آخرین خبر :

ردیابی «نوچه‌های سیاسی» و «هوچی گرها» در روزهای پررفت و آمد پارلمان

گزارش «خبرآنلاین» از اقلیتی که فقط قیل و قال می کنند

در سیاستی که برخی «هوچی‌ گرهای سیاسی» هستند، گروهی دیگری از «شلوغ‎‌کن»ها نیز هستند که در دسته «نوچه‌های سیاسی» تعریف می شوند. مصداق این هوچی گرها و نوچه های سیاسی در پارلمان دوازدهم قابل ردیابی است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اگر در عالم سیاست برای اعضای هر گروه و دسته ‌ای، یک کارکرد و وظیفه‌ای تعریف شود، کار این افراد و وظیفه اصلی‌شان شیپور به دست گرفتن و سر و صدا درست کردن است. یعنی تنها کاری که از دست‌شان برمی‌آید همین است که به قول معروف کافه را بهم بریزند و برای عرض اندام و مطرح شدن دست به شلوغ‌کاری بزنند؛ و صدالبته هرجایی که عرصه را برای  ابراز وجود، تنگ‌تر ببینند با قدرت بیشتری در شیپورشان می‌دمند تا شاید مشتری‌ای برای بازار کسادشان پیدا کنند یا دست کم بتوانند چند جفت چشمی را در رسانه ها به خود مشغول کنند و برای یکی دو روز هم که شده اسمشان به سرخط های خبری برسد.

 حکایت این افراد را در این روزهای پر رفت و آمد مجلس به خوبی می‌توانید نظاره‌گر باشید؛ افرادی که هرچند تعدادشان به اندازه انگشت‌های دست هم نمی‌رسد اما انگار «رقصی چنین میانه میدانشان آرزوست»؛ البته این را هم ناگفته نگذاریم که شلوغ‌کاری این افراد همه از یک جنس نیست بلکه تعدادی از آنها در دسته «هوچی‌ گرهای سیاسی» و دسته دیگرشان در زمره «نوچه‌های سیاسی» قرار می‌گیرند.

هوچی‌ گرهای سیاسی 

در پارلمان های گذشته، «حمید رسایی»، « محمود نبویان»، «مهدی کوچک زاده»، «جواد کریمی قدوسی» و « علیرضا زاکانی» افرادی از داخل گروهی بودند که روزگاری را در این میدان گذرانده‌ بودند و دود چراغ این صحنه را خورده‌اند و تا آخرین روزی که ساکن میدان بهارستان بودند، کارکردشان فقط جنجال درست کردن بود؛ اصلا اگر به آنها لقب «بوقچی پایداری» را بدهیم بیراه نگفته‌ایم؛ چرا که هر بار میکروفن‌شان روشن می‌شد جنجال تازه‌ای را رقم می‌زدند؛ گروهی که که اگر همه نطق‌ها و اظهاراتشان را جمع کنیم نمی‌توانیم یک صفحه حرف حساب، آن هم، بدون تهمت و ناسزا به دیگران، جمع‌آوری کنیم؛ شاید به همین دلیل باشد که در خیمه اصولگرایان هم، چندان برای حرف این گروه «تره هم خورد نمی‌کنند» و شاهد این جمله هم انتقادهایی است که در بزنگاه‌های مهم سیاسی نسبت به اظهارات نسنجیده و بازی‌خراب کن این افراد، مطرح می‌شود و اصلا برای اولین بار «اسدالله بادامچیان» دبیرکل حزب موتلفه اسلامی بود که اصطلاح «شلوغ کن‌های اصولگرا» را به آنها داد.

کمی نگاهمان را از تاریخچه این افراد برمی داریم و به حال و روزشان در این یک هفته خیره می‌شویم؛ همین روزهایی که  لنز دوربین‌ها روی بهارستان و مذاکراتش زوم شده است، یعنی همه آنچه این گروه برای خودنمایی نیاز دارد؛ حالا فضا برای این افراد حسابی  مهیا شده است تا محکم بر شیپورشان بدمند و با آن ساز ناکوک، در خزانه‌شان «توجه» ذخیره کنند؛ هرچند از آن گعده‌ی روزگار گذشته، تنها  «حمید رسایی» و «محمود نبویان» و «مهدی کوچک‌زاده»  در پارلمان حضور دارند اما همه تلاش خود را به کار بسته‌اند تا جای خالی یاران جامانده از مجلس را هم پر کنند.

نوچه شب‌نامه به دستِ آقای شهردار  

جدا از دسته « هوچی‌ گرهای سیاسی» گروهی دیگری از «شلوغ‎‌کن»ها هستند که در دسته «نوچه‌های سیاسی» قرار می‌گیرند افرادی که سابقه حضورشان در مجلس به چهار سال می‌رسد و آن هم به ضرب و زور بزرگترشان است که توانسته‌اند پا به این نقطه بگذارند. البته این چتر حمایتی بی جهت روی سرشان باز نشده است و به هرحال باید در این روزها پر التهاب در محضر معلم خود درس پس بدهند.

«مالک شریعتی» یکی از همان نوچه‌های سیاسی است که هرآنچه از علیرضا زاکانی آموخته است را این روزها در صحن علنی مجلس در حال پیاده کردن است و ماجرا آنقدر بیخ پیدا کرده که دیگر محمدباقر قالیباف هم نتوانست سکوت کند. مالک شریعتی درست به دنبال راه زاکانی برای پیشبرد حرف و کار خود دست به دامن پخش «شب‌نامه» علیه «صالحی امیری» شد تا با این روش بتواند بدون توجه به قوانین  یک شورشی در داخل پارلمان علیه وزارت پیشنهادی میراث و فرهنگی پزشکیان به راه بیاندازد و همین موضوع باعث شد تا قالیباف از کوره در برود و از تریبون هیات رئیسه به اون نهیب بزند.

اما این موضوع قطعا نقطه پایان مالک شریعتی نخواهد بود چون باید در ارائه رفتارهای غیراخلاقی، غیرحرفه‌ای و خالی از عقلانیت به سطح معلم و الگوی تمام قد خود در این میدان برسد.

نوچه‌ای که دیگر در سایه نیست

اسم «امیر حسین ثابتی» که می آید ناخودآگاه آن روزی تداعی می شود که سعید جلیلی به جای آنکه دخترش را به برنامه ویژه انتخابات بفرستد تصمیم گرفت تا او در این برنامه به جای فرزندش پاسخگوی سوالات باشد؛ موضوعی که تا مدت‌ها سوژه طنازی‌ها در فضای مجازی شده بود اما فارغ از شوخی‌ها و واکنش‌هایی که نسبت به این تصمیم صورت گرفت این موضوع از یک ماجرای دیگری در دل پارلمان پرده برداشت و آن بحث سر سپردگی این نماینده تهران به رئیس دولت در سایه بود.

واقعیت این است که وقتی یک نماینده با بلیت یک شخص سیاسی وارد گود خانه ملت می‌شود دیگر نمی‌توان از او انتظار داشت که منافع ملت را پی‌گیری کند بلکه او به نوعی اعلام کرده است که تنها نظر و رضایت یک نفر برایش مهم تلقی می‌شود و این همان حکایت تلخی است که این روزها از سوی نوچه‌های سیاسی به صورت مردم می خورد. امیرحسین ثابتی تنها میهمان همیشه حاضر در جلسات دولت در سایه سعید جلیلی نبوده است و بارها با روش و منش خود ثابت کرده است یک مهره تماما گوش به فرمان است که تا با یک اشاره و یک چراغ سبز از بیرون مجلس همه خواسته‌ها را در این گود بحث و جدال به اجرا درآورد.

بازی دوگانه سوز علی خضریان 

علی خضریان هم یکی دیگر از همین نمایندگانی است که در دسته شلوغ‌کن‌های مجلس محسوب می شود با این تفاوت که او هم در گروه «هوچی‌ گرها» ایفای نقش می‌کند و دوش به دوش رسایی و کوچک‌زاده و .. با یک دوز پایین‌تر یا گاهی هم بالاتر تلاش می‌کند تا به اندازه کافی سر و صدای سیاسی درست کند؛ البته او تنها یک هوچی‌گر در این میدان نیست و مشاور روزهای انتخابات در ستاد سعید جلیلی در میدان نوچه‌های سیاسی هم نقش فعالی دارد.