یادداشت امروز/گلریزان در برگ ریزان زندگی !

محمد راعی فرد-mohammadraeifard@yahoo.com
رسوم و آداب و باورهای مردم در هر نقطه ای از دنیای مواج و ناپایدار امروز شاخه ای از درخت تنومند و تناور فرهنگ آنان است . آدابی که گاه بسیار ارزشمند و نشان از خوی و خصلت های انسان دارد، آدابی که مفهوم و بار معنایی خاص دارد و آدابی که متاسفانه سال هاست رنگ باخته  و بیشتر تبدیل به مراسمی رسمی و اداری گردیده و آن لایه های اجتماعی اش را از دست داده .
گلریزان نیز یکی از رسوم بسیار ارزشمند و قدیمی ماست که ریشه در همبستگی های اجتماعی داشته و یک رسم مردم نهاد  و ارزشمند محسوب می شده است. بسیار قبل تر ها زورخانه ها یکی از پایگاه های مهم و تاثیر گذار اجتماعی بود که در آن هر روزه ودر ساعاتی خاص مراسم و نرمش های زورخانه ای و در کمال سادگی اما مفهومی اختصاص می دادند. قهوه خانه ها هم در هر محلی پاتوقی بود برای مردمی که دمی  در آن بیاسایند و غیبتی کنند و اطلاعات و اخباری کسب نمایندو گوش بر شاهنامه خوانی نهند و چند استکانی چای بخورند و دبرنا بازی راه بیندازند و لوتی های محله در آن برو بیایی داشته باشند. رسم بی بدیل گلریزان نه به  سبک امروزی اش که در فضایی معنوی، میاندارانش، پهلوانان و لوطی هایی بودند که جایگاه و پایگاه مردمی خاص داشتند و در لایه های زیرین اجتماعی درک درستی از مناسبات درونی جامعه  داشتند که خود متعلق به آن بودند.
در گود زورخانه، میان دار که کسوتی خاص داشت اعلام می کرد که در روز موعود قرار است برای رفع مشکل بنده ای از بندگان خدا مراسم گلریزان را برگزار کنند، این خبر دهان به دهان به تمامی محله می رسید و در شبی خاص و با حضور جمعیتی که وظیفه خود می دانست که حتی به اندازه ریالی و یا دیناری کمک کند، پس از اذکار و ادعیه ای که مرشد همراه با نواختن بر ضربی بزرگ و خوش صدا و صدای آهنگین زنگ آغاز می کرد، میان دار پارچه بزرگی را بر کف گود زورخانه پهن می کرد و هدف از گلریزان را به مردم توضیح می داد، بدون آنکه نامی از شخص کمک گیرنده به میان آید، حفظ حیثیت و حرمت و شرف و آبروی مردم در درجه اول این مراسم ارزشمند بود، تمامی ورزشکاران و پهلوانان در گود ابتدا به نسبت وسع مالی خود بدون ریا و خودبینی و نخوت و غرور مبلغی را در پارچه می ریختند و آن گاه دو نفر از ورزشکاران پارچه را بین مردم می گرداندند و همگی آن ها حتی با سکه ای ده شاهی به این امر خیر کمک می کردند و در نهایت مراسم با جمع آوری پول های حاصله و تحویل آن به پهلوان ارشد زورخانه، به شخصی که نیازمند بود تحویل داده می شد، بدون آنکه کسی بفهمد و بداند، در قهوه خانه ها نیز لوتی های محل همین مراسم را به شکلی دیگر اما با هدفی مشترک انجام می دادند.
گلریزان زمانی ارزشمند و ریشه ای است که بازخوردهای لازم را در جامعه بروز دهد و شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به نوعی فراهم آید که پس از انجام این امر انسانی و شریف مسائل به نوعی باشد که فقط تعدادی خاص از این نعمت فراهم آمده بهره مند شوند و خیل عظیم کمک گیرندگان دیگر در صف های تمام ناشدنی باقی بمانند مگر می شود با مراسم گلریزان و کمک به زندانیان دیه و مالی بیست نفر را از زندان رهانید اما دویست نفر درون زندان جایگزین شوند؟!! گلریزان مفهومی خاص دارد و ارزشی  خاص تر اینکه این مراسم به شکلی رسمی و دولتی و در روز معینی از سال برگزار کنیم آن هم فقط برای  افراد در بند و زندانیان شاید زیاد کاربردی و منطقی به نظر نرسد، چرا که در سطح جامعه بسیار مردمند که با مناعتی طبعی بزرگ فقط  زنده اند اما زندگی نمی کنند و کسی هم شاید آن ها را نشناسد.
ریشه فقر آن قدر عمیق است که کمیته امداد و بهزیستی از این قافله روز به روز پر جمعیت تر همواره عقب تر می ماند و خانوارهای زیر پوشش آنان متاسفانه به لحاظ اجتماعی، جایگاه بالایی ندارند چرا که شناخته شده اند و از آنان در آمار های رسمی و گزارشات اداری استفاده ابزاری می شود. درد یک زندانی بسیار عمیق تر از آزاد شدن برخی از آنان است، زندانی که به هر دلیل، بخشی از عمرش را در میان دیوارهای بلند و محسوس و میله های قطور فولادی و سیم های خاردار پیچ در پیچ میگذراند، در خارج از زندان خانواده ای دارد که آنان از اولین قربانیان فروپاشی نهاد خانواده اند، خانواری بدون حمایت، از سوی ارگانی خاص بر لبه پرتگاهی رانده می شود که بازخوردش را می توان از آمارهای استخراجی فزونی بزهکاران دریافت. گلریزان را می بایست به شکل و صورت نهادی و مردمی برگرداند و محل به محل با حضور معتمدین محلی هر از گاهی برگزار کرد تا اینگونه، خود جامعه بتواند خودش را ترمیم کند، بتواند از تزلزل و مرگ خانواده ای که سرپرستش دربند و حصر است پیشگیری کند.
مراسم مردمی را که در چنته دولت انداختیم، یعنی حلقه ای مفقوده مهم از آن را حذف و نابود کرده ایم. گلریزان یک امر همه گیر است و نباید آن را فقط در محاق ثروتمندان و متمکنین خواباند، مراسمی که مردم حتی با ریالی خویش را در آن شریک می دانند، آنقدر ریشه دار و ارزشمند خواهد بود که خانواده عزلت گزیده، معصوم و بی پناه زندانی دیگر خود را در غربتی غریب حس نکند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*