یادداشت امروز/شبی که فرق عدالت شکافت ….!

محمد راعی فرد-mohammadraeifard@yahoo.com
دستی به هوا بر می خیزد، برقی از تیغه صیقل شده شمشیری می جهد ، با لبه ای بران و کشنده ، هوا شکافته می شود با شدت و نفرتی کورو تعصبی جاهلانه فرود می آید، پیشانی‌ای بر مهر است و سجده ای عاشقانه، ضربت آنقدر ناگهانی و مرگبار و سنگین است که فرقی را می شکافد، خون فوران می کند و این آخرین سجده مردی که در میان موج درد و رگه های خونی که محاسن اش را خضاب کرده با صدایی بلند اما درد آلود می‌گوید فزت و رب الکعبه، به خدای کعبه که رستگار شدم.
امام علی (ع) شهید عدالتش شد، عدالتی که برایش فرقی نمی کند برای برادرش باشد یا طلحه و زبیرش ، حتی مالک اشترش فرق می گذارد بین شمعی که در اتاق مخصوص بیت المال حکومتش روشن است و شمعی که در منزل می افروزاند در حکومت علی (ع) مسئولینش اصلا زندگی راحتی ندارند ، او تمام خواسته هایش ،نگاهش و آرمانش را در نامه هایی به مالک اشتر ، شاعرانه و عاشقانه می سراید . نهج البلاغه گنجینه ای است مغفول مانده در کتابخانه ها و هدیه ای کادوپیچ! دستورالعمل ها و قوانینی که از تک تک کلماتش عدالت فریاد زده می شود ، جایی که در خطبه ۲۰۹ می گوید:خداوند عزوجل به پیشوایان عادل (مدیران جامعه اسلامی ) واجب کرده که سطح زندگی خود را با مردم ناتوان ، برابر کنند تا فقیر را ، فقرش بر آشفته نکند ! مفهوم این جمله آنچنان تکان دهنده است که امکان الگو‌گیری در جامعه ای این چنین ثروت  زده و زیاده طلب غیر ممکن می نماید ، سخت است با تفکر علی (ع) زندگی کردن، سخت است با تفکر علی (ع) حکومت کردن ، اینکه جز رضای حق به چیزی نیندیشی کاری است سهل و ممتنع که در شعار همه از او می گویند و در عمل حتی کمترین همخوانی و همفکری و هم گرایی به چشم نمی آید.
جامعه ای که علی (ع) در پی ساختن اش بود نه در کوفه که الگویی بود در جهان دیروز و امروز، بارها گفته بود که حکومت را قبول نمی کند ، چرا که خیلی ها را توان تحمل در این حکومت نیست ، آنقدر بر او فشار آوردند و موج موج جمعیت به خانه اش هجوم آوردند که قبول کرد و بالاخره سکوت اش را شکست و عدالت جاری شد ، چون جویی زلال و شمیمی جان بخش ، عدالتی که هم ثروتمندان را می بیند و هم فقیران را ، هم مرد را می بیند و هم زن را ، عدالتی که هم عوام را وزن می کند و هم خواص را ، هم عامیان را و هم حکمرانان را ، نامه های او به مالک اشتر منشوری است از خوی عدالتخواهی بشر ، گنجی است پنهان که هنوز استخراج نشده ، در جامعه امروزین ما سخنان علی (ع) فقط قابی می شود خوشنویسی شده و آویز در ادارات و خانه ها و کاخهای سرمایه داران …..!
وقتی شمشیر بران و نکبت آلود ابن مجلم مرادی فرود می آید، این نحله ای خطرناک از تفکرات منحرفی است که کورکورانه و با تعصبی حیوانی فرق عدالت را می شکافد. وقتی نتوانی عروج انسانیت فردی را در قالب حاکمی عادل برتابی می شوی دشمن قسم خورده‌ای که دسیسه های تمام ناشدنی بوسفیانی از ابتدای شکل گیری حکومت اسلامی نفیر کشید تا زمان شکافتن فرق عدالت، می شوی خوارجی که جای مهر بر پیشانی ات لهیب می کشد؟ وقتی آهنی گداخته بر دستان برادرت می گذاری که زیادتر از حد معمول خواسته، او را هم به سویی می رانی که دشمنت می خواهد، وقتی یتیمان جامعه ات دغدغه اصلی تو می شوند و شبانه بردرخانه شان بدون شناخته شدن آذوقه می گذاری، وقتی کفش های مندرس ات را خود با دستان خویش پینه می کنی و چاه حفر می کنی و نخلستانها را آباد همه نشان از عدالتی دارد که حاکم اش فقط رضای خدا برایش مهم است. نه خوشامد صاحبات قدرت، وقتی به کسی بدهکار نباشی همواره از زورمندان طلبکاری و برانان می‌تازی و حق مردم را از حلقوقشان بیرون می کشی بی تعارف و بی رودرو بایستی حتی برادرت .
چقدر سخت است در حکومت علی زندگی کردن، وقتی که از معیارهای انسانی ات تجاوز کنی، می خواهی خدایی کنی اما آن عدالت نمی گذارد، چقدر سخت است!
آنگاه مشورتها و توطئه ها یک به یک آغاز می شوند، رخ می نمایند، دروغ و تزویر و ریا و تهمت و تشنج و در نهایت تنها راه باقی مانده، ترور است، خشکاندن چشمه عدالت. به کوفه می آید، از خوارج متعصب و با پیشانی آماس کرده از داغ مهر، زراندوزان و ریاکاران را چاره ای نیست جز شهید کردن عدالت، رستگارش می کنند، اما آنقدر برعلیه او تبلیغ کرده بودند که وقتی خبر ضربت خوردن اش در محراب به سرعت پخش شد بسیاری با تعجب پرسیدند مگر علی(ع) هم نماز می خواند؟!! علی(ع) شهید عدالتش شده در وصیتی به فرزندانش گفت: اگر زنده ماندم که خود می دانم با او چه کنم اما اگر از دنیا رفتم فقط با یک ضربت چون او قصاص کنید، برایش از شیر و غذایی که من می خورم ببرید! عدالت فقط با علی(ع) مفهوم می یابد و معنا می شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*