سرمقاله / مقصرکیست و راه چاره چیست؟

امروز خراسان جنوبی  / محمدراعی فرد
ما را عادت داده اند که نپرسیم و دنبال گفتن و خواستن نباشیم. برای گفتن خواسته های مان به لکنت زبان می افتیم و مطالبه گری تبدیل شده به خط قرمز. برای مردم دادن آمارهای گوناگون که هیچ سنخیتی به وضع موجود آنان ندارد هیچگونه ارزش ماهوی ندارد. وقتی سطح مطالعه بسیاری از مردم به حدی پایین است که نمی دانند دور و برشان چه میگذرد و چرا ، وقتی متوجه آمارهای متناقض دست ساز نمی شوند، آنگاه باید قبول کنی که بله درست است، دولت چهاردهم اسب زین شده راهور و قبراقی را تحویل گرفته و اینک باید از حضور در کشوری که نه مشکل دارد و نه گرانی و فقر خوشحال هم‌ باشی. این درد مربوط به سالیان درازی است نه این که درمان نشده که دچار آماس و عفونتی شدید شده است. این مسئله به لحاظ روانشناختی قابل بحث است که چرا و به چه دلیل باید از پاسخگویی طفره رفت و ازشفافیت خوف داشت. عیب بزرگ و نابخشودنی ما این است که به دولت ها رای می دهیم و میرویم پی کارمان بدون اینکه دولت و زیر مجموعه او را برای پاسخگویی به وعده هایی که داده پاسخگو کنیم ، همیشه اینگونه بوده و هست. رای دادن یعنی پیگیری خواسته ها و حقوقی که بر گردن دولتهاست، اینکه پس از رای دادن برویم پی زندگی روزمره مان و کاری هم به دولت و زیر مجموعه اش نداشته باشیم ، امر را بر دولت ها مشتبه می کند که بسیار بیشتر از مردم می دانند و بهتر ازمردم‌ می اندیشند و دچار سندرم خود بهتر بینی شده و نگاهشان می شود از بالا به پایین . متاسفانه کشور ما در سه ضلع فرهنگ و اقتصاد و سیاست به شدت دچار سیاست زدگی است. مسئولان می آیند و می روند و کلی گویی می کنند و همواره بجای بدهکاری، طلبکار مردم هستند. آنان استاد انداختن توپ در زمین های دیگر هستند و همواره به دنبال مقصر میگردند، بدون اینکه انگشت اتهام به سوی خود برگردانند. نتیجه اینکه مردم در اوج بی خبری باید همواره بهای سنگینی را بپردازند که در بوجود آمدن شرایط نامطلوب هیچ نقشی درآن نداشته اند.رسانه های موجود نیز توان درافتادن با مدیرانی را که چنین وضعی را رقم زده اند ندارند چون دچار چنان فشارهایی می شوند که یا باید تن به حذف کامل مطالب دهند و یا چنان بلایی به جهت سانسور بر سر گزارشات و سرمقالات و یادداشت ها می آورند که مطلب چاپ شده بدون مفهوم وخنثی سازی میشود.