سرمقاله / نمایشی تراژیک در دو اپیزود(دوقسمت)…!!!

امروز خراسان جنوبی / محمدراعی فرد
نمایش یا پرده اول
هر روزی که از اختلاس وحشتناک چای دبش میگذرد زوایای بسیار تاسفبار و سیاه چاله های نویی پدیدار میشود. کیفرخواست ۶۱۳ صفحه ای اختلاس چای دبش صادر گردید که حدود۶۰ نفر درآن رونمایی شده است، از وزارت جهادکشاورزی تا وزارت صمت و بانکها و… این پرونده ۳۵۰ جلد و ۷۰ هزار صفحه داردکه اتهاماتی چون تحصیل مال نامشروع و اختلال بزرگ در اقصادکشور و دادن وگرفتن رشوه کنجانده شده است. دراین پرونده ۳۰ هزار میلیارتومان وام بانکی بدون ملاحظات قانونی وپشتوانه به گروه چای دبش پرداخت شده است که بغیراز سایر اتهامات است ، مدیرعامل اسق بانک ملی (خاوری)سه هزار میلیاردتومان را قورت داد و یک آب خنک هم روی آن ، اینان سی هزار میلیاردتومان را بلعیدند. نمیدانیم که این فسادها در چه بستری وبا نام چه اشخاص گردن کلفتی رقم می خورد، اما میدانیم که این میزان دو یا سه میلیاردی دلار یا یورو توانست چه گردابی را بسازد که کرور کرور خانواده درآن غرق شوند، میدانیم که باگها وحفره های بزرگ امنیتی و سازمانهای نظارتی شرایط چنین غارتهایی را فراهم می آورند ، میدانیم که بابک زنجانی ها وخاوری ها پیش عوامل چای دبشی ها همچو مگسی میمانند. شرایط اگر چنین بماند و فکری عاجل برآن نشود دیریازود دچار تنشهای وسیع و کنشهای وسیعتر و از هم پاشیدگی اجتماعی خواهیم بود. بسیار پرونده هایی چون چای دبش وجود دارد که رسانه ای نشده اند، آنگاه مردم گیج وناباورانه فقط نظاره میکنند وبهای آن را به قیمت جان کندن می پردازند…!!!
نمایش یا پرده دوم
اینجا مدرسه ای دولتی است در پایتخت ایران، مادری که به لحاظ تمکن مالی شاید جزو دهک اول جامعه باشد دست فرزند ۶ساله اش را گرفته و در شلوغی دفتر مدرسه برای ثبت نام او التماس میکند که نمیتوانم و ندارم که پول ثبت نام فرزندم در یک مدرس دولتی را بپردازم ، ازشرم درنزد فرزندش عرق میکند ، نمیخواهد که دست خالی به منزل برگردد، باصدایی لرزان اما محکم که درآن غروری دفن شده وجود دارد، دست به یک تهاتر یا بده بستان میزند ، که درمقابل نظافت مدرسه نام فرزندش نوشته شود ..کار که بالا میگیرد و این خبر تلخ و گزنده رسانه ای می شود آموزش و پرورش از قیلوله خود خارج و به این مسئله ورود میکند . مهم نیست که آموزش وپرورش چه توجیهات و سرپوشهایی براین قضیه بنهد، افکار عمومی به شدت ضربه خورده است ، مگرمیشود درکشوری که قانون اساسی اش تحصیل را رایگان کرده به چنین وضع فشلی دچار شود. مدارس خاص، خانواده های خاص و دهها میلیون برای ثبت نام و پول توجیبی آنانی که درماه فقط برای چاشت شان باندازه حقوق یک کارگر خرج میکنند و با یکی از شاسی بلندهای پدرشان درشهر دور دور میکنند، دهن کجی زشت و توهین بزرگی است به اکثریت جامعه ای که ۸۰ درصدشان توان استفاده از بهترین معلمها و روشها را ندارند…!!!