سرمقاله / خداکند دیر نشده باشد…!!!

محمدراعی فرد
آن آزمایشات الهی که برخی نه مفهوم فقر و زیرخط فقر را میدانند و نه مزه تلخ بیکاری جوانانشان را چشیده اند و نه درد نگرفتن چندماه حقوق کارگری را حس کرده اند و نه دغدغه چگونه زنده ماندن را دارند و نه ماههاست که گوشت نخورده اند و نه آخرشبها برای جمع آوری میوه های دورریختنی به دنبال ظرفهای آشغال میادین تره بار نبوده اند ، لا اقل اثبات کرد که سالهای سال است در بسیاری از امور دایم امتحان میشوند ومردود اما نه آزمایش الهی را قبول دارند و نه حاضرند تفکری کنند که منجر به تغییرات اساسی شود !! اصرار به پیمایش صدباره راههای رفته شده ای که به بن بست رسیده از ابلهانه ترین تفکرات است، این که نیازی به تولد قشرجدیدی از مدیران صاحب اندیشه وسبک وبا پذیرش ریسک بالا دیده نمیشود نتیجه اش همانی شد که دریک حادثه کاملا طبیعی مدیریت بحران آنچنان دچاربحران شد که تا به خود آید فقط میزان خسارت به یک منطقه بنام پل دختر حدود ۵ هزارمیلیارد تومان برآورد شد !!! این که کنار شومینه لم بدهی و برای سرمازدگان برنامه ریزی کنی واز پشت شیشه بخار گرفته جرعه جرعه قهوه بنوشی و به یاد حادثه دیدگان مرثیه سرایی کنی که نامش مدیریت بحران نیست !! همانگونه که فرورفتن تا خرخره در سیلاب نشان از مردمی بودن وبه فکر مردم بودن نیست ….مدیریت دربحران یعنی پازلی بزرگ و پیچیده که باید قطعه قطعه اش درست وحساب شده کنارهم چیده شوند تا یک مجموعه توان کار و برنامه ریزی عملیاتی را بازیابند ، مدیریت با سخنرانی و دستور و عتاب و بخشنامه ومن بمیرم تو بمیری فراهم و متولد نمیشود !! حوادث به بسیاری فهماند که مدیریت در برخی حوزه ها حتی نطفه اش بسته نشده چه رسد به تولد اش …این که پس از روزها و زمانهایی که بدون هیچ اقدامی ازکف رفت بدون برنامه ریزی قبلی واین فجایع محیط زیستی و نابودی زندگی هزاران خانوار حادث شد تکانه ای سخت بود بر افکار عمومی که تازه متوجه شوند که در بزنگاههای خشم طبیعت مردم تکیه برباد دارند…!!شک نکنید اگر خدای ناکرده زلزله ای چون بم یا رودبار یا کرمانشاه در هرنقطه کشور روی دهد دقیقا همان اتفاقی خواهد افتاد که در سیل ایلام وگلستان و خوزستان افتاد …و باز این مردم اند که مدیریت بحران را در دست میگیرند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*