اوج کمال تو را در قامت سروگون و خُلق رسول گونه ات باید جست. آنگاه که بین «صورت» و «سیرت» و زیبایی «جسم» و «روح» جمع کردی، و جوانی شدی در حد کمال:
جمع صورت با چنین معنی ژرف
نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف
مولوی
تاریخ، تو را مانندترین جوان به اشرف مخلوقات می داند و به خلق و خوی احمدی، نزدیک ترین. و آنگاه که صحیفه عاشورا ورق می خورد، و آخرین گفت وگوی تو با پدر مرور می شود، تنها تو را می یابیم که آتش اشتیاق پدر به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله را در آن سال های جان گداز فراق پیامبر، فرو می نشاندی. و همین افتخار، تو را بس که پدر، تنها تو را شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله دانست، و فقط دیدار جمال تو را مایه فرونشاندن عطش اشتیاق خویش به دیدار جدش حضرت رسول صلی الله علیه و آله، معرفی کرد؛ و این است اعتراف پدر به بزرگی پسر جوان: «غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً و خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسولِک صلی الله علیه و آله و کنّا اِذَا اشْتَقْنا الی نَبیک نَظَرْنا اِلَیه؛ جوانی است که از لحاظ اندام و اخلاق و گفتار، از همه مردم به رسول تو شبیه تر است و هر گاه ما مشتاق دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله می شدیم به او می نگریستیم».
حق مداری علی اکبر علیه السلام
علی اکبر علیه السلام جوانی حق مدار بود که هیچ گاه گِرد باطل نگشت، و در مقام اهتمام به حق گرایی، تا آنجا پیش رفت که تنها «حق مداری» و «حق گرایی» را عامل رهایی از ترس از مرگ می دانست. به این داستان زیبا در این باره توجه کنیم:
امام حسین علیه السلام در راه کربلا، در سحرگاهی زیبا سوار اسب خود بود که خوابی اندک بر او چیره شد، و چون بیدار گردید، چند مرتبه فرمود: «اِنالله وَ اِنّااِلَیه راجعون و الحمدلله ربّ العالمین» حضرت علی اکبر علیه السلام که سوار بر اسب خویش بود، بی درنگ خود را به پدرش رساند و عرض کرد: ای پدر! فدایت شوم، این استرجاع و حمد برای چه بود؟ امام فرمود: هم اکنون خواب، مرا در ربود و در عالم رؤیا دیدم که کسی ندا داد: «این قوم می روند و سرنوشت مرگ هم به سوی آنان می شتابد.» دانستم که ما به سوی مرگ می رویم. علی اکبر علیه السلام پرسید: ای پدر! مگر ما به حق نیستیم؟ امام فرمود: آری پسرم، به خدایی که بازگشت همه خلایق به سوی اوست سوگند، که ما بر حق هستیم. علی اکبر علیه السلام عرض کرد: پس، از مرگ هراسی نداریم. امام چون این سخن دل نشین و زیبا را از فرزند جوانش شنید، چنین او را دعا کرد: خداوند، تو را جزای خیر بدهد که چه فرزند نیکویی برای پدر هستی.۱
علی اکبر، الگویی کامل برای جوانان
علی اکبر علیه السلام «ناز» جوانی را با «نیاز» به پروردگار همراه کرد و بدین گونه صورت زیبا را با سیرت دل ربا در آمیخت. او خداوندگار ادب بود، و شور و طراوت جوانی، هرگز وی را از دایره ادب، به ویژه در برابر پدر، خارج نکرد.
این آموزگار جوان، رمز مانایی و جاودانگی را به جوانان آموخت: حق محوری، ادب و فروتنی. ادبش در برابر پدر، تنها به دلیل روابط عاطفی نبود؛ بلکه پدر را امام و مقتدای خویش می دانست. پدر نیز فقط بدان سبب که علی فرزند او بود، بدو عشق نمی ورزید؛ بلکه او را جوانی نجیب، پاک دامن و پرهیزکار می دید و ازاین رو، او را گرامی می داشت. گرچه هیچ پدری نمی تواند حسین علیه السلام باشد، و هیچ جوانی علی اکبر علیه السلام؛ راه حسینی بودن و علی اکبر گونه بودن، به روی همه پدران و پسران باز است.
فضایل و مناقب علی اکبر علیه السلام
علی اکبر علیه السلام از جمع گرم کانون عترت برخاسته است. اگر امام حسین علیه السلام ثمره مکتب علوی و فاطمی است و در تاریخ ماندگار، علی اکبر نیز ثمره و مظهر و نماد جوان در حماسه سرخ کربلاست.
در مناقب و فضایل او بسیار سخن گفته اند. او آیینه اخلاق و فضایل نبوی بود و گشاده رویی و شادمانی در چهره و رفتار (خلق و خوی) او همه را به یاد پیامبر صلی الله علیه وآله می انداخت.
اهل تفکر و تدبر بود و خلوت و راز و نیاز با خدایش را دوست داشت. در زندگی دنیایی، محجوب و آسان گیر، ملایم و خوش خلق بود. از توجه به فقیران و محرومان، غافل نبود. در بخشندگی، صداقت و راست گویی، سرآمد بود.
کلام و بیان دل نشین و خوش سخنی او همه را به یاد سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله می انداخت؛ زیرا همانند پیامبر صلی الله علیه وآله، حکیمانه سخن می گفت. در عطوفت و مهربانی و مهرورزی، کم نمی گذاشت.
شجاعت و نیرومندی را همراه با نشاط و شادابی، جمع کرده بود.
هرگز از دشمن ترسان نبود؛ از حق، دفاع می کرد و روحیه عدالت خواهی و عدالت طلبی او زبانزد همگان بود. در عین شجاعت، سخاوت و تواضع او قابل انکار نبود. به آراستگی ظاهری خویش نیز اهتمام می ورزید و ظاهر او همانند باطنش بود.
چهره دلربایش، او را شبیه به ماه شب چهارده کرده بود و از ظاهر و باطن، دلبری می کرد. او در کنار عمویش ابوالفضل العباس، «قمر بنی هاشم» بود.
مسئولیت پذیری، نشاط و شادابی در عبادت، ورع و پارسایی، جوانی و شجاعت، پاکی و صلابت و صداقت، از ویژگی های علی اکبر علیه السلام بودند؛ صفاتی که برای هر جوانی، الگو می باشند.
دل دادگی به امام و ولی خدا، او را مظهری از کمالات معنوی و مقامات باطنی قرار داد.
انسان ها را می توان بر اساس سختی ها و در لحظات سخت، آزمود. هر چه سختی ها بیشتر باشد، مقام معرفت و کرامت انسان بیشتر است.
چه سختی و مصیبتی بالاتر بیشتر از حادثه کربلا (مصیبه ما اعظمها) بوده است؟ او تسلیم رضای الهی بود و در کربلا، در برابر بلاها، مصیبت ها و سختی ها، مطمئن و استوار بود.