«من سالوادور نیستم» پنجمین اثر سینمایی منوچهر هادی کارگردان ۴۴ ساله سینمای ایران است. هادی پیش از این سه سریال تلویزیونی و هفت تله فیلم را نیز کارگردانی کرده است. البته هیچکدام از آثار این کارگردان نتوانست به اندازه آخرین کار سینمایی اش او را در میان بینندگان بشناساند.«من سالوادر نیستم » توانست در گیشه فروش پانزده میلیاردی را تجربه کند و این روزها هم به تازگی وارد شبکه توزیع خانگی شده است. این اتفاقی بود که کمتر کسی انتظارش را داشت. هادی که تا پیش از این بسیاری از ژانر ها را تجربه کرده بود و سابقه دستیاری فرهادی را نیز در کارنامه داشت، ترجیح داد تا آخرین ساخته اش را در ژانر طنز بسازد. این اثر به خاطر ترکیب بازیگرانش که برزیلی و ایرانی بودند از سوی عده ای مورد انتقاد واقع شد و حتی بنرهای فیلم بر سر در سینما ها در برخی از شهر ها پاره شد. این اتفاق از سوی اهالی سینما واکنش های زیادی را به همراه داشت. عطاران بازیگر این اثر با به اشتراک گذاشتن عکس یکی از این سینماها در اینستاگرامش به این کار واکنش نشان داد و نوشت: سردرهاى فیلم سینمایی «من سالوادور نیستم» بخاطرحضور بازیگر زن برزیلى، به این روز درآمد. در هر صورت این مخاطب بود که با حضور در سینما ها به نوعی به این رفتار پاسخ داد.
«من سالوادور نیستم» داستان معلمی است که پس از پیدا کردن یک کیف پول و بازگرداندن کیف به صاحبش ، پیشنهاد دریافت مژدگانی را نیز رد می کند. او به همراه همسرش به تلویزیون دعوت می شود و این آغاز ماجرایی است که در این فیلم به تصویر کشیده شده است. هادی در این اثر نشان داد که پس از تولید چند اثر در ژانر های مختلف، ذائقه مخاطب را شناخته است. استفاده از رضا عطاران به عنوان یک برند در ژانر طنز سینمای ایران، نشان دهنده شناخت هادی از مخاطبانش است. عطاران، در برخی آثار در چرخه تکرار افتاده است و شخصیت های گذشته را به نوعی تکرار می کند.در بعضی از پلان ها،عطاران همان بازی هایی را انجام می دهد که در سریال بزنگاه از او دیده ایم و این را شاید بتوان به این دلیل دانست که تجربه بازیگر از تجربه کارگردان در این نوع گونه های سینمایی بیشتر است و کارگردان نتوانسته است به خوبی کاراکتر اصلی فیلم را هدایت کند.یکتا ناصر، همسر منوچهر هادی نیز مانند بسیاری از کارهای هادی بازیگر کارش بود و در این کار بازی نسبتاً قابل قبولی ارائه داد. اما در عوض کارول ویدونی، بدترین انتخاب هادی برای این نقش بود. بازی بی روح این بازیگر برزیلی،کیفیت کار را تا حد زیادی کاهش داد. تنها شاخصه ویدونی، زیبایی ظاهریش بود که شاید بتوان استقبال عده ای را از این اثر به همین موضوع ربط داد. از انتخاب بازیگران و بازی های آن ها که بگذریم، محتوای کار به شوخی های کاراکتر اصلی فیلم که خود نیز فردی با تعصب است و اعتقادات چنین افرادی باز می گردد. شوخی هایی که در برخی اوقات بیشتر به وهن موضوع می انجامد نه تنها شوخی با آن.با تمام این نقدها پیام فیلم اما قابل تقدیر است.صداقت و راستگویی ، در نهایت به نجات می انجامد همان حدیثی که از پیامبر نقل شده است که «النجاه فی الصدق».