محمدراعی فرد
وقتی بنا به هردلیل یادلایلی همبستگی نباشد مردم به راحتی بازیچه دست دلالان بازار و زورگویان گردن کلفت یک شبه میلیارد شده میشوند. هر روز برای آنان طرحی نو درمی اندازند و به خودشان مشغول میکنند تا فرصت فکرکردن و عکس العمل از آنان سلب شود. گاه با بازی مسخره ارز و سکه ، گاه با گران کردن خودروهایی که بلای جان مردم اند ، گاه با بازی موسسات مالی و آن سونامی که ازجیب مردم خرج شد ، گاه با آبی وقرمز کردن رنگهای ورزشی و آن فضاحتهای تبانی و فسادهای مالی ، گاه با دست درازی به مایملک ضعیف ترین قشر این کشور یعنی معلمانی که امیدشان به صندوق ذخیره شان و بانک سرمایه شان بود، گاه با گرانی سرسام آور گوشت و آجیل و میوه و مایحتاج عمومی مردم ، و بسیار گاه های دیگر…!!وقتی جامعه ای نتوانست ونخواست که درس مهم و حیاتی اتحاد را بیاموزد و درکنج درونی خود خزید ، باید درانتظار بلاهایی باشد که برسرش میاورند ، وقتی جامعه ای به لبه پرتگاه ارجحیت منافع شخصی دربرابر منافع ملی و جمعی قرار میگیرد ، دیگر نباید انتظار داشته باشد که وضعیت جامعه سامانی به نیک گیرد !! وقتی مردم کشوری در مقابل گردن کلفتان زور گو و بی دردی که نه مزه گرسنگی را چشیده اند ونه درد بیکاری کشیده اندو نه…نتیجه اش این میشود که دایم باید سر پایین کنند تا هر روز پس گردنی محکم تری بخورند، اگر همبستگی بود ، کدام دلال بی ریشه و نسب به خود اجازه میداد که برای مردم هرلحظه که دلش بخواهد گربه رقصانی کند ، کدام چپاولگر پولشویی به خود اجازه میداد که بیت المال آنان را به یغما ببرد و درنهایت از مردم هم طلبکارباشد ؟!!! اگر اتحادی بود چه کسی جرات میکرد که ازشفاف سازی بگریزد و چنین فاجعه اختلاف وگسست طبقاتی حاکم شود ؟!! اگر همبستگی بود کدامین سیستم بانکداری به خود اجازه میداد که بانام اسلام چنین خون مردم بدبخت را بمکد و فریاد هم برسرآنان بزند و روی هرچه نزول خواراست را سفید کند…!!