امروز خراسانجنوبی_محمد راعیفرد
نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل میدهند. اما جایگاه آنان براساس اصل برابری همواره و همیشه مورد چالش و مناقشه بوده است.واقعیت نقش زنان در پیشبرد اهداف برنامه ها همواره نقشی حاشیه ای و در پشت سر حجم عظیم مردانه بوده است. زنان از عهد باستان تاکنون همواره به عنوان موجودی درجه دو به حساب می آمدند و می آیند. عرف جامعه بیشترین ضربه را به مقام زن و توانمندیهای آنان زد و میزند. اینکه باور عوام مردانه بر این اصل نهاده شود که طایفه نسوان مدیریت و کارآمدیاش باید در چارچوب منزل تعریف و عملیاتی شود، اینکه باید تولید مثل کند، کودک را شیر دهد، لباسهای خانه را بشوید وکف سرامیکها را بساید و ازهمه مهمتر، خوراک آماده خانواده را مهیا کند و گوش به فرمان و خواستههای او باشد.عرف عموم و منطق آن قبول نمیکند که مرد در خانه همان کارهایی را انجام دهد که زن انجام میدهد. قبح بسیار عظیم و بزرگی دارد.در طول تاریخ این زنان بودند که خرقه سکوت را در مقاطعی دریدند تا با فریاد و ایجاد تشکلهایی سعی در گرفتن حق خود از زورگویی مردانه کنند. نگارنده بارها و بارها در مقالاتی بر این امر پای فشرده که زنان دچار ظلمی مضاعف شدهاند. لذا همواره سعی در القای این نظریه دارد که همانگونه که حق با مردان است زنان نیز صاحب حقاند. همانگونه که مرد حق فریاد کشیدن برای گرفتن حق خویش از ظالم دارد، زن نیز پاذبه پای او حق ستاندن سهم فراموش شده خویش دارد.بسیاری و شاید تمامی بند و مواد قانونی و تبصرههای آن مردانه نگاشته شده است که به اصطلاح از حقوق زن دفاع شود. امضای زن در استعلامها نافذ نیست. حق کارکردن و ورود به شغل مناسب تبدیل به مادهای در شروط عقد گردیده، مهریه عندالمطالبه تبدیل به طنز تلخی گردیده، حضور زنان در مسابقات ورزشی، مثنوی هفتاد من کاغذ است. حتی حضور آنان برای دیدن مسابقات ورزشی عبور از هفتخان رستم را تداعی میکند. درمجموع زنان قصههای تلخ و تکاندهندهای را روایت میکنند.. مادر بچه ها، ضعیفه و بسیاری کلمات سخیف دیگر همواره جایگاه زنان را به سخره میگیرند. وقتی خود زنان توان حقستانی ندارند، نباید انتظار داشت که نگاه پدرسالارانه حق آنان را بستاند.
بازدیدها: ۱۵