آخرین خبر :

سرمقاله / لمپنیسم در هزاره سوم…!!!

امروز خراسان جنوبی / محمدراعی فرد
در غیاب دیالوگ اخلاقی و علمی مترقی،رواج ادبیات لمپنیسم و لمپن گرایی در جامعه روز به روز بیشتر می شود. واژه ها و عبارت هایی که زمانی دشنام و ناسزا محسوب می شدندبخشی از گفتمان معمول طبقات اجتمایی می باشد و حتی فرآیند و شیوع آن به طبقه ی  تحصیلکرده ها هم رسیده .تاریخ لمپنیسم و لمپن گرایی از کدام قرن ، گریبانگیرماایرانیان شده است؟چه فرایندی رخ داده است که بخشی از ایرانیان به فرهنگ لمپنیسم گرایش پیدا کرده اند؟ هر جامعه ای افراد ونهادهایی دارد که به نوعی مرجع و الگو محسوب می شوند. سیاستمداران، ستاره های موسیقی و سینما و قهرمانان ورزشی مهم ترین این افراد هستند و رسانه های فراگیر نهادهایی هستند که این الگوها را به مردم معرفی می کنند. متاسفانه ازچند دهه ی پیش رسانه های فراگیر ،فرهنگ لمپننیسم (رفتارکلامی و عملی گنده لاتها) را به عنوان الگو در سریال های تلویزیونی معرفی کردند.جریانی خزنده در تلویزیون  داش مشتی ها و گنده لات هارا به عنوان مصداق های صفا و صداقت و مردانگی به جامعه معرفی می کرد.  این جریان با تبلیغ اینکه کسانی که آخر خلاف هستند ولی به یمن قلب صافی که دارند در نهایت به رستگاری می رسند.این جریان به سرعت به سینما کشیده شد. گرچه پیش از انقلاب این الگوی فیلم فارسی هابود که قهرمان شان تیپ لاتی داشته باشد و به ادبیات این قشر صحبت کند اما در دهه ی اول بعد از انقلاب این جریان در سینمای ایران متوقف شده بود. متاسفانه همراه با رسانه ی فراگیر صدا و سیما سینما نیز دوباره جریان فیلم فارسی اش را بازیابی کرد.هرکس سینمای ایران را پیگیری کرده باشد مکررا با این سناریو مواجه شده است: لات ها خلاف کارند، تبهکارند، خشن اند اما قلب پاکی دارند و همین قلب پاک آن ها را به رستگاری می رساند.  چنین سناریویی را به وضوح در مارمولک کمال تبریزی و اخراجی ها ی مسعود ده نمکی دیدیم.ویا می توان درسریال شب دهم حسن فتحی به وضوح دید.نتیجه ی این قصه ها چیست؟ نسلی که خفن بودن افتخارش است، بچه مثبت بودن شرمسارش می کند و رقابت می کند تا خلاف باشد. آن وقت کسانی که می خواهند از هر آب گل آلودی ماهی بگیرند این تنور را داغ تر می کنند.نمایشنامه نویس در سراسر نمایش اش فحاشی می گذارد تا مردمی را که از شنیدن عبارات رکیک لذت می برند بخنداند و کارش رونق پیدا کند، ناشر کتاب های کمک درسی کتاب ش را پر از عبارات و اصطلاحات لاتی می کند تا دانش آموزان را به درس خواندن راغب کند و تولید کننده ی لباس معادل انگلیسی و هالیوودی این عبارات را بر تی شرت ها می نگارد تا فروش ش بالا برود.از عرضه ی آسیب زای تلویزیون ملی و سینمای فیلم فارسی بگذریم و به حوزه ی مهم دیگری بپردازیم ، یعنی سیاست.ما وارث یک دوره هشت ساله هستیم که رییس جمهور کشور باادبیات لمپنیسم سخن می گفت، به همه کس و همه چیز پوزخند می زد، شکلک های سخیف در می آورد، مدارک تحصیلی را ورق پاره می نامید. او در جواب شورای امنیت می گفت :آن قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دونتون پاره بشه ، او مخالفان ش را بز می نامید و در مصاحبه های رسانه ای اعلام می کرد که اون … رو لولو برد.چرا تعجب  بکنیم از رواج گفتمان اوباش در بین نوجوانان و جوانان؟!این همه گیری بیماری فرهنگی جریانی از بالا به پایین دارد، همچون سیلی است که از آسمان بر سر ما می بارد، اگر آلوده نشویم سئوال وتعجب دارد.رستگاری فردی در یک جامعه بیمار ممکن نیست، این درد مشترک هرگز جداجدا درمان نمی شود…!!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*