محمدراعی فرد
سالهاقبل وقتی وزارت ارشاد تصمیم گرفت که جریان خون درحال قطع شدن مطبوعات کشور را تازه و سرعت بخشد و باشکستن سد مافیای کاغذ وزمین گیر کردن سلطان کاغذ روحی نو در کالبد نیمه جان مطبوعات مستقل به دمد…بارقه امیدی در قلب صاحبان قلم ومدعیان گردش آزاد اطلاعات درخشیدن گرفت…اما واقعیتهای کاغذ مطبوعات آنقدر پیچیده وپشت پرده داشت و دارد که این خواست وحرکت وزارت ارشاد ابتر ماند و روزنامه های مستقل کشور باتوجه به اینکه از این نمد کلاهی برایشان ساخته نشد مجبور به تعدیل نیرو و کم کردن تعداد صفحات نشریات خودکردند …!!واقعیت این است که وزارت ارشادهم زورش به این مافیا نچربید و مقهور پیچیدگیها ولابی ها شد.درسالهای اخیر موسسات به ظاهر فرهنگی به ثبت رسیدند که تقریبا هیچگونه اثر فرهنگی در جامعه مطبوعاتی شناخته شده ندارند اما از امکانات ورانتهای عجیبی استفاده کرده ومی کنند که نتیجه اش میشود خاموش شدن چراغ تحریریه های روزنامه های مستقلی که دلشان به قانون مداری و عدالت محوری خوش است که وزارتخانه متبوعه ازآن یاد میکند وبه آن می بالد…!!!درتوییتی که درباره یک شرکت بنام دانش فرهنگ مینو توسط یکی از روزنامه نگاران درآن سالها منتشر گردید اثباتی بود براین که اوضاع مطبوعات مستقل کشوردر بحرانی ترین شکل خود قرارداشته و شرایط بسیار خراب ترازآنی است که پنداشته میشود…!!مطابق آنچه در سامانه وزارت ارشاد و سامانه جامع رسانه های کشور مشاهده میشود این رسانه ۴۰ نشریه دارد که در آن سالها فقط دریک سالش یک میلیاردو هفتصد میلیون تومان یارانه مستقیم و۳۱۱تن کاغذ و درطرح خرید نشریات ارشاد در سال ۹۶ بیش از ۶۹۲میلیون تومان گرفته است…!!فقط مثالی آوردیم تا افکارعمومی بداند که عدالت در تقسیم ثروت چگونه قربانی پدرخوانده های مافیای کاغذ ورانت و یارانه هایی به ناحق میشود…!!