اهمیت راهبردی از سرگیری مناسبات ایران و مصر
محمدمهدی مظاهری*
بعد از اینکه ازسرگیری مناسبات دیپلماتیک ایران و عربستان، موجی از تحولات مثبت در منطقه ایجاد و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس را نیز به از سر گیری یا تقویت روابط با جمهوری اسلامی ایران تشویق کرد، حال خبرها حاکی از آن است که ازسرگیری مناسبات دیپلماتیک بین ایران و مصر نیز با میانجیگری عراق در جریان است.
بر این اساس، دو کشور که روابطشان از زمان پیروزی انقلاب اسلامی قطع شده، ممکن است بتوانند با وساطت بغداد بار دیگر بهسمت همکاری با یکدیگر گام بردارند. اما ایران و منطقه غرب آسیا و خلیج فارس از چه جهاتی برای مصر اهمیت دارد و چرا این کشور شمال آفریقا، به فاصله اندکی از بهبود روابط ایران و عربستان، برای بهبود روابط با ایران ابراز تمایل کرده است؟
به نظر دلایل مختلفی در تغییر رویکرد مصر نقش داشتهاند، که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
عوامل اقتصادی
مصر کشوری با بیش از ۱۰۴ میلیون نفر جمعیت است که بخشهای صنعت و کشاورزی آن از مشکل توسعهنیافتگی رنج می برد و بخش اعظم درآمدهای ارزی آن از محل بخش خدمات و گردشگری به دست می آید. در نتیجه، همهگیری ویروس کرونا و بحران اوکراین دو بحران جدی بودند که اقتصاد بیمار مصر را به طور اساسی تحت تأثیر قرار دادند؛ همهگیری ویروس کرونا، سبب شد تا درآمد حاصل از گردشگری مصر کاهش بیسابقهای پیدا کند.
همچنین وقوع جنگ روسیه و اوکراین که حدود ۳۰ درصد از گندم جهان را تأمین میکنند مصر را بهعنوان بزرگترین واردکننده گندم در شرایط دشواری قرارداده است. بر این اساس به نظر می رسد جذب سرمایههای خارجی و گردشگران بیشتر، از جمله راهکارهایی هستند که می توانند اقتصاد مصر را از سقوط نجات دهند. بنابراین توسعه روابط با کشورهای حوزه خلیجفارس از جمله ایران در دستور کار این کشور قرار گرفته است.
عوامل سیاسی- امنیتی
در طی بیش از چهل سال گذشته، مسائلی همچون قضیه فلسطین و پیمان کمپ دیوید در سطح منطقهای و همچنین نگاه متفاوت دو کشور به ساختار حاکم بر نظام بین الملل و شرایط آن و نحوه برخورد با قدرت های بزرگ (غربگرایی مصر در برابر غرب ستیزی نسبی ایران) در سطح بین المللی؛ از جمله عواملی بوده اند که سبب واگرایی بین دو کشور گردیده اند. هر چند در مقطع کنونی نیز بسیاری از این اختلافات پابرجا بوده و حتی به واسطه افزایش تنشها بین ایران و رژیم صهیونیستی و تعلیق طولانی مدت برجام، تشدید نیز شدهاند، اما بهبود روابط عربستان سعودی با ایران، این گزینه را پیش روی مقامات مصر گذاشت که با وجود اختلاف بر سر مسائل منطقه ای و بین المللی، می توان به توسعه و بهبود روابط پرداخت و بر نقاط اشتراکی که برای حل و فصل مسائل منطقه لازم است، تمرکز کرد.
از طرف دیگر با وجود ادعاهای تاریخی مصر برای رهبری جهان اسلام، این کشور سالهاست از این آرمان خود فاصله گرفته و به ایفای یک نقش حاشیه ای بسنده کرده است. در این سالها، این عربستان سعودی بوده که در این زمینه در جهان عرب به ایفای نقش پرداخته است؛ در نتیجه مصر برای حفظ موقعیت و جایگاه نسبی خود در جهان عرب و اسلام، می کوشد از حرکتهای تک روانه و خلاف جهت عربستان پرهیز کند.
عوامل ژئوپلیتیکی
ایران و مصر در دو سوی منطقه خاورمیانه، دو کشور مهم منطقه ای به شمار می روند که ویژگی های متعددی آن دو را به یکدیگر شبیه ساخته است؛ نقش بی بدیل ایران در خلیج فارس، آسیای میانه و قفقاز و نقش بی بدیل مصر در دریای سرخ، مدیترانه و شمال آفریقا. بر این اساس، ایران و مصر با برخورداری از جایگاه ژئوپلیتیک ویژه در منطقه خاورمیانه، نقش مهمی در امنیت این منطقه ایفا می کنند، به طوری که حوزه نفوذ و عمق استراتژیک این دو کشور محدود به مرزهایشان نمی شود.
در نتیجه، از زمان جمال عبدالناصر تاکنون، ملاحظات امنیتی مصر اقتضا میکرده که این کشور به سوی شرق روی آورد و همواره یکی از مبانی سیاست خارجی مصر تمرکز بر منطقه ای از جهان عرب بوده که از آن با اصطلاح «مشرق عربی» نام برده میشود. این منطقه جغرافیایی تمامی کشورهای عراق، سوریه، اردن، لبنان، فلسطین و شش کشور حاشیه خلیج فارس را شامل می شود. دولت مصر به خوبی بر این نکته واقف است که منطقه خلیج فارس، منطقه نفوذ ایران است، از این رو این کشور برای حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و اشتراکات فرهنگی و مذهبی خود در منطقه خلیج فارس، به دنبال حضور مؤثرتر در این منطقه و ارتباط گیری با همه کشورهای آن بهویژه ایران است.
از سوی دیگر، از آنجا که ایران و مصر در منطقه خاورمیانه بر دو تنگه استراتژیک جهان تسلط دارند، شکاف میان این دو کشور، موجب کاهش اقتدار کارکردی این منطقه ژئوپلتیک خواهد شد؛ از این رو طبیعی است که طرفین به دنبال چارچوبی مشترک برای توسعه روابط دو جانبه باشند.
بازگشت سوریه به آغوش جهان عرب
هر چند دولت مصر در ابتدای شکل گیری بحران سوریه، از معارضان سوری حمایت میکرد و موضعی مخالف جمهوری اسلامی ایران اتخاد نمود، اما حال با گذشت بیش از ۱۲ سال از این بحران و پابرجا ماندن حکومت اسد در این کشور و بازپذیرش سوریه در اتحادیه عرب، مقامات مصری تصور می کنند آنها نیز باید همچون سایر همتایان در جهان عرب به اشتباه تحلیلی خود در زمینه آینده سوریه اقرار نموده و راه دوستی با این کشور و همپیمانانش از جمله ایران را در پیش بگیرند.
عوامل فرهنگی- تمدنی
ایران و مصر دو کشور تاریخ ساز و تمدن ساز در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا هستند. بدون تردید این دو کشور از دیرباز به عنوان دو قدرت بزرگ فرهنگی در تاریخ بشریت مطرح بودهاند؛ آثار و شواهد نخستین ارتباطات جدی میان دو تمدن بزرگ دنیای باستان، یعنی ایران و مصر، در ابتدای نیمه دوم هزاره اول ق.م و در زمان حکومت هخامنشینان در ایران مشهود است. در عصر حاضر نیز هر دو کشور در صدد احیای جایگاه تمدنی- فرهنگی سابق خود هستند و این امر انگیزه ای برای توسعه همکاریها در آنها ایجاد می کند. ضمن اینکه روابط حسنه این دو کشور در جهان اسلام به عنوان دو بازیگر بزرگ و مهم، همواره حائز اهمیت بوده است و از این رو، ارتقای روابط بین دو کشور، منافع گسترده ای برای دو ملت، منطقه، جهان اسلام و حوزه تمدن اسلامی خواهد داشت.
بر این اساس به نظر می رسد هر چند برخی اختلافات موجود بین ایران و مصر در مقطع کنونی تفاوت چندانی نکرده، اما تغییر فضای دیپلماتیک حاکم بر منطقه پس از بهبود روابط ایران و عربستان و مهیا شدن شرایط برای شکل گیری بستر همکاری و نوعی نظم امنیتی جدید، دولت مصر را ترغیب کرده که از رقبای منطقه ای خود عقب نماند و بکوشد در تحولات منطقه ای جدید، سهمی درخور داشته باشد؛ سهمی که هم یادآور داعیههای این کشور برای ایفای نقش جدی در جهان اسلام باشد و هم بتواند گوشه ای از بحرانهای داخلی این کشور را برطرف کرده و سامان دهد.
نقش «بازسازی صنایع» در «اقتصاد انرژی»
میثم شکرچیان بروجنی*
«هدر رفت انرژی» اصطلاح پرکاربردی در کشورهای توسعهنیافته یا درحالتوسعه است.
یکی از نقاط ضعف این قبیل کشورها که عموماً کشورهای دارای ذخایر عظیم انرژی هستند مصرف بالای انرژی و درعینحال هدر رفت بیشازحد انرژی، بیش از استانداردهای بینالمللی مصرف است. کشورهای توسعهیافته به دلیل فهم موضوع ارزش انرژی و فرآیند استحصال یا خرید آن،اراده قوی به کار بستند تا کمترین هدر رفت و اتلاف انرژی را داشته باشند. با نوسازی و بازسازی صنایع،تدوین و رعایت استانداردهای بسیار سختگیرانه در صنعت ساختمان، تلاش مضاعف برای کاهش مصرف انرژی در بخش حملونقل و بهبود مصرف در صنایع، تمرکز بر انرژیهای تجدیدپذیر،انقلاب بزرگی را در رشد و توسعه کشورهای خود به وجود آوردند. این در حالی است که ایران و کشورهای مشابه در حوزه انرژی و مصرف آن شرایط مناسبی را سپری نمیکنند.
تحریمهای ظالمانه غرب موجب عدم سرمایهگذاریهای عظیم در صنعت نفت و گاز کشور و همچنین برق و صنایع مصرفکننده انرژی شده است. استهلاک این صنایع از یکسو و عدم امکان سرمایهگذاریهای جدید برای بهینه تولید کردن انرژی از سوی دیگر، موجب اتلاف و نیز تنشهای متعدد در حوزه اقتصاد انرژی بخصوص درزمینهٔ تأمین میزان نیاز در دوران اوج زمان مصرف شده است. بدون شک یکی از راهبردهای مهم در چنین شرایطی توجه ویژه به مدیریت مصرف است. البته باید خاطرنشان شد که متأسفانه در طول سالیان گذشته برخی از نیروگاههای تولید برق کشور که بهنوعی غیردولتی محسوب میشوند علی رغم تأثیر بسیار زیادی که در تولید انرژی دارند به موضوع بازطراحی و یا بازسازی صنایع و بهره بردن از فناوریهای مدرن توجهی نکرده اند. تبعات این نوع رفتارهای غیرعلمی و غیراقتصادی موجب اختلال در عرصه تولید انرژی بویژه در صنایع برق و گاز شده است. اگر نگاهی به آمار مراجع رسمی در حوزه مصرف انرژی بخصوص در انرژی های چون برق، نفت و گاز بیفکنیم شاهد وضعیت بسیار وخیمی خواهیم شد که بیدرنگ باید برای آن چارهاندیشی کرد.در این خصوص میتوان به استفاده از فناوریهای جدید و انرژیهای تجدیدپذیر اشاره کرد.
بهطور مثال، ۶۰ درصد مصرف انرژی در کشور مربوط به بخش غیرخانگی است و ۴۰ درصد در بخش خانگی. اگرچه این حجم استفاده انرژی در بخش خانگی که بخش غیرمولد اقتصاد محسوب میشود به نسبت آنچه در دنیا وجود دارد غیرمنطقی است؛ لیکن نمی توان به هدر رفت و اتلاف انرژی در بخش صنایع و یا بخش غیر خانگی بی توجه بود و صرفاً با افزایش بهای مصرف حاملهای انرژی و با توصیههای رسانه ای شاهد کاهش مصرف بود. باید تصمیم سازان در عرصههای مختلف، مدیران و صاحبان صنایع و مشاغل را مجاب کنند که در جهت اعمال استانداردهای روز دنیا گام های اساسی بردارند. طی سالیان گذشته،صاحبان صنایع و مشاغل به بهانه هزینههای هنگفت در بخش افزایش حقوق و دستمزد از سرمایهگذاری در حوزه فناوریهای نوین با هدف کاهش مصرف انرژی طفره رفته اند در حالی که اگر سیاست های درست و علمی در بخش اقتصاد انرژی تمهید میشد بین ۳۰ تا ۵۰ درصد صرفهجویی انرژی در بخش صنایع به وجود می آمد که این میزان می تواند حجم وسیعی از منابع مالی را برای بازسازی صنایع انرژی بر تأمین کند. در بخش تولید برق هم اوضاع به همین گونه است. ظرفیت اسمی نیروگاههای برق کشور حدود ۹۰ هزار مگاوات است اما در بخش انتقال و توزیع شبکه برق کشور حداقل ۲۰ تا ۳۰ درصد از این مقدار تلف میشود یعنی چیزی حدود ۱۶ هزار مگاوات. در حالی که تلفات برق در کشور ژاپن ۴ درصد و در کشور کره جنوبی فقط ۷ درصد است.
کارشناسان حوزه فنی، مهمترین دلیل چنین حجم بزرگی از اتلاف برق را فرسودگی تجهیزات و همچنین وارد شدن همه تولیدات به یک شبکه برقی میدانند. این شرایط در حوزه گاز و مشتقات مصرفی نفت و در بخش آب هم وجود دارد.در این میان باید توجه ویژه ای هم به موضوع انتقال برق داشت.در ایران تقریبا سیستم انقال کانلا دولتی است.دولت در زمان کمبود برق یا گاز از این موضوع به نحوی سوء استفاده میکند. دولت با صلاحدید خود انرژی تولیدی بخش خصوصی را در شبکه انتقال توزیع میکند.
این خود برخی مواقع موجب اتلاف بیشتری انرژی می شود. اگر بخواهیم به چند راهکار فوری و قابل دسترس بیندیشیم و به سرعت اجرایی کنیم باید در گام نخست سهم بخش خصوصی را از میزان اتلاف انرژی در بخش صنایع مشخص کنیم و با تمهیدات تشویقی و تنبیهی آنان را واداریم تا نسبت به رفع نقایص و عیوبی که منجر به افزایش مصرف انرژی یا هدر رفت آن میشوند اقدام مؤثر را صورت دهند. همچنین نظارتهای بخش استاندارد در حوزه تولید صنایع از جمله صنعت ساختمان را افزایش دهیم و نسبت به اجرای استانداردهای اجباری روز دنیا هیچ گونه مماشاتی نداشته باشیم. گزینه دیگری که میتوان به آن توجه کرد اجرای سیاست های تشویقی در بهای مصرف انرژی است. به هر میزان که یک کارگاه و کارخانه تولیدی اعم از صنعتی،کشاورزی یا خدماتی میزان مصرف خود را براساس فناوریهای نوین کاهش داد به همان میزان هم ضریب پرداختی بهای مصرف انرژی آن واحد کاهش پیدا کند.همچنین باید دولت و وزارت نیرو را در الزامات قانونی و نظارتی دقیقی قرار داد تا نسبت به اصلاح شبکه توزیع و کاهش هدر رفت انرژی اقدام نماید.