امروز خراسان جنوبی – زنگویی znagoei@birjandtoday.ir
انسان تسلیم شونده، بازنده است حتی اگر این تسلیم به ظاهر با زنده ماندن او همراه شود مگر اینکه این تسلیم در عین حفظ امید باشد که می تواند قفس شکن شود و حتی می تواند قفسی نو بسازد و بر حریم کسانی بگذارد که می خواستند او را مغلوب اراده خویش و تسلیم قدرت و استیلای خویش کنند. تاریخ را هم اگر بخوانیم، پر است از آدم هایی از این دست که دست های خود را بالا بردند اما این امید را با خویش داشتند که فردا دست های دشمن را بالا خواهند برد و چنین هم کردند و ما خود، در دوران دفاع مقدس از این دست ماجرا ها و آدم ها فراوان داشتیم.
آنان تسلیم شدند و حتی به اسارت رفتند اما این اسارت، به مثابه اسب تراوا بود که از این طریق به قلب دشمن نفوذ کردند و آنان را در خانه خود، شکست دادند و به الگویی موفق برای استفاده از فرصت تبدیل شدند لذا اینکه می گوئیم باید از دفاع مقدس، درس های نو به نو گرفت و متناسب با نیاز امروز خویش به کار بست از این روست که نسخه علاج مصائب امروز، چه در حوزه فردی یا اجتماعی و حتی معرفتی، در دیروز ماست که ریشه در عاشورا دارد. اجازه بدهید از آن فراز شکوهمند تاریخی، راهی باز کنیم به سلسله جبال معرفت و مباحث اخلاقی و از کلام بزرگان این حوزه، در پرتو انوار شمس قرار گیریم که می فرماید؛
هرچه بر سرت آمد، هرگز تسلیم ناامیدی نشو! حتی اگر همه درها هم به رویت بسته شود، در پایان او از جایی که هیچکس نمی داند پنجره ای می گشاید. هرچند تو ابتدا نمی توانی ببینی. اما پشت روزنه های تنگ چه بهشت هایی که پنهان است.
پس شکر کن! وقتی به مراد خود رسیده باشی، شکر کردن آسان است. اما صوفی کسی ست که حتی زمان برآورده نشدن آرزویش هم می تواند شاکر باشد.
فی الجمله تو را یک سخن بگویم: این مردمان به نفاق خوش دل می شوند و به راستی غمگین می شوند. او را گفتم تو مرد بزرگی، و در عصر یگانه ای؛ خوش دل شد و دست من گرفت و گفت مشتاق بودم و مقصر بودم. و پارسال با او راستی گفتم؛ خصم من شد و دشمن شد. عجب نیست این؟! با مردمان به نفاق می باید زیست، تا در میان ایشان با خوشی باشی، همین که راستی آغاز کردی، به کوه و بیابان برون می باید رفت که میان خلق راه نیست.
بله، تسلیم ناامید نباید شد و با امید تازه، شکوفه باید داد و در تعامل با دیگران راه حقیقت و صداقت را پیش باید گرفت که امروزه، غالب گرفتاری ما و جامعه ما از این است که به رفتار “قالبی” گرفتار آمده ایم که دیواره های آن را ریا و تظاهر و تملق و سالوس و… شکل داده است. به دیواره های چنین نمی توان تکیه داد که اگر دیوار از جنس صداقت، صراحت، حقیقت و عدالت بود می توان سقف امید بر آن نهاد و در آرامش آن زیست اما…اما کاش زندگی امروز هم از روح آزادگی و آزادگان سرشار بود تا هر روز، سرود پیروزی و بهروزی می خواندیم ولی….