یکی از مهمترین و شاید اصلاً مهمترین شعار دولت دکتر رئیسی مردمیسازی دولت است تا آنجا که مثل هر دولتی که برای خود نامی گذاشت مثل دولت سازندگی دولت اصلاحات دولت مهرورزان، دولت اعتدال این دولت هم نام دولت مردمی را برای خود برگزید شدت تاکید بر این نکته آنقدر زیاد بود که امام خامنهای در ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری فرمودند: ((یک توصیه به رئیس جمهور محترم این است که در شعارهای ایشان مسئله مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن تکرار شده این را از دست ندهند این چیز بسیار مهمی است دولت مردمی را که شعار ایشان بود در واقعیت محقق کنند و به معنای واقعی کلمه با مردم در کنار مردم و در میان مردم باشند))
دولت برای پیاده سازی شعار خود اقدام به انتصاباتی در این حوزه زد تا آنجا که رئیس جمهور در اول خرداد ۱۴۰۱ سید احمد عبودتیان را به عنوان دستیار رئیس جمهور در امر مردمی سازی دولت منصوب کرد ابراهیم رئیسی در حکم انتصاب خود ابراز امیدواری کرد که عبودتیان به منظور ایجاد ارتقای اعتماد و امید مردم و غلبه بر ساز و کار ناکارآمد پرهزینه و زمانبر بروکراتیک و … تلاش کند به تبع این انتصاب در ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ جواد زراعتکار مقدم با حکم جوان جواد قناعت به عنوان دستیار استاندار در امر مردمیسازی دولت در خراسان جنوبی معرفی شد
خب سوال اینجاست اولاً آیا برای مردمی سازی دولت نیاز به انتصاب فرد و گذاشتن چهارچوب و ساختار ستادی است؟ ثانیاً ین انتصابها خود به نوعی حرکت بروکراتیک نیست؟ حال آنکه به نظر میرسد در رسالت سازی برای این افراد و هدف از ایجاد چنین ساختاری نقض غرض گردیده است شاید بپرسید پس دولت برای مردمیسازی خود باید چه کند؟ پاسخ به این سوال نباید آنچنان سخت باشد اگر مسئولان و مدیران استان در بین مردم و فارغ از مناسبات اداری زندگی کنند عملاً دولت مردمی میشود چندین شاهد مثال برای سخنم رو به آقای استاندار و سایر مدیران بیان میکنم تا مسئله تبیین گردد:
۱. به عنوان مثال اگر فرد مسئول خود از یک نانوایی خرید کند و پای درد دل خبازان بنشیند طبعاً کیفیت آرد و نان را ملموس درک میکند و دیگر نیازی به گزارش گرفتن دستگاههای ذیربط و انجام همان مراحل بروکراتیک نیست.
۲ اگر فرد مسئول حداقل برای چشم خلق هم که شده یک بار به جای استفاده از هواپیما با اتوبوس به تهران برود و از آنچه بر مسافرین خصوصاً در دریاچه نمک خور بیابانک میگذرد مطلع شود به یقین پیگیریهای وی برای افزایش پروازهای فرودگاههای استان افزایش مییابد و دیگر نیازی به گزارش گرفتن از دستگاههای ذیربط نیست.
۳ اگر مسئولان حداقل برای چشم خلق هم که شده برای خرید میوه یک بار به دوشنبه بازار بیرجند بروند قطعاً ساماندهی این مکان و به نظم درآوردن فروشندگان و بهسازی ورودی و خروجی این مکان و در یک جمله حل مشکلات این مکان چقدر تسریع پیدا میکند؟ چه میشود کرد وقتی برای یک مسئول میوهاش را برایش میخرند و او چه میداند که مردم در این زمینه چه می کنند؟ چرا که گزارشات را هم از همان مقامات ذرببط میگیرد نه از بین مردم
۴. اگر فرد مسئول خدای ناکرده خود یا خانوادهاش مریض شوند و برای درمان به بیمارستانهای مرکز استان بروند قطعاً بهتر میفهمد مردم در این زمینه چه میکنند؟ یا اگر یک روز تعطیل برای تهیه داروی خود در داروخانههای شبانه روزی معطل شود قطعاً درک میکند که داشتن تنها سه داروخانه شبانه روزی برای چنین شهری کم است و به دنبال افزایش آن خواهد رفت و دیگر نیازی به گزارش از دستگاههای ذیربط نیست
۵ اگر فرد مسئول برای جابجایی در سطح شهر از سیستم حمل و نقل عمومی استفاده کند بهتر درک میکند که آیا این تعداد ناوگان کفاف جابجایی مردم را میکند یا خیر؟
۶ اگر فرد مسئول برای خرید مثلاً سوغاتی به بازار بیرجند برود بدون تکلف پای صحبت کسبه و درد دل آنها مینشیند و دیگر نیازی به گزارش گرفتن از نهادهای ذرببط نیست. و البته مردم می بینند استاندار هم مانند آن ها برای خرید به بازار آمده و حضور او را در کنار خود حس می کنند.
۷ .اگر فرد مسئول خانوادهاش یا نزدیکانش در مدارس بیرجند درس میخواندند وی بهتر درک میکرد که یکی از چالشهای مهم والدین مسئله ثبت نام فرزندشان در مدارس و کمبود شدید فضای آموزشی و تراکم دانش آموزان در سطح کلاسها خصوصا حاشیه بیرجند است
۸ اگر آن مسئول محترم خود برای خرید ارزاق عمومی اش به برخی از مغازههای سطح شهر میرفت از سطح عمومی قیمتها و کیفیت آن و نحوه توزیع آن بهتر با خبر میشد اما وقتی این غذا از رستوران بیاید و پول غذا را هم سیستم بدهد از کجا درک میکنی تورم مواد غذایی در استان بالاست یا پایین؟!
۹.اگر فرد مسئول در بیرجند مستاجر میبود و از تورم اجاره بهای مسکن مستقیماً با خبر میبود به نظرتان پیگیری وی جهت به بار نشستن طرح ساخت مسکن در استان چند برابر افزایش پیدا میکرد؟!
دهها و صدها اگر دیگر میتوان اضافه نمود که از حوصله این بحث خارج است و این اگرها به قول خواجه شیرازی حرفی است از هزاران که اندر عبارت آمد!
وقتی مسئولین ما به جای زندگی در کنار مردم خود را در اتاقهایشان محبوس میکنند و از عینک زیردستان و مشاوران خود استان را مشاهده میکنند این شائبه تقویت میگردد که اصلاً نمیدانند در استان چه میگذرد و لذا برای با مردم بودن و در کنار مردم بودن انتصاب یک فرد ولو قوی تاثیری در نگاه مردم و خصوصاً امید مردم به دولت نخواهد داشت
بگذارید خاطره ای را یادآور شوم چند سال پیش پس از پایان نماز خواستم ماشین خود را از پارکینگ نماز جمعه بردارم دیدم استاندار وقت استان با ماشین شخصی خود و در کنار همسرش به نماز جمعه آمده و حالا پس از ادای نماز قصد رفتن دارد نه رانندهای، نه محافظی و نه حتی پارک کردن ماشین در جای خاصی، در دل او را تحسین کردم
آقای مسئول با مردم بودن در کنار مردم بودن و دولت را مردمی کردن با شوآف امکان ندارد اگر قصد مردمی سازی دارید به جای همراه کردن تیم روابط عمومی خود برای گرفتن چند عکس یادگاری آن هم در برخی نماز جمعههای استان و پز مردمی دادن فارغ از تشریفات مرسوم در کنار مردم حضور پیدا کنید و اینقدر برای خود شأنی قائل نباشید. قبلاً هم گفتم و باز هم تاکید میکنم مسئولین در جمهوری اسلامی هیچ شانی جز خدمت به مردم ندارند