محمد راعی فرد
از شاخصه های مهم در تعریف پیشرفت و توسعه پایدار هر کشور و یا استان می توان از نقش صنعت ، کشاورزی ، خدمات و معدن نام برد که هر یک از نحله های گفته شده خود زیر مجموعه هایی دارد و هم خوانی و هماهنگی این پیوستگی است که می تواند صنعت ، کشاورزی و معدن را تعریف و در نهایت منجر به این شود که شهر یا استانی را صنعتی گفت و یا قطب کشاورزی و یا حوزه معدنی اش نامید .
همگان و بالاخص مدیران استان نیک می دانند که این حوزه نه صنعتی است و نه قطب کشاورزی ، می ماند معادنش که هنوز عملیات شناسایی مناطق بکرش به انجام نرسیده ، اما واقعیت این است که استان بر دریایی از معادن قنوده که هنوز به اندازه قاشقی از زلال آن را مردم نچشیده اند. امر بسیار مهم و حیاتی معدن که مغفول مانده است ، نه در بخش دولتی و نه در حیطه بخش خصوصی قدمی مؤثر و سرمایه گذاری لازم نه اینکه انجام نپذیرفته که شرایط کار را نیز فراهم ننموده است. معادن موجود استان آنقدر جذابیت دارد که بخش خصوصی را از دورترین نقاط کشور به استانمان بکشاند اما می بایست مدیران استان به آن میزان باور برسند که شرایط جذب سرمایه گذاران داخلی و خارجی را با کمترین درجه ریسک پذیری و ایجاد امنیت سرمایه گذاری فراهم آورند. نوای محزون معادن استان اینک دارد به زنجموره ای جگر سوز تبدیل می شود که با پاک کردن اشک هایش و همدردی با او غم از دست رفتن موقعیت هایش را درمان نمی کند ، موقعیت هایی که با خون دل به دست آمد و به راحتی سر کشیدن لیوان آبی از کف رفت . خبرهای تأسف بار و ناامید کننده ای به گوش می رسد ،خداکند که تکذیب شود . خدا کند که دروغ شنیده باشیم ، خداکند که دروغ گفته باشیم ، خدا کند که …
معادن زغالسنگ طبس که تغذیه کارخانه جات ذوب آهن اصفهان و فولاد کرمان را به عهده دارند، سوختی بی بدیل که عامل اصلی چرخش چرخ همیشه چرخان آن کارخانه جات عظیم است ، چگونه می شود باور کرد که کارخانجات با آن عظمت هنوز با صاحبان معادن زغالسنگ طبس تسویه حساب نکرده اند که آنان را مجبور به اخراج و به اصطلاح تعدیل نیرو کنند، کارگرانی با چهره های سوخته و خسته و دستانی تاول زده و زمخت، گاها ماه ها حقوق دریافت نکرده اند. کدامیک از ما، کدامیک از مسئولین بدون دریافت چند ماه حقوق توان تمشیت و گذران یک خانوار را دارد ؟ تا چه زمان می توان به صورت آنقدر سیلی نواخت که سرخ بماند و آبروداری کرد. حتی شنیده شده که زمان عقد قرارداد کار حداکثر تا سه ماه عمر قرارداد را مشخص می کنند و یا انواع قراردادهای دیگر که اگر صحت داشته باشد ، کم کم به مرحله ای خواهیم رسید . که باید عطای معدن داری و معدن کاری را به لقایش بخشید. باید به عزمی ملی اندیشید . باید از مدیرانی با پیشینه ای درخشان و پای کار استفاده نمود، باید از پشت میزهای شکیل و زیبا و صندلی چرخان برخاست، کلاه کاسکت بر سر نهاد و به دالان های تو در توی معادن سرک کشید، بر سر سفره نان و سفره دل معدن کاران پیر چهره نشست و با آنان لقمه ای خورد و چای نوشید و از نزدیک سنگینی و سختی کارشان را لمس و درک کرد . آنگاه است که دیگر نمی توان از ضایع شدن حقی حتی به اندازه یک ریال و گذشت دقیقه ای چشم پوشید. معادن را تیغ هایی ناکارآمد و کند شعار نمی تراشند و نمی شکافند ، ارزش افزوده را بخشنامه ها متبلور نمی کند . متأسفانه شرایط اقتصادی آنچنان از هم پاشیده به دست مسئولینی رسیده که گاه خیال می کنیم معجزه ای باید تا این مخروبه را بازسازی کند.
تنها پشتوانه قابل اعتنای استان مان معادنی است که یا هنوز شناسایی نشده اند و یا با حداقل امکانات در حد تولید کنستانتره مشغول به کاراند . اگر بتوان با ایجاد شرایطی مطلوب و جذابیت لازم و تسهیلات واقعی و ابزار آلات پیشرفته و علمی و سرمایه گذاران کلان سامانی به موقع داده شود آنگاه در دراز مدت می توان امیدوار بود که استان مان به یک قطب عظیم معدنی کشور تبدیل و اوضاع نابسامان مردم اش را رونقی فراوان افزاید.