سرمقاله / با چله نشینی یلداییان

 

امروز خراسان جنوبی_محمدراعی فرد

یلدا این هنگامه گذر زظلمانی‌ترین ظلمت سال را گویی می‌توان با توشه‌گزینی از غزل حافظ، با رجزخوانی و سخن‌پراکنی‌های طولانی و تکراری حکام ظلمت ظلم و بیداد به قیاس نشست و آن گاه با امید به سرانجامی دگر، در پی نور ز خورشید عدالت و آزادی تا سحرگاهان به بیداری برخاست. در پی به بار نشستن رؤیا و امید مردمان با هرغلظت و میزانی ز تیرگی و تباهی، بویی دگر و رایحه‌ای چون عشق و امید را جستجو نمود. پیام سرورآفرین یلدا چنین ‌است که عبور زظلمانی‌ترین ظلمت‌ها نیز مهرآگین ‌است. پس سروری بایدش بهر میلاد نور و خجستگی نوزادگی خورشید! زین پس، با برآمدن سحرگاهان، هر روز بزرگ و بزرگ‌تر و سیاهی تاریکی‌ها کهتر و کوتاه‌‌تر. یلدا در قامت زمان اسطوره‌ای، ز‌هزاره‌ها گذر و ز عرصه‌ها عبور، حلاوت فرهنگ‌های اقوام چشیده و بهر نیازهای جوامعی گونه‌گون، پاسخی‌‌ درخور جوییده ا‌ست. مگر ویژگی ِاسطوره، جز پاسخ به نیازانسان‌ها، متناسب با روزگاران خویش‌است؟ بازخوانی پیوسته نمادهای‌ اسطوره‌ای، آفرینش مناسک و پویش قرائت‌های گوناگون فرهنگی‌ست. نیاز امروز از نوجوانان و جوانان تا پا به سن گذاردگان، درخیابان، دردانشگاه، درمدرسه، نزد معلمان، نزد اساتید، نزد پزشکان، نزد وکلا، نزد هنرمندان، نزد کارگران، نزد ورزشکارن و دیگر اقشار اجتماعی به راستی چیست؟ از روزگارانی دور، از آن جا که شب ‌هنگامان با سیطره‌ ظلمت بر هر شهر و دیار، بستری بهر ظلم هم ریشه با ظلمت غارت و پنهان‌کاری مهیا می‌گشت. پس بیداری ویژگی یلدا گشت و بر پایه تجارب تلخ و دردناکی چنین، در زبان اسطوره‌ای، ظلمت نمادظلم ، پنهان‌کاری و جهل گردید. مردمان دریلدا، در طولانی‌ترین ظلمت، بهر چیرگی بر ظلم و زدودن جهل و تاریکی، درفش بیداری و سرور افراشته‌اند. امروزه نیز به رسم و فرهنگ نیاکان مان، ز آن چه دراسطوره یلدا نمادین‌است، سرور و بیداری در ظلمانی‌ترین ظلمت‌، در پی سربرآوردن سحری بهر نوزایی نوزاد روشنایی، آگاهی ورهایی‌، سرود عشق و زندگی در سرور یلدایی‌مان سر می‌دهیم وجشنی شبانه بر‌پا می‌کنیم. فال حافظ می‌گیریم و به امید وزیدن رایحه روزهای پر از امید به پیشواز سحرگاهان می‌رویم.