سرمقاله – آقایان وخانم‌ها! ما مقصریم

امروز خراسان جنوبی_محمدراعی فرد

استان خراسان جنوبی آنقدر چالش دارد که برای رفع آنها نیازمند بسیاری از پارامترها است که ندارد و یا بسیارکم دارد. برای غلبه بر اصل جدایی ناپذیر استان که همان عدم توسعه یافتگی است، زنجیره به هم پیوسته‌ای را در زمینه های فرهنگ و اقتصاد و سیاست را می طلبد تا پازل پر ابهام وپرشماری را کامل کند. هر قطعه این پازل که یافت نشود آن نقشه توسعه یافتگی مغشوش خواهد شد. ما دراستانی زیست میکنیم که جمعیتی نسبتاً کم و در  محدوده جغرافیایی عظیمی زیست می کنند. استانی که آسمانی به شدت خسیس دارد. رطوبت هوا و خاک آن آن‌قدر کم است که تنوع گیاهی محدودی دارد. آب مصرفی آن به شوری می گراید و انگاری بر سطح آن لایه بسیار نازک چربی رویت می‌شود. نیروی انسانی متخصص و ماهر و نیمه ماهر آن برای جهش در تولید چه صنعتی و چه خدماتی و کشاورزی کم است. روستاهای فراوانی دارد که عدد بزرگی از آنها خالی ازسکنه شده‌اند، زیرساختهای آن ضعیف و ناقص مانده است.نه راه‌های مناسب و نه صنعتی فراوان که به آن نام استان صنعتی گذاشته شود. درکشاورزی هم با توجه به تولیدات خاص چون زعفران و عناب و زرشک تاکنون هیچ طرح آمایشی که منجر به تولید ثروت شود مشاهده نشده است.شاید اگر مراکز نظامی و دانشگاهی آن را حذف کنند ضربات جبران ناپذیری برآن وارد شود. گردشگری و صنایع دستی آن به دلیل عدم سرمایه‌گذاری مناسب و داشتن بازاری کوچک و سنتی توان اینکه بتواند با طرح های جذاب و اسپانسرینگ قوی ادامه مسیر دهد را هنوز به دست نیاورده و کماکان تا رسیدن به شرایطی همچون استان همجوار خود یعنی یزد فاصله بسیار بزرگی به لحاظ تولید ثروت دارد.واقعیتهای این دیار آن قدری هست که بتوان بسیار درباره آن نوشت. نگاه مردم و به تبع آن افکارعمومی استان به دلیل محاط فرهنگی خاص و به دور از باشندگی فعال به نوعی است که تقریباً همگان به اندک تغییرات راضی هستند و نیازی به تغییر نگاه ندارند. قصد بر تخطئه کارهای انجام شده نیست و نیازی هم به سیاه‌نمایی نمی‌بینیم. باورهایی که براین استان استوار شده آن‌چنان بسته و فریز شده است که شاید از تمامی استان‌های کشور خطوط قرمز بیشتر و در هم تنیده‌تری دارد. لذا رسانه‌های آن توان باز کردن گره‌های کور عدم توسعه یافتگی را از دست داده‌اند. رسانه‌های مکتوب استان یا روزنامه های آن از کمترین حجم در آزادی برخوردارند و به شکل غیرقابل باوری خودسانسوری درآن موج میزند و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران استان در آچمزی سخت و پیله‌ای سخت‌تر گرفتار آمده‌اند.درحالی که تمامی استان‌های کشور قلم راحت‌تری را برصفحه کاغذ می سُرانند. اینجا آنقدر اما و اگر و شاید وجود دارد که جان قلم‌ها در حال خارج شدن از کالبد شان است. حتی همین نقدهای ملوسانه هم قابل تحمل نیست.برای گریز از قعر جدول توسعه یافتگی در کشور باید فکری عاجل برداشته شود وگرنه یک سده دیگر شرایط بر همین روال زمان حال خواهد بود.