محمدعلی وکیلی مدیرمسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: مطابق برخی آمارها جمعیت افغانیهای مقیم ایران هشت تا ده میلیون نفر برآورد میشود. جالب این که دقیقاً برابر با تعداد ایرانیهایی است که از کشور مهاجرت کردهاند. البته این ورود و خروج فقط در عدد برابر هستند؛ دو تفاوت اساسی در این میان وجود دارد؛ اول اینکه مهاجرین ایرانی غالباً تحصیل کرده و دارای تمکن مالی هستند و دوم اینکه مقصد این هشت میلیون یک کشور نبوده است. به همین سبب باید مهاجرت همسایههای افغانی را به طور خاص واکاوید و آن مانند سایر مهاجرتهای متعارف فرض نکرد. متاسفانه دادههای زیادی برای تحلیل وجود ندارد و به این مسئله التفات کافی نشده است.
مهاجرت مردم از سرزمین مادری به سرزمین ثانویه امر دیرپا و یکی از مسائل جنجالی جهان کنونی است. مهاجرت افاغنه به ایران عمری همسان جمهوری اسلامی دارد. این مهاجرت در مقاطع مختلف شامل دوره حمله شوروی به افغانستان و حمله آمریکا به افغانستان شدت گرفت و حالا با تصرف افغانستان توسط طالبان موج مهاجرت مردم افغانستان به ایران بهت آورشده است.
به لحاظ انسانی، پذیرایی از مهاجرین وظیفه حکومتها و هر انسانی است. ایرانیان هم در میهمان نوازی شهره عام و خاص هستند، اما چرا برغم این خصلت تاریخی اکنون موج اعتراض ایرانیان نسبت به حضور افغانیها روبه تشدید است؟ آیا ایرانیان بدمهمان شدهاند یا اتفاق دیگری افتاده است؟ به نظر میآید مقدار بالای جمعیت دلیل اول اعتراض میباشد. بخش مهمی از مهاجرین اخیر، دارای سابقه نظامی و انتظامی در دولت سابق افغانستان هستند که به لحاظ رفتاری مسئله ساز هستند.
حضور پر جمعیت در میادین، پارکها و معابر عمومی دلیل دیگر این عدم رضایت میباشد.
انتشار برخی کلیپ و فیلم مربوط به جنایتهای صورت گرفته عامل مهمی در افغانی هراسی شده است.
وحشت ناشی از نیات محتمل مهاجرین و میزان فرمانبری شان از طالبان دلیل دیگری است. سهم بالای سرانه افاغنه از منابع و مصارف شامل آب، برق، نان، مسکن، گاز وحمل ونقل کشور دلیل دیگر این نگرانیهاست.
طبیعی است که بخشی از نگرانیهای موجود درنتیجه بزرگنمایی جرائم جوامع افغانی مهاجر میباشد و بخشی در نتیجه ابهامات بیپاسخ میباشد، که در این مسئله با اطلاعرسانی بهنگام امکان اصلاح وجود دارد.
ایجاد محدودیت و نظارت بیشتر بر ورود افاغنه یک راه حل میباشد.
ممنوع کردن ورود افاغنه باسابقه نظامی و انتظامی راه حل اصلاحی میباشد. وضع عوارض گرانتر و سختگیری بیشتر میتواند راه حل دوم باشد. حتی شاید ساماندهی این جمعیت و تسهیل ورود اپوزیسیون طالبان به کشور بتواند کمی توازن ایجاد کند و اهرم فشاری در اختیار ما قرار دهد. در واقع این پدیده را نباید دست کم گرفت و مدیریت این مهاجران نیازمند ایجاد شبکهای پیچیده از داده و کنترل است.