بادامچیان:اصلا سعید جلیلی را لیدر نمی دانم/خاتمی هیچ جایگاه والایی بین مردم ندارد

اسدالله بادامچیان، دبیرکل موتلفه می گوید: حصر مدت هاست تمام شده اما بخاطر محافظت از موسوی، کروبی و رهنورد محدودیت هایی ایجاد شده است.

اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه همچنان مخالف سرسخت اصلاح طلبان است و حتی در این روزهایی که یک رئیس جمهور اصلاح طلب در پاستور مستقر شده تاکید دارد که«اصلاح طلبی دیگر وجود ندارد»

او برخی انتصابات دولت جدید را در چارچوب وفاق می داند اما گلایه هایی نیز از مسعود پزشکیان بخاطر برخی انتصابات دیگر دارد.

از بادامچیان درباره مانع تراشی های تندروها و مشخصا پایداری ها و حامیان جلیلی در مسیر حرکت دولت چهاردهم که می پرسیم اجتناب می کند از اینکه موضع گیری دراینباره داشته باشد و حتی صریح می گوید درباره پایداری ها و جلیلی اعلام موضع نمی کند. با این حال او تاکید دارد که سعید جلیلی «لیدر» اصولگرایان نیست.

از او درباره رفع حصر هم پرسیدیم و او معتقد است حصر موسوی، کروبی و رهنورد بخاطر محافظت از آنها و جلوگیری از به قتل رساندنشان بوده است.

مشروح گفتگو با اسدالله بادامچیان در «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین را بخوانید؛

*****

آقای بادامچیان! دولت چهاردهم در آغاز راه است و مشغول انتصابات. برخی معتقدند دولت سیزدهم در مسیر خالص سازی بود و بسیاری را در این مسیر به بهانه انتصاب و تغییر و تحول حذف کرد، قبول دارید؟

 من خیلی به این اصطلاحات معتقد نیستم، خالص‌سازی؟! مگر همه دولت‌های قبلی ناخالص بودند که کسی بخواهد در جامعه ما خالص باشد؟ ما یک انقلاب اسلامی کرده‌ایم و نظام جمهوری اسلامی ولایی داریم. این ویژگی‌ها، سبک، تمدن و طرفداران خودش را دارد، الگوگیری از غرب نبوده است. در نهضت مشـروطه این کار انجام شد با اینکه اولش برای این هدف نبود ولی بعد این‌طور شد. در نهضت اسلامی ما از کمونیسم و از کاپیتالیسم غربی  الگوگیری نکرده‌ایم.

بنابراین خالص‌سازی و این‌ اصطلاحات نیست البته به تدریج  که در انقلاب پیش آمدیم مسئله اصلاح‌طلب – اصول‌گرا مطرح شده و حالا هم این دو تمام شده است. یعنی من اگر گفتم جریان اصلاح‌طلبی فوت کرده، خلاف نگفته‌ام می‌بینید که آقای مثلا روحانی گفت ما اصلاح‌طلب اعتدالی هستیم یعنی آن نوع اصلاح‌طلبی‌ که وجود دارد را دو بخش کرد گفت یک بخش افراطی و یک بخش هم اعتدالی. و بعد هم نتوانست آنی که می‌گفت [عمل کند].

پزشکیان، پزشکیان است نه اصلاح طلب است نه اصولگرا

یا مثل احمدی نژاد که یک زمانی از اصولگرایان بود و بعد ….

احمدی‌نژاد هم نتوانست، او هم اصول‌گرای آن تیپی بود. الان هنوز دولت آقای پزشکیان کاملا مستقر نشده یک گروه در مجلس، یک گروه بیرون با او این بحث‌ها را دارند. خودش گفت من نه اصلاح‌طلبم نه اصولگرا، بعد گفت اصلاح‌طلبِ اصول‌گرا بعد دید این هم نمی‌شود خواست بگوید اصول‌گرای اصلاح‌طلب دید این هم نمی‌شود. نمی‌شود دیگر. آقای پزشکیان، پزشکیان است!

سوال من این است حالا که تندروها به حاشیه رفته اند و دولت پزشکیان روی کار آمده و صحبت از وفاق ملی است چرا بازهم این تندروها در پی حاشیه سازی هستند و حتی از تعبیر نفاق مقابل وفاق حرف می زنند؟

ببینید من اصطلاح نفاق و تندرو و این‌ها را دنبال نمی‌کنم. بالاخره این‌ها نگاه سیاسی با خود دارد و عنایت بفرمایید که این‌ها هم بچه‌های این مملکت هستند. همانطور که در این سال ها در موتلفه ما با اصلاح‌طلب‌ها دعوا نکرده‌ایم با این‌ها هم برخورد نمی کنیم. اگر حرف داریم حرف تبیینی و روشن‌گرانه بزنیم.

خب طبیعی است که تیپ آقای جلیلی با تیپ آقای پزشکیان و تیپ هردو با تیپ نامزدهای دیگر انتخابات تفاوت داشتند. هر کدام بیایند سر کار می‌خواهند آن دیدگاه خودشان را به کار ببرند. منتها در کشور ما یک سری جایگاه‌ها و اسناد بالادستی وجود دارد که نمی‌شود این‌ها را نادیده گرفت.

روش پزشکیان در انتصابات را قبول ندارم

هر کس بیاید سر کار باید بر اساس قانون اساسی انجام وظیفه کند. در آمریکا هم دویست و خرده‌ای سال است یک قانون اساسی دارند هزار تا اشکال دارد. هنوز  هیچکس نیست که بگوید من قانون اساسی را نقض می‌کنم.

قانون اساسی جایگاه ولایت فقیه یا جایگاه احزاب و تشکل‌ها را قبول دارد. خُب یعنی چه؟ یعنی موافق، یعنی مخالف. اتفاقا در داخل کشور ما همه این گروه‌ها با همه این حرف‌ها یک نوع حریم نسبت به هم رعایت می‌کنند. همه‌شان. نه فکر کنید من فقط یک گروه را می‌گویم. ولی خُب من روش جناب آقای پزشکیان را در انتصابات نمی‌پذیرم. قبول ندارم. حالا یکی با لحن تند می‌گوید یکی با لحن آرام می‌گوید.

به صورت مصداقی بفرمایید چه انتصاباتی؟

 فرض بفرمایید من معتقدم که استفاده ایشان از همه نیروها یک امر واجب و لازم است. آقای شهید رجایی ما هم که موتلفه‌ای بود وقتی که آمد با همه نیروها کار کرد. اما با همه نیروها کار کردن غیر از این است که اخیرا در وزارت محترم ارشاد (که اتفاقا با آقای صالحی خیلی رفیق و صمیمی هم هستیم)  یک کسـی را منصوب کرده اند که از او عکس با گیتار و بند و بساط و این‌ها منتشـر شده. این  در وزارت فرهنگ و ارشاد پسندیده نیست.

انتصابات باید طوری باشد که حرف و حدیث ایجاد نکند

من که با جناب آقای صالحی از گذشته رفیق بودم الان هم رفیقم. من هم به او می‌گویم آقا یک کسـی را بگذار که برای دولت آقای پزشکیان حرف و بحث ایجاد نکند. این را می‌گذارند آن‌ها هم حتما پس‌فردا در مجلس از آقای وزیر خواهند پرسید که این می‌خواهد ارشاد کند یا آن فرهنگ را می‌خواهد اجرا کند.

ببینید نوع برخورد یکی این‌طور است یکی هم آن‌طور است. من نام نمی برم اما بیشتر از اینکه این گروه‌های مخالف این بحث‌ها را برای آقای پزشکیان ایجاد کنند دوستان خودش دارند حاشیه ایجاد می‌کنند.

ولی مثلا پایداری ها برخلاف اینکه رهبری بیان کردند همه با دولت همکاری کنند بیشتر سنگ اندازی می کند.

ببینید جبهه پایداری یک گروه سیاسی است. در مجلس هم جا دارد. یک تعداد طرفدار در مجلس دارد. حالا این می‌خواهد حرفش را بزند. باید بزند یا باید جلویش را ببندیم؟ باید بزند دیگر. اگر قرار شد آزادی باشد باید حرفش را هم بزند. جوابش را می‌شود داد. به جای نفاق شما واژه دیگری را به کار ببرید. اصلا نباید وقت‌مان را صرف این بحث‌ها بکنیم. مردم آمدند رای دادند به آقای پزشکیان و الان هم آقای پزشکیان رییس دولت شده است.

پزشکیان در بخش زیادی از چینش کابینه وفاق را دنبال کرده است

حزب شما حامی دولت آقای پزشکیان است؟

ما در موتلفه اسلامی قطعا در مقابل هر دولتی که با رای اکثریت مردم سر کار بیاید و ولی فقیه او را تنفیذ کند و مراسم قانونی را در خانه ملت به جا بیاورد، وظیفه خود می‌دانیم که همراهی کنیم. این قانون کشور است. انتقاد هم ممکن است به او داشته باشیم. اصلا سیاست ماست. شما اصلا چرا دنبال آن‌ها می‌گردید. قدیمی‌ترین حزب این مملکت موتلفه اسلامی است. ما سیاست‌مان را برای دولت بگوییم. بهتر نیست؟

ببینید نگاه وفاق مال همه است. هیچ‌کس در کشور نمی‌گوید من وفاق نمی‌خواهم! از پایداری گرفته تا اصلاح‌طلب. هیچ‌کس نمی‌گوید من وفاق نمی‌خواهم. منتها وفاق با تعریف هر کدام متفاوت است. دو تا راه داریم….

تعریف خود شما چیست؟

وفاق از نظر من یعنی وفق دادن. شاید از باب موافقت و از باب وفق هم یعنی مدارای با هم دیگر. آقای پزشکیان در بخش عمده چینش دولت توانست این کار را بکند.

پس یعنی در چینش کابینه این اتفاق افتاده و شما تایید می کنید؟

در بخش عمده توانست این کار را بکند. ببینید وفاق همین است که طوری انجام بدهیم که همه موافقت داشته باشند. موافقت یعنی چه؟ در انتخابات گذشته شورای نگهبان آمد یک مجموعه‌ای را گذاشت که دیگر کسـی حرف و اعتراضی نداشت. به فرموده امام که سال ۴۲ به ما فرمود شما حزب شدید، اکثریت و اقلیت پیدا می‌کنید. اکثریت، اقلیت را اقناع کند نه اسکات.

اینکه بگوییم حرف نزن ساکت شو، نه! اگر می‌خواهیم وفاق داشته باشیم باید یک برآیند مشترک را بگیریم. انتصابات آقای پزشکیان در بعضـی از افرادش وفاق مشترک را داشت. یعنی مثلا جناب آقای دکتر عراقچی را گذاشتند ما هم همه به ایشان رای دادیم. آقای اتابک را گذاشتند و چند نفر دیگر. درست است که من به هر نوزده نفر وزیر پیام تبریک دادم و محبت هم کردند جواب دادند ولی در عین حال  بعضـی از این‌ها مورد توافق نیست وقتی مورد توافق جمع نیست، برآیند مشترک نیست، همین نقدی که من الان دارم به این فردی که وزیر محترم که اختیار با خودشان است بگذارند، مشکلی نیست اما من دعوا با او ندارم.

می‌گویم شما ممکن است بخواهید از این استفاده کنید اما در یک جای دیگر نه در وزارت فرهنگ و ارشاد که کارش ارشاد و فرهنگ است و صدای بقیه را در می‌آورد و شما هم جوابی نداری بدهی. بعضی از این وزرا هم همین شدند. این‌ها را هم می‌توانست این سه چهار پنج تا …

قرار نیست وزرا را به چالش بکشیم اما….

این چهار پنج نفر را می‌شود اسم ببرید؟

من نمی‌خواهم نام ببرم. قرار نیست ما دولت را به چالش بکشیم یا وزرا را. وقتی آقای پزشکیان گفت من دولت را با رهبری هماهنگ کرده‌ام نمایندگان رای دادند وگرنه این افراد رای نمی‌آوردند. ما در جلسه مان که صحبت داشتیم تقریبا با پانزده نفر موافقت داشتند. نسبت به یک نفر تردید داشتند و سه نفر را قطعا رای نمی‌دادند.  ولی وقتی ایشان گفت هماهنگ کرده‌ایم یعنی بنظر آقا مصلحت این است، خط تدبیر این شد که دولت، یک‌پارچه رای بیاورد.

البته نحوه انتصابات در دولت سیزدهم خیلی پرحاشیه تر بود.

ببینید در هر دولتی این مساله وجود دارد اما در یک دولتی طرف به مخالفت بر می‌خیزد یا حرفش منطقی است اما گاهی هم حرف منطقی نیست، سیاسی کاری است. ما به عنوان یک حزب شصت ساله قوی سیاست‌مان را برای دولت بگوییم دیگران هم استفاده می‌کنند. این که ضرر ندارد. ما به نقد سازنده و منصفانه اعتقاد داریم ، الان این نقدی که من به انتصاب یک نفر دارم یا بعضـی‌های دیگر، سازنده است. قصدم تخریب و دعوا نیست. با آن شخص دعوا نمی‌خواهم بکنم بلکه چکار می‌کنیم می‌گوییم این به درد این کار نمی‌خورد شما برو در یک جای دیگر که به دردش می‌خورد او را منصوب کن. مثل اینکه برای مثلا رییس کنسرت شما بروید یک یک روحانی یا یک مداح بگذارید! خوب این کار دستی نیست.

پزشکیان نسبت به قبل تغییر کرده است

شما با آقای پزشکیان در مجلس همکار بودید، این پزشکیان امروز با آن پزشکیان تفاوت‌هایی هم کرده است؟

بله همکار بودیم، بالاخره وقتی انسان در یک جایگاهی قرار می‌گیرد یک سری تغییرات را پیدا می‌کند.

این تغییرات به سمت…

شما الان در خبرگزاری یک خبرنگار غیر از رییس خبرگزاری هستید اگر فردا رییس شدید یک مسئولیت‌های جدیدی روی دوش‌تان می‌آید. طبیعی است که آقای پزشکیان یک آدم ساده با لباس عادی است. حالا می‌خواهد مثلا سفر عراق برود ناچار است یک کت شلوار مشکی دیپلماتیک با یک پیراهن سفید بپوشد.

این تغییرات مثبت بوده است ؟

تغییرات خیر. همیشه مثبت نیست. یک تغییرات مثبت است یک تغییرات منفی.

بهرحال این تغییرات شامل حال همه روسای جمهور می شود.

همه‌شان همین جور هستند. به یکی از این روسای جمهور گفتم این کاری که شما دارید می‌کنید خلاف آن نظرات گذشته شما است، یک چیزهای مشکل‌داری بود. گفتند شما نمی‌دانید آدم وقتی یک موقعیتی پیدا می‌کند ذهنیتش عوض می‌شود. گفتم بهتر بود عوض نشود چرا این کار را کردید. یا یک شهرداری بود که قبل از انقلاب هم با هم در زندان بودیم واز اصلاح‌طلبان بود. در نماز جمعه پهلوی هم نشسته بودیم، رفقایش خیلی اذیتش می‌کردند. گفتم چرا اذیتت می‌کنند، گفت والله این‌ها می‌خواهند هرچه درخواست می کنند من بهشان بدهم، شهردار که نمی‌تواند هرکه هرچه خواست به او بدهد. گفتم خوب اگر این‌جور است استعفا بده برو! یک عبارتی به من گفت که مرا تکان داد. گفت شما خیال می‌کنید من فلانی ۵۷ هستم؟  من الان فلانی هفتاد و چند ساله ام، گفتم ای کاش شما در هفتاد و چند سالگی همان پنجاه و هفت ساله می‌ماندی.حتی کسی که کارمند دانشگاه بوده وقتی استاد می‌شود و سرکلاس می رود قیافه‌اش هم عوض می‌شود.

در مجموع اکثرا تغییر می کنند و یک سری افراد کمی هستند که مقام آن‌ها را عوض نمی‌کند. خدا رحمت کند شهید رجایی را. امام فرمود من همین‌جور که نگاه کردم دیدم ایشان از حالت قبلی‌اش تا الان هیچ تفاوتی نکرده است.

و نظرتان مشخصا درباره آقای پزشکیان چیست؟؟

الان نمی‌دانم. تازه اول راهش است. گفت که راه دراز است و قلندر بیدار و همه هم بیدار هستند. ببینید در راستای همین قضیه، آقای پزشکیان دستور دادند که بودجه ۱۴۰۴ محقق شود، ایشان و بقیه خصوصا آقای میرزایی نامه نوشتند که شما افرادتان را به ما معرفی کنید. من هم جواب دادم با تشکر اما من باید ببینم سیاست‌های دولت چیست.

قرار شد با پزشکیان دیدار کنیم

قبل از تشکیل کابینه؟

بله قبل از تشکیل کابینه، گفتم من باید بدانم که آقای رییس جمهور چه سیاستی دارد، چه گروهی را می‌خواهد انتخاب کند تا از بین طیف عظیم موتلفه در سراسر کشور به او معرفی کنم. ما همه جور داریم و تا قبل از آن من نمی‌آیم یک چیز فله‌ای معرفی کنم. این غلط است. سی نفر، چهل نفر، پنجاه نفر. نه؟

با آقای پزشکیان دیدار هم داشتید؟

 قرار شد که دیدار کنیم که انشاءالله دیدار خواهیم کرد ،ما برای ایشان در تاریخ ۱۸ شهریور ماه نامه نوشته‌ایم که جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان موفقیت حضـرتعالی در تشکیل دولت و عنایات امام خامنه‌ای(مد ظله العالی) را به شما و همکاران محترم تبریک می‌گویم. در راستای سیاست اصولی حزب موتلفه اسلامی در تعامل با دولت و حضـرتعالی در راستای ابلاغ حضـرتعالی در تدوین بودجه ۱۴۰۴ نظریه کارشانسـی حزب موتلفه اسلامی درباره بودجه که دیدگاه‌های اساسی را تدوین کرده‌اند تقدیم می‌دارم چنان‌چه منظور نظر قرار گیرد در تدوین و تنظیم بودجه در نیم‌سال دوم سال ۱۴۰۳ و در بودجه ۱۴۰۴، آمادگی حزب برای همفکری و همکاری را اعلام می‌دارم.

مهمترین راه اصلاح اقتصاد کشور، اصلاح بودجه است

با این مسائل برخورد نکرده‌ایم که بیاییم بیرون بگوییم بودجه درست است، غلط است، فلان است.  حدودا پنج صفحه و خرده‌ای این بحث‌مان را  نوشته‌ایم که آقا چالش ما در بودجه چیست.

ما معتقدیم که اصلاح اقتصاد کشور چند راه اصلی دارد. یکی و مهمترین آن، بودجه است. اگر بودجه درست شکل بگیرد یعنی بر طبق اصل ۵۲ قانون اساسی کلیه دریافت‌ها، نه درآمد دولت، در بودجه بیاید وکلیه هزینه‌ها در بودجه بیاید و مجلس نظارت کند که این هزینه و دریافت درست است یا غلط و بودجه تراز شود موفق خواهیم بود.

شما بحث بودجه را مطرح کردید، بنظرتان الان ابر پروژه و اولویت دولت آقای پزشکیان باید چه باشد؟

همین است. بودجه را باید سلامت کند.

صرفا بودجه؟

 چون شما در بودجه کل دریافت‌هاتان کامل نمی‌آید. کل هزینه‌ها هم نمی‌آید. این را همه می‌دانند،دولت و مجلس هم می‌دانند ، منتها مدارا می‌کنند با هم دیگر. خُب این علت باعث می‌شود که دریافت‌های دولت کاملا به حساب دولت ریخته نمی‌شود. همین که آقای پزشکیان آمد گفت که شرکت‌های دولتی زیان‌ده باید تکلیف‌شان روشن شود حرف کاملا منطقی است. این همان پیشنهادی است که در بودجه به دولت داده‌ایم. شما از سه هزار و خرده‌ای شرکت دولتی، پانصد و خرده‌ای زیر نظر دیوان محاسبات است.

بقیه می‌گویند ما زیان می‌کنیم. اکثرشان خلاف واقع می‌گویند یا بخشـی هم بر اثر عدم مدیریت است، چون رفته‌اند عناصر باندی خودشان را گذاشته‌اند بالاخره هیات مدیره حقوق‌های حسابی می‌گیرد و این باعث شده که آخر سال که می‌شود اصلا درآمدشان را مخفی می‌کنند و به دولت نمی‌دهند.

اصلاح طلبان به کابینه پزشکیان انتقاد دارند

آقای بادامچیان! نوع مرادوات پزشکیان با حاکمیت، نهادهای سیاسی و نظامی و …را چقدر متفاوت می بینید؟ به نظر می رسد آقای پزشکیان به دنبال این است که همه حاکمیت را درگیر عبور از شرایط فعلی کند و دولت را وارد چالش با نهادهای دیگر نکند.

این را در صورتی می‌تواند عملی کند که همه نیروها را به کار بگیرد، ایجاد درگیری نکند.به قول خودش از وفاق بگوید اما ایجاد درگیری نکند.

از همه کمک بگیرد یعنی از رقبا هم کمک بگیرد؟ جالب است که حتی طیف رقبای رئیس جمهور هم انتظاراتی را مطرح می کنند که در دوره رئیسی اصلا مطرح نبود.

ببینید مگر الان مطالبه طیف اصلاح‌طلب از ایشان نیست؟ شما روزنامه‌های اصلاح‌طلب را بخوانید، چون من می‌خوانم. به شدت حتی بعد از معرفی کابینه مقالاتی علیه رئیس جمهور نوشته‌اند که این کابینه به درد ما نمی‌خورد.

قبول ولی ایشان از جنس اصلاح‌طلب‌هاست به هرحال.

مطالبات همیشه وجود دارد و مطالبات مردم بیش از همه. مطالبات رهبری بیش از همه. دولت قوی و مقتدر آن است که مجموعه نظرات و افکار و نیروها را به کار می‌گیرد. یعنی این نوع به کارگیری همه نیروها دلیل ندارد که باج‌دهی کند به نیروها یا اینکه همه نظرات آن‌ها را قبول بکند. نخیر. اصلا امکان ندارد چنین چیزی ولی کاری بکند که آن‌ها نتوانند مقابلش بایستند.

با پزشکیان صمیمی هستم

اصلا شما الان مشی و روحیه خود آقای پزشکیان را نسبت به این وفاق چطور می‌بینید و ارزیابی‌تان چیست؟

والله ایشان می‌خواهد خیلی هم دلش می‌خواهد و آدم این‌جوری هم هست. همان‌طور که شما می‌گویید در مجلس هم خیلی با هم صمیمی بودیم، از دوران مجلس تا الان هم این صمیمیت وجود دارد. من هم که اصلا روحیه‌ام این‌طور نیست که بگویم این اصلاح‌طلب است آن اصول‌گراست. بالاخره همه این افراد بچه‌های ملت هستند.

حاج قاسم سلیمانی ما می‌گوید در این مملکت ما همه با هم هستیم آن دختری هم یک کمی حجابش را رعایت نمی‌کند را هم می‌گوید دیگر. می‌گوید این دختر من است. آخر ببینید حاج قاسم سلیمانی می‌گوید این دختر من است. حالا یک گروه هم مخالف هستند مخالف باشند. پس بنابراین آن‌چه مهم است این است که اگر وفاق می‌خواهیم بگوییم باید کاری کنیم که طرف او هم بیاید به وفاق نزدیک بشود.

اگر یک کاری کردیم که طرف را عصبانی کردیم نمی‌شود. ببینید خدا در قرآن مثلا طرف بت‌پرست است شما خداپرست هستید. به بتش دعوا نکن چون بت در ذهن او نمود یک ارزش انسانی است حداقل. این ارزش انسانی را در نظر بگیر بگو حالا از بین این ارزش‌ها، از اینجا آهسته آهسته ببرش به طرف آنی که حق است همه را هم قبول نمی‌کنم. من نمی‌گویم قبول می‌کنم. لذا من معتقدم آقای پزشکیان خیلی دلش می‌خواهد وفاق داشته باشد تلاش هم می‌کند ولی وفاق یک سیستم و نظام و قاعده و روش و این‌ها دارد که باید آن را رعایت کند.

من همین را می‌خواهم بگویم. الان طیف شما، طیف اصول‌گرا، خیلی‌هاشان دارند با آقای پزشکیان در رابطه با این وفاق همراهی هم می‌کنند ولی آن جبهه پایداری‌ها با لیدری آقای جلیلی از همان ابتدای کار در فاز انتقاد رفتند. سوالم این است که آیا قرار است اصول‌گراهایی که با آقای پزشکیان همراهی می کنندخطشان را از این طیف پایداری و آقای جلیلی جدا کنند یا نه؟

چرا جدا کنند؟ما که نباید همه‌اش دنبال جدایی باشیم!

یعنی شما می‌گویید …

با هم همه همراهی می‌کنند اما اساسش دولت است.

من اصول‌گراها را سوال کردم.

عرض کردم. اصول‌گراها.

جبهه پایداری تا یک مقطعی چیزی نگوید و صبر کند تا ببینیم دولت چه می کند

چطور همراهی می کنید وقتی جبهه پایداری در مسیر همراهی نیست؟

ببینید جبهه پایداری هم یک مجموعه است. یا باید اسکاتش بکنیم بگوییم آقا ساکت بشو. هیچ نگو! می‌شود گفت آقا برای یک مقطعی هیچ نگو دولت دارد کار می‌کند.

می‌پذیرند؟

ما می‌گوییم. اما اینکه بپذیرند یا نه ما که نمی‌توانیم اجبار بکنیم. ما باید نظرمان را بگوییم.

ولی خواست شما این است که به این شکل باشد؟

بله آقا یک مدتی صبر کنید ببینید دولت چکار می‌کند. به دولت هم همین را می‌گوییم. می‌گوییم آقا اگر می‌خواهی وفاق داشته باشی چیزی را ایجاد نکن که تیتر بزرگ روزنامه کیهان علیه  این کار تو بشود. کیهان که نمی‌خواهد با آقای پزشکیان دعوا بکند. نصحیت می‌کند. تذکر هم می‌دهد ولی تیتر درشت می‌شود می‌گوید آقا این کار غلط است.

من هم با این همه سیاست موتلفه و همراهی انتقادم را دارم. می‌گویم. ولی من از چه بُعد می‌گویم؟ تخریب نمی‌کنم. دعوا نمی‌کنم. ولی می‌گویم آقا این کار موجب می‌شود آن وفاق پدید نیاید.

شما می‌گویید که اصول‌گراها به طیف پایداری می‌گویند فعلا دست نگهدارید، ولی اساسا تجربه  این دو سه انتخابات اخیر شما اصولگرایان را به این نتیجه نرسانده است که با این طیف وحدت و همراهی به سرانجام نمی رسد؟

درصدی می‌رسد درصدی هم نمی‌رسد، در بین درصدی هم از این مجموعه کاملا اثر می‌گذارد و در درصدی هم اثر نمی‌گذارد. این طبیعت آدم هاست. همین الان شما ببینیدطیف اصلاح‌طلب بعد از اینکه آقای پزشکیان آمد سر کار چقدر به ایشان ایراد دارند؟ می‌شود به ایشان گفت شما الان ساکت بمان؟ ممکن است بگوییم ولی خوب گوش نمی‌دهند. برخورد می‌کنند. دعوا می‌کنند.

خیال می کنید دیگر توده ای در کشور نداریم؟

آقای بادامچیان! شما یک زمانی می‌گفتید اصلاح‌طلبی مرده، ولی الان یک رئیس جمهور اصلاح‌طلب داریم. به نظرتان این اصطلاح مرگ اصلاح‌طلبی اشتباه نبود؟

نخیر. دقیقا درست گفته‌ام. من در آن روزگار که گفتم جریان اصلاح‌طلبان به رحمت الهی رفته نه این است که اصلاح‌طلب رفته. ببینید حزب توده در این مملکت یک روزی هیاهو می‌کرد و خیلی هم قدرت داشت. در آن زمان من خودم شاهد تظاهراتش در ۲۸ مرداد بوده‌ام. خانه‌مان سرچشمه بود این‌ها هیاهو می‌کردند. ولی این حزب توده بعد که آمد در جمهوری اسلامی یک مرتبه فعال شد و گفت که به نامزدهای حزب توده رای بدهید بروند در مجلس اول. به تدریج دستشان رو شد.

بعد کودتایشان معلوم شد. بعد معلوم شد که مثلا فرمانده نیروی دریایی هم این‌ها داشته‌اند البته تا آن حد هم نبوده‌اند منتها فریب دادند. بعد هم جمهوری اسلامی با ایشان خشن برخورد نکرد. شما خیال می‌کنید الان توده‌ای نیست؟ چرا! هنوز یک بخش باقی‌مانده از متعصبین‌شان هنوز توده‌ای هستند. حتی چون در نشـریات اصول‌گرا جا ندارند در نشـریات اصلاح‌طلب فعالیت می‌کنند. من به مدیر مسئول نشـریه هم گفته‌ام. گفته‌ام این آدم دارد خط حزب توده را اجرا می‌کند.

 

جریان اصلاح طلبی دیگر وجود ندارد

دور از واقعیت نیست که اصلاح طلبان را به توده‌ای‌ها منتسب می کنید؟

نه. مثل فرمانده نیروی دریایی آن زمان که با چنان محاسنی و قیافه‌ای و عزاداری و سینه‌زنی ولی آقا توده‌ای بود. آن‌ها می‌گویند ما اصلا هرجا می‌رویم باید حرفمان را بزنیم،و شعار اصلی شان این است که هدف وسیله را توجیه می کند. جریان اصلاح‌طلبی الان وجود ندارد. الان آقای پزشکیان آمده سر کار ولی شما می‌دانید که می‌گوید من اصلاح‌طلب نیستم. خیلی جالب است. اگر اصلاح‌طلبی خوب بود؛ جریانش باقی بود، می‌گفت نه ما اصلاح‌طلب هستیم.

به نظر می رسد ایشان به واسطه همان تاکیدی که بر کلیدواژه وفاق دارند تلاش می کنند خود را فراجناحی معرفی کند و می گوید نه اصلاح‌طلبم، نه اصول‌گرا.

هرکاری دلت ان می‌خواهد بکنید ولی جریان اصلاح‌طلبی جزوی از وفاق نیست. این جریان تمام شده است. شما ببینید الان آقای عباس عبدی برداشته آن مطالب را نوشته. خانم فائزه در زندان این مطالب را نوشته. می‌گوید آقا این‌ها این‌جوری هستند آن‌ها آن‌جوری هستند. ببینید این‌ها مخالف‌ها هستند. آقای تاجیک که خودش آدم پخته‌ و قوی‌ای هستند بارها این مطالب را نوشته است.

من نسبت به جلیلی و پایداری موضع گیری نمی کنم

آقای بادامچیان!  دولت سایه آقای جلیلی چه وجه قانونی دارد؟ چون اساسا در ادبیات سیاسی ما چنین جایگاهی وجود نداشته و قابل تعریف در ایران نیست.

من اصلا نمی‌دانم دولت سایه را چرا باید بکار ببریم ولی اگر مقصود از این عناوین این است که یک مجموعه‌ای می‌گوید این دولت نمی‌تواند این کار را بکند اگر من باشم این کار را می‌کنم این زیاد است دیگر. همه مجموعه‌های سیاسی، دولت در سایه هستند.

یعنی همه این‌ها می‌خواهند بیایند در مجلس رای بگیرند بعد هم دولت را بگیرند. پس همه‌شان هستند. من هم نمی‌آیم نسبت به مثلا جناب آقای جلیلی یا مثلا بخش پایداری و این‌ها موضع‌گیری بکنم. شما می‌دانید من اصلا نسبت به اشخاص موضع‌گیری نمی‌کنم اگر هم نکته ای دارم بحث می‌کنم، نقد می‌کنم یا ترسیم وضعیت موجود می‌کنم نه این است که به قول خودمان بیاییم جبهه متخاصم و متخالف و چه برسد به متضاد، این‌ها را تشکیل بدهم. در همین کشور هستند دیگر.

این چند سال خیلی‌ها کوشیدند که یک‌دست کنند. شده؟ امکان ندارد. خلق الانسان بالتفاوت. خدا اصلا …

جلیلی با تکیه بر ۱۳ میلیون رأی، خود را لیدر می داند اما مثلا آقای باهنر می گوید که سقف رای جلیلی همانی است که در مرحله اول آورد و مرحله دوم نتیجه اجماع اصولگرایان بود نه رای شخصی، شما چه تحلیلی دارید؟

لیدر یعنی چه؟ یعنی رهبر؟ فرمانده؟ پیشوا؟ کدام از این‌هاست؟ این را حل کنید بعد هم اینکه یک کسـی خودش را برای یک مجموعه‌ای مسئول بداند من معتقدم که…

اصلا سعید جلیلی را لیدر نمی دانم

شما در جایگاه لیدری می‌دانید آقای جلیلی را؟

مثلا من لغت لیدر را قبول ندارم. چون بیگانه است.

رهبر؟

نه. پیشوا می‌شود. چون راهبری در آن نیست. پیشوایی است. یعنی جلو بودن. مبنای لغت لیدر در لاتین معنای رهبر نمی‌دهد. رهبر آن کسـی است که جلو است و دارد هدایت می‌کند. به این علت من اصلا جلیلی را لیدر نمی دانم آقای جلیلی هم برای یک مجموعه‌ای مورد توجه کسانی است که سال‌هاست دارند در این مملکت زندگی می‌کنند. لذا من اصلا وارد موضع‌گیری‌های اشخاص با این و با آن نمی شوم و سیاست های کلان نظام را دنبال می‌کنم.

قالیباف باید با پزشکیان هماهنگ باشد

خوب حالا که کلان نظام را دنبال می‌کنید شما نوع مراودات اقای قالیباف با دولت را چطور می بینید؟ برخی از چرخش او برای انتقام گیری از جلیلی می گویند و برخی از ماموریت او از سوی حاکمیت برای کمک به دولت جدید.

کسی که رییس یک قوه است مجبور است که با همه یک نوع تامل داشته باشد. مخصوصا با روسای سه قوه که باید هماهنگی‌شان توسط ولی فقیه باشد لذا آقای قالیباف در موقعیت مسئولیت رییس مجلس، یا جناب آقای پزشکیان در مسئولیت رییس دولت و یا جناب آقای محسنی اژه‌ای در مسئولیت قوه قضاییه باید با هم هماهنگ باشند.

آقای پزشکیان در آخر نشست خبری‌شان گفتند که کار رفع حصر آقای کروبی انجام شده و پیگیر رفع حصر آقای موسوی و خانم رهنورد هم هستند، پیش بینی شما چیست این موضوع حل و فصل می شود؟

چه اهمیتی دارد؟

من گفتم نظام موسوی و کروبی را اعدام نمی کند

به هرحال این رفع حصر چیزی است که سال‌هاست مطالبه مردم است.

این آقایان در آن جایی که مشکلات ایجاد کردند در یک روزگاری شعار می‌دادند که باید اعدام گردند. ما در مجلس هشتم بودیم. من به دوستان گفتم که نظام اعدام کننده این‌ها نیست منتها خب شعار هم می‌دادند. اشتباهاتی که هر دو کردند فراوان است. راه اشتباه که ادامه دادند. حالا آقای کروبی که با ما از قبل از انقلاب در جنبه مبارزه بوده است. در زندان هم با ما جزو نقل فتوایی‌ها بود ولی خوب بعد این مسیر اشتباهی که رفت، اشتباه کرد.

بعد هم الان این‌ها حصـر نیستند. این‌ها را می‌روند می بینند، همه کار می‌کنند. یک دلیل حصر این است که این احتمال داده می‌شد دیگران این‌ها را به قتل برسانند و به پای جمهوری اسلامی بگذارند.

یعنی می‌فرمایید دارند از این دو محافظت می‌کنند.

محافظت می‌کردند. این‌ها رفت و آمد خود را الان دارند.

 

حصر مدت هاست تمام شده، بخاطر محافظت از آنها محدودیت هایی ایجاد شده است

قبول دارید که رفع حصر در بدنه سیاسی کشور تاثیر بسزایی خواهد داشت؟

این‌ها دیگر تمام شده. آن‌ها دیگر مدت‌هاست که در حصر نیستند.

به هرحال محدودیت‌هایی دارند. اصلا ما می‌گوییم به زعم شما در یک ویلای ده هزار متری زندگی می‌کنند و تحت حفاظت هستند ولی محدودند.

نمی‌دانم ولی این محدودیت بیشتر به خاطر محافظت است وگرنه این‌ها دیگر تاثیری در جامعه ندارند.

به هرحال طرفداران خودشان را دارند.

کسی نیستند.

طرفداران این‌ها زمانی که ببینند مثلا آقای کروبی در انتخابات مجلس سیزدهم یا انتخابات دیگر شرکت کرده پای صندوق رای خواهند آمد و در میزان مشارکت تاثیر گذار خواهند بود.

مگر  آقای خاتمی در حصـر است که نمی‌تواند بیاید در انتخابات شرکت کند؟ توده مردم این‌ها را قبول ندارند. بی رو دربایستی من به شما بگویم نه اینکه من با آقای خاتمی هم رفیقیم …

خاتمی هیچ جایگاه والایی ندارد

اما ایشان خیلی جایگاه والایی بین حامیانشان دارند.

هیچ هم ندارد. جایگاه اگر کسـی داشت حداقل می‌توانست علنی بیاید در یک صندوق انتخابات رای بدهد. این حرف‌ها نیست. اگر واقعیت‌ها را بخواهیم بگوییم.

نظرتان با واقعیت متفاوت است.

اگر واقعیت‌ها را بخواهیم، بگوییم این نکته وجود دارد.

مثلا وقتی فراخوان می‌دهند مردم بیایید از آقای پزشکیان حمایت کنید علاوه بر طیف اصلاح طلب سایرین نیز مشارکت می کنند .

ابدا! خوب چکار کردند؟ اگر مردم واقعا حرفشان را قبول داشتند آقای پزشکیان باید با یک مختصـر تفاوتی با آقای جلیلی رای می آورد دیگر. نه اصلا این نیست. من به شما یک چیزی بگویم؛ هنوز در میدان سیاست و  سپهر سیاسی ما،یک عده‌ای دلشان خوش است به این حرف‌ها.

اصلا توده مردم به این حرف‌ها گوش نمی‌دهند. صراحتا دقیق به شما بگویم نه کسـی دنبال این است ببیند آقای خاتمی چه می‌گوید. نه دنبال این است ببیند آقای کروبی چه می‌گوید. نه دیگر دنبال این است که آقای مهندس موسوی چه می‌گوید.

اشتباه این‌ها این است که به جای اینکه بگذارند این‌ها در این آخر دوران زندگی که  سن رفته بالا( انشاءلله خداوند عمرشان را طولانی بگرداند، من دنبال فوت کسی نیستم )بگذارند این‌ها کمی آرام زندگی کنند و بعد هم با آرامش از دنیا بروند مثل آقای مهندس بازرگان.