پسر جوان ۳۱ ساله ای که به علت قتل یک بلال فروش دستگیر شده بود دست به اعترافات تازه ای زد.
به گزارش رکنا، بنابر خبرهای منتشر شده در ۱۲ آبان ۱۴۰۱ قتل مرد میانسالی که گویا از کسبه گردنه قوچک بوده به ماموران کلانتری ۱۲۶ تهرانپارس گزارش شده و ماموران بلافاصله به محل اعزام می شوند.
صبح روز ۱۳ آبان ۱۴۰۲ بعد از حدود یک گذشت قاتل فراری که در هنگام برگشتن به ایران از ترکیه به دام پلیس افتاده بود برای اعترافات نهایی پیش پای بازپرس محمدمهدی براعه از شعبه ۳ دادسرای امورجنایی قرار گرفت.
او از روز حادثه به بازپرس براعه گفت: پنجشنبه ۱۲ ابان ۱۴۰۱ به همراه دوستم امیر و همسرش و دختر مورد علاقه ام به نام رویا پس از مصرف مشروبات الکلی به محله فرحزاد رفتیم و بعد ازآن به پیشنهاد من برای دورزدن و گشتن به گردنه قوچک رفتیم.
وی در ادامه گفت: کنار یک بلال فروشی نشسته بودیم که بعد از چند دقیقه متوجه شدم مرد میانسالی که روبروی ما نشسته و نگاه های نامتعارفی به همسر دوستم می کند وقتی متوجه این موضوع شدم به دوستم گفتم همسرش و رویا را به ماشین ببرد ، من برای حساب کردن بلال ها پای صندوق رفتم که همان مرد میانسال به پشت سرم آمد با ضربه کوچکی به پهلویم با لحن تهدید آمیز گفت حواست باشد به دوستت چیزی نگویی بچه تهران!
او در ادامه گفت: او با لحن توهین آمیز با من شروع به جر و بحث کرد من هم چون مشروبات الکی زیادی مصرف کرده بودم و حالت طبیعی نداشتم و خود این مرد هم مثل من بود با هم درگیر شدیم وقتی زیر دست و پای او در حال کتک خوردن بودم در یک لحظه خواست مشتش را به سمت من روانه کند، منم چاقو را از جیبم درآوردم به قصد زدن به بازویش حمله کردم اما با حرکت دست او جهت چاقو تغییر کرد و به قلب او خورد.
وقتی روی زمین افتاد همسرش برای کمک کردن به او به سمت ما دوید یکی از دوستانش گوشی موبایل را در آورد تا از روی پلاک ماشین عکس بگیرد من هم سریع سوار صندوق عقب پراید دوستم شدم و با دستم جلوی پلاک را گرفتم و سریع آنجا را ترک کردیم.
اول رویا را رسانیدم و بعد هم من در محله نواب از ماشین امیر پیاده شدم و با تاکسی به خانه ام در پونک رفتم، یک ماهی همانجا، وقتی متوجه شدم که مردی که به او چاقو زده ام مرده است ترسیدم برای همین از خانواده ناتنی ام خواستم که برای زندگی به نزد آنها در کشور ترکیه بروم، اما بعد از ۶ ماه آنها هم دیگر نخواستند که من با آنها زندگی کنم برای همین به ایران برگشتم و به محض ورود به ایران به دست پلیس بازداشت شدم.
گفتگو با متهم
چند سال داری؟
۳۱ ساله و اهل تهرانم.
محل زندگی ات کجاست؟
من چون پدر و مادرم را در بچگی از دست داده بودم در بهزیستی زندگی می کردم و بزرگ شدم تا اینکه یک خانواده سرپرسیتی موقت مرا قبول کردند.
از چه راهی کسب درآمد می کردی؟
از صبح تا شب در محله های شمالی تهران سرقت می کردم و شب ها با دوستانم فقط خوشگذرانی میکردیم، از راه دزدی پول خیلی خوبی در می آوردم.
به چه علت به مقتول حمله کردی؟
حرف های ناموسی بهم زد و چون در حالت طبیعی نبودم با او درگیر شدم.
در گزارش پزشکی قاتونی آندهاست که مقتول جراحات دیگری روی بدنش دیده شده که علت مرگ نمی باشد، بنابراین ایا خودت به تنهایی با او درگیر شدی؟
بله من تنهایی دعوا کردم و فقط یک ضربه زدم.
در مدتی که پلیس به دنبال تو بود در کجا اقامت داشتی؟
برای زندگی با خانواده ناتنی ام به ترکیه رفته بودم.
می دانی که جرمت چیست؟
متهم به قتل عمد شده ام اما من به قصد کشتن او را نزدم فقط در هنگام درگیری خواستم از خودم دفاع کنم.
در تحقیقات انجام شده از سوی پلیس آگاهی تهران مشحص شد این پسر جوان ۳ سال قبل از این حادثه در یک درگیری دیگر به همراه دوستش یک مرد جوان را به قتل رسانده اند که جرم او معاونت در قتل اعلام شده بود که بعد از دو سال از زندان آزاد شده که سال ۱۴۰۱ دست به قتل مرد بلال فروش می زند .
در بررسی سوابق این متهم مشخص شد که قاتل جوان یکی از سارقان سابقه دار و حرفه ای است که بارها بخاطر دزدی به زندان رفته است.
بنابر اعترافات این متهم و دستور بازپرس محمدمهدی براعه از شعبه ۳ دادسرای امور جنایی متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.