مطلب پیش رو عمق فاجعه اسراف در کشور را براساس آمارهای جهانی ارائه می کند.
آیا نهاد خاصی بر پیشگیری از اسراف به طور مستقیم فعالیت دارد؟ این موضوع نیز در دستور کار مطلب پیش روست.
در بخشهایی ازین مطلب می خوانید:
“…. فائو (سازمان خوار و بار و کشاورزی ملل متحد) گفتهاست که سالانه در دنیا ۱٫۳ دهم میلیارد تن مواد غذایی هدر میرود و در این بین من و شمای هم وطنِ ایرانیِ مسلمان، سهممان سی و پنج میلیون تن است؛ این یعنی ۲٫۷ درصد از این اسراف بزرگ کار من و شماست. اول از همه ببینیم که از نظر فائو در چه صورتی مواد غذایی هدر رفته محسوب میشود. طبق تعریف فائو، از ضایع شدن محصولات کشاورزی گرفته تا دور ریز غذا و محصولات غذایی در منازل و رستورانها و سایر اماکن در حیطۀ هدرروی مواد غذایی تعریف میشود. طبق آمار، ۳۰ درصد ضایعات مربوط به نان، ۳۰ تا ۵۰ درصد مربوط به میوهها و سبزیجات، ۱۰ درصد مربوط به برنج و ۲۵ درصد هم به خرما اختصاص دارد.
حالا شاید بپرسید کجای این آمار مهم است یا اصلا چه ربطی به این ماجرا دارد! اگر بخواهیم خیلی ساده عمق فاجعه را شرح دهیم باید بگوییم که ۳۵ میلیون غذای دورریز بهراحتی میتواند ۱۵ میلیون انسان گرسنه را سیر کند، آن هم در شرایطی که روزانه ۱۰۰ هزار نفر انسان بر روی کرۀ زمین از گرسنگی میمیرند؛ روزانه ۱۰۰ هزار نفر یعنی سالانه ۳۶ میلیون انسان گرسنه که غالب آنها کودکان هستند.
دو سال پیش در مرکز پژوهشهای مجلس، آماری ارائه شد که بر اساس آن میزان واردات محصولات کشاورزی در کشور با میزان ضایعات این محصول برابر است و بر همین اساس تنها ضایعات نان (همین دورریزهای سادۀ منازل) سالانه ۳ میلیارد دلار هزینه به دولت تحمیل میکند. حالا بیایید این وسط پیدا کنیم پرتقال فروش را ….”
مردم! بیایید درست مصرف کنیم
محمد برزگر
بی مقدمه بگذارید یک چیز را برای همین یکبار بهعنوان پیش فرض این یادداشت قبول کنیم. بیایید بپذیریم که من و شما هستیم که نهاد خانوادهای را تشکیل میدهیم که نهاد بزرگ جامعه را به وجود آورده. جامعهای که رفتارهای فردی و جمعیاش در چارچوب فرهنگ تعریف میشود. بیایید همین یکبار بپذیریم که اگر کلی به نام جامعه مشکلی دارد یا رفتار خطایی دارد مقصرش من و شمایی هستیم که جزء آن را تشکیل دادهایم. این پیش فرض را نوشتیم که یک خبر تکاندهنده دربارۀ یکی از رفتارهایمان بخوانیم و دربارهاش فکر کنیم.
فائو (سازمان خوار و بار و کشاورزی ملل متحد) گفتهاست که سالانه در دنیا ۱٫۳ دهم میلیارد تن مواد غذایی هدر میرود و در این بین من و شمای هم وطنِ ایرانیِ مسلمان، سهممان سی و پنج میلیون تن است؛ این یعنی ۲٫۷ درصد از این اسراف بزرگ کار من و شماست. اول از همه ببینیم که از نظر فائو در چه صورتی مواد غذایی هدر رفته محسوب میشود. طبق تعریف فائو، از ضایع شدن محصولات کشاورزی گرفته تا دور ریز غذا و محصولات غذایی در منازل و رستورانها و سایر اماکن در حیطۀ هدرروی مواد غذایی تعریف میشود. طبق آمار، ۳۰ درصد ضایعات مربوط به نان، ۳۰ تا ۵۰ درصد مربوط به میوهها و سبزیجات، ۱۰ درصد مربوط به برنج و ۲۵ درصد هم به خرما اختصاص دارد.
حالا شاید بپرسید کجای این آمار مهم است یا اصلا چه ربطی به این ماجرا دارد! اگر بخواهیم خیلی ساده عمق فاجعه را شرح دهیم باید بگوییم که ۳۵ میلیون غذای دورریز بهراحتی میتواند ۱۵ میلیون انسان گرسنه را سیر کند، آن هم در شرایطی که روزانه ۱۰۰ هزار نفر انسان بر روی کرۀ زمین از گرسنگی میمیرند؛ روزانه ۱۰۰ هزار نفر یعنی سالانه ۳۶ میلیون انسان گرسنه که غالب آنها کودکان هستند.
دو سال پیش در مرکز پژوهشهای مجلس، آماری ارائه شد که بر اساس آن میزان واردات محصولات کشاورزی در کشور با میزان ضایعات این محصول برابر است و بر همین اساس تنها ضایعات نان (همین دورریزهای سادۀ منازل) سالانه ۳ میلیارد دلار هزینه به دولت تحمیل میکند. حالا بیایید این وسط پیدا کنیم پرتقال فروش را…
رهبر معظم انقلاب، سال ۸۸ را سال «اصلاح الگوی مصرف» نامگذاری کردند؛ نامی که به دلیل حواشی سیاسی آن سال به کلی فراموش شد و به آن پرداخته نشد. اصلاح الگوی مصرف نیاز جدی جامعه ماست؛ یعنی باید به جای این که بنشینیم تا دولت کاری کند، مثلا بخشنامه یا آییننامهای بدهد تا الگوی مصرف ما را اصلاح کند از همین الآن به خودمان رجوع کنیم، باید مرجع تصمیمگیری در وجود خودمان بخشنامه صادر کند که لطفا نه کمتر از نیازتان بخرید و نه بیشتر از نیازتان هزینه کنید، همۀ حرف در اصلاح الگوی مصرف همین است که به اندازۀ نیازتان برنامهریزی کنید و مصرف کنید. و منافع این اصلاح الگوی مصرف، پیش از هرچیز به خودتان میرسد که هزینههای جاری زندگیتان را کاهش میدهد.
سوال مهمی که در راه مبارزه با اسراف پیش میآید این است که آیا مبارزه با موضوع اسراف، متولی خاصی هم در کشور دارد یا خیر؟ طبق بررسیهای ما نهادی که به طور تخصصی در این زمینه فعال باشد در کشور موجود نیست، ولی اکثر نهادها و مراجع دولتی به طور غیر مستقیم، آییننامهای و بخشنامهای در برابر این بحران مسئول هستند. مثلا در سال ۸۶، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مصوبهای تحت عنوان «سیاستهای اجرایی ارتقای فرهنگ مصرف و مقابله با اسراف و تجملگرایی» داشته که در آن برای ارتقای فرهنگ عمومی، هر وزارتخانه به تفکیک مکلف به تهیۀ سند الگوی بهینهسازی مصرف شده بود. مثلا وزارت نیرو باید طرح بهینهسازی مصرف سوخت را ارائه میداد و وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بهداشت سند مربوط به مواد غذایی را تهیه میکردند. براساس همان مصوبه، مهمترین روش برای مبارزه با اسراف و تجملگرایی ارتقای فرهنگ عمومی است که این امر برعهدۀ ارگانهای مشخص شده در همان مصوبه یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، وزارت کشور (در شهرداریها که سازمان مدیریت پسماند مهمترین زیر مجموعه در این بخش برای مبارزه با اسراف است)، وزارت آموزش و پرورش و سازمان تبلیغات اسلامی است که هر کدام باید براساس زمینههای فعالیتشان برای ارتقای فرهنگ عمومی در جهت مبارزه با اسراف و تجملگرایی کار کنند. یعنی مثلا صدا و سیما با فیلم و سریال به وظیفهاش عمل کند و وزارت ارشاد با کتاب و مجله و… .
حتما این حکایت را شنیدهاید که روزی ابوسعید ابوالخیر در مسجدی به منبر میرود؛ سیل جمعیت باعث میشود که عدهای به داخل مسجد راه نیابند و از صحبتهای ابوسعید بیبهره بمانند. در این میان یکی از شاگردان ابوسعید بر میخیزد و با صدای بلند از مردم میخواهد که برای رضای خدا یک قدم به جلو بیایند، مردم هم در مسجد بر میخیزند و یک قدم به جلو میآیند و جا برای بقیه مردم در مسجد باز میشود. در این زمان ابوسعید رو به مردم میکند و می گوید: تمام آنچه که من میخواستم از فراز این منبر به شما بگویم در یک جمله شنیدید، «ای مردم برای رضای خدا یک قدم به جلو بیایید.» این نکته را گفت و از منبر پایین آمد.
حالا نگارنده ابوسعید نیست که بخواهد زبان به پند و موعظه کسی بگشاید؛ خود او هم دقیقا جزو همین مردم و جامعه است و میداند که باید ابتدا از خودش شروع کند، ولی جهت یادآوری عرض میکنم، مقصر اصلی بحران اسراف در جامعه کسی نیست جز مصرفکنندۀ محترم، یعنی ما باید برگردیم و رفتارهای فردیمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم فرهنگ عمومی را ارتقا بدهیم و معضل اسراف را حل کنیم. راحتترین نکته در این امر هم این است که بدانیم اصلاح الگوی مصرف برای از بین بردن اسراف نه به معنای کم مصرف کردن و صرفهجویی است و نه به معنای زیاد مصرف کردن و اسراف؛ اصلاح الگوی مصرف یعنی بیایید درست مصرف کنیم و به اندازه. همین.