انسانزدایی به بهانه یهودیسازی؛ جنایتها فراموش نمیشوند
حدیث حسینی
تهران- ایرنا- «یوآو گالانت» وزیر دفاع رژیم صهیونیستی دستور محاصره کامل نوار غزه را صادر کرد و گفت «برق، غذا، سوخت وجود نخواهد داشت؛ همه چیز بسته است؛ زیرا ما در حال مبارزه با حیوانات انسانی هستیم و بر اساس آن عمل می کنیم.»
دکتر «ست کراسبی» استاد دانشگاه واشنگتن در پاسخ به اظهارات «مایکل جونز» نویسنده کاتولیک یهودیستیز که گفته، اسرائیل درگیر پاکسازی قومی و نژادی فلسطینیان است، با تفکر نسل کشی پاسخ داد: «باید بیشتر از این، پاکسازی انجام شود؛ فلسطینیها قوم نیستند و اسرائیل انسانها را هدف قرار نداده است.»
این جملات ترسناک فقط بخشی از یک حقیقت تلخ در سرزمینی به نام فلسطین است. تفکر و ایدئولوژی با عنوان انسانزدایی. اما پرسش اینجاست که انسانیتزدایی چه مفهومی دارد؟
انسانیتزدایی، نفی انسانیت کامل در افراد همراه با ظلم و رنجی است که با آن همراه است که گویی افراد فاقد ظرفیتهای ذهنی هستند که معمولاً به انسان نسبت داده میشود. انسانیتزدایی یعنی غیرانسان دیدن افراد و هر عمل یا فکری که یک فرد را کمتر از انسان بداند. انسانیتزدایی یکی از انواع تحریک به نسلکشی است و دلیلی برای توجیه جنگ، کشتار، بردهداری، مصادره اموال و غیره که ملموس و عینی در سرزمین اشغالی به وضوح قابل درک است.
تسخیر فلسطین با پاکسازی قومی
بر همین مبنا و ایدئولوژی، رژیم صهیونیستی دست به تحقیر فلسطینیان میزند، آنها را میکشد و در محدوده کوچک همچون قفس، آنها را حبس کرده است تا بلکه روزی با پاکسازی قومی، فلسطین را تسخیر کند. اما چگونه این راهبرد را در
پیش گرفتند و از اساس تفکرشان چیست و چرا فلسطینیها را به رسمیت نمیشناسند؟
برای اسرائیلیها، به رسمیت شناختن فلسطینیها به عنوان قربانی اقدامات اسرائیل قابل تحمل نیست. این اعتراف به معنای مواجهه با بیعدالتی تاریخی اسرائیل است؛ از پاکسازی قومی مردم بومی این کشور در سال ۱۹۴۸ تا دروغ «سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین».
«تئودور هرتزل»: برای اروپا، ما بخشی از دیوار در برابر آسیا خواهیم بود، پایگاهی از تمدن در برابر بربریتآنچه فلسطینیها میخواهند این است که به عنوان قربانیان شرارتی که به طور آگاهانه توسط اسرائیل علیه آنها انجام میشود، شناخته شوند. برای یهودیان اسرائیلی پذیرش این امر به طور طبیعی به معنای از دست دادن وضعیت به ظاهر مظلومانه خود است.
گروههای مختلف اسرائیلی تلاش میکنند هویت اخلاقی اسرائیل را تأیید کنند و با این تفکر مردم فلسطین را در چنگال سختی نگه دارند. آنگونه که اسرائیل شهرکسازی میکند، از ارتش برای محافظت از شهرکنشینان استفاده میکند، در بازداشت اداری فلسطینیها شرکت میکند، زمینهای خصوصی را مصادره؛ تجارت و اقتصاد فلسطین را خفه و نرده نصب میکند؛ پستهای بازرسی ایجاد و اعضای خانواده را از هم جدا میکند؛ خانهها را تخریب کرده و تجاوز به زنان و کودکان را دستور کار دارد و به فلسطینیها شلیک میکند. رهبران اسرائیل و مردمانشان هرگز با این جنایات، در مشروعیت پلیس خود شک نمیکنند زیرا بر این باورند که «اسرائیل کشور صلح است.»
در اصل، اسرائیل بر حضور فلسطینیان معترضند و برای پاکسازی قومی در این سرزمین تلاش میکنند. ریشه این نژادپرستی را در عربزدایی و یهودیسازی این رژیم باید یافت. آنها اعراب را همچون بربر وحشی دانسته و این وحشیگری را لایق فلسطینیان میدانند.
آنگونه که «تئودور هرتزل» گفت: برای اروپا، ما بخشی از دیوار در برابر آسیا خواهیم بود، پایگاهی از تمدن در برابر بربریت. این عبارت در نخستین کنگره صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ توسط هرتزل از رهبران جنبش صهیونیسم بیان شد. در همه بحثهای درون جنبش صهیونیستی در اروپا، حضور اعراب در فلسطین تقریباً هرگز مطرح نشد و بعد از آن، برخی از اسرائیلیها تا آنجا پیش رفتند که این انکار موجودیت فلسطینیها را به دلایل اخلاقی توجیه کردند.
بازسازی ارضی آنها روی یک طرح ترکیبی یهودیسازی و عربزدایی متمرکز بود. در واقع اسرائیل به عنوان یک جامعه شهرکنشین از سال ۱۹۴۸ و پس از ۱۹۶۷ همه تلاش خود را برای اجرای بازسازی ارضی سرزمین فلسطین براساس این دو طرح انجام داده است.
برنامه یهودیسازی اسرائیل براساس یک افسانه هژمونیک مبنی بر این بود که سرزمین متعلق به قوم یهود (همانگونه که خداوند وعده داده) است؛ بنابراین، شکل انحصاری حلوفصل اسکان قومی_ناسیونالیستی به منظور بومیسازی سریع یهودیان مهاجر و انکار یا به حاشیه راندن حقوق فلسطینیان و حضور آنها ایجاد شد و با حضور خاخامهای تندرو و متعصب، آموزشهای لازم برای افزایش انزجار در یهودیان مهاجر نسبت به فلسطینیان داده شد.
«ست کراسبی» استاد دانشگاه واشنگتن آمریکا: فلسطینیان انسان نیستند و عملکرد اسرائیلیها در مواجهه با حیوانات، کاملا عادی و منطقی استعملکرد صهیونیسم دینی
صهیونیست نه فقط حضور فلسطینیان را به رسمیت نمیشناسد بلکه حتی آنها را انسان نمیداند. دکتر «ناهوم گلدمن» رئیس وقت کنگره جهانی یهود در سال ۱۹۴۷ به فلسطینیها بهگونهای نگاه میکرد که گویی الاغ هستند؛ همانگونه که دکتر «ست کراسبی» استاد دانشگاه واشنگتن آمریکا بر این باور است که فلسطینیان انسان نیستند و عملکرد اسرائیلیها در مواجهه با حیوانات، کاملا عادی و منطقی است.
خاخامهای صهیونیست از جمله خاخام زوی تاو (از شاگردان ارشد خاخام کوک) میگفتند درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیها تضاد بین دو هویت جمعی است؛ که یکی درست (جمع یهودی) و دیگری نادرست است (جمع فلسطینی).
آنها بر این باورند، با وجود اینکه فلسطینیها خود را به عنوان انسان به حساب میآورند اما فاقد هرگونه جوهره و محتوایی از انسان هستند. آنها هیچ ارزش، نقش یا استعدادی ندارند که برای تکمیل شکل بشریت لازم است و همچنین هیچ جای پایی در ابدیت ندارند؛ مانند قوم یهود که ملیت آنها با برنامه الهی بازگرداندن جهان و ساختن همه مخلوقات مرتبط است.
صهیونیستها در این باور استوارند و پاکسازی قومی را افتخار میدانند تا آنجا که «نفتالی بنت» در واکنش به آزادی اسرا در سال ۲۰۱۳ توسط اسرائیل گفت: تروریستهای فلسطینی باید تیرباران شوند و من پیش از این در زندگیام، عربهای زیادی را کشتهام و هیچ مشکلی در این مورد وجود ندارد؛ زیرا قرار نیست یک کشور فلسطینی در سرزمین کوچک اسرائیل وجود داشته باشد و این اتفاق نمیافتد. یک کشور فلسطینی برای ۲۰۰ سال آینده یک فاجعه خواهد بود.
اسرائیل برای رسیدن به آرمانهای ضد انسانی و نژادپرستانه خود از هیچ جنایتی چشمپوشی نکرده و بیش از ۷۰ سال است با غیرانسان دانستن فلسطینیان و قائل ندانستن حقوق شهروندی برای آنها، سعی در نابودی آنها دارد. آنها میگویند باید با حیوانات انساننما اینگونه رفتار شود.
نفتالی بنت: قرار نیست یک کشور فلسطینی در سرزمین کوچک اسرائیل وجود داشته باشد و این اتفاق نمیافتدجنایتهای ادامه دار صهیونیستها در فلسطین اشغالی
جنایات اسرائیل در تحقق وعده خود از ابتدا تا کنون علیه مردم فلسطین آنقدر غیرانسانی بوده که نتیجهای جز پاکسازی بومی و قومی، نسلکشی، نژادپرستی و حذف نام فلسطین نمیتوان گرفت. نمونه جنایتها و نسلکشیهای زیر که در تاریخ بشریت به ثبت رسیده، گواه جنایات این رژیم غاصب است:
جنایت خان یونس
«خان یونس» در نوار غزه قرار دارد. این روستا در دو نوبت به فاصله ۹ روز هدف حملات اشغالگران صهیونیست قرار گرفت؛ یکی در در سوم نوامبر ۱۹۵۶(۱۲ آبان ۱۳۳۵) که ۵۰۰ فلسطینی به قتل رسید و دیگری ۱۲ نوامبر(۲۲ آبان) همان سال که ۲۷۰ فلسطینی به شهادت رسیدند.
کشتار طنطوره
شب ۲۲ مه سال ۱۹۴۸(یکم خرداد ۱۳۲۷) گردان واحد اسکندرونه وابسته به هاگانا ارتش اسرائیل به روستای طنطوره حمله کردند. در این حمله ۲۵۰ فلسطینی قتلعام شدند. اسرائیلیها به دختران تجاوز کردند؛ مردان را در قفس انداختند و مردم را سوزاندند و ۱۷۲۸ خانوار را آواره کردند.
کشتار دیر یاسین
کشتار دیر یاسین در ۹ آوریل سال ۱۹۴۸(۲۰ فروردین ۱۳۲۷) به وقوع پیوست و ۲۵۰ تا ۳۶۰ شهروند فلسطینی به شکل بیرحمانهای قتلعام شدند. در این حادثه جمعیتهای صهیونیستی با این تصور که اهالی روستای ۷۵۰ نفری دیر یاسین از ترس جانشان در برابر حمله آنها پا به فرار خواهند گذاشت تا آنها به راحتی بتوانند آنجا مصادره کنند، به این روستای واقع در غرب شهر اشغالی قدس حمل کردند. «ازرا یاچین» یکی از سربازان ارتش اسرائیل که در کشتار غیرنظامیان فلسطینی در سال ۱۹۴۸ دست داشت، از اسرائیلیها خواست «یاد و خاطره خانوادهها، مادران و کودکان را پاک کنند.»
جنایت اللد و الرمله
جنایات «اللد و الرمله» که در ژوئن ۱۹۶۹ (خرداد ۱۳۴۸) اتفاق افتاد، یک شبه نظامیان صهیونیست با حمله به این دو روستا، به جز ۲۵ خانواده فلسطینی، هیچ فلسطینی دیگری را زنده نگذاشتند. ۱۷۶ فلسطینی در این جنایت به شهادت رسیدند.
جنایت قبیه
روستای قبیه در ۲۲ کیلومتری شمال شرقی قدس و ۴۴ کیلومتری غرب رامالله واقع است. ساعت ۷ بعدازظهر ۱۴ اکتبر ۱۹۵۳(۲۲ مهر ۱۳۳۲) مورد حمله و اشغال نظامیان صهیونیست درآمد. در این هجوم به رهبری «آریل شارون» نظامیان صهیونیست با لباس مبدل، ۶۹ زن و مرد و کودک فلسطینی را قتلعام کردند.
کشتار حانین
نیروهای اسرائیلی در ۲۶ نوامبر سال ۱۹۶۷(۵ آذر ۱۳۴۶)بعد از نزدیک به سه ماه از محاصره روستای حانین در لبنان، با ورود به روستا با تبر اقدام به قتل ساکنان کردند، منازل را آتشزدند و آنها را با خاک یکسان کردند.
جنایت صبرا وشاتیلا
در سال ۱۹۸۲(۱۳۶۱) نیروهای اسرائیلی با همکاری برخی از نیروهای نظامی لبنانی دستنشانده، با نقشه وزیر جنگ آن زمان – آریل شارون- به اردوگاههای صبرا و شتیلا در نزدیکی بیروت که برخی از پناهندگان فلسطینی را در خود جای داده بودند حمله کردند و نزدیک به ۸۰۰ نفر فلسطینی به اضافه تعدادی لبنانی را به قتل رساندند.
یکم خردادماه ۱۳۲۷، نیروهای صهیونیستی با حمله به روستای طنطوره، ۲۵۰ فلسطینی را قتلعام و به دختران تجاوز کردند؛ مردان را در قفس انداختند و مردم را سوزاندند و ۱۷۲۸ خانوار را آواره کردندجنایت کشتار نمازگزاران الاقصی
بر اثر درگیری نمازگزاران فلسطینی با گروه یهودی متعصب «امنای کوه هیکل» در سال ۱۹۹۰(۱۳۶۹) سربازان اسرائیلی وارد ماجرا شدند و نمازگزاران را به گلوله بستند. در نتیجه این گلولهباران ۲۱ نفر کشته، ۱۵۰ نفر مجروح و ۲۷۰ نفر بازداشت شدند. همچنین از حرکت آمبولانسها جلوگیری شد و برخی از پزشکان و پرستارها نیز در هنگام امدادرسانی مورد هدف قرار گرفتند. کشتهشدگان و مجروحان تا ۶ ساعت پس از پایان درگیری روی زمین بودند.
جنایت اردوگاه جنین
ارتش اسرائیل در سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۱) حمله گستردهای را به اردوگاه جنین واقع در کرانه باختری آغاز کرد. پس از دو هفته محاصره اردوگاه جنین و شروع جنگ شدید بین نیروهای مقاومت فلسطین و اسرائیل، نیروهای اشغالگر به ریاست «شائول موفاز» با تانکهای خود وارد آنجا شدند و با تهاجم گسترده به این اردوگاه پس از پایان مهمات نیروهای مقاومت، آنجا را تسخیر کردند. سپس با ورود به اردوگاه، بسیاری از جوانان را اعدام کردند. همچنین تانکهای اسرائیل برخی خانهها را تخریب کردند. تعداد شهدای این واقعه، حدود ۲۰۰ نفر است. البته هنوز تعداد شهدای دفن شده در گورهای جمعی مشخص نیست.
کشتار قانا
در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ (۸ مرداد ۱۳۸۵) در جریان جنگ ۳۳ روزه اسرائیل و لبنان، روستای قانا مورد حمله و بمباران نظامیان رژیم اشغالگر قدس قرار گرفت. برخورد دو بمب به یک ساختمان مسکونی چهار طبقه در مرکز روستا به کشتهشدن ۵۴ شهروند غیرنظامی از جمله بیش از ۳۷ کودک و زخمیشدن بسیاری انجامید.
بسیاری از فقیران و کودکان معلول که قادر به فرار از منطقه نبودند در این ساختمان میخوابیدند. خاخامهای صهیونیست گفتند براساس حکم تورات، کشتار مردم در قانا در جنوب لبنان مباح است.
جنایت در غزه (۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰)
رژیم صهیونیستی پس از پیروزی حماس در انتخابات پارلمان فلسطین در ژانویه سال ۲۰۰۶ (دیماه ۱۳۸۴) در اقدامی نژادپرستانه با هدف تنبیه مردم فلسطین به ویژه مردم نوار غزه که بیشترین آرای حماس از این منطقه بود اقدام به محاصره کامل زمینی و هوایی این منطقه کرد.
در پی این محاصره کشنده، حتی از خروج بیماران فلسطینی برای مداوا به خارج جلوگیری کردند که در آن تا اواسط سال ۲۰۱۰ نزدیک به ۳۸۰ فلسطینی جان خود را از دست دادند. در این سالها به ویژه اواخر سال ۲۰۰۸ تا اواسط ژانویه(دیماه) ۲۰۱۰، صهیونیستها جنگی خانمانسوز علیه غزه راه انداختند که به تجاوز ۲۲ روزه شهرت یافت. در این جنگ ۱۴۵۰ شهروند فلسطینی به شهادت رسیدند.
نبرد غزه
در سال ۲۰۱۴(۱۳۹۳) کشتار بیش از ۲۰۰۰ فلسطینی که ۷۱۱ نفر از آنان کودکان و زنان بودند و افزون بر یک هزار مجروح، برگی سیاه را در دفتر رژیم صهیونیستی ورق زد.
کشتار بیمارستان المعمدانی
جنایت کشتار ۵۰۰ فلسطینی در بیمارستان المعمدانی در سال ۲۰۲۳ یادآور دیگر جنایتهای رژیم اشغالگر است که از ابتدای اعلام موجودیتش تا کنون مرتکب شده. رژیم اشغالگر با بمباران بیمارستان المعمدانی که تعداد زیادی بیمار و آواره را در خود جای داده بود باعث شهادت بیش از ۵۰۰ فلسطینی شد.
بیمارستان المعمدانی چهار هزار نفر از جمله بیماران، پزشکان و هزاران آواره را که برای فرار از بمباران به این بیمارستان پناه آورده بودند، در خود جای داده بود. با وجود چنین جنایاتی میتوان گفت از دیروز تا به امروز رژیم صهیونیستی با هدف نابودی مردم فلسطین و اخراج آنها از سرزمینشان، قصد ایجاد کشوری یهود دارند و هرگز راضی به حضور فلسطینیان در سرزمینشان نیستند.
بحران انسانی در فلسطین بهویژه در غزه بیداد میکند اما جوامع بشری و مدعیان حقوق بشر بر این باورند هیچ بحران انسانی رخ نداده و این فلسطینیان هستند که تروریست و جنایتکارند! و همه نگاههای غیرانسانی به سمت و علیه فلسطینیان است و هیچیک از این جنایات را نمیبینند.
اما در این سالهای سخت و زجرآور، مردم فلسطین ثابت کردهاند که تسلیم ظلم نخواهند شد و هیچ قدرتی ولو با جنایت و کشتار نمیتواند آنها را از سرزمینشان بیرون کند.
ادامه قلدری و لجبازی صداوسیما با ورزش ایران/ جبلی علیه قانون مصوب مجلس: حقپخش را باید دولت بدهد!
اگر قرار بود دولت مبلغ حق پخش را مستقل در بودجه کشور به باشگاهها و فدراسیونها بدهد، چه نیازی به تصویب و ابلاغ قانون از سوی مجلس و مکلف کردن صداوسیما بود؟ جبلی تلویحا از پرداخت این رقم شانه خالی کرده تا برای درآمد تبلیغاتی هنگفت سیما شریک پیدا نشود.
رئیس سازمان صداوسیما به قانون مجلس شورای اسلامی و فرصت شش ماهه برای تدوین آیین نامه پرداخت حق پخش به باشگاهها و ذینفعان، واکنش عجیبی نشان داد.
به این ترتیب رئیس رسانه ملی، بار دیگر مقابل پرداخت حق مسلم باشگاه ها ایستاده و با قلدری به نحوی دیگر با پرداخت آن مخالفت کرد. اگر قرار بود دولت مبلغی به عنوان حق پخش به باشگاهها و فدراسیون ها بدهد، چه نیازی به تصویب و ابلاغ قانون از سوی مجلس و مکلف کردن صداوسیما بود؟
به نظر میرسد جبلی هم راه فرافکنی را در پیش گرفته و تلویحا اعلام کرده که حتی در جلسات تخصصی تعیین رقم حق پخش نیز حضوری موثر و جدی پیدا نخواهد کرد و احتمالا این کار هم وظیفه دولت است!
با این ترفند میتوان پیش بینی کرد، سرنوشت قانون جدید مجلس هم با وقت کشی و اتلاف زمان از سوی مدیران، به لیگ برتر بیستوسوم فوتبال و بحران مالی تیم ها و فدراسیون ها قد نمیدهد.
تا حالا مشکل، نبود قانون بود و نمایندگان صداوسیما مدعی بودند که قانونی جامع و روشنی برای پرداخت حق پخش تلویزیونی و رادیویی ندارند؛ اما حالا که نمایندگان مجلس این خلأ را هم با فشار وزارت ورزش و رسانه ها و افکارعمومی پر کردند، مسیر بهانه جویی رسانه میلی تغییر کرده و آنها عزمی برای دادن حق ورزشکاران و ورزش حرفهای که ساعات طولانی برنامه های پربیننده صداوسیما را پر کرده، ندارند.
جالب اینکه همین صداوسیما برای خرید حق پخش زنده رویدادهای ورزشی خارجی، اعداد و ارقام نجومی به شبکه های بین المللی پرداخت میکند. این تناقض آشکار در عملکرد داخلی و خارجی رادیو تلویزیون حکومتی ایران و لجبازی همه روسای این سازمان، قطعا ریشه در بدنه این رسانه دارد که حاضر نیست چنین لقمه چربی که درآمد تبلیغاتی هنگفتی به سمت جام جم سرازیر میکند، با صاحب و تولیدکننده اصلیاش شریک شود.
نپرداختن حق واضح ورزشی ها باعث شده تا دولت به جای مکانیزم عادی، مجبور به پرداخت پاداش به اعضای تیم های ملی شود که اخیرا بار دیگر ماجرای حواله های واردات خودروی لاکچری توسط فوتبالیست ها جنجال ساز گشته و تبعیض آشکار در آن باعث اعتراض ملیپوشان سایر رشتهها شده است.
همه این حواشی حاصل تمرد صداوسیما از اجرای قوانین نیم بند قبلی است که با کارشکنی عقیم ماند و رقم واقعی به دست ورزش نرسید و حال و روز ورزش ایران را به اینجا کشاند که تیمهایش مدام محکوم میشوند و از بانک ها وام میگیرند تا بدهی روی بدهی اضافه کنند.
خودروی لوکس چینی دو میلیاردی هم آمد؛ فعلا علی الحساب به اضافه چند صد میلیون دیگر/ هیچ مقام مسئولی از خودروهای اقتصادی خبر ندارد/ خرید و فروش حواله وارداتیها هم کلید خورد
بهتر است مسئولان وزارت صمت در خصوص واردات خودروهای اقتصادی برای مردم توضیح دهند تا مشخص شود که بالاخره خودرویی با قیمت اقتصادی و متناسب با قدرت خرید طبقه متوسط و کم درآمد جامعه وارد خواهد شد یا خیر؟
به گزارش تابناک اقتصادی؛ داستان خودروهای وارداتی بیش از یک سال است که در رسانهها به یکی از مهمترین خبرهای خودرویی تبدیل شده است. موضوعی که با الزام قانونی مبنی بر واردات خودروهای اقتصادی متناسب با قدرت خرید طبقه متوسط و کم درآمد مورد تاکید قانون گذار بود. اما با گذشت چندین و چند ماه انتظار، حالا چند وقتی است که وزارت صمت فرآیند ورود خودروهای خارجی را سرعت بخشیده است. سازوکاری که همچون خودروهای داخلی، از طریق سامانه یکپارچه عملیاتی میشود.
اما نکته مهم در این میان، نبود اثری از خودروهای اقتصادی است؛ خودروهایی که انتظار میرفت با عرضه گسترده آن ها، نبض بازار تعدیل شود و قیمتهای نجومی خودروهای داخلی، شکسته شود. این در حالی است که در روزهای اخیر، سامانه مذکور اقدام به رونمایی خودروهایی کرده است که در خانواده میلیاردیها جای دارند.
به عنوان نمونه یکی از خودروهایی که به تازگی در سامانه یکپارچه مشخص شده است، خودروی چینی هونگچی H۵ است که قیمت علی الحساب آن یک میلیارد و ۹۵۰ میلیون تومان تعیین شده است. یعنی در حدود دو میلیارد تومان ناقابل و آن طور که توضیحات سامانه یکپارچه بیان کرده است، باید به این قیمت، مواردی همچون هزینهها و عوارض قانونی پس از ترخیص از قبیل مالیات بر ارزش افزوده، هزینههای شماره گذاری، اسقاط خودروی فرسوده، کرایه حمل و … را اضافه کنیم تا قیمت نهایی آن مشخص شود. قیمتی نهایی که میتواند به سه میلیارد تومان هم میل کند و رویایی دست نیافتنی برای عموم مردم شود.
دیگر خودروی میلیاردی، خودرویی از شرکت هیوندایی کره به نام Tucson است که قیمت علی الحساب آن یک میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان تعیین شده است و این خودرو نیز با لحاظ سایر هزینه ها، به کانال ۲ میلیاردی خواهد رفت و اقتصادی نخواهد بود.
خودروی تویوتا کرولا نیز دیگر خودروی ژاپنی است که با قیمت علی الحساب یک میلیارد و ۵۵۰ میلیون تومان آماده عرضه شده است، ولی قیمت نهایی بسیار بالاتر خواهد بود. سایر خودروها نیز دست کمی از این سازوکار قیمتی ندارند؛ اما نکته قابل تامل آن جایی است که مهدی ضیغمی معاون وزیر صمت در نشست خبری با خبرنگاران بدون هیچ اشارهای به وعده داده شده صمتیها مبنی بر واردات خودروهای اقتصادی متناسب با قدرت خرید مردم، گفته است: «به ۳۷ شرکت مجوز واردات داده شد که ۲۰ شرکت اقدام به ثبت سفارش برای واردات خودرو کردهاند و ارز برای ۱۵ شرکت تامین شده است، اما کم بودن واردات برعهده وزارت صمت نیست.»
بنابراین بهتر است مسئولان وزارت صمت در خصوص واردات خودروهای اقتصادی برای مردم توضیح دهند تا مشخص شود که بالاخره خودرویی با قیمت متناسب با قدرت خرید طبقه متوسط و کم درآمد وارد خواهد شد یا خیر؟ آیا همه خودروهای وارداتی قرار است برای قشر مرفه باشد؟ اینها ابهامات و سوالاتی است نیاز شفاف سازی از سوی وزارت صمت دارد.
خرید و فروش حواله وارداتیها هم کلید خورد
اما از قیمتهای میلیاردی خودروهای وارداتی که بگذریم، مساله قدیمی در خصوص فروش خودرو این روزها دوباره در حال داغ شدن است؛ یعنی فخرید و فروش حواله خودروهای وارداتی. این در حالی است که طبق گفته مسئولان صمت، ۳۰ هزار نفر فعلا شرایط دریافت خودروهای وارداتی را دارند. چراکه این افراد در پایان سال گذشته با بلوکه کردن ۵۰۰ میلیون تومان در حساب بانکی، در لیست انتظار قرار گرفته اند. اما حالا با نگاهی به سایتهای خرید و فروش خودرو در فضای مجازی، مشخص است که برخی این افراد، آگهی فروش حواله خودروی خود را به نمایش گذاشته اند. به عنوان نمونه در تصویر زیر میبینید که حواله خودروی جتا Jetta VS۷ فولکس واگن ۲۰۲۳ با قیمت پایه ۲۹۰ میلیون تومان آماده فروش است. خودرویی که در سامانه یکپارچه با قیمت علی الحساب یک میلیارد و ۶۵۰ میلیون تومان تعیین شده است.
این در شرایطی است که اسفندماه سال گذشته، وزارت صمت در زمان شروع ثبت نام خودروهای وارداتی در اطلاعیهای گفته بود: انتقال امتیاز و حقوق ناشی از خرید خودرو، به اشخاص (حتی به صورت وکالتی) ونیز فروش حواله خودرو به صورت وکالتی ممنوع است. امکان صلح خودروهای وارداتی وجود ندارد. همچنین امکان انتقال سند خودرو به مدت یک سال از زمان خرید وجود ندارد. امکان ثبتنام و خرید برای اشخاص حقوقی نیز وجود ندارد.
تهران- ایرنا- رسانههای غربی در پوشش رویدادها و تحولات میدانی از جنگ غزه، نسلکشی فلسطینیان در غزه را با روشهای مختلف توجیه کرده و سعی در خفیف جلوه دادن یا محق دانستن صهیونیستها در اقدام به کشتار جمعی داشتهاند.
طبق گزارشهای رسانهای، بیشتر رسانههای وابسته به نهادهای غربی با خط رسانهای سراسری علیه حماس و تروریست خواندن مبارزان، جنایات نظامیان صهیونیست علیه فلسطینیها را مشروعیت بخشیدهاند. در این روش رسانهای، با نامیدن حماس به عنوان«تروریستهای خشن» باعث عادیسازی غیرانسانی کردن محاصره، نسل کشی و جنگ و تهاجم علیه غیرنظامیان فلسطینی شده است.
روز ۷ اکتبر (۱۵ مهرماه) مقاومت فلسطین، حمله غافلگیرانهای علیه رژیم صهیونیستی انجام داد. نیروهای مقاومت، به یکی از نیرومندترین ارتشهای جهان ضربه زدند و به طور موقت، چند شهرک اسرائیلی در اطراف غزه را تصرف کردند؛ سربازان اسرائیلی را در زمانی که انتظارش را نداشتند به اسارت گرفتند، شهرکنشینان را تحت فشار قرار دادند و حتی موفق شدند سلاحها و خودروهای زرهی رها شده را به دست آورند.
وقتی اسرائیل قربانی معرفی میشود
دکتر«ثمرسعید» استاد دانشگاه جرج تاون با انتشار گزارشی در این زمینه مینویسد: واکنش رسانههای غربی در کوتاهترین زمان به این رخداد این بود که به طور همزمان رهبران، افراد مشهور، ورزشکاران و نهادهای غربی به دفاع از اسرائیل شتافتند و آنچه را که به عنوان تروریسم فلسطینی علیه غیرنظامیان اسرائیلی معرفی کردند، به وحشتناکترین عبارات محکوم کردند؛ آن هم در حالی که چنین واکنشهایی با وجود خشونت و کشتار بیش از ۷۵ ساله اسرائیل علیه فلسطینیها، هرگز شامل حال فلسطینیان نشده است.
طبق گزارشهای رسانهای، درست پیش از عملیات انتقام حماس، اسرائیل بیش از ۲۰۰ فلسطینی را به قتل رسانده بود. شهرکنشینان اسرائیلی که در شهرکهای به شدت نظامی تحت حفاظت نیروهای اشغالگر اسرائیل (IOF) زندگی میکنند، در شهرهای حواره و اورشلیم قتلعام انجام دادند.
طبق گزارش استاد دانشگاه جرج تاون، رسانههای وابسته به صهیونیستها نه تنها اسرائیل را از هرگونه مسئولیتی مبرا میکنند، بلکه آن را قربانی نیز معرفی میکنند. آنها هرگز به این موضوع اشاره نمیکنند که فلسطینیها با ارتشی که در بین ۲۰ ارتش قدرتمند جهان بهشمار میرود، در برابر قدرت هستهای استعماری مقاومت میکنند.
استاد دانشگاه جرج تاون: رسانههای وابسته به صهیونیستها نه تنها اسرائیل را از هرگونه مسئولیتی مبرا میکنند، بلکه آن را قربانی نیز معرفی میکننددر مواجهه با این خشونت اسرائیل، این رسانهها هرگز منابع خود را برای نشان دادن بخشی از وحشیگریها، ترورها و حبس روزانه فلسطینیها توسط قدرت استعماری اسرائیل به کار نگرفتهاند. عادیسازی غیرانسانی جلوهدادن فلسطینیها بهاندازهای قابل توجه بوده که به درخواستهایی برای کشتار جمعی فلسطینیها منجر شده است! استعمارگران بهعنوان قربانیان و افراد مستعمره شده بهعنوان شرور در نقاط مختلف جهان به تصویر کشیده میشوند.
واکنش رسانههای بینالمللی به این انتقام سریع، هدفمند و سازماندهی شده بود. این رسانهها در یک پویش جهانی همسان عمل کردند و هدف همه آنها لکهدار کردن مقاومت فلسطین و به تصویر کشیدن وقایع به عنوان یک «حمله تحریکنشده» توسط حماس به اسرائیل بود. آنها مقاومت را به عنوان وحشیهای بیهدف و تشنه به خون معرفی کردهاند که هدف اصلی آنها کشتن غیرنظامیان یهودی است.
بسیاری از افراد، روزنامهنگاران و سیاستمداران همسو با اسرائیل، اطلاعات نادرستی را منتشر کردند مبنی بر اینکه حماس «۴۰ نوزاد را سر بریده» و «زنان را مورد تجاوز قرار دادهاند.» جای تعجب نیست که غیرانسانسازی یا خارجکردن حقوق و شان انسانیت از فلسطینیان، منعکسکننده تداوم گفتمان استعماری است که مدتهاست برای توجیه سرقت زمین و پاکسازی قومی در سرزمینهای اشغالی عمل کرده است. فقط این بار، بسیاری از رسانههای اصلی غربی در جعل به اصطلاح شواهد، بسیار یکطرفه عمل کردهاند.
در چنین شرایطی که برخی از سیاستمداران، مدیران اجرایی و نهادهای غربی از حقوق بشر برای جهان دم میزنند، اسرائیل توانست به شیوه کاملا بیشرمانه در ۶ روز اولیه حمله علیه ساکنان غزه، ۶ هزار بمب روی فلسطینیهای بیپناه بریزد؛ غزهای که فقط ۳۶۵ کیلومتر مربع با ۲.۲ میلیون ساکن دارد.
رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ غزه را اشغال کرد و در سال ۲۰۰۵ از آن خارج شد. با این حال، از سال ۲۰۰۷، غزه را تحت محاصره زمینی، دریایی و هوایی قرار داده و آن را به بزرگترین زندان روباز تبدیل کرده است. شواهد زیادی از کشتهشدن، زخمیشدن و بیرونکشیدن کودکان فلسطینی از زیر آوار در این تهاجم وحشیانه اسرائیل علیه فلسطینیها و در عملیات مشابه بیش از ۷۵ سال گذشته به دست آمده است که در همه این مدت، باز هم فریادی برای جلوگیری از کشتار کودکان فلسطینی نشنیدیم.
ثمرسعید میگوید: تمرکز بیش از حد رسانهها بر حماس که گویی تنها گروه در مقاومت فلسطین است و بر خشونت عمدی تاکید دارد با هدف غیرانسانی جلوهدادن حقوق فلسطینیها و توجیه نسلکشی در غزه و سرزنش حماس برای رنج فلسطینیان است.
در روندعادیسازی غیرانسانی جلوهدادن فلسطینیها استعمارگران بهعنوان قربانیان و افراد مستعمره شده بهعنوان شرور در نقاط مختلف جهان به تصویر کشیده میشوند«نورا عرکات_ Erakat» وکیل مدافع حقوق بشر به یک رسانه گفت: بحران در غزه، جایی که بمباران بیامان اسرائیل از روز شنبه ادامه دارد، «یک فاجعه انسانی» است.
او میگوید رهبران غربی و رسانههای جریان اصلی برای ایجاد یک اجماع نادرست به افراطهای نژادپرستانه و اسلامهراسی تکیه کردهاند که «جنگ اجتنابناپذیر است و هر عواقبی که رخ دهد تقصیر حماس است و در نتیجه بیشتر، قربانیان را برای کشتار و قتلعامهای خود مقصر میدانند».
او همچنین دستور اسرائیل مبنی بر جابجایی ۱.۱ میلیون نفر از ساکنان غزه در معرض تهدید تهاجم زمینی را محکوم کرده است. «آنچه ما شاهد آن هستیم یک کارزار نسل کشی است. شما نمیتوانید ۱.۱ میلیون فلسطینی را به اجبار در یک منطقه محصور به مساحت ۲۲۵ مایل مربع منتقل کنید. هیچ جایی برای آنها وجود ندارد که بروند.»
مردم فلسطین ارتش ندارند که جلوی متجاوزان صاحب ارتش را بگیرد
بسیاری از رسانههای بینالمللی نه فقط اسرائیل را از هرگونه مسئولیتی مبرا می کنند، بلکه اشغالگران را به عنوان یک قربانی در نزد افکار عمومی جهان معرفی میکنند. آنها هرگز براین موضوع تاکید ندارند که فلسطینیها با ارتشی که در زمره ۲۰ ارتش قدرتمند جهان محسوب میشود، در برابر این قدرت نظامی کاملا مسلح و حتی دارای تعداد زیادی کلاهک هستهای در بیش از ۷۵ سال گذشته مظلومانه و تنها مقاومت کردهاند.
تصویر مقابل فلسطینیها را کمی بازتر کنیم؛ اسرائیل اکنون دارای دارای ۲۴۱ هواپیمای جنگنده/رهگیر، ۱۵۳ هواپیمای آموزشی و همچنین ۱۱ هواپیمای تانکری و سوخترسان است که آن را در رتبه چهارم جهان در این رده قرار داده؛ گنبد آهنین هم دارند. خدمت سربازی اجباری است و حدود ۱۷۰ هزار پرسنل نظامی فعال دارد، در حالی که فهرستی از بیش از سه میلیون مرد و زن برای خدمت در ارتش وجود دارد. این امر جامعه اسرائیل را به نظامیترین ملت جهان تبدیل کرده است.
طبق برآورد سال ۲۰۱۹ بودجه اختصاص یافته برای بخش نیروی هوایی بیش از ۲۰.۵ میلیارد دلار است که آن را در رتبه پانزدهم در رتبهبندی هزینههای نظامی جهانی قرار میدهد. آمریکا تامینکننده اصلی این قدرت نظامی است و در سالهای ۱۹۵۱ تا ۲۰۲۲ به اسرائیل ۲۲۵.۲ میلیارد دلار داده؛ این همان چیزی است که مقاومت فلسطینِ فاقد ارتش، با آن مقابله میکند.
نسلکشی که جنگ مطرح میشود
بسیاری از رسانههای بینالمللی نسلکشی را که در یک حصار بسته از فلسطینی ها در حال انجام است یک « جنگ» مطرح میکنند. این در حالی است که «اندرو میتروویکا -Andrew Mitrovica» ستوننویس الجزیره در این زمینه میگوید: این یک «هجوم» نیست؛ یک «تهاجم» نیست؛ حتی یک «جنگ» نیست؛ این یک نسلکشی است.
وی میافزاید: در دههها، مجموعهای از دولتهای اسرائیلی مصون و نیابتیهای مفید آنها و شبهنظامیان شهرکنشین، نسلکشی فزایندهای را، ذره ذره، با تأیید، رضایت و تشویق صریح دولتهای غربی که در نمایشی قابل پیشبینی از همبستگی عملی انجام میدهند، به راه انداختهاند.
اندرو میتروویکا: رسانههای دورو، فلسطینیها را «شیطان» معرفی میکنند و در عین حال از اسرائیلیها به عنوان «قدیسهای طلبکار» تمجید میکنند. از عواقب انسانی کشتار غیرقابل درک فلسطینیان سخنی نمیگویند؛ جلوگیری در ورود نیازهای زندگی (غذا و آب) را نشان نمیدهند و دوربینهایشان خاموش استاگر این کیفرخواست رسانهای مورد توجه قرار گیرد، هر یک از ستوننویسان بیسواد و افراد مشهور شبکههای خبری تلویزیونی آمریکایی را که برای تجلیل از اعتبار خود به عنوان «خبرنگار خارجی» به اسرائیل هجوم آوردهاند، آن هم با آرایشگرها، آرایشگران و نویسندگانشان که _ این تهاجم را یک جنگ میدانند_ به چالش میکشم. مهمتر از آن، این است است که مهاجران فلسطینی و متحدانشان معتقدند یک نسلکشی مرگبار در منطقه محاصره شده در حال رخ دادن است.
این رسانههای دورو، فلسطینیها را «شیطان» معرفی میکنند و در عین حال از اسرائیلیها به عنوان «قدیسهای طلبکار» تمجید میکنند. این وفاداران اسرائیلی به احتمال زیاد یک بار به داخل دیوارها و حصارهای سیم خاردار که غزه را احاطه کردهاند، قدم نگذاشته یا با میلیونها انسانی که نسلهای متمادی تلفات، دزدی، محرومیت ها، تحقیرها و… را تحمل کردهاند، مصاحبه نکردهاند و از خشونتکشنده یک دولت حامی آپارتاید گزارشی منتشر نکردهاند.
به گفته وی، این رسانهها، اسرائیلیها را کلاه سفیدهایی معرفی میکنند که همیشه قربانیانی بیگناه هستند و فلسطینیها، کلاه سیاههای همیشه مقصر. آنها از عواقب انسانی این کشتار غیرقابل درک سخنی نمیگویند، ممانعتها از ورود مایحتاج زندگی _ غذا و آب _ را نشان نمیدهند. هنگامی که از تحویل سوخت و برق به خانهها و بیمارستانها جلوگیری میکنند، دوربینهایشان خاموش است؛ بمباران مدارس وابسته به سازمان ملل متحد را که خانوادههای فلسطینی مستاصل در آن جا پناه آوردهاند را اشتباهی عادی در اقدامات نظامی جلوه میدهند.
حمله به آمبولانسها و انفجار راکتهای حامل گاز فسفر سفید که تا استخوان ساکنان غزه را سوزانده نیز از دید و نگاه رسانههای تبلیغاتچی اسرائیل جامانده است. اما این موضوعها هرگز از دید ملتها و آزادیخواهان جهان دور نمیماند.
تحلیلگر الجزیره :رسانههای وابسته به صهیونیستها، اسرائیلیها را کلاه سفیدهایی معرفی میکنند که همیشه قربانیانی بیگناه هستند و فلسطینیها، کلاه سیاههای همیشه مقصر
جمعبندی
خبرنگاران و روزنامهنگاران آزاد و غیروابسته به ارکانهای غربی مستندات بسیاری دارند که روایت شفافی از وضعیت ناگوار فلسطینیها نه در این جنگ بلکه در دهههای اخیر است. به طور مثال
«جاناتان کوک – Jonathan Cook» نویسنده بریتانیایی و روزنامهنگار آزادی است که با حضور در سرزمینهای اشغالی مشاهداتش را درباره درگیری اسرائیل و فلسطین نوشته است.
وی در تارنمای خود در مورد جنگ کنونی میان اسرائیل و فلسطین، در گزارشی با عنوان «طوطینویسی دروغهای رسمی رسانههای غربی، راه را برای نسلکشی در غزه هموار میکند» مینویسد: چگونه به نقطهای رسیدیم که اسرائیل میتواند به نیمی از جمعیت غزه _ بیش از یک میلیون نفر – دستور دهد از شمال زندان کوچک خود به جنوب زندان کوچک خود در یکی از شلوغترین مکانهای روی زمین نقل مکان کنند؟ به فلسطینیان غزه ۲۴ ساعت فرصت داده شد تا این کار را انجام دهند وگرنه با عواقب وخیم روبرو خواهند شد.
دستور کاهش جمعیت به عنوان «هشدار قبلی» تلقی میشود، مفهومی که اسرائیل برای سالها با آن بازی کرده است تا قوانین بینالمللی را به هم بزند و هدف قراردادن غیرنظامیان را مشروعیت بخشد. هرکسی که در شمال غزه باقی بماند اعم از کودکان، بیماران، سالمندان، معلولان، با سرنوشتی وحشتناک روبرو خواهد شد.
وی تاکید میکند: رهبران غربی در مورد آسیبهای روحی یهودیان _ آسیبهایی که دولتهای آنها اغلب مسئول آن بودهاند _ و در نتیجه نیاز به توهین نکردن یهودیان از طریق انتقاد از اسرائیل صحبت میکنند؛ فرانسه و آلمان تظاهرات در همبستگی با غزه را ممنوع کردهاند و بریتانیا نیز به دنبال آن است.
جاناتان کوک نویسنده بریتانیایی و روزنامهنگار آزاد: طوطینویسی دروغهای رسمی رسانههای غربی، راه را برای نسلکشی در غزه هموار میکندبه نظر نمیرسد هیچیک از این رهبران نگران این باشند که خانوادههایی در غزه که اکنون اخراج شدهاند، با ترومایی که چندینبار توسط اسرائیل به زور اسلحه از خانههایشان رانده شدهاند، زندگی میکنند؛ به ویژه در جریان روزنکبت در سال ۱۹۴۸ و در طول جنگ ۱۹۶۷.
این آخرین دستور اخراج، آنها را وادار میکند تا آن آسیب را _ و همچنین وحشت زندگی در زیر بمبهای اسرائیل را _ نه فقط در تصوراتشان، بلکه در دنیای واقعی دوباره زنده کنند. آنها یک بار دیگر توسط شکنجهگر سریالی خود پاکسازی قومی میشوند.
به گفته وی، برای سالها، رهبران اسرائیل مخفیانه با متحدان غربی کار کردهاند تا مصر را تحت فشار قرار دهند صحرای سینا در کنار غزه را به عنوان یک کشور ساختگی فلسطینی بازسازی کند. این دسیسهها یکی از دلایلی است که قاهره مرز زمینی کوتاه خود با غزه را به شدت بسته نگه داشته است. اکنون ۲.۳ میلیون فلسطینی در مقابل آن مرز تحت فشار قرار دارند و خواستار خروج از مزارع کشتار هستند.
وی تاکید میکند: در واقع غربیها چراغ سبز نسلکشی را به اسرائیل دادهاند.آنها به اسرائیل چراغ سبز نشان میدهند تا هر کاری که میخواهد انجام دهد. به طور مثال «استارمر» رهبر اپوزیسیون حزب کارگر و نخستوزیر احتمالی بعدی بریتانیا، گفت «از حق اسرائیل برای دفاع از خود» با اجرای «محاصره کامل» حمایت میکند.
«یوآو گالانت» وزیر دفاع رژیم صهیونیستی، ایده ضدبشری «فلسطینیها حیوانات انسانی» هستند را مطرح کرد و پس از آن این مردم مظلوم از غذا، آب و نیرو محروم شدند. دوباره باز میگردیم به حمایت استارمرکه، او از جنایات جنگی به سبک نسلکشی توسط اسرائیل حمایت کرده است.
در جای دیگر «گرانت شاپس» وزیر دفاع آمریکا حتی با بیان اینکه از حق اسرائیل برای پاکسازی قومی فلسطینیان از شمال غزه حمایت میکند، از این هم فراتر رفت. مشاور حقوقی دیدهبان حقوق بشر«کلایو بالدوین» مشاهده کرد که دستور کاهش جمعیت زمانی صادر میشود که «جادهها آوار است، سوخت کمیاب است و بیمارستان اصلی در منطقه تخریب شده است.»
رهبران جهان باید به این موضوعها ورود میکردند اما بخشی از دلایلی که رهبران جهان تحت فشار قرار نگرفتهاند تا «صحبت کنند» این است که رسانههای حاکمیتی آنها هیچ تلاشی برای نگه داشتن پای خود روی حقوق انسانی مردم فلسطین انجام ندادهاند؛ حتی زمانی که اسرائیل همه قوانین بینالمللی را زیر پا میگذارد و آن را به سخره میگیرد.
برای سالها، رهبران اسرائیل مخفیانه با متحدان غربی کار کردهاند تا مصر را تحت فشار قرار دهند صحرای سینا در کنار غزه را به عنوان یک کشور ساختگی فلسطینی بازسازی کند«جاناتان کوک» در مقاله خود با اشاره به شگرد بیبیسی جهانی در حمایت از اسرائیل مینویسد: روزنامهنگاران بیبیسی، پس از سالها انتقاد، هر بار که از چنین زبان تعصبآمیزی در پوشش آخرین حمله اسرائیل در غزه استفاده میکنند، همچنان نشان میدهند که چیزی یاد نگرفتهاند. حرفه آنها به این بستگی دارد که چیزی یاد نگیرند.
وبسایت جهانی بیبیسی بار دیگر به فلسطینیهایی که منفعلانه در غزه «میمیرند» اشاره کرد و آنها را با اسرائیلیهایی که فعالانه «کشته میشوند» مقایسه کرد. فلسطینیهایی که علیه اشغالگریشان میجنگند، و محاصرهای که آنها را در یک نوار پر ازدحام زمین به اسارت درآورده است، تلویحاً در «تشدید تنشها» مقصر هستند. به ظاهر تنش تنها زمانی ایجاد میشود که اسرائیلیها رنج میبرند؛ نه زمانی که فلسطینیها رنج میبرند؛ چرا؟ زیرا فلسطینیها همیشه در رنج هستند؛ درد آنها سکوت است. در این رسانهها واژه تبرئه کننده «تلافیجویانه» هنوز برای خشونت اسرائیل محفوظ است، چیزی که فقط اشغالگر میتواند به دنبال آن باشد.
او در ادامه مقاله، به نکتهسنجی خبرنگار دیگری در یکسویهنگری بیبیسی در این جنگ به نفع اسرائیلیها تصویری را منتشر میسازد.
نهادهای رسانهای وابسته به سرمایهداری غرب از تلقی یا تحلیل جنبش مقاومت فلسطین به عنوان یک مبارزه ضد استعماری برای آزادی و عدالت خودداری میکنند؛ آنها نه تنها نیروهای انقلابی فلسطینی را به عنوان عاملان خشونت و تروریسم معرفی میکنند؛ بلکه همه فلسطینیها افراد شریری به جامعه بشری شناسانده میشوند
طبق گزارش تحقیقی دکتر ثمرسعید؛ نهادهای رسانهای وابسته به سرمایهداری غرب از تلقی یا تحلیل جنبش مقاومت فلسطین به عنوان یک مبارزه ضد استعماری برای آزادی و عدالت خودداری میکنند. آنها پیوسته نیروهای انقلابی فلسطینی را به عنوان عاملان خشونت و تروریسم معرفی میکنند تا نه تنها مقاومت و مبارزان آزادی، بلکه همه فلسطینیها افرادی شرور به جامعه بشری شناسانده شوند.
وی استدلال میکند: غیرممکن است که جنبشی آزادیبخش را در نظر بگیریم که به مبارزه مسلحانه انقلابی علیه شهرکنشینها متوسل نشده باشد، به طور مثال در آفریقای جنوبی. در هر صورت مقاومت یک روش مبارزه است که در همه اشکالش، در همه مبارزات آزادیبخش در سراسر جهان از هائیتی، آفریقای جنوبی، الجزایر و ویتنام استفاده شده است.
فلسطین نیز از این قاعده مستثنی نیست و فلسطینیان تا زمانی که سرزمین خود را آزاد نکنند و آزادی خود را به دست آورند، به مبارزه ادامه خواهند داد. این چیزی است که همه دنیا باید بداند که نمیشود بر حقوق حقه این مردم چشم بست و به طور مستمر از اشغالگری و خانهسوزی اسرائیل در اشکال مختلف حمایت کرد و انتظار سکوت از مردم فلسطین داشت.
کشف حجاب کدام بازیگران را ممنوعالکار کرد؟
بعد از ماهها بحث و گمانهزنی درباره سرنوشت بازیگران کشف حجاب کرده در یکسال گذشته، با اعلام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از ۱۰ بازیگر مطرح زن سینما رسما ممنوعالکار شدند.
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس،سال گذشته اتفاقاتی در کشور رخ داد که کشف حجاب را از بعد فرهنگی خارج و به فعلی تبدیل که دارای ابعاد وسیعی در اجتماع بوده است، در این جریان تعدادی از بازیگران هم حضور داشتند که فعالیتشان منافی با مواضع فرهنگی کشور بود.
بعد از کشف حجاب تعدادی از بازیگران تا کنون سخنان بسیاری در رابطه با امکان فعالیت آنها شنیده میشد، مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چند باری از آن صحبت کردند و در نهایت با مساعدت این وزارتخانه فیلمهای قبلی این بازیگران به دلیل عدم متضرر شدن فیلمساز و تهیهکننده امکان نمایش پیدا کرد.
اما در نهایت امروز محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه هیئت دولت اعلام کرد که این بازیگران امکان فعالیت نخواهند داشت.
پیش از این هم حبیب ایلبیگی در مصاحبه با یکی از رسانهها گفته بود:«آنها به دلیل محدودیتی که برایشان وجود دارد نمیتوانند در فیلمهای سینمایی بازی کنند. آثار قبلیشان به تدریج منتشر می شود که مالکان فیلم ها متضرر نشوند. چون سرمایه زیادی خرج شده است. ولی از این به بعد نمیتوانند در فیلم جدیدی بازی کنند.»
به این ترتیب فهرستی شامل چندین بازیگر زن مطرح سینمای ایران ممنوعالکار خواهند شد. بازیگرانی چون باران کوثری، ویشکا آسایش، ترانه علیدوستی، کتایون ریاحی، پانتهآ بهرام، هنگامه قاضیانی، پگاه آهنگرانی، مریم بوبانی، گلاب آدینه، فاطمه معتمدآریا، شقایق دهقان، افسانه بایگان، آبان عسکری و… در این فهرست قرار دارند.
با اعلام نظر صریح صبح امروز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه هیئت دولت و سخنان معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در هفته اخیر، پرونده ممنوعالکاری بازیگران کشف حجاب کرده وارد مرحلهای تازهای شد، که پیش از این نیز محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تاریخ دوم مهرماه سال گذشته (اینجابخوانید) نیز گفته بود: «بازیگران زنی که کشف حجاب کردند، به این انتخاب جدید رسیدند که تابع قوانین نباشد. ما در حوزه فرهنگ و هنر در خدمت عزیزانی هستیم که ملزم به قانون هستند.اکثریت اهالی فرهنگ و هنر همراه با قانون هستند اما اگر کسی اصرار دارد که به قانون شکنی تجاهر کند، طبیعتاً قانون نمیتواند از او حمایت لازم را داشته باشد.»