سرمقاله / برای ایران

امروز خراسان جنوبی_محمدراعی فرد

کوشش برای دست‌یابی به حقوق شهروندی و توسعه، نه پروژه‌ای کوتاه مدت که روندی دامنه دار و دراز مدت است. این روند همراه با افت و خیزهای بسیار و کامیابی و ناکامی های زیاد بوده است. پاره‌ای خسته از افتادن و برخاستن‌های فراوان و دویدن‌ها و نرسیدن‌ها، دل‌شکسته و درهم شکسته شده و دل کنده و بار سفر می بندند و می روند تا در گوشه‌ای دیگر از این کره خاکی امن و امان یابند و به جای تنش و نگرانی، اندکی بی‌دغدغه زندگی کنند. درحالی که در کوله بار سفر دغدغه ها را با خویش می برند و روح و جان خویش را در وطن جای می گذارند و درهیچ جای دیگر وطن را از یاد نمی برند. آن کس که رخت می بندد و می‌رود تنها خود را می‌رهاند و آن ها که می مانند توسعه کشور را هدف می دانند. تلاش برای توسعه و آبادنی، تلاشی درون زا است. آن‌ها که دل به دخالت بیگانه بسته و آشکارا این دلبستگی را بیان می کنند، گام در مسیر خیانت نهاده‌اند و کسانی که به توجیه این خیانت پیشگی می‌نشینند واین دریوزگی را توجیه کرده و تبلیغ می‌کنند؛ دوستان ملت ایران نیستند. هر چند به نام ایران سخن می‌گویند. ازسوی دیگر، کسانی هم که در کشور سبک زندگی را بر نمی‌تابند و برای مردم مدام نسخه‌های کهنه و برگرفته از ذهن بسته خویش می‌پیچند و بر محدودیت‌ها افزوده و تنگناها را گسترده‌تر می‌کنند؛ در کمک به دل بستگان به بیگانه نقشی بی‌همانند ایفا می‌کنند. شگفت آن است که این گروه نه دنیا را می‌شناسند و نه می‌خواهند که بشناسند. مأموریت تخریب پایه های دلبستگی به کشور و اعتماد به حاکمیت را بر عهده گرفته اند! رسالت این مدعیان درعمل تیشه به ریشه دین و باورهای مذهبی است. مسیرکشور مسیر آزادی و توسعه است. ولی این راه با همبستگی ملی و با تکیه بر توان ملی و با روش‌های خشونت پرهیز و مسالمت‌آمیز ممکن می شود. برخی رهبران خود خوانده و مدعیان همگامی با مردم در لباس دلسوزی و با دزدیدن شعارهای مردمی، خود را در پوششی پنهان می‌کنند که نشانه‌ای از آن ندارند و آن‌هایی که چتر بیگانه بر سر گرفته‌اند دل بسته آزادی و رهایی کشور نبوده و نیستند. نه رخت بستن ‌و رفتن و نه برای توسعه، دل بسته بیگانه شدن و نه شعارهای مردم را بر دست گرفتن و خود را رهبر پنداشتن و نه به ناامیدی دامن زدن و یا تبلیغ به سرعت به هدف رسیدن و… هیچ کدام چاره این درد مزمن وکهنه نیستند. راه؛ ماندن، آگاهی را ترویج کردن، دانایی را بسیج کردن، دانش را به خدمت گرفتن، تجربه‌ها را، دستمایه ادامه راه‌کردن، با هم شدن و همبستگی را بنیان نهادن، همه سلیقه ها و نگرش ها را به رسمیت شناختن، هویت ملی را پاس داشتن، بر روح زخم خورده مردم مرهم نهادن، ماندن و ایران را ساختن است. برای ایران با هم بودن را از یاد نبریم. برای ایران به توان ملی بیندیشیم و از مسئولین بخواهیم برای ایران صدای مردم را بشنوند و آن ها را ببینند.