امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد -mohammadraeifard@yahoo.com
در خبرهای دیروز که از تصمیمات اعضای هیئت دولت و تایید ۷ تغییر در استانداری های استان های هفتگانه کشور خبر می داد جابجایی دو چهره سیاسی در استان خراسان جنوبی نشان از خداحافظی استاندار قبل یعنی آقای پرویزی و سلام آقای مروج الشریعه داشت. آقای پرویزی زحمات زیادی را متقبل شد که بی حاشیه هم نبود، اما در محدوده زمانی کوتاه نمی توان مشکلات پردامنه استانی را حل و فصل کرد که از گروه استان های کم توسعه یافته و یا عقب مانده از قافله پیشرفت است. مشکلات و معضلات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و نبود پیش زمینه ها و بستر مناسب جهت دستیابی به نقشه راه توسعه استان خراسان جنوبی یکی از اصولی ترین و مهمترین بن بست رهایی از توسعه نیافتگی است.
آقای پرویزی نه دم مسیحایی و نه عصای موسی را داشت که بتواند در اندک زمانی چهره زشت عقب ماندگی استان را زیباتر و قابل تحملتر کند، این استان نیاز به ثبات مدیریت دارد که ندارد، آن هم مدیرانی که مدیر باشند نه فقط نامی از مدیر !!
آقای مروج الشریعه معاون اقتصادی استانداری خراسان رضوی است که جانشین مهندس پرویزی شد، دقیقا نمیدانم در ۱۳سال چند استاندار در این خطه جابجا شده اند شاید ۶ نفر یعنی میانگین دو سال حکومت بر قهستان که مفهوم اش آزمایشگاهی است به وسعت استان خراسان جنوبی برای مدیرانی که قرار است رتبه بگیرند برای پست های بالاتر!! اینجا کسی اعتراض نمی کند، کسی و مسئولی نه لابی گری آموخته اند و نه چانه زنی و نه تعامل. محافظه کاران این استان اصلا خطر نمی کنند یعنی نیاموخته اند که بایستند و حق استان شان را از بدنه دولت بستانند، منتظرند که تصمیمات گرفته شود بعد در حد گلایه و یا سخنرانی که زیاد هم سیخ و کباب را نسوزاند نقدکی کنند !!
جای بسی تعجب، تاسف و تاثر است که چگونه استانی با این طیف وسیع فرهیخته و مدیرانی که در تهران مشغول به کارند حتی یک نفر برای تصدی پست استانداری در چنته ندارد؟! خدا نکند که این نیز عادتی شود که برای تمشیت امور استان و تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها باید از خارج استان برای مان استاندار بیاورند، به مفهوم دیگر در بین جمعیت قریب به ۸۰۰ هزار نفری استان یک نیروی زبده در حد استاندار هم نداریم؟!
بحث بر ناسیونالیسم نویسی نیست، استانی که می خواهد جان بگیرد و جوانه بزند و ریشه بدواند باید کسی را در مصدر بالاترین مقام دولتی خویش ببیند که از شرایط اقلیمی و فرهنگی این خطه شناخت داشته باشد، از مناسبات مرزنشین ها و مردم اش و امکانات بالقوه و بالفعل اش، از اندوخته های علمی اش، از صنعت و کشاورزی و معدن ابتر و در جازننده اش، از فقر مردمان روستائیش که برای زنده ماندن و نه مثمر بودن درختان و زمین های ترک خورده و تشنه شان با تانکر آب بر زمین جاری می کنند، از صدها روستای متروکه اش، از ریسک های بالای سرمایه گذاران داخلی و خارجی اش و بسیاری از “های” دیگر را بداند و بفهمد تا پس از مدت ها تازه توان مدیریتی اش را به رخ بکشد و این یعنی از دست دادن زمان، متاسفانه مناسبات سیاسی استان به نوعی است که تقریبا هیچ استاندار وارداتی توان به کارگیری و سیال کردن سیاستهای کاری خویش را ندارد، لذا بر استاندارانی که قراراست هردوسال و اندی بیایند وبروند فرض وواجب است که درقدم اول تاریخ این دیار را باتمام فراز ونشیب اش مطالعه کنند تا حداقل فضای مناسب را برای کاردکرد خویش فراهم آورند !
حرفهای گفته و ناگفته فراوان وجود دارد که شب دراز است و قلندر بیدار، با آقای مروج الشریعه سخن فراوان داریم امید که اهل تعامل و تعادل باشد تا در زمانش زبانی تر کنیم و به دنبال گوش شنوایی بگردیم… تابعد …