سرمقاله / نخبه کشی

امروز خراسان جنوبی / محمدراعی فرد

چه درد بزرگی دارد این دیار، چه گرز گرانی دارد این پهنه ، تا بذری سرازخاک برمی دارد تا چند برگی از سبزینه اش را برآفتاب بگستراند بناگاه می پژمرد تا باز آسیابی باشد به نوبت که بذری دیگر سرازخاک بردارد.
برخی از ما نخبه کشان بی مثالی هستیم که غنچه های مان را میخشکانیم ، گلهای مان را پس از پژمردن پرپر میکنیم ، برخود زخم میزنیم وچون فرسودگان  از زخم زدن برخود و درد آن لذت می بریم، این چگونه دیاریست که نادانسته و بنام حق یکدیگر را مثله میکنند و برتیری چوبین می بندند وتیرباران میکنند.
افکاری زنگ زده برخی که زنگاری سخت برآن بسته شده است توان حرکت را از تو میگیرند و بجای متن باید دائما درحاشیه سیروسلوک کنی.
برخی برای ماندن برسریر قدرت گاه عملی استحبابی را واجب و گاه عمل واجب را تکفیر می کنیم ، مردم را نمی بینیم اما به وقت دیدن آنان را چون نردبانی می یابیم برای پا گذاشتن بردوش آنان تا چون فواره ای به اوج برسیم.
از تخصص بیزاریم و بر سنت مهرتایید می زنیم تا در میدان جنگ سنت و مدرنیته سرگردان و بی سلاح بمانیم.
هنوز نیاموخته ایم که چگونه حرف بزنیم ، تعامل را گاه باتجاهل معامله ای پایاپای می کنیم ، یقه می درانیم و نعره میزنیم تا ثابت کنیم که ما برحق تریم ، سخن از حق وعدالت روا میداریم که اصولا نمیدانیم عدالت یعنی چه وچگونه نوشته میشود.
اینک اگر کسی پای درمیدان عملی شدن تمامی واقعیات و آرزوهایمان و عقلانیت فراموش شده بگذارد به آنچنان مهلکه ای در می اندازیم اش که بدتر از تیرباران باشد که چه؟ هنوز باور نداریم که دراین دیار کسانی هستند که آبرو وحیثیت شان را به ثمن بخس درمیان گذاشته اند.
گاه باید کمی استراحت کرد تا به فهم درستی از حقایق و واقعیات جامعه برسیم تا شاید وقتی دیگر پای از جنازه تعصب برداریم و بر صلاح مردم استوار شویم.