مقاله/ ارتباط کاهش مقوله دین باوری و افزایش خودکشی/ راه علاج چیست؟


به دلیل وقوع خودکشی در میان نوجوان به دلایل اصلی این پدیده پرداخته شده است. براساس آمارها کاهش اعتقادات دینی به عنوان دلیل اصلی این مقوله معرفی شده و در این مقاله علت کاهش اعتقادات دینی را نیز مورد بررسی قرار داده ایم.

همچنین راه های برون رفت از این وضعیت نیز در مطلب تشریح شده است.

در بخشهایی ازین نوشتار می خوانید:

“…. در تعاریف مدیریتی در هر گروه رسمی یا مرجع شاهد بوجود آمدن چندین گروه فرعی یا دوستانه هستیم که هیچ گونه قواعد رسمی یا انضباط خاصی برای تشکیل آن حکم فرما نیست. اگر مدرسه و خانواده را جزوی از گروه های مرجع یک نوجوان بدانیم طبیعتا در ذیل این گروه ها شاهد گروه هایی دوستانه میان دختران یا پسران مدرسه ای هستیم. این گروه های دوستی خود یکی از مشوقین اصلی در گرایش یا گریز از دین می باشند. اگر در انتخاب گروه های دوستانه یک نوجوان نظارت یا مراقبت کافی صورت نگیرد، پیشنهادات نابخردانه دوستان ناباب امکان هرگونه کنش غیر منطقی را توسط افراد حاضر در گروه بالا می برد.خانواده و مدارس باید با باورپذیرسازی کارکردی نوجوانان در مقوله دین در وهله اول و افزایش صمیمیت خانوادگی و یا همکاری و همیاری بیشتر معلم و دانش آموز در وهله دوم، می توانند از رفتارهای پرخطر و غیر عاقلانه ای همچون خودکشی نوجوان امروزی …..”

متن کامل مقاله:

خودکشی و مقوله دین باوری

کاهش باورهای دینی در میان نوجوانان و افزایش پدیده خودکشی

نویسنده: لیلا رضا زاده

در آیه ۲۹ سوره مبارکه نساء، خداوند متعال می فرماید: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه َ کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یَفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا». و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد. آیات و روایات متعددی در مذمت این عمل وجود داشته تا جایی که انجام این فعل حرام و جز گناهان کبیره برشمرده شده است. اما به راستی امروزه چه عواملی باعث بروز این پدیده شوم در میان نوجوانان ایرانی شده؟ به طوری که شاهد اخبار متعددی از گوشه و کنار کشور نسبت به خودکشی یک نوجوان به بهانه های واهی اعم از درسی یا مشکلات اجتماعی هستیم. از جمله عواملی که می توان برای بروز خودکشی، آن هم برای فردی با سنین کمتر از ۲۰ سال بر شمرد، عبارت اند از: احساس پوچی در دوران نوجوانی، خشم،حسادت، فقر، سرزنش و تحقیر، غرور، ترس از کیفر، افسردگی و… که همه این موارد را می توان در یک جمله تحت عنوان ضعف در اعتقادات دینی خلاصه نمود.

فردی که اعتقاد قلبی به خداوند متعال داشته باشد قطعا دچار احساس پوچی و ناامیدی نمی گردد. خداوند انسان را اشرف مخلوقات نامیده و اگر انسانی بر این باور برسد، زندگی را هدف دار آغاز کرده و با توجه به ناملایمات موجود سعی در انتخاب بهترین مسیر در جهت ادامه زندگی می دهد. اگر آدمی خداوند را قادر مطلق بر تمام امور بداند پس قطعا تمام امور را به دست وی می سپارد. چنان که یک کشتی نیازمند یک ناخدا است.و یک ناخدا هیچ گاه به ضرر مسافرانش سکان داری نمی کند.

افراد معتقد؛ به هنگام نیاز به خداوند متعال تکیه می کنند، به او توکل می کنند و با دعا از وی می خواهند که زمان های بحرانی را پشت سر بگذارند. این افراد می دانند که تنها خداوند است که آرام بخش دلهاست و می توانند مشکلات را به خوبی پشت سر بگذارند. بی اعتقادی به معاد و جهان آخرت و بی توجهی به آیات و روایاتی که به ما هشدار می دهند ازجمله عوامل موثر در افزایش بروز خودکشی در میان نوجوانان است. اما چرا تاثیرات این آموزه های اعتقادی در کنشگری  دانش آموزان ما کم شده و به مرحله کاربرد در زندگی افراد نمی رسد؟

با نگاهی گذرا به کتب درسی شاهد تمامی آموزه های دینی هستیم و به خوبی در مدارس آموزش داده می شود و حتی در مرحله ای که برای سنجش آموخته های خود آماده می شوند بهترین پاسخ ها را در اوراق امتحانی خود می نویسند. اما مشکل در کجاست؟ مشکلاتی که باعث شده دانش آموزان از نظر اعتقادی نسبت به گذشتگان خود در سطح پایین تری بوده و به محض برخورد با مشکلات زندگی، راحت ترین راه یعنی خودکشی را برای پاک نمودن صورت مساله انتخاب نمایند. عده ای از جامعه شناسان معتقدند که نوجوانان امروزی که اکثرا متولدین اواخر دهه هفتاد و یا دهه هشتاد نیز می باشند، به دلیل راحت طلبی همواره در زندگی خود سعی در کوتاه ترین مسیر بوده و خواستار تحمل هیچ گونه ناملایماتی در زندگیشان نیستند. طبیعتا وقتی یک نوجوان همواره به دنبال پاک نمودن صورت مساله به جای حل آن باشد، در مواجهه با سخت ترین حوادث زندگی اقدام به راحت ترین گزینه یعنی خودکشی می کند. با قبول چنین پیش فرض مطرح شده ای توسط جامعه شناسان کشورمان ولی هنوز حلقه مفقوده ای وجود دارد که کشف نشده و آن، جرات و انتخاب چنین گزینه ای است که در آموزه های دینی مردم ایران همواره نهی و به عنوان گناه کبیره معرفی شده است. به نظر می رسد دو محیطی که نوجوان امروزی بیشترین وقت خود را در آن می گذراند(یعنی خانواده و مدرسه) به عنوان اصلی ترین جایگاه های ترویج عقاید دینی کاستی هایی داشته اند که منجر به عدم توجه نوجوانان به این آموزه ها شده است.

  • خانواده ها: آموزش کاربردی دین در خلال زندگی افراد می تواند اعتقاد افراد را به دین بیشتر و بیشتر کند. یک دختر به محض دیدن مادرش که برای نماز مهیا می شود از وی تقلید می کند. یک پسر بچه، اگر ببیند که پدر خود به هنگام تلفن زدن دروغ می گوید در ذهن خود ثبت می کند و او نیز این کار را تکرار می کند. مادر و پدری که به هنگام مواجهه با مشکلات دست و پای خود را گم می کنند و دچار مشکل می شوند و نمی توانند بحران را مدیریت کنند و گاهی در اعتقادات خود سست می شوند در نحوه عملکرد فرزندشان در آینده دور یا نزدیک تاثیر گذار خواهد بود. قسم دیگر، خانواده هایی هستند که می گویند زمان برای آموزش فرزندانمان زیاد است و آن ها را رها می کنند.و زمانی که می خواهند به آموزش دینی آن ها بپردازند، دیگر هیچ انعطافی در رفتارها و کردار فرزندشان وجود ندارد.
  • مدارس: گروه دیگری که نقش بسزایی در کاربردی کردن دین در زندگی نوجوانان دارد، معلمین و مربیان پرورشی در مدارس هستند. این گروه از افراد تنها نباید به آموزش خط به خط کتب درسی بپردازند؛ در واقع با استفاده از روش های تدریس فعال، باید دانش آموزان را در این دروس درگیر نمایند. معلمین (به خصوص آنهایی که در حوزه دین اسلام تدریس می کنند) می توانند با استفاده از روش تدریس سقراطی(پرسش و پاسخ یا دیالکتیکی)، دانش آموزان را به فکر وادار کرده تا به هدف آفرینش خود و جهان هستی پیببرند. از جمله وظایف اصلی مربیان تربیتی و پرورشی این است که دانش آموزان را در مراسم های مذهبی درگیر نمایند تا به صورت تدریجی خود دانش آموز نسبت به برگزاری چنین مراسمی احساس نیاز کند.البته باید به یاد داشته باشند که اجرای این مراسمات باید در جهت و راستای سلایق و علایق دانش آموزان تا حد امکان باشد.

در تعاریف مدیریتی در هر گروه رسمی یا مرجع شاهد بوجود آمدن چندین گروه فرعی یا دوستانه هستیم که هیچ گونه قواعد رسمی یا انضباط خاصی برای تشکیل آن حکم فرما نیست. اگر مدرسه و خانواده را جزوی از گروه های مرجع یک نوجوان بدانیم طبیعتا در ذیل این گروه ها شاهد گروه هایی دوستانه میان دختران یا پسران مدرسه ای هستیم. این گروه های دوستی خود یکی از مشوقین اصلی در گرایش یا گریز از دین می باشند. اگر در انتخاب گروه های دوستانه یک نوجوان نظارت یا مراقبت کافی صورت نگیرد، پیشنهادات نابخردانه دوستان ناباب امکان هرگونه کنش غیر منطقی را توسط افراد حاضر در گروه بالا می برد. با رشد شبکه های اجتماعی و پیشرفت تکنولوژی های مدرن دیگر مانند گذشته خانواده امکان نظارت فیزیکی بر حضور فرزندانشان در گروه های دوستانه را نداشته و همین امر یکی از آسیب های فعلی شبکه های اجتماعی در میان این نوجوانان می باشد. برای بهبود روند عضویت نوجوانان در گروه های دوستانه باید اهتمام جدی در میان خانواده ها صورت گرفته و با ایجاد رفاقت میان خود و فرزندشان امکان ارتباط صمیمانه تر را فراهم آورند تا حتی فرزندشان از دوستانی که انتخاب کرده خانواده اش را با خبر سازد.

در نهایت باید چنین برداشت نمود که یکی از علل اصلی بروز پدیده خودکشی در نوجوان دهه هشتادی، پدیده ای جز کاهش اعتقادات دینی نبوده که دو مرجع خانواده و مدرسه در این امر مسبب می باشند.  هر کدام از این گروه ها با تغییر روند گذشته و باورپذیرسازی کارکردی نوجوانان در مقوله دین در وهله اول و افزایش صمیمیت خانوادگی و یا همکاری و همیاری بیشتر معلم و دانش آموز در وهله دوم، می توانند از رفتارهای پرخطر و غیر عاقلانه ای همچون خودکشی نوجوان امروزی جلوگیری نمایند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*