلی فیلم ، توانسته به پیشبرد قصه کمک کند . فرمی که در فیلم مشاهده می شود نشان می دهد درمیشیان ناهنجاری های جامعه اش را به خوبی درک کرده و واقعیت ها را به طوری نشان داده است که یک گوشزد به حساب می آید، فیلمساز به دنبال موضوع مهم و خطیری رفته است.
مسعود فراستی، منتقد سینما در باره لانتوری گفته است « فیلم پر هیاهویی است، حتی قبل اکران جشنواره ای، بعضی بسیار خوششان آمده، حتی قبل از دیدن و برخی بسیار متنفرند، باز قبل از دیدن…اما فیلم خیلی بدی ست، «عصبانی نیستم ۲» است و عقب تر از آن، تکنیک کمی آرام تر شده اما همچنان گیج است و شلوغ ، مستند است و نه داستانی، شخصیت اول در نیامده و فیلم نان سوژه ملتهبش را می خورد.»
موضوع اسید پاشی و عشق مهم ترین بحث فیلم لانتوری است. البته هوشمندی درمیشیان باعث شده این موضوع به درست ترین شکل روایت شود، اگر چه قصه کمی دیر راه می افتد اما نیمه اول فیلم در خدمت نیمه دوم فیلم است. کاربرد نیمه اول فیلم توانسته شخصیت ها را به درستی معرفی کند و فضای مستند گونه و قضاوت هایی که می شود، باعث شده مخاطب منتظر اتفاق های اصلی بماند. با ورود مریم به داستان مخاطب هم قضاوت می کند ، یا به پاشا حق می دهد یا به مریم ، اساسا در نیمه دوم فیلم زورگیری و خشونت از بین می رود و یک عشق یک طرفه پیش می آید عشق یک طرفه پاشا نسبت به مریم باعث می شود گره های فیلم محکم تر شود، مهم ترین بخش کارگردانی درمیشیان جسارتی است در نشان دادن زشتی های جامعه و بحث اسیدپاشی ، درمیشیان ریسک کرده و صورت مریم را که پاشا روی آن اسید پاشیده است را به مخاطب نشان می دهد این سکانس های مریم اگر چه مخاطب را می آزارد اما این واقعیتی است که درمیشیان به سادگی از آن عبور نکرده است و خواسته به مخاطبش بگوید آخر راه به اینجا ختم می شود. در سکانس های آخر همه قضاوت هایی که از اول فیلم نشان داده شد قابل فهم می شود و بازگشت به گذشته و نشان دادن اینکه رابطه مریم و پاشا چگونه شکل گرفته است توانسته همه چرایی های فیلم را پاسخ بدهد، موضوع اصلی این فیلم خشمگین، بخشیدن است و اینکه در چه وضیعتی باید بخشید ، کلیت فیلم در پایان بندی لانتوری اتفاق می افتد زمانی که مریم می گوید می خواهم بلند شوم و کار کنم و حالا می توانم رضایت بگیرم ، در این پایان بندی حس دلسوزی مخاطب جریحه دار می شود و اساسا مخاطب هم قاضی می شود برای حق دادن به پاشا یا مریم. فیلم باطن عصبانی جامعه را به ما نشان می دهد و قضاوت هایی که گاه از سر لجاجت است و گاه از سر انسان دوستی و عقلانی ، عقاید هر دو طیف در فیلم منعکس شده است و هوشمندی فیلمساز در بکارگیری درست از فرم باعث شده قصه از خرده روایت ها پرهیز کند و فیلم کاملا در خدمت داستان اصلی باشد. پردازش دقیق شخصیت ها ، میزان سن ها و قاب هایی که با کات های سریع به هم وصل می شوند، فضای کلی فیلم را به مخاطب نزدیک کرده است. اما کلیت داستان نباید علتی شود که اسید پاشی به امر خوشایند و عقده گشایی تبدیل شود، بخشش مریم در اوج قصه بشدت اخلاقی است، اما می تواند غیر اخلاقی هم باشد چرا که همیشه بخششی در کار نیست. این بخشیدن نباید تاثیر مخربی در جامعه بگذارد. انتخاب مریم پالیزبان که دلیل کم کاری اش در سینما مشخص نیست و همچنین نوید محمد زاده از مهم ترین نکات جذابیت لانتوری است. همچنین درمیشیان با ساخت این فیلم ثابت کرد که دغدغه مند است و با پرداختن به داستان های جوان محور توانسته است بحران های اساسی جامعه را به تصویر بکشد. کلیت این فیلم جامعه کنونی ما را نشان می دهد و این مهم ترین دلیل برای موفقیت لانتوری در اکران عمومی محسوب می شود. لانتوری را باید در سینما دید و از تک تک نماها، میزانسن دکوپاژ شده وکات های سریع حرفه اش لذت برد، لانتوری سومین فیلم رضا درمیشیان مملو از دغدغه است، با دغدغه قصه ای را روایت می کند که برای جامعه و مخاطب است، از همین جهت مخاطب هم با فیلم ارتباط برقرار می کند ، لانتوری نه فیلم کمدی است نه لحظات شادی آوری دارد. مهمترین نکتۀ فیلم حقیقت گفتن فیلمساز است که به دور از تخیل و قصه سرایی بی معنا فیلمی ساخته است که از دل جامعه و حوادث به تصویر تبدیل شده است. سینمای ایران محتاج ساخت این گونه فیلم هاست به این دلیل که باید خط قرمزها را به جوانان نشان داد.