یادداشت شهروند/ کاش فقط جغرافیای اینجا کویر بود!!

– سید حسین حسینی-

نام کویر، به دنبال خود یاد آور خیلی محدودیت های طبیعت است، کویر یعنی خشک و خالی بودن، یعنی سکوت، جایی که خبری از کشت زار ها، چمن زار ها و درختان سر سبز نیست، کویر یعنی سازگاری با خشونت طوفان شن، آفتاب داغ، زمین تفتیده و …… اما درکنار این محدودیت ها می تواند خیلی جذاب و حتی درآمد زا هم باشد. سال ها قبل وقتی با زوج کوهنورد روسی مصاحبه می کردم، آن ها در مورد یکی از کویر های خراسان جنوبی که به مدت سه روز در آن گشت و گذار و در کلبه ای روستایی اقامت کرده بودند،، توصیف های شگفت انگیزی بیان می کردند. خانم که خبرنگار هم بود، می گفت: آن سه روز آن قدر برایم لذت بخش بود که انگار همه اش را خواب دیده ام! هر چند وقت هم گزارش و خبری می بینیم از گروه با گروه هایی که به یکی از کویرهای خراسان جنوبی سفر کرده تا به ثبت خاطرات خود بپردازند. اما به قول« مسعود کیمییایی» این ها جمله های «بوتیکی» و «فانتری» هست که شاید برای یک گروه گردشگر که یک یا چند روز را در این محیط سپری می کنند، جذاب باشد. ولی در عالم واقع و برای مردمی که در مناطق کویری زندگی می کنند چهره زندگی به گونه ای دیگر است. ستاره های درخشان شب، زیبایی تپه های ماسه ای و ….هر چند لذت بخش است، ولی این ها نه برای آن ها آب آشامیدنی می شود، نه جاده استاندارد، نه امکانات رفاهی، ورزشی، بهداشتی و ….اما کاش فقط جغرافیای این جا کویر بود! آری خراسان جنوبی اگر نگوییم همه چیزش کویر است، باید گفت در خیلی مسائل این گونه است. به راستی آیا از نظر حضور مسئولان، متخصص، دلسوز و دغدغه مند، گاه کویر و خشکسالی را تجربه نمی کنیم؟ چه تعداد مدیر و رئیس داشتیم که نه بر اساس لیاقت که به دنبال لابی های غیر منطقی بر کرسی ریاست نشستند و چون بقایشان به جلب نظر مدیران باالا دست و فلان نماینده بسته بود، با یک عطسه او خیلی راحت چشم خود را بر روی بسیاری حقایق بستند! چرا خراسان جنوبی در بسیاری موارد سکویی شده برای برخی که اولین تجربه مدیریتی خود را باید از اینجا شروع کنند؟مگر برای رفع محرومیت های گسترده که در خیلی موارد ما را از متوسط که نه از حداقل های کشوری هم عقب تر نگه داشته است، به نیروهای زبده، متخصص و جهادی نیاز نیست؟به راستی از نظر پاسخگویی وشفاف بودن با مردم کجا هستیم؟ با وجود این همه معادن ارزشمند در گوشه و کنار استان، یک نفر نیست به طور شفاف بگوید سهم مردم محروم این استان از این همه در آمد ها چه قدر است و چگونه هزینه می شود. یا چه میزان از سرمایه گذاری هایی که باید در داخل استان صورت گیرد توسط دفاتر آن ها در مرکز هزینه می شود؟ از چه کسی باید پاسخ بگیریم که چرا سال هاست سهم مان از جاده امن، راه آهن، پرواز منظم و….بیشتر همان وعده هایی است که از این مسئول به آن مسئول و از این دولت به آن دولت منتقل می شود؟! چرا نهادی که به اسم محرومان و مسضعفان بنا شده و بسیاری از زمین های مسکونی به خصوص در مرکز استان، را در اختیار دارد، به جای این که در این بحران مسکن از این زمین ها برای حل مشکل طبقات محروم استفاده کند، با برگزاری مزایده های مخلتلف زمینه افزایش قیمت را فراهم کرده و حتی لازم نمی داند در این زمینه پاسخگو باشد؟راستی از نظر مطالبه گری در کجاییم؟ کویر این جا اما به نظر نگارنده از همه سخت تر است. اسفند سال گذشته که به همراه تعدادی از بازنشستگان کشوری از سراسر کشور در یک همایش ورزشی در شیراز شرکت کرده بودم، وقتی مسئولان عالی رتبه کشوری می خواستند مطابق معمول با ارائه آمار و ارقام مختلف طلبکارانه صحبت کنند، بارها با اعتراض صد ها بازنشسته زن و مرد سخنانشان قطع شد. در یک مورد ده ها خانم بازنشسته یک صدا فریاد می زدند:« به عمل کار برآید به سخنرانی نیست!» به حدی که سخنران ناچار به تایید و تشویق آنان شد! آن جا با یاد آوری برخی جلسات اینجا ، با خود گفتم، یا اینجا ایران نیست، یا ما در خراسان جنوبی جزو این ملت نیستیم

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*