یادداشت – رکاب زنانی که محو شدند

امروز خراسان‌جنوبی_محمدراعی فرد
اریش هونکر، رهبر کمونیست آلمان شرقی، موقعی که با اولین موج مخالفت‌های عمومی در کشورش روبرو شد، به همکارانش در کادر رهبری حزب کمونیست گفت: «فقط کافیست یک اینچ عقب‌نشینی کنیم، تا کارِ همگی‌مان ساخته شود». کاملاً درست می‌گفت. رژیم‌های مستبد کمونیستی، مثل دوچرخه سوارانی بودند که برای سقوط نکردن، مدام باید رکاب می‌زدند. آن ها مدام باید سیاست‌های تندروانه‌تری اتخاذ می‌کردند و گرنه سقوط می‌کردند! این رژیم‌ها پایه‌هایشان سست شده بود و دیگر هیچ اقدام اصلاحی‌، برای شان سودمند نبود. آن ها زمانی را برای اصلاحات انتخاب کردند که دیگر، خیلی دیر شده بود و مردم هم به درستی، اقداماتِ اصلاحی آن ها را، به حسابِ ضعف آن ها گذاشتند و در نتیجه، با جسارت و اعتماد به نفس بیشتری به مخالفت علیه آن ها رو آوردند و عاقبت نیز کَلک آن ها را کندند. برای نمونه مردم شوروی، سیاستِ تنش‌زدایی گورباچف با آمریکا و دیگر سیاست‌های اصلاحی او را، به حسابِ ضعف کلی رژیم شوروی گذاشتند و بر شدتِ مخالفت‌های خود علیه کلیت رژیم، افزودند و عاقبت نیز رژیم را ساقط کردند. اما دِنگ‌شیائوپینگ در چین، به موقع در زمانی که رژیمش در موضع ضعف قرار نداشت، اقدامات اصلاحی را آغاز کرد و در نتیجه، این اصلاحات باعثِ استحکام رژیم چین شد و هم رفاه و آزادی‌های نسبتاً بیشتری برای مردم کشورش به ارمغان آورد. رژیم کمونیستی ویتنام هم،در زمانی که قدرتمند بود دست به اصلاحات اقتصادی و سیاسی زد و نتایج بسیار مثبتی هم گرفت. بنابراین بی‌دلیل نیست که می‌گویند بدترین زمان برای اصلاحات در یک رژیم، موقعی است که آن رژیم در موضع ضعف قرار دارد. نتیجه این که، رکاب‌زدن دایمی هم، نمی‌تواند بقای یک رژیم در معرضِ ضعف را تضمین کند. نمونه‌اش چائوشسکو در رومانی، که تا لحظه آخر رکاب زد و البته سرنوشت پایانی او را همه می دانیم. دیدیم رژیم‌هایی مثل رژیم چائوشسکو چه رکاب می‌زدند چه نمی‌زدند، در هر حال محکوم به سقوط بودند، تفاوت فقط در شیوه سقوط شان بود. رهبران آن رژیم‌های کمونیستی‌ که، داوطلبانه به رکاب زدن شان خاتمه دادند، از خشم ملت های شان رَهیدند و یک بازنشستگی آرام و محترمانه را تجربه کردند، اما آن هایی که تا به آخر، به رکاب‌زدن ادامه دادند، آماج خشمِ ملت‌های شان قرار گرفتند و سرنوشت‌های ناگواری پیدا کردند.

۱۹:۴۷