گزارش/ قرارداد ۶۰میلیاردی مهاجم بنجل بیخ ریش پرسپولیس

۹ آزمایش ضروری که مردان بعد از ۴۰ سالگی باید انجام دهند/۵

هدی سادات پاک نهاد
۹ آزمایش ضروری که مردان بعد از ۴۰ سالگی باید انجام دهند

غربالگری‌های منظم یکی از مؤثرترین راه‌ها برای پیشگیری از بیماری‌ها در آینده است. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها (CDC) تخمین می‌زند که با انجام آزمایش‌ها و غربالگری‌های منظم، سالانه می‌توان جان صد هزار نفر را نجات داد.

 مطالعات نشان می‌دهد که زنان بیش از مردان به فکر سلامتی خود هستند؛ شاید این مسئله یکی از دلایل طول عمر بیشتر زنان نسبت به مردان باشد. اغلب مردان از رفتن به پزشک واهمه دارند و تازمانی که مجبور نباشند، از انجام معاینات پزشکی اجتناب می‌کنند. حدود ۳۸ درصد از مردان اعتراف می‌کنند تنها زمانی به پزشک مراجعه می‌کنند که حال جسمی‌شان وخیم است یا علائم بیماری‌شان خودبه‌خود از بین نمی‌رود. این در حالی است که بسیاری از بیماری‌ها می‌توانند به آهستگی در یک دوره طولانی ایجاد شوند و ممکن است در ابتدا هیچ علامتی وجود نداشته باشد اما آزمایش‌های غربالگری می‌توانند علائم اولیه بیماری را تشخیص دهند.

۹ آزمایش پزشکی حیاتی برای مردان وجود دارد که باید به‌صورت دوره‌ای پس از رسیدن به سن ۴۰ سالگی انجام شود. مهم‌ترین این آزمایش‌ها عبارت‌اند از:

بررسی کلسترول

غربالگری کلسترول مردان بعد از ۴۰ سالگی و به‌خصوص در سن ۵۰ سالگی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند زیرا آن‌ها در این سنین به‌طور پیوسته به میان‌سالی نزدیک می‌شوند و ممکن است به دلیل عوامل مختلف مانند سبک زندگی و استرس، سطح کلسترول دچار مشکلات و تغییراتی شود. سطح بالای این عنصر ممکن است منجر به خطرات عمده بیماری قلبی در آینده، همراه با هزاران مشکل سلامتی دیگر شود. از این رو، مردان باید هرسال یک‌بار از طریق آزمایش خون، سطح کلسترول خود را بررسی نمایند.

فشارخون

فشارخون بالا به معنای این است که قلب شما بیشتر ازآنچه باید کار می‌کند و این مسئله‌ می‌تواند منجر به مشکلات زیادی شود زیرا با فشار اضافی بر قلب، احتمال حمله قلبی و سکته به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد.

فشارخون طبیعی معمولاً کمتر از ۸۰/۱۲۰ میلی‌لیتر در نظر گرفته می‌شود. برخی عوامل مثل سابقه خانوادگی، اضافه‌وزن، رژیم غذایی با سدیم بالا، عدم فعالیت بدنی و افزایش سن از علائم خطر فشارخون بالا است؛ لذا افراد با ورود به دهه چهارم زندگی خود باید به‌طور سالانه فشارخون خود را موردبررسی قرار دهند.

آزمایش گلوکز خون

آزمایش گلوکز خون برای اندازه‌گیری سطح گلوکز یا قند خون به کار می‌رود. بر اساس تحقیقات جدید، مردان ۴۰ ساله و بالاتر دارای اضافه‌وزن یا چاقی، باید به‌طور مرتب سطح قند خون خود را آزمایش کنند؛ این به دلیل افزایش خطر بیماری قلبی مرتبط با چاقی، رژیم غذایی نامناسب و عدم ورزش است. قند خون غیرطبیعی می‌تواند نشان دهند خطر بالای دیابت نوع ۲ باشد.

 

بررسی پروستات

سرطان پروستات تقریباً ۱۲.۵ درصد از مردان را در طول زندگی خود تحت تأثیر قرار می‌دهد و از هر ۴۱ مرد، ۱ نفر را می‌کشد؛ بنابراین، پروستات به‌عنوان یک تهدید جدی برای سلامت مردان به شمار می‌رود.

خوشبختانه، سرطان پروستات به‌کندی گسترش می‌یابد و تشخیص زودهنگام می‌تواند منجر به درمان موفقیت‌آمیز شود. درواقع، تشخیص سرطان پروستات در مراحل اولیه، می‌تواند تا حد زیادی مانع پیشرفت آن شود؛ بنابراین، معاینه سالانه پروستات برای همه مردان ۴۰ تا ۵۰ ساله به‌ویژه افراد دارای سابقه خانوادگی سرطان پروستات و سایر سرطان‌های مرتبط مانند سرطان تخمدان، پستان، کولورکتال، آندومتر یا پانکراس توصیه می‌شود.

 

 

کولونوسکوپی

سرطان کولورکتال یا سرطان روده، عامل مرگ‌ومیر و بیماری‌های زیادی در سراسر جهان است. بر اساس داده‌های GLOBOCAN ۲۰۱۸، این سرطان سومین سرطان کشنده و چهارمین سرطان شایع در جهان است.

لازم به ذکر است که عواملی همچون سبک زندگی کم‌تحرک، مصرف الکل و تنباکو، چاقی و مصرف گوشت فراوری‌شده از عوامل خطر ابتلا به این سرطان است.

خوشبختانه، سرطان کولورکتال به‌کندی رشد می‌کند و به‌راحتی با غربالگری پیشرفته امروزی مانند کونولوسکوپی قابل‌تشخیص است. اگر تومورهای کوچک در کولونوسکوپی یافت شوند، به‌راحتی برداشته می‌شوند و بیماری در مسیر خود متوقف می‌شود. در صورت وجود سابقه خانوادگی به سرطان کولورکتال، بسیار توصیه می‌شود که غربالگری در سنین پایین‌تر انجام شود.

نوار قلب

مردان بالای ۴۰ سال برای تشخیص هرگونه مشکل قلبی باید نوار قلب دریافت کنند. نوار قلب یا الکتروکاردیوگرام می‌تواند منجر به تشخیص زودهنگام ناهنجاری‌های قلبی، حتی بدون هیچ‌گونه نشانه‌ای از بیماری قلبی شود. همچنین حملات قلبی قبلی اغلب از طریق نوار قلب تشخیص داده می‌شود.

۹ آزمایش ضروری که مردان بعد از ۴۰ سالگی باید انجام دهند

آزمایش تراکم استخوان

تراکم استخوان پایین که منجر به شکستگی لگن می‌شود، یک مشکل عمده پزشکی است. توصیه می‌شود مردانی که دارای هر یک از عوامل خطر -سابقه خانوادگی پوکی استخوان، شکستگی استخوان پس از ۴۰ سالگی، وزن کم بدن و استعمال دخانیات- هستند، در فواصل زمانی تعیین‌شده توسط پزشک، آزمایش تراکم استخوان را انجام دهند.

معاینات دندانپزشکی

سلامت دندان منعکس‌کننده سلامت و تندرستی کلی افراد است. اگرچه توصیه‌های مربوط به‌دفعات معاینات دندانپزشکی متفاوت است اما اغلب پزشکان عمومی توصیه می‌کنند که افراد هر شش ماه یک‌بار معاینه دندانپزشکی را انجام دهند.

ازآنجایی‌که با افزایش سن میزان آسیب‌پذیری و پوسیدگی دندان‌ها بیشتر می‌شود، لازم است افراد در آستانه ۴۰ سالگی توجه بیشتری به‌سلامت دندان‌هایشان داشته باشند زیرا بی‌توجهی به سلامت دهان و دندان می‌تواند باعث ابتلا به بیماری‌هایی مانند سرطان دهان، عفونت پوشش داخلی قلب، پنومونی، بیماری قلبی-عروقی و… شود.

معاینات چشم

معاینه سالانه چشم برای حفظ سلامتی بسیار مهم است. برخی می‌گویند چشم‌ها دروازه روح هستند اما چشم‌ها می‌توانند منادی بیماری‌های مزمن نیز باشند. معاینه منظم چشم می‌تواند نشانه‌های اولیه بسیاری از بیماری‌های مزمن چشمی را که بسیاری از آن‌ها علائم اولیه ندارند، مشخص کند و با تشخیص زودهنگام می‌توان آن‌ها را خنثی کرد. گلوکوم یکی از این بیماری‌هاست که می‌تواند با آسیب رساندن به عصب بینایی منجر به کوری دائمی شود. این بیماری تنها از طریق معاینه کامل چشم تشخیص داده می‌شود.

چشم تنها جایی در بدن انسان است که رگ‌های خونی و اعصاب را می‌توان به‌طور مستقیم مشاهده کرد؛ بنابراین، معاینه چشم می‌تواند به تشخیص بیماری‌های سیستمیک مانند فشارخون بالا، دیابت، کلسترول بالا و برخی بیماری‌های عصبی کمک کند.

همچنین ازآنجایی‌که سرطان می‌تواند در چشم ایجاد شود، بهترین راه تشخیص آن، معاینه کامل چشم است که خوشبختانه، تشخیص زودهنگام اغلب می‌تواند منجر به درمان کامل شود.

۹ آزمایش ضروری که مردان بعد از ۴۰ سالگی باید انجام دهند

مردان پس از ۴۰ سالگی باید سبک زندگی‌شان را تغییر دهند

رژیم غذایی نقش مهمی در شکل دادن به سلامت کلی بدن دارد. سبک زندگی بدون گلوتن، بدون لبنیات و بدون قند، سبک زندگی مناسبی است که به‌تنهایی به کاهش وزن، کاهش التهاب و تعادل هورمون‌ها به حالت طبیعی‌تر کمک می‌کند. همچنین انتخاب غذای سالم و ورزش منظم یکی دیگر از سبک‌های زندگی مناسب برای سالم ماندن است که افراد با ورود به ۴۰ سالگی، بیشتر باید به آن توجه کنند.

از آنجایی‌که مردان در سن ۴۰ سالگی بیشتر در معرض ابتلا به بیماری‌های دیابت، عروق کرونر، سندروم متابولیک، سرطان متعدد، عدم تعادل هورمونی و کبد چرب قرار می‌گیرند، غربالگری‌های منظم، رژیم غذایی و سبک زندگی سالم، بهترین گام برای حفظ سلامتی در این افراد است.

۱۹ دستگاه کشور پاسخ دهند، چرا مسجد خلوت شد و جایگاه امام جماعت این‌قدر افت کرد؟/۶-۴

امامت مساجد از صدر اسلام جایگاهی رفیعی داشته، اما این روزها در کشور ما به قدری شأن خود را از دست داده است که طلبه‌ها بعد از تحصیل، حضور به عنوان امام جماعت را آخرین اولویت خود قرار می‌دهند.

19 دستگاه کشور پاسخ دهند، چرا مسجد خلوت شد و جایگاه امام جماعت این‌قدر افت کرد؟

خبرگزاری فارس ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: امامت مساجد از صدر اسلام جایگاهی رفیع و بالایی بوده است؛ تا جایی که پیامبر(ص) فرمودند: خداوند متعال وعده داده است سه نفر را بدون حساب وارد بهشت می‌کند و هر یک از آنها شفیع ۸۰ هزار نفر می‌شود که یکی از آن‌ها امام جماعت مسجد است. اما این جایگاه در کشور ما به حدی نزول کرده است که حجت‌الاسلام الهی‌زاده امام مسجدی در شهرستان یاسوج می‌گوید: «یکی از دوستان امام جماعت ما به خواستگاری دختری رفته بود. پدر دختر گفت مگر امام جماعتی مسجد هم نان و آب دارد؟ من دختر به امام جماعت نمی‌دهم.»

پیامبر و بزرگان دین امام جماعت مسجد بودند

زمان صدر اسلام بهترین بندگان و مومنان مانند پیامبر اسلام و امیرالمومنین(ع) در مسجد به عنوان امام جماعت، نماز اقامه می‌کردند و به رتق و فتق امور مومنان در مسجد می‌پرداختند. مجالست و همنشینی با ضعیفان و نیازمندان، تلاش برای رفع مشکلات آنان تا حد امکان، حوصله و بردباری در برخورد با نمازگزاران، ساده‌زیستی و پرهیز از تجمل‌گرایی از عوامل موفقیت یک امام جماعت است. این‌گونه برخوردها علاوه بر آثار سازنده‌ای که در پی دارد، خود بهترین تبلیغ عملی برای هدایت و جذب دیگران به اسلام است. پیامبر اکرم (ص) در کنار بپا داشتن نماز جماعت در مسجد، گاه با همین برخوردها افرادی را از شقاوت و بدبختی حتمی نجات می‌دادند. چگونگی برخورد آن حضرت با «عدی بن حاتم» که به منظور اسلام آوردن به مسجد پیامبر آمده بود، نمونه‌ای از این برخوردهاست.


سخنرانی شهید مطهری در مسجدالجواد(ع)

علما و رحانیون سرشناس مساجد را تنها گذاشتند

امام خمینی(ره) یکی از اهداف نهضت انقلاب اسلامی را اداره مسجد عنوان کرده بودند؛ از همین رو در سال‌های مبارزان و همچنین سال‌های نخست پیروزی انقلاب بسیاری از بزرگان همچون آیت‌الله خامنه‌ای، شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت‌الله شاه‌آبادی، آیت‌الله سعیدی، آیت‌الله مفتح و … همگی به عنوان امام جماعت در مسجد حضور داشتند و بعد از نماز و در مناسبت‌ها به تبیین و روشنگری می‌پرداختند. بعد از گذشت چند سال و از دست دادن بسیاری از این بزرگان، علما و روحانیون سرشناس از مسجد دور شدند و تبلیغ و تبیین خود را محصور به منابر مجالس و هیأت‌ها کردند. همین اتفاق موجب شد که جایگاه و شأن امامت مسجد هم در کشور ما افول کند.

 

طلبه‌های از همه جا رانده و مانده، امام جماعت می‌شوند

جایگاه امام جماعت مسجد تا جایی افول کرده است که این روزها طلبه‌ها مشغول به تحصیل در حوزه علمیه، اولویت آخرشان برای دوران بعد از تحصیل حضور و فعالیت در مساجد کشور است. حجت‌الاسلام رضا غلامی، قائم‌مقام بنیاد هدایت می‌گوید: «طلبه‌های علاقه‌مند به فعالیت به عنوان هیأت علمی، هیأت تألیف، قاضی، سیاسی ـ عقیدتی هستند و بخش اندکی هم از خروجی حوزه برای مساجد می‌ماند.» با این روند می‌توان گفت طلبه‌های از همه جا مانده به سراغ مسجد می‌روند. بنابراین جزو آن دسته که علاقه ذاتی به تبلیغ دارند، انتظاری از قشر باقی مانده نمی‌توان داشت.

طلبه‌ها دنبال مدرک دانشگاهی‌اند!

با این وصف، به نظر می‌رسد ورودی امام جماعت از حوزه دچار اشکال است و باید اصلاح شود و این زمانی اصلاح می‌شود که برای مسجد و امامت مسجد، شأنیّت و هویت ایجاد کنیم. چرا طلبه خودش را به زمین و زمان می‌زند که یک کرسی تدریس در دانشگاه داشته باشد؟ چون احساس می‌کند این یک هویت اجتماعی است. شاید اصلاً مساله اول او حقوق و درآمد نباشد، بلکه می‌خواهد احساس هویت کند. طلبه احساس می‌‌کند اگر برود دانشگاه درس بخواند و یک لقب دکتری داشته باشد، شهرت و هویّتی دارد! درصورتی که هویّت واقعی اینجاست و خروجی حوزه و ماحصل حوزه و عصاره همه در مسجد است. این ماجرا تاجایی پیش رفته که امام جماعت مسجد که روزی ملجأ و پناه اهل محل بود و خود واسطه برای ازدواج دختران می‌شد، در مراسم خواستگاری خودش سرزنش می‌شود و به او می‌گویند مگر امام جماعتی مسجد هم نان و آب دارد و من دختر به امام جماعت نمی‌دهم.

مردم یاری برسانند

شاید هم پربیراه نگفته باشد، زمانی که برای فعال بودن مسجد انتظار داریم یک طلبه تمام وقت روز خود را به مسجد اختصاص دهد و با کمک پایگاه بسیج، کانون فرهنگی و هنری مساجد و هیأت امنا برای ساعت به ساعت اقشار مختلف محله برنامه‌ریزی داشته باشند باید زندگی و معیشت او را هم تأمین کرد. این در حالی است که به امام جماعت مسجد که ۳ وعده نماز برگزار می‌کند، میانگین ۳ میلیون تومان ماهانه پرداخت می‌شود. آیا با ۳ میلیون تومان در شرایط کنونی می‌توان زندگی کرد؟ حجت الاسلام حسین ملانوری، معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه می‌گوید: «حوزه علمیه در قالب طرح هجرت در حد توان کمک مالی به روحانیون دارد، اما بودجه ما هم محدود است. از گذشته، تبلیغ امری مردمی بوده است و مردم حامی طلبه‌ها بودند. در حال حاضر هم نباید کمک‌های مردمی برای تبلیغ دین کاهش یابد.»

مساجد این روزها به خواب زمستانی رفته است؛ در حالی که ده‌ها مسئول و نهاد بالای سر خود می‌بیند. دفاتر نمایندگان ولی فقیه در استان‌ها، ستاد هماهنگی کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان تبلیغات اسلامی،‌ شهرداری‌ها، حوزه علمیه و … به صورت مستقیم و وزارت کشور، سازمان بهزیستی، هلال احمر،‌ کمیته امداد امام خمینی (ره)، وزارت نیرو،‌ نهاد کتابخانه‌ها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی،‌ نیروی انتظامی، قوه قضاییه،‌ ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازمان دارالقرآن، قرارگاه خاتم الانبیاء (بنیاد برکت)، بنیاد خاتم‌الاوصیاء، آستان قدس رضوی، ستاد مردمی اعتکاف، معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه و دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به صورت غیرمستقیم در مساجد حضور و فعالیت دارند، اما هیچ‌کدام از این‌نهادها حاضر نیستند مشکلات و هزینه‌های مساجد را گردن بگیرند و نسبت به ضعف‌های مساجد در سطح کشور پاسخگو باشند. این مشکلات لزوم تصویب هرچه سریع‌تر سند ملی مسجد برای تعیین تکلیف مساجد را بیش از پیش می‌کند.

تبعات واردات خودرو بدون انتقال ارز/ نفع حداقلی و زیان حداکثری/۵

تبعات واردات خودرو بدون انتقال ارز/ نفع حداقلی و زیان حداکثری

در حالیکه برخی نمایندگان مجلس مکرراً از روش واردات بدون انتقال ارز برای واردات خودرو دفاع می‌کنند که طبق بررسی ها، استفاده از این روش به نوسانات نرخ ارز و افزایش تورم در کشور دامن می‌زند.

به گزارش خبرنگار مهر، چند سالی است که مسئله واردات بدون انتقال ارز، به موضوع مورد مناقشه میان واردکنندگان و بانک مرکزی برای تأمین ارز مورد نیاز جهت تأمین نیازهای وارداتی تبدیل شده است.

در همین راستا، برخی نمایندگان مجلس طی هفته‌های گذشته تلویحاً و یا به صراحت، استفاده از رویه واردات بدون انتقال ارز را برای واردات خودرو پیشنهاد می‌دهند. بر اساس دیدگاه این افراد، سرمایه ارزی ایرانیان خارج از کشور می‌تواند ارز لازم برای واردات خودرو یا هر کالای دیگری را تأمین کند؛ در واقع این افراد معتقدند از آنجا که واردات خودرو به ایران قطعاً جذابیت اقتصادی بیشتری نسبت به سپرده‌گذاری در بانک‌های خارجی و دریافت سود ۴ درصدی دارد، بنابراین با اتخاذ این روش هم ارز لازم برای واردات خودرو تأمین شده و هم به منابع ارزی دولت و بانک مرکزی فشاری وارد نمی‌شود. اما آیا این استدلال صحیح است؟

واردات بدون انتقال ارز به چه معناست؟

قبل از بررسی موضوع باید در خصوص روش «واردات بدون انتقال ارز» توضیحاتی ارائه داد؛ چرا که ممکن است این شائبه ایجاد شود که در این رویه، واردات بدون خارج‌شدن ارز از کشور یا به صورت کاملاً ریالی انجام می‌شود. در این خصوص باید توضیح داد که به وارداتی که ارز آن از سوی بانک مرکزی تأمین نمی‌شود، اصطلاحاً واردات بدون انتقال ارز اطلاق می‌شود؛ به عبارتی در این نوع واردات، مشخص شدن منشأ ارز اهمیت ندارد.

در برداشتی سطحی از موضوع، اینکه بانک مرکزی در دوران کمبود منابع ارزی و تحریم، از تأمین ارز لازم برای برخی کالاهای وارداتی معاف شود و واردکننده خود ارز لازم برای خرید کالای وارداتی را تهیه و تأمین کند، برای حاکمیت امری مطلوب تلقی می‌شود؛ اما جالب است بدانید که بانک مرکزی در این سال‌ها اصلی‌ترین و جدی‌ترین مخالف آزادسازی واردات بدون انتقال ارز بوده است.

عبدالناصر همتی، رئیس‌کل اسبق بانک مرکزی در اواسط سال ۹۹ در این زمینه می‌گوید: «مخالفت بانک مرکزی با واردات بدون انتقال ارز، دقیقاً به معنای جلوگیری از وارداتی است که بدون بررسی ضرورت ورود آن به کشور و بی‌توجه به ملاحظات و تعهدات ارزی، توسط واردکنندگان انجام می‌شود، محدودیت‌های ارزی و ضرورت تقویت تولید ملی دلایل محکمی برای ممنوعیت واردات بدون انتقال ارز است.»

چرا بانک مرکزی مخالف واردات بدون انتقال ارز است؟!

بر اساس نظر کارشناسان اقتصادی، امکان تأمین منابع لازم برای واردات بدون انتقال ارز، از چند طریق بیشتر وجود ندارد؛ در نگاه نخست _که البته بسیار خوش‌بینانه به نظر می‌رسد_ «ارزهای خانگیِ ایرانیان خارج از کشور» تأمین‌کننده اصلی ارز لازم برای این واردات است؛ اما چنانچه نگاه واقع‌بینانه‌تری به موضوع داشته باشیم، امکان تأمین منابع لازم برای این نوع واردات از محل «ارز حاصل از فروش محصولات قاچاق خروجی» و یا «ارز حاصل از تخلفات برخی تجار در عدم بازگردانی ارز صادراتی» وجود دارد. علاوه بر این تخلفات دیگری مانند «کم‌اظهاری صادرات» و «بیش‌اظهاری واردات» هم از این قاعده مستثنی نیستند.

در واقع اعطای مجوز واردات بدون انتقال ارز، بزرگترین موهبت و کمک به متخلفان و مجرمانی است که از بازگردانی ارز حاصل صادرات سرباز زده و یا با تخلفات خود به طور نامشروعی درآمد ارزی کسب نموده و در خارج از کشور، نگهداری می‌کنند؛ در عین حال این افراد یا رأساً با استفاده از ارزهای خود، اقدام به واردات خودرو می‌کنند که طبیعتاً چون منابع ارزی را از بانک مرکزی دریافت نکرده‌اند در نرخ‌گذاری، ارز بازار آزاد را ملاک ارزش کالاهای وارداتی خود می‌دانند و یا اینکه ارز خود را با بالاترین نرخ ممکن به واردکنندگان خودرو می‌فروشند.

طبیعتاً ایجاد چنین چرخه‌ای به نفع متخلفان بوده و به نوعی سیکل اقدامات متخلفانه را تکمیل می‌کند؛ چراکه با کور کردن نهاد نظارتی و عدم الزام به مشخص کردن منشأ ارز، بازگشت ارز حاصل از اقدامات مجرمانه به جریان اقتصاد رسمی را امکان‌پذیر می‌کند و طبعاً با چنین رویه‌ای، شاهد افزایش اقدامات متخلفانه هم خواهیم بود.

افزایش چالش برای تأمین ارز کالاهای اساسی

از طرف دیگر در چنین شرایطی که ارز لازم برای برخی کالاهای غیرضروری از محل واردات بدون انتقال ارز تأمین شود؛ منابع ارزی به سمت تأمین ارز لازم برای اینگونه واردات سوق پیدا می‌کند و تأمین ارز لازم برای واردات کالاهای اساسی –که طبیعتاً در منطق اقتصادی سودآوری کمتری نسبت به واردات کالاهای لوکس و گران‌قیمت دارد- برای بانک مرکزی تبدیل به بحران می‌شود؛ بنابراین افزایش شکاف میان ارز بازار آزاد و نرخ رسمی هم یکی دیگر از تبعات آزادسازی واردات بدون انتقال ارز محسوب می‌شود.

حسین صمصامی، وزیر پیشین اقتصاد با اشاره به پیامدهای واردات بدون انتقال ارز، می‌گوید: با رعایت ملاحظاتی مانند «ورود کالاهای سرمایه‌ای»، «ورود مواد اولیه مورد نیاز بخش تولید»، «جلوگیری از ورود کالاهای لوکس» و «شفافیت منشأ تأمین ارز» این نوع از واردات، اشکالی ندارد.

به گفته وی، اما در «واردات بدون انتقال ارز» چون منشأ تأمین ارز و نقل‌وانتقال آن، برای بانک‌مرکزی شفاف نیست؛ لذا اگر ملاحظات یاد شده رعایت نشود، علاوه بر اینکه تولید داخلی را متضرر می‌کند، به بستر مناسبی برای انجام پول‌شویی و اقدامات مجرمانه تبدیل می‌شود.

واردات بدون انتقال ارز چگونه موجب خروج سرمایه از کشور می‌شود؟

اما چرا تصور اینکه منابع ارزی لازم برای انجام واردات بدون انتقال ارز از محل «ارزهای خانگیِ ایرانیان خارج از کشور» تأمین شود، خوش‌بینانه است؟! در پاسخ به سوال باید گفت که اولاً به نظر نمی‌رسد، سرمایه‌گذاری دلاری و دریافت سود ریالی با توجه به شرایط اقتصادی کشور، جذابیت کافی برای تشویق به سرمایه‌گذاری را برای ایرانیان خارج از کشور داشته باشد؛ از سوی دیگر، مسئله واردات یک چرخه تکرارشونده محسوب می‌شود و قطعاً از نظر مدافعان محدود به یک بار برای همیشه نیست؛ در نتیجه ادامه این رویه تجاری منجر به خروج سرمایه از کشور می‌شود، چراکه طبیعتاً ایرانیان خارج‌نشین ریال نگه نمی‌دارند و مجدداً سرمایه خود را به ارزهای خارجی تبدیل می‌کنند.

به گزارش مهر، فارغ از نتایج مثبت واردات خودروهای نو و کارکرده در راستای ساماندهی بازار خودرو و رفع انحصار از این صنعت، می‌توان گفت پیشنهاد تأمین منابع کافی از طریق واردات بدون انتقال ارز توسط نمایندگان مجلس بدون در نظر گرفتن تمام جوانب موضوع، نه‌تنها گره‌ای از مسئله واردات خودرو و مشکلات بازار خودرو، باز نمی‌کند، بلکه می‌تواند به نوسانات نرخ ارز و تورم در کشور دامن بزند. زیرا واردات هر کالایی به‌صورت غیرشفاف و مشخص نبودن منشأ ارز آن در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی، به‌صورت طبیعی منجر به افزایش تقاضای ارز و نرخ آن در بازار می‌شود.

چرا اوایل سال ۹۰، واردات بدون انتقال ارز اجرا شد؟

یک کارشناس اقتصادی نیز در پاسخ به این پرسش که روش واردات بدون انتقال ارز در سال‌های ۹۰ و ۹۱ هم اعمال شد اما در شرایط فعلی مخالفانی برای اجرای این روش وجود دارد؛ تفاوت شرایط فعلی با این سال‌ها چیست، گفت: طی سال‌های ۹۰ و ۹۱، در مضیقه شدید ارزی و مشکلات انتقال ارزی قرار داشتیم به گونه‌ای که کشورمان تحت تحریم‌های فراگیر بین‌المللی و جهانی قرار گرفت و پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد رفت اما شرایط فعلی، به وخامت آن دوران نیست چراکه تنها تحریم‌های آمریکا برای ایران اعمال شده و پرونده ایران به هیچ سازمان بین‌المللی نرفته است.

این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: شرکت‌هایی هم که با ایران مبادلات و مراوداتی ندارند، از ترس آمریکا است و نه هیچ مرجع جهانی دیگری؛ در واقع، این کشورها با توجه به آنکه با آمریکا مبادلات و داد و ستد زیادی دارند، نمی‌خواهند موقعیت تجاری خود را با آمریکا از دست بدهند و به این دلیل از مبادلات تجاری با ایران خودداری می‌کنند.

نگاهی به سیر بررسی طرح شفافیت/ شفافیتِ مجمع به کجا می‌رسد؟/۶

نگاهی به سیر بررسی طرح شفافیت/ شفافیتِ مجمع به کجا می‌رسد؟

طرح شفافیت تاکنون فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده است و باید ببینیم سرنوشت شفافیت در مجمع تشخیص مصلحت نظام چه می‌شود.

به گزارش مهر طرح شفافیت برای نخستین بار در مجلس دهم مطرح شد و عنوان آن «طرح شفافیت آرای نمایندگان» بود که ۲۰۷ امضا داشت و مورد حمایت اکثریت مطلق مجلس قرار گرفت، اما نمایندگان در صحن مجلس فقط ۵۹ رأی موافق به آن دادند.

اما این پایان کار نبود و نمایندگان مجلس سابق طرحی جدید تدوین کردند و در ماه‌های پایانی سال ۹۸ یک فوریت «طرح شفافیت آرای نظام تقنینی» را تصویب کردند که بر اساس ماده واحده آن طرح، تمامی شوراها، مجامع و نهادهای مؤثر در فرآیند قانون‌گذاری و نهادهای تصمیم‌گیرنده که صلاحیت سیاست‌گذاری یا وضع قانون و مقررات را دارند از جمله مجلس شورای اسلامی، هیئت وزیران، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی، شوراهای شهر و روستا، خبرگان رهبری و شورای نگهبان موظف به علنی‌سازی رأی اعضا و انتشار آن و همچنین علنی‌سازی مذاکرات در درگاه اینترنتی خود هستند.

محمدعلی وکیلی، نماینده مردم تهران در مجلس دهم که یکی از طراحان طرح شفافیت آرای نظام تقنینی بود، درباره آن طرح گفت: «امروز بیشترین شفافیت را در مجلس شاهدیم، مذاکرات مجلس به غیر از موارد خاص از طریق رادیو، تلویزیون و رسانه‌ها در اختیار عموم قرار می‌گیرد. با توجه به مطالبه شفافیت طرحی را تعیین کردیم تا آرای تمامی نهادها که به شکلی تصمیمات آن‌ها در سرنوشت مردم تأثیرگذار است و یا مسئولیت قانونگذاری دارند، شفاف شود.»

در نهایت یک فوریت طرح شفافیت آرای نظام تقنینی با ۱۶۸ رأی موافق در مجلس دهم تصویب شد. البته معاونت تطبیق قوانین مجلس، طرح شفافیت آرای نظام تقنینی را مغایر با اصول ۱۰۸ و ۱۱۲ قانون اساسی اعلام کرد و این طرح در مجلس دهم به جایی نرسید.

روند بررسی طرح شفافیت در مجلس یازدهم

طرح شفافیت آرای نمایندگان یکی از نخستین طرح‌هایی بود که در مجلس یازدهم اعلام وصول و در بهمن سال ۹۹ در صحن مجلس رسیدگی شد. در آن مقطع، کلیات طرح شفافیت نمایندگان با وجود ۱۵۳ رأی موافق تصویب نشد. بعد از رد کلیات طرح شفافیت آرای نمایندگان در صحن مجلس، این طرح به کمیسیون آئین‌نامه داخلی مجلس بازگشت و از نمایندگان خواسته شد تا پیشنهادات خود را نسبت به آن ارائه کنند.

مدتی از ارجاع طرح شفافیت به کمیسیون شوراها گذشت اما خبری از بررسی مجدد آن در صحن مجلس نشد. سید نظام‌الدین موسوی سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران حاضر شد و از اصلاح طرح شفافیت خبر داد و گفت: «ما باید نظام جامع شفافیت داشته باشیم و مصوبه طرح شفافیت را به همه دستگاه‌ها و نهادهای تصمیم‌گیر تسری دهیم و قرار بر این شد به این سمت حرکت کنیم. اکنون مسئله‌ای در میان نمایندگان مطرح شده که سخن درستی است مبنی بر اینکه آیا شفافیت صرفاً باید در حیطه مجلس باشد یا همه دستگاه‌ها و نهادها نیز باید از مزیت شفافیت برخوردار باشند؟»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: «حرف ما این است که اگر قرار است شفافیت همه اجزا، نهادها و بخش‌های مختلف نظام را در برگیرد، چرا چندباره کاری کنیم؟ روند اجرایی طرح شفافیت این است که پیشنهادات مختلف درباره این موضوع دریافت می‌شود و سپس به این سمت حرکت می‌کنیم که شفافیت را جامع‌تر کنیم.»

شفافیت تنها مختص مجلس نیست

محمدباقر قالیباف نیز در آن زمان درباره سرنوشت طرح شفافیت آرای نمایندگان، گفت: «در طول دوران حضور در مجلس تنها طرح شفافیت را امضا کرده‌ام. طرح شفافیت نیازمند اصلاح قانون آئین‌نامه داخلی مجلس است و به دو سوم رأی نمایندگان نیاز دارد.»

رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه شفافیت تنها مختص مجلس نیست و باید در سطوحی که قانون مشخص می‌کند اجرا شود، تاکید کرد: «در تمام دنیا مسائل، طبقه‌بندی خاص خود را دارند اما در اموری که به مردم بازمی‌گردد، باید شفافیت وجود داشته باشد و این شفافیت نه تنها در مجلس، بلکه باید در شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی اعمال شود. در حال حاضر مجلس از همه نهادها شفاف‌تر بوده و حداقل این موضوع، پخش زنده مذاکرات مجلس است.»

پس از بررسی‌های متعدد طرح شفافیت مجلس جامع‌تر شد و تحت عنوان «طرح شفافیت قوای سه گانه و دستگاه‌های اجرایی و سایر نهادها» در تاریخ ۲۳ فروردین سال ۱۴۰۱ در صحن مجلس اعلام وصول شد و در اردیبهشت ماه سال گذشته کلیات این طرح با ۱۸۳ رأی موافق به تصویب رسید و چندین ماه بررسی جزئیات این طرح در مجلس به طول انجامید. البته چندین بار هم شورای نگهبان و هیئت عالی نظارت مجمع به برخی از مصوبات مجلس درباره طرح شفافیت ایراد گرفتند که مجلس هم در جلسات خود سعی کرد این ایرادات را رفع کند.

نظر شورای نگهبان درباره طرح شفافیت

آبان سال ۱۴۰۱ بود که هادی طحان نظیف، سخنگوی شورای نگهبان در نشست خبری خود درباره این طرح، گفت: «اکثر ایرادات طرح شفافیت قوای سه‌گانه و دستگاه‌های اجرایی و سایر نهادها برطرف شده و مصوبه در اختیار مجلس است، اما ایرادهای هیئت عالی نظارت در خصوص این طرح در همه موارد کماکان بر قوت خودش باقی و به مجلس ارسال شده است».

سخنگوی شورای نگهبان گفت: «باید تعامل بیشتری بین مجلس و هیئت عالی نظارت صورت گیرد تا ایرادهای هیئت عالی نظارت در همین مرحله حل شود. در غیر این صورت هم بن‌بستی در نظام حقوقی ما وجود ندارد و در این صورت این مصوبه به صحن مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌رود».

اجرای داوطلبانه شفافیت در مجلس

البته ناگفته نماند که در این میان، سامانه شفافیت آرای نمایندگان از ۲۱ اسفند سال گذشته آغاز به فعالیت کرد و نمایندگانی که تمایل دارند آرای آن‌ها درباره طرح‌ها و لوایح به صورت شفاف اعلام شود، در نامه‌ای به هیئت رئیسه مجلس اعلام آمادگی کردند و لذا آرای آنها به صورت شفاف در این سامانه درج می‌شود. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی هم در این زمینه، گفت: «از آنجا که بررسی طرح شفافیت قوای سه‌گانه در مجمع تشخیص مصلحت طولانی شده است، سامانه اعلام داوطلبانه آرای نمایندگان مجلس راه‌اندازی شد.»

ایرادات طرح شفافیت قوای سه‌گانه پس از چند بار رفت و برگشت بین مجلس و شورای نگهبان تا حدود زیادی مرتفع شد و تنها دو ماده از آن باقی مانده بود که همچنان مورد اختلاف شورای نگهبان و مجلس بود و با توجه به اصرار نمایندگان بر مصوبه خود، این دو ماده برای تشخیص مصلحت به مجمع تشخیص ارجاع شد.

بررسی طرح شفافیت در مجمع

اخیراً مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسه‌ای طرح «شفافیت قوای سه‌گانه، دستگاه‌های اجرایی و سایر نهادها» را رسیدگی کرد. در این جلسه محمدباقر ذوالقدر، گفت: «دو ماده از مواد طرح شفافیت قوای سه‌گانه، دستگاه‌های اجرایی و سایر نهادها به دلیل ایراد شورای نگهبان و اصرار نمایندگان بر مصوبه خود برای تشخیص مصلحت به مجمع تشخیص ارجاع شده است.»

وی در تشریح اختلاف مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در مواد ۳ و ۴ این مصوبه، گفت: «شورای نگهبان بر این دو ماده، اشکال تعارض با قانون اساسی را مطرح کرده است. در ماده ۳ این مصوبه، مجمع تشخیص مصلحت نظام در صدر دستگاه‌هایی است که باید مشروح مذاکرات خود را در رسیدگی به موارد اختلافی، ظرف یک ماه در پایگاه اطلاع‌رسانی منتشر کند که این بخش از مصوبه با مخالفت شورای نگهبان مواجه شده است و آن را مغایر اصل ۱۱۲ قانون اساسی دانسته‌اند.»

ذوالقدر در ادامه به ماده چهار طرح شفافیت اشاره کرد و در توضیح آن افزود: «در ماده ۴ برخی نهادها و دستگاه‌ها از جمله مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیئت عالی نظارت موظف شده‌اند که سالانه از اجرای طرح شفافیت به مجلس شورای اسلامی گزارش دهند که شورای نگهبان این ماده را مغایر اصل ۱۱۰ قانون اساسی دانسته است.»

نظر اعضای مجمع درباره شفافیت قوای سه‌گانه

در ادامه حجت الاسلام محسنی اژه‌ای با اشاره به بررسی این مصوبه در کمیسیون حقوقی و قضائی مجمع، گفت: کمیسیون حقوقی و قضائی، وجود «مصلحت الزام‌آور» مورد نظر مجلس را در مورد این مصوبه، تأیید نکرد. به عبارت دیگر کمیسیون مخالف طرح شفافیت قوای سه‌گانه در موارد یاد شده است.

محمدصالح جوکار، رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اهمیت موضوع شفافیت به دفاع از مصوبه مجلس پرداخت و گفت: «این قانون بر اساس قانون دسترسی آزاد اطلاعات تنظیم شده است. مجلس شورای اسلامی و همه دستگاه‌ها را شامل می‌شود.»

سعید جلیلی در مخالفت و مصطفی میرسلیم در موافقت با نظر کمیسیون حقوقی و قضائی مجمع نظرات خود را مطرح کردند.

آیت الله آملی لاریجانی هم در مخالفت با نظر کمیسیون حقوقی و قضائی مجمع که مصلحت مورد نظر مجلس را رد کرده‌اند، گفت: «انتشار بسیاری از بحث‌هایی که در مجمع مطرح می‌شود، بلامانع و حتی مفید است. البته ملاحظاتی همچون جهات امنیتی وجود دارد اما مذاکرات و بحث‌های ما در مجمع، سوای این جهات قابل عرضه است. بنابراین گرچه مصوبه مجلس که حسب نظر شورای محترم نگهبان، خلاف قانون اساسی است به شکل موجودش ممکن است دارای مصلحت الزام‌آور نباشد، اما با اعمال برخی اصلاحات در مصوبه مجلس، بعید نیست بتوان آن را پذیرفت.»

محسن رضایی در موافقت با نظر کمیسیون حقوقی و قضائی مجمع، تعمیم دادن شفافیت از آرای نمایندگان مجلس به سایر دستگاه‌ها را نادرست دانست.

در نهایت، بحث در این جهت به جلسه آینده مجمع موکول شد و در جلسه بعدی قرار است علاوه بر تصمیم‌گیری درباره طرح مجلس، امکان شفاف شدن مذاکرات مجمع مستقل از مصوبه مجلس و با افزودن ماده‌ای به آئین‌نامه داخلی مجمع بررسی شود.

مجمع به شفافیت خود رأی نداد!

مباحث مذکور حاکی از آن است که پرونده بررسی طرح شفافیت قوای سه‌گانه در مجمع تشخیص مصلحت نظام هنوز بسته نشده و آنان از طریق اصلاح آئین‌نامه داخلی مجمع هم می‌خواهند سازوکاری را برای شفافیت جلسات و آرایی که تشخیص می‌دهند، بیاندیشند.

در مقابل، اظهارات برخی از نمایندگان مجلس موید تعیین تکلیف طرح شفافیت قوای سه‌گانه در مجمع است، به گونه‌ای که روح الله نجابت، نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی در این زمینه می‌گوید: «طرح مجلس شورای اسلامی در خصوص ‎شفافیت در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین تکلیف شد. بنا بر مصوبه مجمع، متأسفانه مجمع به شفافیت خود و هیئت عالی نظارت رأی نداد!»

وی تاکید کرد: «بر اساس طرح مجلس قرار بود مجمع تشخیص، هیئت عالی نظارت، مجلس، هیئت وزیران، شوراها و قوه قضائیه شفاف شود، اما با مصوبه مجمع، همه دستگاه‌ها به غیر از مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیئت عالی نظارت که زیرمجموعه آن قرار دارد، شفاف شدند.‏‬ با این اوصاف پس از مکاتبه مجمع با مجلس و اعلام حذف این بخش ماده، سایر مفاد قانون از ماه آینده برای سایر قوا و دستگاه‌ها از جمله مجلس، هیئت وزیران و قوه قضائیه در خصوص ‎شفافیت آرا و مشروح مذاکرات آنها لازم‌الاجرا خواهد بود.»

همچنین جلال رشیدی کوچی، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مجلس در صفحه شخصی خود در فضای مجازی این موضوع را تأیید کرد و گفت: «قانون شفافیت قوای سه‌گانه بالاخره در مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین تکلیف شد. همه شفاف به جز مجمع تشخیص مصلحت و هیئت عالی نظارت مجمع!»

علاوه بر این، محمدحسن آصفری، نایب رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مجلس نیز در گفتگو با خبرنگار مهر این موضوع را تأیید کرد و گفت: «مستثنی شدن مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیئت عالی نظارت از شفافیت پذیرفتنی نیست و آنان هیچ توضیحی هم به مجلس ندادند که علت آنکه خودشان را از قانون شفافیت حذف کردند، چیست.»

نماینده مردم اراک در مجلس شورای اسلامی متذکر شد: «مجلس در جریان بررسی طرح شفافیت قوای سه‌گانه تاکید کرد که اگر دستگاهی صلاح دانست که جلسه‌ای غیرعلنی و محرمانه باشد و قابل انتشار نباشد، این اختیار را دارد. بر این اساس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیئت عالی نظارت هم می‌توانستند جلسات محرمانه خود را غیرعلنی کنند، اما اینکه کل جلسات خودشان را به کل از شفافیت مستثنی کردند، کار درستی نیست.»

با همه این تفاسیر باید منتظر ماند و دید که مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسات آینده خود چه می‌کند و آیا باز به بررسی دو مورد اختلافی مصوبه مجلس با شورای نگهبان در مورد طرح شفافیت قوای سه‌گانه می‌پردازد، یا آنکه فقط به تغییر آئین‌نامه داخلی خود بسنده کرده و مذاکرات و مسائلی را که خودش صلاح بداند، شفاف می‌کند.

 

کدام کشورهای جهان موشک هایپرسونیک دارند؟

موشک‌هایی با سرعت ۱.۸ تا ۵ ماخ در محدوده سوپرسونیک (ابرصوت) قرار می‌گیرند. موشک‌هایی با سرعت ۵ تا ۱۰ ماخ در محدوده هایپرسونیک (مافوق صوت) قرار دارند. هر ماخ معادل ۳۴۳ متر بر ثانیه است. اکنون ایران با موشک فتاح با سرعت ۱۳ ماخ وارد باشگاه دارندگان هایپرسونیک شده است.

کدام کشورهای جهان موشک هایپرسونیک دارند؟

فارس پلاس؛ روایت روز – صبح امروز موشک هایپرسونیک «فتاح» با حضور ریاست جمهوری کشورمان در نیروی هوافضای سپاه پاسداران رونمایی شد. نام این موشک از سوی رهبر انقلاب انتخاب شده است. فرمانده نیرو هوافضای سپاه در رابطه با این موشک گفت: سرعت موشک فتاح ۱۳ ماخ است. موشکی که دارای چنین سرعتی باشد، مقابله با آن ناممکن خواهد بود. همچنین برد این موشک هزار و ۴۰۰ کیلومتر تعیین شده که در محدوده هدف به‌صورت دقیق اصابت می‌کند.

کدام کشورهای جهان دارنده موشک هایپرسونیک هستند؟

روسیه: این کشور تحقیقات پیرامون هایپرسونیک را از دهه ۱۹۸۰ میلادی شروع کرد.[۱] ارتش روسیه خرداد ۱۳۹۶ اعلام کرد که موشک هایپرسونیک «زیرکن»را آزمایش کرده است.[۲] البته اولین پرتاب رسمی زیرکن به پاییز سال ۱۳۹۹ برمی‌گردد.[۳] نیروهای مسلح این کشور اسفند ۱۳۹۶ اعلام کردند که موشک هایپرسونیک کینژال (خنجر) را نیز با موفقیت آزمایش کرده‌اند. [۴] «آوانگارد» موشک هایپرسونیک دیگر ارتش روسیه است که پاییز ۱۳۹۸ وارد نیروهای مسلح روسیه شد.

سرعت موشک زیرکن ۸ ماخ، کینژال ۱۰ ماخ و آوانگارد ۲۷ ماخ عنوان شده است.

چین: گلایدر هایپرسونیک نیروهای مسلح چین ملقب به DF-ZF است که با موشک بالستیک سوخت جامد DF-17 ترکیب می‌شود.

موشک‌های هایپرسونیک ۲ دسته‌اند: اول؛ موشک‌های کروز هایپرسونیک که در نزدیکی سطح زمین پرواز می‌کنند. دوم؛ موشک‌هایی که حرکت گلایدری دارند. در این حالت موشک هایپرسونیک به وسیله یک موشک بالستیک نظیر DF-17 تا ارتفاع چند کیلومتری زمین بالاتر می‌رود و سپس از آن جدا می‌شوند.

موشک هایپرسونیک چین در سال ۲۰۱۴ اولین پرواز خود را انجام داد.[۵] این موشک از روز یکم اکتبر ۲۰۱۹ (مهرماه ۱۳۹۸) عملیاتی شد. [۶] مقامات آمریکایی می‌گویند که پکن بین سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ صدها آزمایش تسلیحات هایپرسونیک انجام داده است.[۷]

سرعت موشک DF-ZF بین ۵ تا ۱۰ ماخ عنوان شده است.

کره شمالی: کره شمالی مهر ۱۴۰۰ اعلام کرد که موشک هایپرسونیک تحت عنوان «هواسونگ-۸» را آزمایش کرده است.[۸] این کشور دی ماه ۱۴۰۰ نیز خبر داد که یک موشک هایپرسونیک دیگر مشابه «هواسانگ ۸» آزمایش کرده است.

سرعت «هواسانگ ۸» ۱۰ ماخ عنوان شده است.

ایالات متحده آمریکا: آمریکا در رقابت تسلیحات مافوق صوت از رقبای شرقی عقب‌ افتاده است. نیروهای مسلح آمریکا در سال مالی ۲۰۲۲ میلادی بالغ بر ۳.۸ میلیارد دلار برای توسعه تسلیحات هایپرسونیک و ۲۴۷ میلیون دلار دیگر برای تحقیقات دفاعی هایپرسونیک درخواست کرده بودند.

عمده تسلیحات هایپرسونیک آمریکا در مرحله توسعه یا آزمایش هستند. نیرو هوایی آمریکا آذر ۱۴۰۱ مدعی شد که برای اولین بار، موشک هایپرسونیک AGM-183 ARRW با موفقیت کامل آزمایش کرده است.[۹]

سایت رادیو فردا وابسته به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا آذرماه ۱۴۰۱ در رابطه با موشک‌های هایپرسونیک این کشور نوشت: «نیروی هوایی آمریکا خبر داد که برنامه ساخت موشک‌های بالیستیک هوا به‌ زمین هایپرسونیک این کشور مراحل پایانی خود را طی می‌کند و به مرحله عملیاتی شدن نزدیک شده است. این سلاح جدید AGM-183 ARRW نام دارد و بدنه آن توسط شرکت لاکهید مارتین ساخته شده است.»

سرعت ARRW عدد ۵ ماخ عنوان شده است.

به  گزارش فارس، امروز ایران به عنوان پنجمین کشور به باشگاه دارندگان تسلیحات موشکی هایپرسونیک در جهان پیوست.[۱۰]

شناسنامهٔ هایپرسونیک ایرانی

سردار حاجی زاده امروز ایران را در زمره ۴ کشور دارنده جهان شمرد. وجود هایپرسونیک در کشورهای چین و روسیه تثبیت شده ولی کشورهایی نظیر کره شمالی و آمریکا فعلاً در حد ادعاست.

استرالیا، هندوستان، فرانسه، آلمان و ژاپن در مسیر توسعه فناوری تسلیحات هایپرسونیک هستند. رژیم صهیونیستی و کره جنوبی آنچه «تحقیقات بنیادی» در مورد تسلیحات موشکی مافوق صوت توصیف شده را انجام داده‌اند.

 

 

امضای فاجعه‌بار درویش و حراج منافع ملی

قرارداد ۶۰میلیاردی مهاجم بنجل بیخ ریش پرسپولیس/۵-۶

اعدادی که از حالا می‌توان گفت این بازیکن درجه سه در صورت اخراج و قطع همکاری، به طور حتم یکی از شکایت های آتی پرسپولیس در فیفا خواهد بود، مگر اینکه مدیرعامل پرسپولیس دست پیش را بگیرد و به طور توافقی این مهاجم بنجل که دلال ها به او انداخته‌اند را از درب باشگاه خارج کند.

فوتبال تنها شادی فتح جام و پیروزی در دربی نیست، بلکه فقدان مدیریت منابع و عدم دانش عقد قرارداد می‌تواند بزرگترین باشگاه‌ها را زمین بزند.

قرارداد مهاجم برزیلی پرسپولیس فاش شده که نشان می‌دهد رضا درویش برای یک مهاجم بسیار ضعیف با عملکرد و گلزنی ضعیف، یک میلیون و ۱۰۰ هزار دلار باید پرداخت کنند!

پولی که از محل پول خرید سهام مردم پرداخت می‌شود و قطعا مدیران فعلی باشگاه از جمله هیات مدیره و مدیرعامل باید پاسخگوی آن باشند.

بعد از جدایی ناگهانی و بحث برانگیز یورگن لوکادیا از پرسپولیس، مدیران باشگاه ۷ بهمن ۱۴۰۱، لئاندرو پریرا را با عقد قراردادی یک سال و نیمه به خدمت گرفتند تا به این ترتیب خط حمله پرسپولیس تقویت شود اما او فقط وقت پرسپولیس و کادرفنی اش را گرفت و در سطح مهاجمان نیمکت نشین ایرانی هم نبود.

 

پریرا که با سابقه بازی برای گامبااوزاکای ژاپن به پرسپولیس آمد، بعد از صدور ITC رسما از هفته نوزدهم لیگ برتر می‌توانست برای پرسپولیس به میدان برود اما در مجموع ۱۱ دیدار باقی‌مانده پرسپولیس لیگ برتر تنها در ۹ دیدار به میدان رفت که مجموع دقایق بازی او در لیگ به ۳۲۶ دقیقه می‌رسد. این یعنی او در ۳۳ درصد مجموع دقایق در لیگ برتر پیراهن پرسپولیس را بر تن کرده است. این مهاجم برزیلی تنها یک پاس گل و یک گل را هم در کارنامه خود به ثبت رسانده که از این نظر هم آمار بسیار ضعیفی را ثبت کرده و این درحالی است که پرسپولیس در مجموع این ۱۱ دیدار لیگ برتر، ۲۲ گل به ثمر رسانده است.

پریرا در دو دیدار جام حذفی هم برای پرسپولیس بازی کرده و موفق شده فقط یک پاس گل بدهد و از این نظر هم آمار ناامیدکننده‌ای به نام خود ثبت کرده است.

تمام صفحات قرارداد لئاندرو پریرا با باشگاه پرسپولیس توسط ایسنا منتشر شده که نشان می‌دهد باشگاه سرخ مالیات او را هم تقبل کرده است!

دستمزد ۶۰ میلیاردی بیخ ریش پرسپولیس

در صفحه ۱۱ قرارداد پریرا با پرسپولیس در ماده ۷ به مبلغ و مدت قرارداد اشاره شده که بر اساس آن، در مدت یک فصل و نیم، این بازیکن یک میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دریافت خواهد کرد که ۳۶۰ هزار دلار آن مربوط به نیم فصل دوم ۰۲ – ۱۴۰۱ و ۷۴۰ هزار دلار نیز مربوط به فصل ۰۳ – ۱۴۰۲ است. در ادامه این بند هم شرایط و نحوه قرارداد ذکر شده است.

ارقام و اعدادی که از حالا می‌توان گفت این بازیکن درجه سه در صورت اخراج و قطع همکاری، به طور حتم یکی از شکایت های آتی پرسپولیس در فیفا خواهد بود، مگر اینکه مدیرعامل پرسپولیس دست پیش را بگیرد و به طور توافقی این مهاجم بنجل که دلال ها به او انداخته‌اند را از درب باشگاه خارج کند.

نکته جالب اینجاست که باشگاه پرسپولیس در بند ۷-۲ در صفحه ۱۴ قرارداد، رسما پرداخت مالیات قرارداد را بر عهده گرفته و اعلام کرده مبالغ پرداختی به صورت خالص است. اگر با نرخ دلار میزان دستمزد پریرا را محاسبه کنیم و مبالغ مالیاتی را هم که پرسپولیس مسئولیت پرداخت آن را پذیرفته است به این مبلغ اضافه کنیم، فارغ از پاداش‌ها این مهاجم کم اثر برزیلی حدود ۶۰ میلیارد تومان برای پرسپولیس هزینه در بر داشته است.

در ادامه این قرارداد پاداش‌هایی نظیر ۱۰ هزار دلار برای قهرمانی در لیگ برتر ۰۲ – ۱۴۰۱، ۸ هزار دلار برای قهرمانی در جام حذفی در فصل ۰۲ – ۱۴۰۱، ۱۵ هزار دلار برای قهرمانی در فصل ۰۳ – ۱۴۰۲، ۸ هزار دلار برای قهرمانی در جام حذفی فصل ۰۳ – ۱۴۰۲، ۱۵ هزار دلار برای آقای گلی در لیگ برتر و ۳۰ هزار دلار برای قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا در نظر گرفته شده است.

بررسی آمار گل و دقایق بازی پریرا و نظر برخی پیشکسوتان پرسپولیس نشان می‌دهد این مهاجم برزیلی که در دوران مدیریت رضا درویش و با قراردادی سنگین به پرسپولیس آمده، از نظر فنی در سطح بازیکنان جوان ایرانی تیم‌های امید باشگاه هم نیست و عملا نمی‌تواند کمکی به پرسپولیس کند ولی حالا باید یک فصل دیگر نیز او را تحمل کنند که هیچ مربی حاضر به چنین کاری نیست.

مدیران پرسپولیس چرا باید قراردادی به ارزش یک میلیون و ۱۰۰ هزار دلار به علاوه پاداش‌های چند ۱۰ هزار دلاری با بازیکن خارجی که عملکرد فنی ضعیفی دارد به امضا برساند؟ آیا ردپای دلال‌ها در این قراردادهای نجومی دیده نمی‌شود؟

قرارداد ۶۰میلیاردی مهاجم بنجل بیخ ریش پرسپولیس

پریرا که فعلا نیم فصل در پرسپولیس حضور داشت، چه تاثیری در قهرمانی این تیم در لیگ و جام حذفی ایفا کرده که قراردادی یک میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری با او به امضا رسیده اما بازیکنان کلیدی باشگاه از دریافت رقم قرارداد به مراتب پایین تر خود محروم هستند.

 

چرا جمعیت جوان نمی‌شود؟/۵

امیر پروسنان
چرا جمعیت جوان نمی‌شود؟

در حالی‌که کشور در مسیر سالمندی قرار گرفته و رغبت برای ازدواج و فرزندآوری کم شده برخی روش‌های عجیب مانند ثبت نام مادران باردار در سامانه‌ها برای جلوگیری از سقط احتمالی در دستور کار قرار گرفته است که به نظر می‌رسد شناسایی چالش‌ها و ارائه راهکارهای مناسب به خانواده‌های جوان در بستر اقتصادی مناسب می‌تواند بهترین حمایت در مسیر فرزندآوری معقول باشد.

ماجرای جوانی جمعیت که در سال‌های اخیر به یکی از مباحث مهم تصمیم گیری تبدیل شده، هر روز وارد مرحله تازه‌تری می‌شود و گویا مسئولانی که برای ازدواج و فرزندآوری جامعه تصمیم می‌گیرند، فاصله قابل توجهی از بطن جامعه و مشکلات موجود دارند. مشکلاتی که بسیاری از جوانان را از ازدواج دورتر کرده و بسیاری از زوجین را از فکر بچه دار شدن، انداخته است.

به طور مثال، هفته‌های پر تلاطم خرداد در هر سال، موعد اجاره خانه بسیاری از همین زوج‌هاست. زن و مردی که باید در کمتر از یک سال، عدد قابل توجهی روی رهن و اجاره خانه بگذارند و از طرفی روز به روز با مشکلات بیشتر اقتصادی و اجتماعی مواجه می‌شوند. مشکلاتی که بسیاری از آنها را در رسانه‌ها هم می‌خوانیم و می‌شنویم.

برای ناباروری چه فکری شد؟

نکته جالب ماجرای جوانی جمعیت، توجه شبانه روزی مسئولان به داستان ناباروری است. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می‌گوید که حدود ۴.۵ میلیون زوج نابارور در کشور داریم، اما سایر دستگاه‌ها نمی‌توانند آمار دقیق یا تقریبی از زوجینی بدهند که با وجود گذشت چند سال از ازدواج، به واسطه مشکلات فراوان اقتصادی و اجتماعی، حتی به فرزندآوری فکر هم نکرده‌اند.

وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می‌گوید که حدود ۴.۵ میلیون زوج نابارور در کشور داریم، اما سایر دستگاه‌ها نمی‌توانند آمار دقیق یا تقریبی از زوجینی بدهند که با وجود گذشت چند سال از ازدواج، به واسطه مشکلات اقتصادی و اجتماعی، حتی به فرزندآوری فکر هم نکرده‌اند

این‌که تمام بار جوانی جمعیت روی دوش نظام سلامت سنگینی می‌کند، نشان از شناخت اندک تصمیم گیران از مباحث جمیعتی دارد. آیا رفع مشکلات اقتصادی زوجین بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است؟ آیا حل مشکلات اجتماعی یا بازی با سلامت روان افراد به واسطه طرح‌های خلق الساعه، بر عهده نظام سلامت است؟ آیا اشتغال جوانان بر عهده وزارت بهداشت است؟

در این میان، تنها کاری که از نظام سلامت بر می‌آمد، توجه به موضوع ناباروری بود. موضوعی که در یک سال اخیر به پوشش بیمه‌ای آن فکر و اجرایی شد.

علی رضا اعرابی «عضو هیات مدیره سازمان بیمه سلامت ایران» در این زمینه می‌گوید: بیمه سلامت در پوشش بیمه‌ای مادران باردار و درمان‌های مرتبط با نازایی پیشگام بود تا مردم پرداختی کمتری در این حوزه داشته باشند. این سازمان به رسالت خود عمل کرده است.

محمد مهدی ناصحی «مدیرعامل سازمان بیمه سلامت ایران» در نشست خبری اخیر خود درباره پوشش بیمه‌ای خدمات ناباروری گفت: در زمینه ناباروری اقدامات خوبی در سال گذشته انجام شد و ۲ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۱ در زمینه قانون جوانی جمعیت توسط سازمان بیمه سلامت ایران هزینه شده است.

وی ادامه داد: اعتباری که به سازمان بیمه سلامت در زمینه جوانی جمعیت در سال گذشته اختصاص یافت، جمعا نزدیک به هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان بود که از سایر منابع این میزان را به ۲ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان رساندیم. قطعا امسال نیازها و مراجعه بیشتر می‌شود و انتظار داشتیم اعتبار آن برای سال ۱۴۰۲ بیشتر شود. حدود ۴.۵ میلیون زوج نابارور داریم و آمار ما حدود ۵ درصد از آمارهای جهانی بیشتر است. با توجه به هزینه‌های بخش خصوصی، حداقل به ۲۰ هزار میلیارد تومان برای ناباروری نیاز داریم. هزینه‌های مربوط به ناباروری در بخش‌های دولتی با تعرفه دولتی و تا ۹۰ درصد پرداخت می‌شود.

پیگیری مادران باردار تا انتها

بنابراین به نظر می‌رسد آنچه نظام سلامت می‌تواند درباره بحث ناباروری انجام بدهد، پوشش هزینه‌ها و ارائه خدمات است. پوشش هزینه‌ها توسط سازمان‌های بیمه گر اجرایی شده و ارائه خدمات نیز در مراکز مختلف دولتی و خصوصی در حال انجام است. ولی آیا نظام سلامت وظیفه بیشتری در این زمینه دارد؟ آیا نظام سلامت باید وضعیت مادران باردار را تا انتهای بارداری رصد کند تا از نظر سلامت مادر و کودک، اطمینان حاصل شود یا از سقط جنین جلوگیری کند؟

بهرام عین اللهی «وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» روز ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ در سفر به شهرکرد در این زمینه بیان کرد: نیاز است علما، ائمه جمعه و جماعات در زمینه جوانی جمعیت فرهنگ سازی کنند.

به گفته وی، نرخ جمعیت در ابتدای انقلاب بالای ۴ بود که اکنون این آمار به ۱.۵ رسیده است که با این روند تا چندین سال آینده به پیری خواهیم رفت و بحران جمعیت می‌شود. نرخ جمعیت در شهرکرد ۱.۷ است که برای افزایش نرخ جمعیت نیاز به کار فرهنگی برای ازدواج جوانان و فرزندآوری دارد.

عین‌اللهی بر کار فرهنگی برای ازدواج جوانان و فرزند آوری تاکید کرد و گفت: کاهش نرخ جمعیت و پیری جمعیت صدمات زیادی به کشور وارد می‌کند.

وی به انجام زایمان رایگان، بیمه رایگان نوزادان تا پنج سالگی، توزیع داروها در مراکز بهداشت برای مادران بادار و نوزادان به عنوان بسته تشویقی اشاره کرد و گفت: فعال کردن مراکز خدمات درمان ناباروری در سطح کشور از دیگر برنامه‌هاست.

عین‌اللهی گفت: امروز با انجام آزمایش بارداری نام و اطلاعات مادر در سامانه ثبت می‌شود و تا پایان بارداری بررسی وضعیت ادامه دارد.

برنامه ریزی‌های نظام سلامت برای بحث جوانی جمعیت و درمان ناباروری و پیگیری وضعیت مادران باردار جای قدردانی دارد، اما به سوالات مهم در مورد کیفیت فرزندآوری پاسخ داده شودوی بر انجام کارهای تبلیغی و فرهنگی در راستای فرزندآوری و جوانی جمعیت تاکید کرد و افزود: ارائه بسته‌های تشویقی یک گام برای ترویج این فرهنگ است.

سوال اینجاست که آیا همین جنس پیگیری منجر به شکل‌گیری شبکه‌های زیرزمینی سقط غیرقانونی نمی‌شود؟ آیا با این روش‌ها می‌توان جامعه سالمی را شکل داد که نظام سلامت را در سال‌های آینده با مشکلات فراوان مواجه نکند؟ آیا غربالگری‌های جنین به درستی انجام خواهد شد تا از تولد نوزاد معلول جسمی و ذهنی پیشگیری شود؟ سوالاتی که باید برای آن‌ها تدبیر شود.

برنامه ریزی‌های نظام سلامت برای بحث جوانی جمعیت و درمان ناباروری و پیگیری وضعیت مادران باردار جای قدردانی دارد، ولی سوالات مهم درباره کیفیت این فرزندآوری نیز باید بدون پاسخ نماند.

چرا زوج‌های جوان تمایلی به فرزندآوری ندارند؟

در جوامع مدرن امروزی که زوجین تا حد زیادی امکان تصمیم گیری درباره تعداد فرزند و زمان به دنیا آمدن آنها را دارند، ترجیحات و تمایلات باروری، مهمترین تعیین کننده‌های رفتار باروری است.

نگرانی درباره سالمند شدن جمعیت ایران سبب شده که توجه زیادی به موضوع باروری شود. سیاست گذاران و پژوهشگران به دنبال مشخص کردن روندهای باروری در ایران و علت‌های کاهش آن میان گروه‌ها و طبقه‌های مختلف جامعه هستند. یافته‌های پژوهش‌ها نشان می‌دهد که میزان باروری در همه استان‌ها و تمام مناطق جغرافیایی و برای همه زیرگروه‌های اجتماعی و جمعیتی رو به کاهش است و در واقع نوعی همگرایی در رفتارهای باروری مناطق مختلف کشور دیده می‌شود.

این‌که چه عواملی سبب می‌شود زوجین بیشتر یا کمتر از آنچه در ابتدا برنامه ریزی کرده بودند، صاحب فرزند شوند، بسیار مهم است. زیرا تمایلات باروری، قصد افراد و رفتار هدفمند آنها را نشان می‌دهد. پس هرچه اطلاعات جدید بیشتری در زمینه ترجیحات و اهداف باروری موجود باشد، سیاست گذاران بهتر می‌توانند تصمیم بگیرند.

میلاد بگی «استادیار جمعیت شناسی دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا»، رسول صادقی «دانشیار جمعیت شناسی دانشگاه تهران و محقق موسسه تحقیقات جمعیت کشور» و علی حاتمی «عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی» در مقاله‌ای با عنوان «تمایل به فرزندآوری در ایران: تعیین کننده‌ها و محدودیت‌ها» که در زمستان ۱۴۰۰ در فصلنامه مطالعات راهبردی فرهنگ منتشر شد، در این زمینه می‌نویسند: نتایج داده‌های گردآوری شده در پیمایش ملی خانواده که در سال ۱۳۹۷ در کشور اجرا شد، نشان داد که حدود ۳۰ درصد افراد بدون فرزند و ۴۸ درصد افراد دارای یک فرزند، تمایلی به داشتن فرزند یا فرزندی دیگر ندارند. یافته‌ها رابطه منفی بین تحصیلات و تمایلات باروری افراد را نشان داد. از طرفی، تمایلات باروری بین پیروان اهل تسنن در مقایسه با پیروان اهل تشیع بیشتر بود. مردان نیز تمایلات باروری بیشتری در مقایسه با زنان داشتند.

این پژوهشگران ادامه می‌دهند: مهمترین علت‌های عدم تمایل به فرزندآوری در ۴ دسته مشکلات و نگرانی‌های مرتبط با فرزندان و آینده آنها، شرایط کاری و هزینه، روابط بین همسران و مشکلات سلامتی و جسمانی افراد قرار گرفته است.

پژوهشگران: مهمترین علت‌های عدم تمایل به فرزندآوری در ۴ دسته مشکلات و نگرانی‌های مرتبط با فرزندان و آینده آنها، شرایط کاری و هزینه، روابط بین همسران و مشکلات سلامتی و جسمانی افراد قرار گرفته استمطالعه مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۳ نشان داده که ۳۴.۶ درصد زنان متاهل ۱۵ تا ۴۹ ساله، غیر از فرزندان فعلی، تمایلی به داشتن فرزند دیگری نداشته‌اند. از طرفی، حدود ۷۵ درصد از جوانان در آستانه ازدواج، به پدر یا مادر شدن در حد بسیار زیاد یا زیاد علاقه دارند و حدود ۲۵ درصد علاقه زیادی از خود ابراز نکرده‌اند.

در مطالعه دیگری در سال ۱۳۹۳، حدود ۵۵ درصد افرادی که صاحب یک فرزند بودند، قصدی برای ادامه فرزندآوری نداشتند و این رقم برای افراد دارای دو فرزند، ۸۴.۳ درصد بود.

پژوهشگران می‌گویند که متغیرهای فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در تمایلات و ترجیحات فرزندآوری ایفا می‌کنند. در مطالعه‌ای تایید شده که ترجیحات باروری در زنان و مردانی که نگرش‌های جنسیتی سنتی داشتند، بسیار بیشتر از افراد با نگرش جنسیتی مدرن است. در مطالعه دیگری، مشخص شده که سبک زندگی سنتی تاثیری مثبت بر تمایل به داشتن فرزند و سبک زندگی مدرن تاثیری منفی بر تمایل فرزندآوری دارد.

بنابراین باید تدابیر لازم به کار گرفته شود تا مشکلات اقتصادی -اجتماعی پیش پای زوجین برداشته شود تا با رفع این مسائل، خانوارهای جوان برای فرزندآوری امیدوار شوند

نویسندگان مقاله فوق ادامه می‌دهند: بیشترین علتی که برای عدم تمایل به فرزندآوری بیان شده، این است که افراد از آینده فرزندان خود نگران هستند. سخت بودن تربیت فرزندان، نامناسب دانستن داشتن فرزند زیاد و هزینه‌های اقتصادی نیز در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

باید تدابیر لازم به کار گرفته شود تا مشکلات اقتصادی -اجتماعی پیش پای زوجین برداشته شود تا با رفع این مسائل، خانوارهای جوان برای فرزندآوری امیدوار شوند

جمع‌بندی

همان طور که  اشاره شد، در طول ۴۰ سال اخیر، ۴ سیاست جمعیتی در کشور اجرا شده است. سیاست‌هایی که متناسب با شرایط زمان اجرایی شد و نتایجی نیز داشت. وضعیت کنونی کشور از نظر جمعیت، قابل قبول نیست و با توجه به سالمندی روز افزون، نیازمند جوانی جمعیت هستیم.

ولی باید به این نکته توجه داشت که جوانی جمعیت نباید به هر قیمتی رخ بدهد و مسائل مختلف خانواده‌ها باید مد نظر قرار بگیرد. باید مشکلات پیش پای جوانان برای ازدواج رفع شود و تورم افسارگسیخته به کنترل درآید،شرایط مسکن هر سال حادتر نشود وبسته های حمایتی درخور و متناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی، برای زوجین برای فرزندآوری ارائه شود.

این‌که بخواهیم فقط به گزاره جوانی جمعیت فکر کنیم و دغدغه سالمندی جامعه را داشته باشیم و فرزندآوری را به هر قیمتی اجرا کنیم، آثار زیان بار فراوانی برای جمعیتی خواهد داشت که بدون محیا شدن شرایط، پایشان را به این جهان باز کرده‌ایم.

بنابراین باید تدابیر لازم به کار گرفته شود تا مشکلات اقتصادی -اجتماعی پیش پای زوجین برداشته شود تا با رفع این مسائل، خانوارهای جوان برای فرزندآوری امیدوار شوند.

 

 

 

پهلوی‌ها با هیرمند چه کردند؟/۶

پهلوی‌ها با هیرمند چه کردند؟

 مساله آب هیرمند در دوره پهلوی اول و دوم بارها محل مذاکره با افغانستان قرار گرفت تا این که در سال ۱۳۵۱ شمسی به قرارداد هیرمند منتهی شد؛ قراردادی که اما و اگرهای زیادی دارد و اختلافات بر سر آب این رودخانه همچنان پابرجا است.

در یک سده اخیر آب هیرمند در مناسبات ایران و افغانستان به عنوان یک مساله اساسی خودنمایی کرده است؛ مساله‌ای که هنوز هم حل نشده و امروز تبدیل به منشا تنش شده است. آب هیرمند نقش مهمی در توسعه و آبادانی سیستان و بلوچستان ایفا می‌کند و هر گاه بستر و آورده این رود تغییر پیدا کرده، خشکسالی‌ها و ویرانی‌هایی به بار آورده است و سیاحان و ماموران بریتانیایی مانند گلد اسمید، مکماهون، تیت، ییت، لندور و… در گزارش‌ها و کتاب‌های خود مفصل به وسعت و عظمت خرابه‌های به جا مانده از آن پرداخته‌اند.

پهلوی‌ها با هیرمند چه کردند؟

آب هیرمند از چه زمانی به یک مساله تبدیل شد؟

آب هیرمند تا دوره قاجاریه مساله خاصی نداشت زیرا سیستان یکپارچه و یکدست بود و ساکنان آن در دو طرف رود براساس عرف و رسم معمول از آب رود هیرمند برای مصارف کشاورزی و آشامیدنی خود استفاده می‌کردند اما زمانی آب هیرمند چالش‌ساز شد که در دوره ناصرالدین شاه (سال ۱۲۸۹قمری) با حکمیت «گلداسمیت»، سیستان به دو بخش تقسیم شد. طی این حکمیت بیش از نیمی از سیستان به وسعت ۱۰۶۴۷.۴ کیلومتر مربع به افغانستان که تحت استیلای انگلستان قرار داشت واگذار شد و ۷۲۹۰.۸۸ کیلومتر مربع به ایران داده شد.

سپس در سال ۱۳۱۳ قمری بستر رود هیرمند تغییر پیدا کرد و در ۱۳۲۳ قمری منجر به حکمیت «مکماهون» شد. با حکمیت مکماهون حدود مرزی دو کشور، نقشه‌برداری و مساحی و خطی مرزی از کوه ملک سیاه تا سیاه کوه تعیین شد. بنابراین با تقسیم سیستان میان ایران و افغانستان، ساکنان آن خطه در دو سوی مرزهای سیاسی قرار گرفتند و از این زمان بر سر نحوە استفاده از آب هیرمند دچار اختلاف شدند.

مساله آب هیرمند در دوره پهلوی اول

روی کار آمدن امان‌الله خان در افغانستان ساز استقلال‌طلبی را کوک کرد، او در میان افغان‌ها محبوب شد و جنگ سوم آنان با انگلیسی‌ها شکل گرفت. اگرچه افغان‌ها در بسیاری از جبهه‌های جنگ شکست خوردند اما در قرارداد کابل و سپس قرارداد راولپندی، استقلال خود را به دست آوردند. در همین زمان نیز در ایران، رضا خان حکومت پهلوی را در ایران بنیان نهاد. در این دوره افغان‌ها به ترکیه و شوروی نزدیک شدند؛ چون از یک طرف ترس این داشتند که ایران مجدداً بر آنجا تسلط پیدا کند و از طرفی دیگر از انگلستان نیز متنفر شده بودند.

در ۱۳۰۰ و ۱۳۰۶ شمسی میان رعایای ایران و افغانستان مشاجره شکل گرفت و منجر به آتش زدن بند لخشک شد. در سال ۱۳۰۷ شمسی منازعات بر سر بستن بند لخشک و پریان ادامه پیدا کرد به این صورت که افغان‌ها بند لخشک را دوباره احداث کردند که منجر به قطع شدن آب در بلوک میانکنگی شد و اهالی سیستان هم نهر جدیدی را حفر کردند که برخلاف حکمیت گلداسمید بود و باعث شد تا افغان‌ها شکایت کنند و قرار بر مذاکرات شد که با شورش بچه سقا حکومت امان‌الله خان سقوط کرد و محمد نادر خان روی کار آمد. در این دوره بارقه امیدی وجود داشت که روابط ایران و افغانستان دوستانه شود اما مساله آب هیرمند که میراث به جای مانده از مرزبندی‌های مصنوعی بریتانیا بود، مانع از کار می شد.

با شورش بچه سقا حکومت امان‌الله خان سقوط کرد و محمد نادر خان روی کار آمد. در این دوره بارقه امیدی وجود داشت که روابط ایران و افغانستان دوستانه شود اما مساله آب هیرمند که میراث به جای مانده از مرزبندی‌های مصنوعی بریتانیا بود، مانع از کار می‌شد

در همین زمان یعنی ۱۳۰۸ شمسی افغان‌ها بند پریان را تصرف کردند و اجاره ندادند که آب به ایران برسد اما یکی نفر از اهالی سیستان ایران به نام محمدعلی خان، قبل از این بند نهری حفر کرد و باز باعث شکایت افغان‌ها شد. همه اینها باعث شد تا در ۱۰ آذر همان سال افغان‌ها به مرزهای ایران حمله کنند. در ۱۳۰۹ شمسی میان دو کشور کمیسیونی تشکیل شد اما به نتیجه نرسیدند و در سال بعد باز کمیسیون جدیدی شکل گرفت و این گفتگوها هم پس از دو ماه بی‌نتیجه ماند.

در سال ۱۳۱۲ شمسی طرح قراردادی میان دو کشور تهیه شد اما دولت ایران به ماده اول این طرح اعتراض داشت. در همین زمان هم دولت افغانستان به کمک مهندسان خارجی، سدسازی‌هایی در این مناطق شروع کرده بودند و دولت ایران می‌خواست هر چه زودتر این قرارداد میان دو کشور بسته شود تا از اینگونه سدسازی‌ها جلوگیری شود.

در ۱۳۱۲ شمسی محمد نادر شاه در افغانستان کشته شد و محمد ظاهر شاه به حکومت رسید. در ۱۶ اسفند همین سال قراردادی میان دو کشور امضا شد که براساس آن حکمیت به دولت ترکیه واگذار شد. ظرف دو سال مذاکرات ادامه داشت و سرانجام در ۲۷ اردبهشت ۱۳۱۴ شمسی براساس رای صادره ۱۶۰ فرسخ از خاک ایران به افغانستان ضمیمه شد اما باز هم مساله آب هیرمند همچنان باقی ماند.

وزارت مالیه ایران برای بازدید از محل مهندس شیرازی را به سیستان فرستاد تا از محل دیدار کند. او در گزارشی پیشنهاد داد که چون قرارداد تهیه شده به زودی تصویب و مبادله نخواهد شد، اجازه داده شود وی به همراه رئیس مالیه سیستان، مأمور عالی تقسیم اراضی سیستان و کمیسر سرحدی از سوی دولت ایران با کنسول افغان در زابل یا نماینده دیگری که افغان‌ها تعیین می‌کردند، مذاکراتی برای انعقاد قرارداد موقت انجام دهند و بدین ترتیب در ۱۳۱۵ شمسی در بندر کوهگ مذاکرات آغاز شد.

پهلوی‌ها با هیرمند چه کردند؟

در جریان مذاکرات، توهین هیات افغان به مهندس شیرازی و کم شدن آب به یکباره در بند کوهک و جلوگیری از آب در بند لخشک باعث به تعویق افتادن آن شد اما هیات ایرانی باز با لحنی دوستانه مذاکرات را ادامه داد تا اینکه قرارداد موقت آب بین دو کشور منعقد شد که به موجب آن تقسیم آب در بند کمال خان بالمناصفه صورت می‌گرفت اما منابع افغانی معتقدند که براساس آن دو طرف توافق کردند هر مقدار آب که به بند کمال خان می‌رسید از این بند تا بند لخشک به صورت مساوی بین رعایای چخانسور و سیستان تقسیم شود و هریک از طرفین اجازه داشتند که سهم خود را در خاک خود در هر کجا که مورد نیاز بود، منتقل کنند.

پهلوی‌ها با هیرمند چه کردند؟

با وجود این قرارداد، افغان‌ها به آن پایبند نبودند و دست به ایجاد نهر می‌زدند تا اینکه در ۶ بهمن ۱۳۱۷ شمسی قرارداد آب مشتمل بر ۱۶ ماده و یک اعلامیه در کابل به امضای باقر کاظمی و علیمحمدخان وزیرخارجه افغان رسید اما این قرارداد هم در عین بی‌اعتمادی دو دولت به هم شکل گرفت و این بی‌اعتمادی ادامه پیدا کرد و باز هم بر سر اعلامیه متمم این قرارداد اختلاف پیش آمد و مذاکرات تا سال ۱۳۲۰ شمسی بی‌نتیجه ادامه پیدا کرد.

اسدالله علم در نوشته‌های خود نسبت به قرارداد هیرمند به دیده مخالف نگاه می‌کند و معتقد است که «کاملاً به منفعت آن‌ها است»؛ یعنی افغان‌ها، «چون مساله سیلاب‌ها که باید به سیستان برسد در آن نیست و باید در پروتکل علیحده [ای] مبادله می‌شد»

پهلوی دوم و مساله آب هیرمند

جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، سقوط حکومت رضا شاه را به دنبال داشت. در سال‌های ابتدایی دهه ۲۰ شمسی مساله جنگ، قحطی و ناامنی اجاره نمی‌داد که حکومت پهلوی دوم به مساله آب هیرمند ورود پیدا کند اما از یک طرف وضعیت سیستان بغرنج بود و از طرف دیگر افغان‌ها شروع به احداث کانال و نهر کرده بودند. همه اینها باعث شد تا در سال ۱۳۲۵ شمسی مذاکرات بر سر مسائل لاینحل قبل ادامه پیدا کند که باز بی‌نتیجه ماند و حتی یک سال بعد روابط دو کشور به طور کلی قطع شد و وساطت آمریکا و مذاکرات در واشنگتن هم بی‌نتیجه ماند. در همین حال افغان ها پروژه وادی هلمند و به بهره برداری رسیدن نهر و کانال بغرا و ساخت سد بزرگ کجکی را در دستور کار خود قرار می دهند.

همه اینها به علاوه خشکسالی که در ۱۳۴۶ شمسی پدید می‌آید باعث می‌شود تا مذاکرات برای آب هیرمند آغاز شود. در این دوره محمود فروغی به عنوان نماینده ایران چندین سال گفتگو و مذاکره می‌کند. در این زمان محمدرضا پهلوی ترس زیادی از نفوذ کمونیسم در افغانستان داشت به همین دلیل هم تا حدودی بی‌توجه به مذاکرات در پی آن بود که افغان‌ها راضی شوند و قرارداد امضا کنند و حتی می‌گوید: «[به سفیر ایران در کابل] دستور بده اگر واقعاً نیاز است بهشان پول بدهد».

سرانجام در ۲۲ اسفند ۱۳۵۱ قرارداد هیرمند مشتمل بر یک مقدمه و دوازده ماده و دو پروتکل‌ ضمیمه به امضا می‌رسد اما برکناری محمدظاهر شاه و ایجاد نظام جمهوری به دست سردار محمد داود خان در ۱۳۵۲ شمسی اجرای قرارداد را تحت شعاع قرار داد.

براساس این قرارداد مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون باشد که جمع ۲۲ متر مکعب آب در ثانیه بر پایه گزارش کمیسیون دلتا و چهار متر مکعب آب در ثانیه به عنوان «حسن نیت و علایق برادرانه» بود.

اسدالله علم در نوشته‌های خود نسبت به این قرارداد به دیده مخالف نگاه می‌کند و معتقد است که «کاملاً به منفعت آن‌هاست»؛ یعنی افغان‌ها، «چون مسئله سیلاب‌ها که باید به سیستان برسد در آن نیست و باید در پروتکل علیحده [ای] مبادله می‌شد».

علم معتقد است که افغان‌ها «هم جز به متن قرارداد به چیز دیگری اهمیت نمی‌دهند و حالا می‌خواهند جلوی سیلاب‌ها را بگیرند و به گودزره بیندازند». او دولت هویدا را بی توجهی به چنین مسائلی متهم می‌کند و می‌نویسد که «این خبر مثل پتک بر سر من فرود آمد و شب تب کردم، تا فردا یا پس‌فردا عرض کنم با آن‌که در مجلس ما و آن‌ها تصویب شده، قرارداد مبادله نشود تا بعد ببینیم چه خاکی بر سر بریزیم».

هرچه که بود ترس شاه ایران از نفوذ کمونیست در افغانستان باعث شد تا این قرارداد به امضا برسد اما علم معتقد است که این امر قریب‌الوقوع بود و «به هرحال در دامن روس‌ها افتاده‌اند، زیرا عمر داوود آفتاب لب بام است پس چرا ما سند را مبادله کنیم و یک سند محکمی به دست دولت کمونیست بعدی افغان بدهیم؟». در افغانستان دولت کمونیست بر سر کار آمد، در ایران انقلاب شد و مساله آب هیرمند همچنان باقی و پابرجا است.

 

 

 

 

 

واقعیات و تبعات روانگردانی اعتیادآور

«گُل» از هر ۶ جوان گریبان یکی را می‌گیرد/۴

مینا اینانلو
«گُل» از هر ۶ جوان گریبان یکی را می‌گیرد

یک پژوهشگر حوزه اعتیاد می‌گوید: مصرف گل برخلاف تصور جوانان وابستگی ایجاد می‌کند. مطالعات نشان داده‌ ۹درصد از کل کسانی که گل مصرف می‌کنند و ۱۷ درصد از نوجوانان مصرف‌کننده گل (یک نفر از ۶ نفر) به آن وابسته می‌شوند، علاوه بر این که ممکن پس از مصرف گل به سمت مصرف مواد سنگین‌تر دیگر نیز بروند.

زمانی که از اعتیاد سخن به میان می‌آمد، غالبا وابستگی به «تریاک» و شیره آن مطرح بود اما اکنون دایره اعتیاد گسترش یافته و موادی مانند «شیشه» و «گل» هم در این دایره خودنمایی می‌کند.

بنا بر گزارش موسسه تحقیقات، رهیافت‌ها و مطالعات بین المللی مواد مخدر (کادراس)، گل که نام‌های دیگری مانند ماری جوانا، وید و علف هم دارد بعد از تریاک و شیشه بیشترین فراوانی مصرف را دارد. بر اساس آمار اعلانی این موسسه، هر چند مصرف تریاک با ۵۰ درصد همچنان در رتبه اول مواد اعتیادآور است اما شیشه با ۱۲ درصد و گل نیز با ۹درصد در رده‌های بعدی قرار دارند.

گل مواد مخدری است که محدود به جغرافیایی خاص نیست و در همه جا قابل کشت است. به همین جهت مصرف آن سهل‌تر و میزان مصرف آن در دو دهه گذشته در دنیا زیاد شده و در برخی از کشورها نیز منع قانونی مصرف این ماده برداشته شده است. یکی دیگر از دلایل افزایش مصرف گل خصوصا در میان جوانان این تصور است که این ماده اعتیاد ندارد.

با توجه به تبعات پدیده مصرف گل، پژوهشگر ایرنا با «رامین رادفر» پژوهشگر اعتیاد و «محمدصادق شیرازی» پزشک درمانگر اعتیاد به بررسی ابعاد این پدیده پرداخته است.

چرا جوان‌ها گل می‌کشند؟

رادفر در خصوص علل فردی و اجتماعی مصرف گل می‌گوید: در رابطه با سبب‌شناسی مصرف مواد می‌توان حداقل به دو گروه از عوامل در سطوح فردی و اجتماعی اشاره کرد. برای مثال وقتی استرس در سطح فردی و اجتماعی بالا باشد، سوء مصرف مواد بالا می‌رود. حال چه این استرس ناشی از شرایط اجتماعی و اقتصادی نظیر تورم، فقر و گرانی، اختلاف طبقاتی و مسائلی از این دست باشد چه در سطح فردی نظیر اختلافات خانوادگی و محیط خانوادگی آشفته باشد، حداقل گروهی از افراد برای مدیریت استرس خود به مصرف مواد روی می‌آورند. از طرف دیگر باید به ابعاد دیگر مساله نیز توجه کرد؛ ابعادی نظیر در دسترس بودن گل در قیاس با سایر مواد و قیمت آن‌ها. در مورد گل و البته متاسفانه بسیاری از مواد دیگر قیمت به میزانی است که هر فردی از هر طبقه و قشری می‌تواند آن را تامین کند. مساله دیگر توجیهی است که مصرف‌کنندگان برای مصرف گل می‌آورند. نظیر اینکه اگر مشکل دارد چرا در فلان کشور و فلان ایالت آزاد است؟ یا باورهایی از این دست که گل ماده مخدر نیست.

وی می‌افزاید: نبود اطلاعات کافی یک مشکل جدی در بین جوانان مصرف‌کننده است. برای مثال بارها برای من پیش آمده که وقتی از فردی که گل مصرف می‌کند، می‌پرسم حشیش را هم مصرف کرده است یا خیر، می‌گوید خیر. حشیش چیز خیلی بدی است. در واقع، آن جوان نمی‌خواهد قبول کند که ماده موثره گل، حشیش و ماری جوانا مثل هم است و حتی گل ماده موثره بسیار بالاتری نسبت به حشیش دارد.

رادفر: فرایند ترویج گل شبیه کراک است که چون دیدند هروئین بدنام شده با شکل و نام دیگری آن را ترویج کردند. ماده موثره گل THC است. میزان این ماده در گل می‌تواند تا بیست درصد باشد که به مراتب از آنچه در حشیش معمولی دیده می‌شود بالاتر است

شیرازی نیز در این باره می‌گوید: گل یکی از زیرمجموعه‌های ماری‌جوانا است که به شکل تدخینی و خوراکی مصرف می‌شود. مصرف این ماده می‌تواند علت‌های مختلف درونی و بیرونی داشته باشد. از جمله دلایل بیرونی شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. برای مثال، وقتی شرایط اقتصادی در وضعیتی مطلوب نباشد و هر دو والد مجبور به کار در بیرون از خانه باشند و نتوانند نقش‌های خانوادگی خود را به خوبی ایفا کنند، در چنین شرایطی زمینه برای سوق یافتن فرزندان به سمت مواد مخدر فراهم می‌شود. حتی می‌توان گفت «تروماهای اجتماعی» هم در سوق یافتن افراد به سمت گل و یا هر نوع مواد مخدر دیگر نقش دارند. یعنی وقتی جامعه دچار یک سری تنش‌هایی می‌شود، مصرف مواد در بین افراد بیشتر می‌شود.

ترفندهای توزیع‌کنندگان مواد جدید و ناکاربلدی نهادهای رسمی

رادفر درباره نقش سیستم عرضه در ترویج مصرف گل توضیح می‌دهد: سیستم عرضه زیرکی‌ها و ابزار بازاریابی خودش را دارد. از نام‌گذاری این ماده با عنوان گل گرفته تا ایجاد باورهای غلط نظیر اعتیادآور نبودن گل. این درست همان کاری است که در مورد «کراک» انجام شد. عرضه‌کنندگان «هروئین» زمانی که متوجه شدند، این ماده بدنام شده، فرم کریستالیزه آن را با نام کراک وارد بازار و حتی به عنوان ماده‌ای برای ترک هروئین معرفی کردند. سال‌ها طول کشید تا مصرف‌کننده متوجه شود که این همان هروئین است با خلوص و آسیب بالاتر؛ اتفاقی که در حال حاضر برای «سورچه» افتاده است و مجددا هروئین را در فرم کریستال را وارد بازار کرده‌اند.

رادفر درباره عملکرد سیستم مقابله با عرضه ماده گل می‌گوید: از طرفی باید به نحوه کار سیستم مقابله با عرضه هم توجه کرد. این سیستم اطلاعات غلط می‌دهد. برای مثال برخی از پوسترهایی که از سوی ارگان‌های رسمی کشور در این زمینه منتشر شده کاملا اشتباه هستند؛ پوسترهایی با شعار «مصرف یک بار گل معادل اعتیاد در تمام عمر است» یا «گل هرگز درمان ندارد»؛ اینها عملا ضدتبلیغ است و ته‌مانده باور جوانان به اطلاعات مراجع رسمی را نیز از بین می‌برد. در حوزه درمان باید دید چه اتفاقی افتاده است. می‌توان از خود وزارت بهداشت این سوال را پرسید که در ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته که گل به عنوان یکی از سه ماده اصلی مصرف در کشور شناخته شد، چند کارگاه درمان برای درمانگران گذاشته است؟ یا چند صفحه اطلاعات درست به درمانگران داده است تا به مراجعان خود منتقل کنند. این اقدامات، نه بودجه آنچنانی می‌خواهد نه پیچیدگی زیادی دارد، فقط باید دغدغه مسئولان مربوطه باشد تا اقدام کنند.

«گُل» از هر ۶ جوان گریبان یکی را می‌گیرد

پیشگیری موثری نداریم!

شیرازی درباره اعتیاد به مخدر و روانگردان‌ها از جمله گل بیان می‌دارد: یکی از مهمترین کارهایی که برای کنترل مصرف مواد مخدر می‌توان انجام داد، پیشگیری است. نتایج تحقیقات حاکی از این است که ۸ درصد از افرادی که دارو یا مواد غیرقانونی استفاده می‌کنند در سنین ۱۴-۱۵ سال هستند. ۱۱ درصد ۱۶ تا ۱۸ ساله،۱۰ درصد در سنین ۱۸ تا ۲۰ سال و ۵ درصد در سنین ۲۱ تا ۲۵ سال هستند.

بنابراین بیشترین میزان مصرف مواد در سنین زیر ۲۶ سال اتفاق می‌افتد. به عبارتی ۳۰ تا ۳۵ درصد از افراد مصرف‌کننده در سنین بین ۱۴ تا ۲۶ سال هستند که سن خاص و حساسی است. از این رو، بسیاری از برنامه‌های ما هم باید مختص به این سنین باشد. در حالی که واقعیت غیر از این است.

اصولا در سطح دنیا برنامه‌های پیشگیری از بقیه برنامه‌ها عقب می‌افتد. این در حالی است که باید یک برنامه‌ریزی طولانی مدت با راهبردهای متنوع وجود داشته باشد که هم خود فرد و هم جامعه را در بر بگیرد. از طرفی ارگان‌های مختلف در این زمینه یکپارچه عمل نمی‌کنند و عملکرد بسیار ضعیفی دارند. برای مثال بسیاری از برنامه‌های پیشگیری که لازم است از طریق آموزش و پرورش صورت بگیرد، اجرا نمی‌شود زیرا ورود به سیستم آموزش و پرورش بسیار دشوار است. همچنین، دولت‌ها باید بودجه بسیار زیادی داشته باشند و تلاش بسیاری در این زمینه انجام دهند که معمولا اکثر کارهای آن‌ها به دلیل عمر کوتاه‌مدت‌شان به سرانجام نمی‌رسد. به صورت منطقه‌ای هم نمی‌توان در خصوص مصرف مواد مخدر پیشگیری انجام داد زیرا بسیاری از کارها و فعالیت‌ها در برنامه‌ها دیده نمی‌شوند.

به علاوه، اگرچه امروزه استفاده از فضای مجازی رشد و گسترش یافته، اما چنین امکانی هنوز برای درمانگران فراهم نشده تا به مدد این رسانه‌ها به بیماران دست یابند و اطلاع‌رسانی و آموزش خود را از این طریق در اختیارشان قرار دهند.

نیش و نوش فضای مجازی

شیرازی: اکنون شبکه‌های اجتماعی باعث شده بازارهای فروش انواع مواد مخدر بدون مرز گسترش یابد. محدودیت‌ها جهت استفاده از فضای مجازی همیشه برای درمانگران بوده و نه برای جوانان

شیرازی البته به نقش شبکه‌های مجازی در رونق یافتن بازار ماده گل اشاره کرده و می‌گوید: مهمترین علت مصرف مواد، خود مواد است؛ یعنی در دسترس بودن مواد. آمار و اطلاعات کشفیات ستاد مبارزه با مواد مخدر حاکی از این است که امروزه بذرهای این ماده در مزارع در حال کشت است و این یعنی افزایش سهولت دسترسی به این مواد. یکی از بازارهای فروش بدون مرز، همین شبکه‌های مجازی هستند.

وی می‌افزاید: محدودیت‌ها جهت استفاده از فضای مجازی همیشه برای درمانگران بوده و نه برای جوانان. نمی‌گویم بستر استفاده نوجوانان و جوانان از فضای مجازی محدود شود، بلکه می‌گویم باید امکان حمایت کافی از درمانگران برای آموزش و اطلاع‌رسانی فراهم شود.

گل بدون روتوش

رادفر در خصوص تبعات و پیامدهای مصرف گل می‌گوید:ماده موثره گل THC است. در واقع میزان این ماده در گل می‌تواند تا بیست درصد باشد که به مراتب از آنچه در حشیش معمولی دیده می‌شود بالاتر است. تی.اچ.سی یکی از ثابت‌شده‌ترین موادی است که احتمال بروز اختلالات روانپزشکی نظیراسکیزوفرنی و حتی دو قطبی را در میان بیماران بالا می‌برد. مصرف طولانی‌مدت آن، تخریب‌های شدید مغزی ایجاد می‌کند. در این زمینه مطالعاتی در سطح حیوانی انجام شده که نشان می‌دهد حتی یک بار مصرف THC می‌تواند تخریب‌های نورونی ماندگار ایجاد کند. یکی دیگر از پیامدهای مصرف مواد ابتلا به بیماری نشانگان بی‌انگیزگی است که واقعا هم برای بیمار و هم برای درمانگر تبدیل به یک چالش جدی می‌شود.

این پژوهشگر حوزه اعتیاد با اشاره به نتایج تحقیقات «موسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر» NIDA مستقر در آمریکا ادامه می‌دهد: مصرف گل برخلاف تصور جوانان وابستگی ایجاد می‌کند. در واقعمطالعات نشان داده‌اند ۹ درصد از کل کسانی که گل مصرف می‌کنند و ۱۷ درصد از نوجوانان مصرف‌کننده گل (یک نفر از ۶ نفر) به آن وابسته یا اصطلاحا معتاد می‌شوند،علاوه بر اینکه ممکن است سبب شود پس از مصرف گل به سمت مصرف مواد سنگین‌تر دیگر نیز بروند.

شیرازی نیز در این زمینه می‌گوید: مصرف ماده گل با عوارض روحی، روانی و فیزیکی بسیاری همراه است. برای مثال پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و تپش قلب از جمله این عوارض هستند. هر چند در وهله اول ممکن است مصرف این مواد برای فرد خوشایند باشد و احساس خوبی در اثر مصرف آن پیدا کند، اما بسیاری از علایم سوء آن به مرور در جسم و روان بیمار آشکار می‌شود.

برابر گل چه کنیم؟

رادفر به راهکارهایی در زمینه جلوگیری از گسترش اعتیاد اشاره کرده و می‌گوید: نحوه پیشگیری از انواع مواد با هم تفاوتی ندارد. به به عبارتی مبانی پیشگیری ثابت است و مجموعه‌ای از چند استراتژی است که باید با هم به کار روند؛ مانند راهبرد اطلاع‌رسانی، راهبرد آموزشی، راهبرد ارائه فعالیت‌های جایگزین، راهبردهای آموزش مهارت‌های زندگی و شناسایی زودهنگام بیماران.

وی ادامه می‌دهد: برای مثال وقتی درمانگر می‌خواهد مهارت امتناع را به نوجوان آموزش دهد، کاری ندارد که آن ماده گل است یا حشیش و یا سایر مواد. یا برای مثال وقتی می‌خواهد مهارت دوست‌یابی یا کنترل استرس‌ را به بیمار آموزش دهد، تفاوتی ندارد آن بیمار مصرف‌کننده چه نوع مواد مخدری است. ولی نکته مهم این است که اتخاذ این راهبردها باید همه‌جانبه بوده و در تمامی سطوح جامعه از خانواده تا مدرسه و دانشگاه و محیط کار اعمال گردد. اقدامات جزیره‌ای، مقطعی و هیجانی اگر وضعیت را بدتر نکد بهتر نمی‌کند.

شیرازی نیز در این زمینه می‌گوید: ارگان‌های مختلف باید وارد شوند و نوعی همکاری و اتحاد بین آن‌ها ایجاد شود. باید توجه داشت که با کارهای کوتاه‌مدت، موضعی و سازمانی نمی‌توان کاری موثر انجام داد. سرعت رشد مصرف حشیش یا الکل یا هر نوع مواد دیگر را فقط می‎توان کمتر کرد و نه اینکه کاملا از بین برد و از این رو باید راهبردهای موثر و مکمل اتخاذ کرد.

 

 

 

 

نگاهی به بریده جراید ۶۰ سال قبل

روزی که روزنامه‌ها به تحریف واقعیت وادار شدند

روزی که روزنامه‌ها به تحریف واقعیت وادار شدند

قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران و نقطه آغازین روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران در برابر دستورات ضداسلامی حکومت پهلوی و قوانین مخالف شریعت بود. این نهضت که با الهام از فرهنگ غنی عاشورایی شکل گرفت، توانست اثر عمیقی در تاریخ معاصر ایران به جای بگذارد.

رژیم شاهنشاهی که در آن زمان گمان نمی‌کرد این قیام چه تبعاتی بر سرنوشتش خواهد داشت، با تمام قوا تلاش کرد آن را سرکوب کند. شاه مطبوعات آن زمان را نیز ناچار به تحریف وقایع کرد.

ایسنا در سالروز این مناسبت، بریده‌ای از نشریات اطلاعات، کیهان، آسیای جوان و فردوسی که در خرداد ۱۳۴۲ منتشر شدند را منتشر کرده است. با یادآوری این نکته که بریده جراید توسط بخش نشریات کتابخانه مجلس در اختیار قرار گرفته است.

۶۰ سال قبل روزنامه ها وادار به تحریف واقعیت شدند
۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در بریده جراید

 

۶۰ سال قبل روزنامه ها وادار به تحریف واقعیت شدند
بریده ای از روزنامه کیهان مورخ پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۴۲

 

۶۰ سال قبل روزنامه ها وادار به تحریف واقعیت شدند
بریده ای از روزنامه کیهان مورخ پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۴۲

 

۶۰ سال قبل روزنامه ها وادار به تحریف واقعیت شدند
بریده ای از روزنامه فردوسی مورخ پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۴۲

 

۶۰ سال قبل روزنامه ها وادار به تحریف واقعیت شدند
بریده ای از روزنامه اطلاعات مورخ پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۴۲

 

۶۰ سال قبل روزنامه ها وادار به تحریف واقعیت شدند
بریده ای از روزنامه اطلاعات مورخ پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۴۲

 

۶۰ سال قبل روزنامه ها وادار به تحریف واقعیت شدند
بریده ای از روزنامه آسیای جوان مورخ پنجشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۴۲

 

 

 

هزینه وام مسکن برای متاهل‌ها چقدر است؟

هزینه وام مسکن برای متاهل‌ها چقدر است؟

قیمت هر برگ وام مسکن (تسه) نسبت به حدود یک ماه قبل روندی کاهشی داشته و متاهل‌های ساکن تهران برای اخذ این وام باید حدود ۸۲ میلیون تومان پرداخت کنند.

به گزارش ایسنا، هر برگ اوراق وام مسکن (تسه) در خرداد سال ۱۴۰۰، با قیمت ۶۶ هزار و ۴۰۰ تومان قیمت دارد. هر برگ اوراق تسهیلات مسکن در تیر سال ۱۴۰۰ با قیمت ۸۵  هزار تومان، در مرداد با قیمت ۸۹ هزار تومان و در شهریور نیز با قیمت ۸۸ هزار و ۵۰۰ تومان داد و ستد می‌شود.

این اوراق در ماه مهر سال ۱۴۰۰ معادل ۸۶ هزار و ۴۰۰ تومان، در آبان ماه سال ۱۴۰۰ معادل ۸۳ هزار و و ۸۰۰ تومان  و در آذر نیز ۸۲ هزار و ۹۰۰ تومان قیمت دارد.

اوراق تسهیلات مسکن در دی‌ و بهمن سال ۱۴۰۰ نیز با قیمت‌های ۸۳ هزار و ۶۰۰ تومان و ۸۱ هزار و ۴۰۰ تومان معامله می‌شود. این اوراق در سال ۱۴۰۱ معادل ۸۵ هزار و ۲۰۰ و در سال ۱۴۰۲ نیز ۸۵ هزار و ۹۰۰ تومان قیمت داشته که این گزارش بر اساس قیمت سال ۱۴۰۲ نوشته شده است.

قیمت اوراق برای مجردها و متأهل‌های تهرانی

بر این اساس، مجردهای ساکن تهران می‌توانند تا ۲۸۰ میلیون تومان تسهیلات دریافت کنند که شامل ۲۰۰ میلیون تومان تسهیلات خرید مسکن و ۸۰ میلیون تومان وام جعاله می‌شود؛ لذا برای دریافت ۲۰۰ میلیون تومان وام باید ۴۰۰ برگه تسهیلات مسکن خریداری کنند که هزینه این تعداد با اوراق ۸۵ هزار و ۹۰۰ تومانی، ۳۴ میلیون و ۳۶۰ هزار تومان می‌شود. همچنین با در نظر گرفتن ۸۰ میلیون تومان وام جعاله که برای آن باید ۱۶۰ ورق به مبلغ ۱۳ میلیون و ۷۴۴ هزار تومان خریداری کنند، مجموع هزینه خرید اوراق به ۴۸ میلیون و ۱۰۴هزار تومان می‌رسد.

زوج‌های تهرانی نیز بر همین اساس می‌توانند تا سقف ۴۸۰ میلیون تومان شامل ۲۰۰ میلیون تومان تسهیلات خرید مسکن برای هر نفر و ۸۰ میلیون تومان وام جعاله دریافت کنند؛ بنابراین زوجین باید ۸۰۰ برگه تسهیلات مسکن خریداری کنند که هزینه آن ۶۸ میلیون و ۷۲۰  هزار تومان می‌شود که همراه با هزینه ۱۳ میلیون و ۷۴۴  هزار تومانی وام جعاله که برای آن باید ۱۶۰ ورق تسهیلات مسکن خریداری کنند، در مجموع باید ۸۲ میلیون و ۴۶۴ هزار تومان پرداخت کنند.

قیمت اوراق در سایر استان‌ها

سقف این تسهیلات برای مراکز استان و شهرهای با جمعیت بیش از ۲۰۰ هزار نفر برای مجردها به ۱۶۰ و برای زوجین به ۳۲۰ میلیون تومان رسیده است. با توجه به اینکه مجردها باید ۳۲۰ و متاهل‌های ساکن این شهرها نیز باید ۶۴۰ برگه تسهیلات مسکن خریداری کنند، مجردها باید ۲۷ میلیون و ۴۸۸ و متاهل‌ها نیز ۵۴میلیون و۹۷۶  هزار تومان پرداخت کنند.

 

 

 

 

 

قیامی که مقدمه‌ای برای انقلاب بزرگ ۵۷ بود/۵

قیام خونین ۱۵ خرداد مردم شهر‌های مختلف کشورمان در سال ۱۳۴۲ سرآغازی بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵٧ بود.

 

۶۰ سال پیش در چنین روزی مردم ایران به دلیل دستگیری رهبر و راهنمای بزرگ خود قیامی بزرگ را بر علیه رژیم ستم شاهی آغاز کردند. قیامی که در پانزد خرداد ١٣۴٢، سرآغازی بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۵٧ بود و باعث تسریع در روند شکل‌گیری مبارزات و انقلاب اسلامی به رهبری و مرجعیت امام راحل عظیم‌الشأن شد.

آغاز قیام مردم ایران در ۱۵ خرداد

به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بود از نخستین ساعات روز ۱۵ خرداد، اعتراضات گسترده‌ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعار‌هایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. مردم منطقه پیشوا که سومین روز شهادت امام حسین (ع) را در حرم مطهر جعفربن موسی الکاظم (ع) به سوگ نشسته بودند با شنیدن خبر دستگیری مرجع تقلیدشان، حاج آقا روح الله، اولین نقش آفرینان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شدند. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهر‌های قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع ازخود برخاستند.

تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیع‌ترین حادثه، قتل عام کشاورزان کفن پوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سر پل باقرآباد با آن‌ها روبرو شده و با سلاح‌های سنگین آن‌ها را قتل عام کردند.  این روز تاریخی نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) است چراکه در این روز رژیم طاغوت در برابر شجاعت مردم به وحشت افتاد و برای سرکوب آنان حدود ١۵ هزار نفر از مردم مسلمان و انقلابی را به خاک و خون کشید.

قیام 15 خرداد

دلیل دستگیری امام خمینی

تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی (در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ توسط دولت علم) و بازتاب‌های آن، دلیلی بود تا حضرت امام خمینی رحمه الله نهضت عظیم خویش را بنیان گذارد و این در حالی بود که با رحلت مرجع عالی قدر شیعه آیت اللّه العظمی بروجردی رحمه الله، ثلمه‌ای عظیم به ملت و روحانیت وارد شده بود و رژیم نیز عرصه را برای جولان بلا منازع خود در دین ستیزی مهیّا یافت.

به دنبال این مسئله، امام خمینی رحمه الله علمای طراز اوّل را دعوت به مشورت کرد و آنان طی تلگرافی مخالفت خود را با دولت ابلاغ کردند.

امام در پی بی اعتنایی دولت، در اعلامیه‌ای تأکید فرمود: «اینجانب حسب وظیفه شرعی به ملّت ایران و مسلمین جهان، اعلام خطر می‌کنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست‌ها است… ملّت مسلمان تا رفع این خطر‌ها نشود، سکوت نمی‌کنند و اگر سکوت کنند، در پیشگاه خداوند قاهر، مسئول و در این عالم محکوم به زوال است.»

سرانجام با پایمردی امام و حمایت مردم و روحانیون، دولت عقب نشینی می‌کند و لایحه را پس می‌گیرد. این مسئله حائز نکات قابل توجّهی است و نقطه عطفی در مسیر حرکت مردمی بود که موجب تحکیم پایه‌های انقلاب اسلامی گردید.

همچنین حرکت امام در جو ملتهب ایران آن روز، باعث شد که انرژی انقلابی ملّت ـ که از سال ۳۹ به فوران آمده بود و در بحران هویت و رهبری دست و پا می‌زد ـ پشت سر امام و مذهب و روحانیت، کانالیزه شد. از اینرو از نیمه دوّم سال ۴۱ و به دنبال قضیّه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، تمام اذهان دولت و ملّت متوجه قم و امام گردید.

هنوز خشم عمومی نسبت به این حرکت رژیم فروکش نکرده بود که ساواک قم، مجلس روضه خوانی را که از طرف آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله منعقد شده بود، مورد حمله قرار داد. در این هجوم که روز دوّم فروردین ۱۳۴۲ صورت گرفت، مردم و طلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به رگبار بسته شدند و مدرسه فیضیه به خون ملّت رنگین شد.

حضرت امام رحمه الله پس از اطلاع از این فاجعه، سخنرانی تندی علیه شاه کرد و در اعلامیه ای، منشأ سرکوبگری و ظلم؛ یعنی شاه را نشانه رفت: «شاه دوستی؛ یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش. شاه دوستی؛ یعنی، ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، محو آثار اسلامیت. شاه دوستی؛ یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل قرآن کریم. شاه دوستی؛ یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. حضرات آقایان توجّه دارند که اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است….»

خون‌های ریخته شده در مدرسه فیضیه، و روشنگری‌های شورانگیز امام رحمه الله همچنان ادامه داشت تا محرّم و عاشورای ۱۳۸۳ ه. ق فرا رسید. حکومت با وضعیت به وجود آمده، تصمیم گرفت محدودیت‌هایی را برای عزاداری ایجاد کند. به همین دلیل وعاظ از سخنرانی علیه شاه و اسرائیل و آمریکا منع شدند.امام خمینی با تبلیغات و اقدامات خود، طی حدود دو ماه، حادثه فیضیه را تا نزدیک محرم تداوم داد.

امام خمینی

در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، توسط یاران امام (ره) اعلام می‌شود که حضرت امام خمینی (ره) تصمیم دارند بعد از ظهر عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی کنند. به دنبال اعلام این خبر، افرادی به طور مستقیم و غیر مستقیم و گاه با واسطه و بی واسطه سعی می‌کنند که حضرت امام را از سخن گفتن در مدرسه فیضیه بر حذر دارند؛ چنانچه یکی از مقامات ساواک در روز ۱۳ خرداد خود را به امام (ره) می‌رساند و ضمن تهدید ایشان می‌گوید: اگر امروز بخواهید در مدرسه فیضیه سخنرانی نمایید، کماندو‌ها را به مدرسه می‌ریزیم و آنجا را به آتش و خون می‌کشیم. حضرت امام خمینی (ره) در کمال صلابت و شجاعت بی نظیر خویش، بی هیچ رعب و وحشتی در جوابشان می‌فرمایند: ما هم به کماندو‌های خود دستور می‌دهیم که فرستادگان اعلیحضرت را اصلاح نمایند‍!

پس از این اتفاقات در همان روز شهر قم شاهد سخنرانی تاریخی امام علیه شخص شاه، آمریکا و اسرائیل بود. این سخنرانی به منزله رویارویی مستقیم و آشکار با حکومت بود و نشان می‌داد که امام، روحانیت و مردم، به نقطه غیر قابل بازگشتی با دستگاه رسیده اند. امام فرمودند: «ای آقای شاه!‌ای جناب شاه! بدبخت، بیچاره! ۴۵ سال از عمرت میره، عبرت بگیر. عبرت از پدرت بگیر. اگر راست می‌گویند که تو با اسلام و روحانیت مخالفی، بد فکر می‌کنی. اگر دیکته می‌کنند، به دست تو می‌دهند، در اطراف آن فکر کن. چرا بی تأمّل حرف می‌زنی؟ چه ارتباطی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت می‌گوید: از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل هم صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه، اسرائیلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟ آقای شاه! این‌ها می‌خواهند تو را یهودی معرفی کنند تا من بگویم کافری، از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند.»

ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان فرمودند: به من خبر دادند که عده‌ای از وعاظ و خطبای تهران را برده اند، سازمان امنیت و تهدید کرده اند که، از سه موضوع حرف نزنند. ۱- از شاه بدگویی نکنند. ۲- به اسراییل حمله نکنند. ۳- نگویند که اسلام در خطر است و دیگر هر چه بگویند آزادند. تمام گرفتاری‌ها و اختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر از این سه موضوع بگذریم، دیگر اختلافی نداریم و باید دید که اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آن طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسراییل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسراییل است که سازمان امنیت می‌گوید: از شاه صحبت نکنید، از اسراییل نیز صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه، اسراییلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه، یهودی است؟ آقای شاه! شاید این‌ها می‌خواهند، تو را یهودی معرفی کنند که من بگویم کافری تا، از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند؟! تو نمی‌دانی اگر یک روز صدایی در بیاید، ورق برگردد، هیچ کدام از این‌ها که اکنون دور تو را گرفته اند، با تو رفیق نیستند. این‌ها رفیق دلارند. این‌ها دین ندارند. این‌ها وفا ندارند. دارند همه چیز را به گردن تو بیچاره می‌گذارند.

قیام خونین 15 خرداد

مطالب خیلی زیاد است. بیشتر از آن است که شما تصور می‌کنید. حقایقی در کار است، مملکت ما، اسلام ما، در معرض خطر است. آن چیزی که در شرف تکوین است، سخت ما را نگران و متأسف ساخته است. از وضع ایران، از وضع این مملکت خراب، از وضع این هیأت دولت و از وضع این سردمداران حکومت نگران و متأسف هستیم و از خداوند بزرگ اصلاح امور را خواهانیم.

بی تردید هیچ دگرگونی و انقلابی بی ریشه و علت پدید نمی‌آید و بستر‌ها و عواملی در شکل گیری آن مؤثر است.قیام ۱۵ خرداد نیز جنبشی ماندگار و اثر گذار است و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار می‌رود. این قیام، سر آغاز تحولات و دگرگونی‌های شگفت آوری شد که به حق می‌توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.

در واقع می‌توان قیام ۱۵ خرداد را حرکت خود جوش و مردمی ـ بدون برنامه ریزی قبلی ـ دانست که با توجّه به بستر‌ها و زمینه‌های قبلی به وجود آمد و در حمایت از رهبر دینی و یاری آرمان‌های متعالی، به اوج خود رسید و شهر‌ها و مناطق مختلف ایران را در بر گرفت.

۱۵ خرداد روزی است که در دیدگاه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به عنوان «أیام الله» و «روز عزای عمومی برای همیشه» ثبت شد و حضرت امام به صراحت بیان داشتند که «۱۵ خرداد از خاطره‌ها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن را هرچه زنده نگاه داشت».

15 خرداد

رهبر معظم انقلاب نیز در سخنانی درباره ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ فرموده اند: حقایقی که حضرت امام در آن سال بیان می‌کردند برای خیلی ها، حتی برای دست اندرکاران سیاست هم قابل فهم نبود، حقایقی مانند این که اسرائیل می‌خواهد در ایران قرآن نباشد، اسرائیل می‌خواهد در ایران روحانیون نباشند، اسرائیل می‌خواهد در ایران اسلام نباشد. آن روز برای خیلی‌ها این مطلب قابل فهم نبود که اسرائیل کجا، ایران کجا؟ و اسرائیل چه دشمنی با قرآن و با روحانیت دارد، آن هم در ایران؟.

۱۵ خرداد ۱۳۴۲ یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی ایران است و به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی، سه عنصر «مردم»، «امام خمینی» و «انگیزه مذهبی و روحیه شهادت طلبی و فداکاری برای خدا» در آن نمود داشت و نطفه طلوع انقلاب اسلامی را شکل داد.

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*