کمبود معلم؛ زخمی که آموزش و پرورش را رنج می دهد/۵
آموزش و پرورش در کمترین حالت به بیش از سیصد هزار معلم جدید نیاز دارد این در حالی است که فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان به مراتب عددی کمتر از این بوده و عده ای هم سالانه بازنشسته می شوند.
به گزارش خبرنگار جامعه؛ اگر در سالهای قبل مشکلات معلمان و دغدغههایش بیشتر در اردیبهشت و به مناسبت روز معلم مطرح میشد؛ اما در سالی که گذشت روزی نبود که در مورد مدرسه، دانش آموز و مشکلات معلم حرفی به میان نیاید.
یک سال سخت برای معلمان حالا در شرایطی به هفته معلم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیده است که وزارت آموزش و پرورش با سرپرست اداره میشود و معلوم هم نیست عمر این سرپرستی تا چه مدت خواهد بود و از گزینههای وزارت خبری نیست.
معاونین این وزارت خانه از آینده فعالیت خود بیاطلاع هستند و نمایندگان و کمیسیون آموزش مجلس نیز از دست کم در ظاهر از تصمیم دولت بیخبرند و تصمیم دارند در این زمینه پاسخگو نباشند.
در شرایطی به هفته معلم سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیدیم که رتبه بندی معلمان به نتیجه نرسیده است؛ در حالی که سال گذشته در چنین روزهایی یوسف نوری وزیر پیشین آموزش و پرورش اجرای کامل رتبه بندی تا شهریور ۱۴۰۱ را وعده داد؛ رتبه بندی نهایتاً در ماههای آخر سال با نواقص بسیار زیاد اجرایی شد و همین امر شکایت و اعتراض شمار زیادی از معلمان را به همراه داشت. شکایاتی که در نهایت به استعفای نوری منجر شد.
هفته معلم را امسال در حالی آغاز کردیم که کمبود معلم در مدارس کشور نه تنها حل نشده که به علت موج جدید بازنشستگی معلمان پس از رتبه بندی، کمبود معلم در مدارس مناطق کمتر برخوردار شدیدتر هم شده است.
کمبود معلم؛ مشکلی که دامن نظام آموزشی را سالهاست رها نکرده
البته همان طور که گفته شد کمبود معلم مشکلی است که سالهاست آموزش و پرورش با آن مواجه است با این حال به نظر میرسد به علت توسعه هنرستانها، موج بازنشستگی پس از رتبه بندی و توجه به جنسیت معلمان در مدارس ابتدایی و متوسطه اول نیاز به معلم و آموزگار بیش از پیش به نظر میرسد.
احمدحسین فلاحی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، سال گذشته با اشاره به اینکه آماری که از سوی آموزش و پرورش برای موضوع کمبود معلم ارائه میشود متفاوت از آن چیزی که است که ما در واقعیت میبینیم؛ گفت: کمبود معلم در آموزش و پرورش از ۲۳۰ تا ۲۶۰ هزار نفر است.
در چنین شرایطی تعداد فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان به مجموعه نظام آموزشی به میزانی نیست که این کمبود را جبران کند. حسین خنیفر رئیس پیشین دانشگاه فرهنگیان اواخر سال ۱۴۰۰ گفته بود با احتساب معلمین ماده ۲۸ و تمامی فارغ التحصیلان سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ حدود صد هزار نفر به بدنه نظام آموزشی متصل خواهند شد.
وزارت آموزش و پرورش در کمترین حالت به بیش از سیصد هزار معلم جدید نیاز دارد این در حالی است که فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان هر ساله بیش از یکصد هزار نفر نمیشوند. از این رو جذب معلم از طریق آزمون استخدامی همواره یکی از راههای جذب نیرو برای آموزش و پرورش بوده است.
با این وجود عدد پذیرفتهشدگان در آزمون استخدامی هم چندان بالا نیست. در آزمون روز جمعه ۸ اردیبهشت که ۵۳۴ هزار و ۴۴۵ نفر برای شرکت در آن ثبتنام کرده بودند؛ تنها ۲۸ هزار نفر پذیرفته خواهند شد.
این عدد شامل ۲۴ هزار و ۶۹۴ آموزگار ابتدایی، ۲۳۳۲ آموزگار استثنایی و ۹۹۲ آموزگار ویژه مناطق عشایری و مرزی است. تفاوت این دو عدد به تنهایی نشان میدهد حجم نیازمندی وزارت آموزش و پرورش تا چه حد زیاد است و یک آزمون استخدامی چقدر میتواند این نیاز را برطرف کند.
سرپرست وزارت آموزش و پرورش در حاشیه اجلاس مدیران و رؤسای مناطق و نواحی آموزش و پرورش خوزستان با اشاره به برگزاری آزمون استخدامی برای جذب ۲۸ هزار آموزگار دوره ابتدایی، گفت: به زودی آزمون استخدامی دیگری برای جذب معلمان متوسطه اول و دوم و فنی و حرفهای و کاردانش برگزار خواهد شد که در این آزمون نیز ۲۸ هزار معلم جذب خواهند شد.
صحرایی با اشاره به برنامه ریزی برای جذب ۲۵ هزار دانشجو معلم از طریق کنکور سراسری گفته بود؛ جذب معلم از طریق شیوه دو مدرکی یکی دیگر از برنامههای وزارت آموزش و پرورش در حوزه نیروی انسانی است و بر این اساس دانشجویان مستعد، در دانشگاههای مادر شروع به تحصیل میکنند و بعد از گذراندن ۲ سال دروس تخصصی و طی کردن فرآیندهای صلاحیت سنجی و رغبت سنجی از سال سوم وارد دانشگاه فرهنگیان خواهند شد.
دبیران خرید خدمت و وعده توخالی استخدام
جذب معلم از طریق دورههای مهارتی اگرچه راهکاری نیست که مورد تأیید سند تحول و تصمیمگیران آموزشی باشد ولی با شرایط فعلی لازم است کمبود شدید معلم حداقل تا حدی بهبود یابد و آزمون استخدامی شاید مطمئنترین راه برای این مشکل باشد.
البته پیش از این به ادارات کل آموزش و پرورش در استانها این مجوز داده شده بود که به صورت حق التدریس به طور موقت از علاقهمندان به معلمی استفاده کنند اما مشکل اینجا بود که در برخی استانها به این افراد وعده داده شده بود که پس از مدتی در استخدام وزارت آموزش و پرورش خواهند شد. وعدهای که از ابتدا قرار نبود محقق شود.
یکی از همین نیروهای خرید خدمتی در گفتوگو با خبرنگار مهر گفت: من از مهر ۱۴۰۰ به عنوان معلم خرید خدمت وارد کلاس شدم و قبل از آن هم هفت سال پیش دبستانی در مدرسه دولتی مشغول بودم.
از ابتدای سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ نه قرار داد داریم نه بیمه و نه حقوق و در نزدیکی تعطیلات نوروز ۱۴۰۲ حقوق دو تا سه ماه را برای ما واریز کردند اما همچنان حقوق چند ماه واریز نشده و بیمه و سنوات برای ما حساب نشده است.
این نیروی خرید خدمتی افزود: برای سال آینده هم به ما گفتند که دیگر قادر ادامه همکاری با ما نیستند مگر اینکه در آزمون استخدامی قبول شویم. واقعاً با معلمی که ده سال تجربه کاری دارد چرا باید این طور برخورد شود و با کسی که اصلاً تجربه کاری ندارند به یک شکل برخورد شود. ضمن اینکه فردی که معلم است در طول روز مشغول معلمی است و فرصت کافی برای مطالعه منابع آزمون را هم ندارد.
این معلم خرید خدمتی از وعدههای مکرر ادارات آموزش و پرورش گلایه کرده و گفته بود: حتی ماه پیش و در بهمن ماه ۱۴۰۱ با وعده استخدام ما را به شورای پزشکی فرستادند و قبل از آن هم مدارک متعددی را بردیم و برای تبدیل وضعیت مصاحبه شدیم اما هیچ خبری نیست.
همین وعدههای بی سرانجام بود که موجب شد تا در بهمن و اسفند ۱۴۰۱ و فروردین ۱۴۰۲ معلمان خرید خدمتی بارها و بارها در مقابل درب اصلی وزارت آموزش و پرورش تجمع کنند.
افشاگریهای پینگ پنگی دولت و مجلس درباره «شاسی بلند»ها؛ سرانجام لیست دریافت کنندگان منتشر خواهد شد؟/۶
موضوع واگذاری خودروهای شاسی بلند به برخی از نمایندگان مجلس به رغم حذف سیدرضا فاطمی امین، وزیر سابق صمت از کابینه دولت، همچنان به عنوان یک موضوع داغ از سوی مجلسی ها و دولتی ها دنبال می شود. البته هر یک تقلا می کنند دیگری را در این وادی متهم کنند.
علیرضابیگی مدعی شده بود، یکی از عوامل رای نیاوردن استیضاح فاطمی در آبان ۱۴۰۱ واگذاری حواله خودروی شاسی بلند به ۷۵ نماینده مجلس بوده است؛ ادعایی که بلافاصله با واکنش وزارت صمت مواجه شد و روابط عمومی این وزارتخانه تاکید کرد که به واسطه این ادعای کذب از نماینده تبریز شکایت خواهد کرد.
البته یک روز پس از انتشار عمومی این ادعا، سخنگوی هیات رئیسه مجلس نیز ضمن تکذیب اظهارات علیرضابیگی تاکید کرد که هیات نظارت بر رفتار نمایندگان در جلسهای فوقالعاده پیش از برگزاری جلسه استیضاح، این موضوع را تعیین تکلیف کرده و نتایج بررسیها را به شکل عمومی اعلام خواهد کرد.
سرانجام هیات نظارت بر رفتار نمایندگان، روز شنبه (۹ اردیبهشت) اعلام کرد، با بررسی اسناد و مدارک ارائه شده از سوی احمد علیرضا بیگی، ادعاهای مطروحه از سوی وی را کذب تشخیص داده است.
اما اظهارات دو روز پیش حجتالاسلام درویشیان، نماینده ویژه رئیسجمهور در امر مبارزه با فساد، ماجرای ادعای نماینده تبریز درباره دریافت حواله خودروهای شاسی بلند توسط برخی نمایندگان مجلس را وارد مرحلهای تازهای کرد.
هرچند درویشیان دریافت این خودروها “به منظور صرفنظر کردن نمایندگان از استیضاح اولِ فاطمی امین” را تلویحاً رد کرده، با این حال، وی در اظهاراتش مساله واگذاری حواله خودروهای شاسی بلند به تعدادی از نمایندگان و کارکنان مجلس را تایید میکند.
به گفته درویشیان، تفاهمنامهای از تابستان ۱۴۰۰ و قبل از تشکیل کابینه دولت سیزدهم بین شرکت «رادین مبین غرب» با یکی از خودروسازان منعقد و با کارسازی یکی از مسؤلان وقت در مجلس (فعلی) نسبت به واگذاری بیش از یکصد خودرو بدون قرعهکشی و براساس معرفی و واسطهگری شرکت صوری مذکور انجام شده بود.
وی همچنین با تاکید بر اینکه این رویه تخلفآمیز تا اواسط سال ۱۴۰۱ نیز ادامه یافته، از معرفی متخلفانِ واگذاری رانتیِ خودرو طی گزارشی محرمانه به رئیسجمهور و متعاقب آن توقف روند واگذاری خودروهای سایر دستگاههای متخلف خبر داده است.
با گذشت چند روز از این ماجرا ـ که منجر به وارد شدن خدشه به حیثیت مجلس و اعتماد عمومی شد ـ عدهای از نمایندگان مجلس همسو با مردم و رسانهها از مسئولان قوه مقننه خواستند تا در راستای تنویر افکار عمومی و حفظ شأن و جایگاه مجلس شورای اسلامی، نام نمایندگان دریافت کننده حواله خودروهای شاسی بلند را رسمی اعلام کنند.
درویشیان در رابطه با ماشینهای دریافتی سازمان بازرسی در دوره مسئولیتش شفافسازی کند
علیرضا سلیمی در واکنش به اظهارات درویشیان نماینده ویژه رئیسجمهور در امر مبارزه با فساد نسبت به ادعای واگذاری رانتی خودرو به برخی نمایندگان مجلس، گفت: وی تحت تاثیر برخی از حرفهاست، یا درصدد حاشیه سازی است. رهبر معظم انقلاب فرمودند مسئولان باید از حاشیه سازی پرهیز کنند لذا درویشیان باید مدارک و اسناد مربوطه را به هیات رییسه مجلس، کمیسیون اصل ۹۰ و همچنین هیات نظارت بر رفتار نمایندگان ارائه دهد، زیرا مرجع رسیدگی به چنین موضوعاتی مشخص است.
نماینده مردم محلات و دلیجان در مجلس شورای اسلامی اظهارات نماینده ویژه رئیسجمهور در امر مبارزه با فساد را بلوف سیاسی در راستای تخریب قوه مقننه دانست و اظهار کرد: بدون شک نمایندگان مجلس این موضوع را ویژه بررسی خواهند کرد؛ باید اذعان کرد تاسف آور است که وی به عنوان نماینده ویژه در امر مبارزه با فساد چنین اقدامی را انجام داده است.
وی در این راستا، ادامه داد: چرا درویشیان پاسخ نمیدهد وقتی در سازمان بازرسی بود چند ماشین دریافت کردند، در حالی که ما نسبت به این امر اطلاعات داریم؛ وی در این خصوص سکوت کرده است. باید عنوان شود که چه تعداد از دولتمردان یا مسئولان نیز چنین اقدامی را انجام داده اند لذا مجلس این موضوع را پیگیری خواهد کرد.
این نماینده مردم در مجلس یازدهم تصریح کرد: اظهارات درویشیان نماینده ویژه رئیسجمهور در امر مبارزه با فساد نسبت به ادعای واگذاری رانتی خودرو به برخی از نمایندگان مجلس، جو کاملا تبلیغاتی علیه قوه مقننه است؛ وی باید سریعتر اسناد و مدارکش را ارائه کند و اگر اسنادی در کار باشد ما نیز این موضوع را پیگیری خواهیم کرد.
عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: رهبر معظم انقلاب بر ایجاد وحدت و همدلی بین قوا و پرهیز از حاشیه سازی تاکید کردند، اما درویشیان خلاف این امر اقدام کرده که نشان میدهد وی ظرفیت قرار گرفتن در این جایگاه را ندارد.
مجلس شفاف سازی کند
به هر حال با توجه به اینکه از زمان آغاز به کار مجلس یازدهم، شعار «شفافیت» همواره به عنوان یکی از پربسامدترین کلیدواژههای نمایندگان این مجلس مطرح بوده، انتظار میرود که مسئولان مجلس در روزهای آتی اسامی تمامی نمایندگانی که بدون ضوابط قانونی و با نرخ کارخانه، خودرو دریافت کردهاند را اعلام عمومی کنند.
در صورت تحقق این مساله، علاوه بر بسته شدن باب انجام این گونه تخلفات در مجلس شورای اسلامی و سایر دستگاهها، زمینه شیطنت و خلاف واقعگویی افراد نیز از بین خواهد رفت.
با توجه به اینکه در سال انتخابات مجلس دوازدهم قرار داریم و شفافیت یکی از شعارهای اصلی مجلس یازدهم بود، بسیاری از نمایندگان مجلس، فعالان سیاسی و کارشناسان قانونگذاری معتقدند با توجه به تأیید واگذاری خودروهای شاسی بلند هیات رئیسه مجلس باید اعلام کند از این رانت بزرگ اطلاع داشته است یا خیر؟ قطعا این موضوع در انتخابات هیات رئیسه مجلس که بعد از تعطیلات خانه ملت برگزار میشود، تاثیرگذار خواهد بود.
خواب آخر
افشین شاعری
تهران – ایرنا- تصادفات رانندگی در ایران سالانه جان حدود ۱۷ هزار نفر را میگیرد.اگرچه نقش خودروهای غیر ایمن و جادههای غیر استاندارد در این فاجعه انسانی بسیار مهم است. اما مهمترین عامل خطاهای انسانی است که جادهها و خیابانها را خون آلود میکند.
تعداد تصادفات رانندگی در ایران آن قدر بالاست که تقریبا همه مردم بارها صحنههای دلخراش آن را به چشم دیدهاند. صحنه خودروهای در هم فرو رفته با انسانهای غرق در خون یا بیجان کنار خیابان یا صحنه آمبولانسهای کنار خودروها که مصدوم را جا به جا میکنند و مردمان متاسفی که آرام از کنار صحنه عبور میکنند، برای همه آشناست.
همه چیز در یک لحظه رخ میدهد. هر چه باشد. یک لحظه بیاحتیاطی و خشم. سرعت زیاد، خواب آلودگی، صحبت کردن با تلفن همراه یا پیامک زدن. رانندهای که چند لحظه قبل با صدای بلند موسیقی در میان خودروها ویراژ میداد. باور نداشت که چند ثانیه بعد عابری را زیر گرفته یا سرنشینان خودروی دیگر را روانه دیار باقی کرده است. خانوادههایی را سیاهپوش کرده، فرزندانی را یتیم یا والدینی را داغدار همیشه دلبندشان کرده است. رانندگانی که به هر دلیل با جان خود و دیگران بازی میکنند، چه کنترل نداشته باشند، چه خشمگین و چه خسته و خواب آلود. رانندگانی که حتی یک لحظه سر برگرداندن آنها فاجعهای را رقم میزند که قابل جبران نیست.
فقط در سال گذشته ۳۱۷ هزار و ۱۲۰ نفر در حوادث رانندگی کشور مصدوم شدند. از این تعداد به گفته «حمیدرضا خانکه» رئیس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایا دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی حدود ۴۴ هزار نفر معلول دائمی میشوند،در حالی که نانآور خانه هستند
سال گذشته ۳۱۷ هزار و ۱۲۰ نفر در حوادث رانندگی کشور مصدوم شدند. از این تعداد به گفته «حمیدرضا خانکه» رئیس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایا دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی حدود ۴۴ هزار نفرشان معلول دائمی میشوند. معلولانی که به علت قطع نخاع، از دست دادن دست، پا، چشم یا … برای همیشه توان کار کردن را از دست میدهند در حالی که بسیاری از آنها در سن جوانی و نان آور خانواده هستند
آمارهای مرگ و میر و آسیبهای تصادفات رانندگی بالاست. این را همه میدانند. آمارهای رسمی مرگ سالانه ۱۶ تا ۱۷ هزار نفر را در حوادث رانندگی ایران تایید میکند که تعداد کمی نیست. آمارهای پزشکی قانونی نشان میدهد سال گذشته ۱۶ هزار و ۷۷۸ نفر در حوادث رانندگی ایران جان خود را از دست دادند. یعنی هر روز ۴۵ نفر و هر ۳۲ دقیقه یک نفر.
مصدومان این حوادث را هم باید به این فاجعه اضافه کرد. فقط در سال گذشته ۳۱۷ هزار و ۱۲۰ نفر در حوادث رانندگی کشور مصدوم شدند. از این تعداد به گفته «حمیدرضا خانکه» رئیس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایا دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی حدود ۴۴ هزار نفرشان معلول دائمی میشوند. معلولانی که به علت قطع نخاع، از دست دادن دست، پا، چشم یا … برای همیشه توان کار کردن را از دست میدهند در حالی که بسیاری از آنها در سن جوانی و نان آور خانواده هستند.
سهم خطای انسانی در حوادث رانندگی
کارشناسان سه عامل خطای انسانی، جادههای غیر استاندارد و خودروهای غیر ایمن را مهمترین عوامل بروز حوادث رانندگی میدانند. اما به گفته بسیاری از آنان نقش عوامل انسانی بیشتر است. سهم خطای انسانی در بروز حوادث رانندگی بین ۷۰ تا ۸۰ درصد برآورد میشود. اما رد پا و سهم انسان در بروز ۹۵ درصد این حوادث وجود دارد. زیرا اگر راننده با احتیاط رانندگی کند. آرام براند. خودرو غیرایمن را کنترل کند که نقص فنی نداشته باشد یا در پیچهای تند گردنههای سخت جادههای کوهستانی احتیاط کند. حتما تعداد این حوادث غمانگیز کمتر میشود.
توجه به خطای انسانی و بیمبالاتی رانندگان، به هیچ وجه از سهم مسئولیت مسئولان کم نمیکند. آنان که به علت ضعف عملکردشان توان تامین امنیت جادهها را ندارند یا خودروهایی را روانه بازار میکنند که حتی حداقلهای استانداردهای خودروی ایمن را ندارند یا در این شرایط مرگبار سهامداران غولهای خودروسازی به هر طریق جلوی واردات گسترده خودروهای ایمن را به کشور میگیرند. سهم آنان در این فاجعه انسانی کم نیست.
اما چه میتوان کرد در شرایطی که امیدی به اصلاح وضعیت خودروها و ایمنی جادهها در کوتاه مدت نیست. باید به هر طریق از میزان خطاهای انسانی کم کرد. شاید یک نفر کمتر بمیرد و یک کودک کمتر یتیم و بیسرپرست شود.
حوادث رانندگی از جمله حوادث قابل پیشگیری است زیرا در مقایسه با حوادث غیر مترقبه و طبیعی که ممکن است ناگهان رخ دهند. با هوشیاری و احتیاط راننده تا حد زیادی قابل پیشگیری است. البته حتی در مورد خطاهای انسانی نیز نقش مسئولان در پیشگیری از آن بسیار مهم است. قانونگذاران در قوه مقننه اگر نمیتوانند بودجه لازم برای اصلاح جادهها و رفع نقاط حادثه خیز را در اختیار مسئولان اجرایی قرار دهند یا حریف خودروسازان نمیشوند، حداقل میتوانند با اصلاح قوانین راهنمایی و رانندگی و سختگیری با رانندگان خاطی از میزان خطاهای انسانی کم کنند.
آمارهای پزشکی قانونی نشان میدهد سال گذشته ۱۶ هزار و ۷۷۸ نفر در حوادث رانندگی ایران جان خود را از دست دادند. یعنی هر روز ۴۵ نفر و هر ۳۲ دقیقه یک نفر
تجربه اجباری شدن کمربند ایمنی در دهه ۸۰، تجربه موفقی بود که توانست میزان تلفات رانندگی را از حدود ۲۷ هزار نفر به حدود ۱۷ هزار نفر کم کند. اما بعد از آن اقدام موثری برای کاهش این تلفات نه در قوه مقننه و نه در دستگاههای اجرایی انجام نشد. آموزشهای مردمی در رسانهها کنار گذاشته شده و جرایم بازدارنده در دستور کار نیست.
عوامل زیادی را میتوان در بروز خطای انسانی منجر به تصادفات رانندگی بر شمرد. خستگی و خواب آلودگی به خصوص در اوایل صبح، بعد از ناهار و شبها، مصرف الکل و مواد مخدر، صحبت کردن با سرنشینان خودرو یا تلفن همراه، پیامک زدن یا مرور صفحات وب در گوشی، خوردن و آشامیدن، شرط بندی و کل کل کردن رانندگان، رعایت نکردن قوانین رانندگی مثل سبقت غیر مجاز، رانندگی نکردن بین خطوط، گردش ناگهانی به چپ یا راست، بیاحتیاطی و توقف نکردن در تقاطعها، هیجان هنگام رانندگی با همسالان، خشم ناگهانی، حرکات خطرناک موتورسواران در شهرها، ورود ناگهانی عابران به خیابان و تردد آنان در محلهای غیر ایمن و حتی ترس و کندروی در بزرگراهها از جمله مهمترین عوامل بروز حوادث رانندگی است.
عوامل زیادی در بروز خطاهای انسانی نقش دارند. عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. فقر و بیکاری در این میان عامل مهمی است. رانندهای که برای کسب معاش بیشتر در حالت خواب آلودگی در ساعات طولانی یا شیفتهای متعدد کار میکند. قطعا احتمال خواب آلودگی، عصبانیت و خطای او بیشتر میشود. سرپرست خانوادهای که به علت مشکلات مالی با حواس پرت پیاده یا سواره تردد میکند عامل خطر است. مهاجرانی که به امید شغل مناسب به حاشیه شهر پناه میبرند و با خودروهای فرسوده و غیر ایمن در جادههای خطرناک در حرکت هستند. میتوانند هر لحظه فاجعه بیافرینند.
مطالبه رسانهها
تحقیقات زیادی درباره عوامل موثر در بروز تصادفات رانندگی در ایران و جهان انجام شده است. تحقیقاتی که با آمارهای تکراری چندان در کاهش تصادفات موثر نبودهاند. پژوهشهایی که تقریبا در همه آنها با اعداد متفاوت به عوامل انسانی و فنی در بروز این حوادث اشاره شده است.
با این حال خطاهای انسانی با آموزش و هشدار عمومی تا حد زیادی قابل پیشگیری است. در این میان نقش رسانهها و وسایل ارتباط جمعی در ایجاد کمپینهای آگاهی سازی و توجه دادن مردم به این مرگهای قابل پیشگیری بسیار مهم است. رسانههایی که نقش آنها فقط خبررسانی، اطلاع رسانی و انتشار عکسهای حوادث و گزارشهای آماری و اعداد تلفات و مصدومان حوادث و تشریح این حوادث دلخراش نیست.
رسانهها میتوانند مردم را آگاه و هوشیار کنند و مهمتر از آن از مسئولان مطالبه کنند. مطالبه اصلاح قانون، مطالبه اولویت دادن به کاهش حوادث رانندگی، مطالبه سختگیری و برخورد با رانندگان خاطی و بیاحتیاط که قوانین رانندگی را رعایت نمیکنند. تامین بودجه و نظارت بر اصلاح راهها. جادههایی که هر گوشه آن چالهای است و رانندگان برای گریز از آن مجبور به تغییر مسیر ناگهانی هستند. رسانهها میتوانند از مسئولان بخواهند که ترمز سهامداران صنعت خودرو را به گونهای بکشند که این صنعت جز در مسیر ارتقای کیفیت گام برندارد و خودرو غیرایمن اصلا به بازار راه نیابد، علاوه براین عرصه رقابت خودروسازان داخلی را با خودروهای با کیفیت خارجی فراهم سازند. در مجموع رسانهها میتوانند تاثیرگذار باشند تا رانندگان به سمت مرگ نرانند.
سالروز وفات حضرت سیدالکریم؛
گسترش تعالیم اهل بیت از اهداف مهم حضرت عبد العظیم بود
توسعه سازمان وکلا و گسترش تعالیم «اهل بیت (ع)» از جمله اهدافی بودند که «حضرت عبد العظیم حسنی (ع)» در ری به دستور «امام هادی (ع)» دنبال میکردند و تلاش داشتند تا مشکلات پیش آمده را حل کنند.
به گزارش مهر پانزدهم شوال المعظم به قولی مصادف است با سالروز وفات حضرت عبدالعظیم بن عبدالله حسنی (سلام الله علیه) سیدالکریم و از نوادگان امام حسن مجتبی (علیهالسلام) که با چهار واسطه به ایشان میرسد. طبق نقل تاریخنویسان حضرت عبدالعظیم عالم، زاهد، عابد و از بزرگان محدثین و مورد اعتماد شیعه در زمان خود به شمار میرود. ستایشهایی که ائمّه معصومین (علیهمالسّلام) از وی به عمل آوردهاند، نشاندهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد بودن اوست.بر اساس آنچه در تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نقل شده، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهلبیت (علیهمالسلام) یعنی امام کاظم (علیهالسلام) تا امام عسکری (علیهالسلام) را درک کرده و آنچه قطعی و مسلّم است، ایشان محضر امام جواد (علیهالسلام) و امام هادی (علیهالسلام) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده است و با حضور در ری زمین نقش پررنگی در گسترش مکتب اهل بیت (ع) ایفا نمود.مهمترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) برابری فضیلت زیارت مزار ایشان، با فضیلت زیارت سیّدالشهداء (علیهالسلام) است.
محدث نوری درباره فضائل نهفته در وجود ایشان میگوید: حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» مردی پارسا، امانتدار، صادق در گفتار، عالم به امور دینی، معتقد به توحید و عدل بود و احادیث فراوانی میدانستند در عین حال تقوا پیشگی و درستکاری ایشان باعث بلندی جایگاه و مقام حضرت نزد «ائمه اطهار (ع)» بود و به خاطر کرامت طبع، عزت نفس و خدمت به محرومان ایشان را به «سید الکریم» ملقب کردند.
حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» یکی از بهترین یاران، ولی زمان خود و از وکلا بودند و همکاری بسیاری با «ائمه معصومین (ع)» داشتند، از آنجا که «امام صادق (ع)» در دوران امامت خود یک سازمان ایجاد کردند تا بدین وسیله بتوانند با شیعیان در سراسر سرزمینهای اسلامی ارتباط برقرار کنند، این سازمان «وکلا» نام داشت و همانند شریانهای خونی عمل میکرد، نظرات و افکار شیعه را بهصورت مخفیانه گسترش میداد.حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» در بین علما بهعنوان محدث مطرح هستند ایشان فن جمع آوری احادیث و طبقهبندی روایات را میدانستند و در این زمینه بسیار توانمند بودند لذا حضرت عبدالعظیم از محدثین محسوب میشوند.حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» یکی از یاران بزرگ اسلام به شمار میروند، شیخ صدوق در کتابی با عنوان «جامع اخبار عبدالعظیم» مجموعهای از روایات را گردآوری کرده است که شامل احادیثی بیواسطه از «ائمه معصومین (ع)» است، این کتاب شامل دو روایت از «امام رضا (ع)» و ۲۶ روایت از «امام جواد (ع)» و ۹ روایت از «امام هادی (ع)» است و روایات با واسطه آن نیز هم به ۶۵ حدیث میرسد.
در روایات آمده است یکی از یاران «امام هادی (ع)» به ایشان مراجعه کرد تا بعضی مسائل حلال و حرام را بپرسد، پس از اتمام کار «امام هادی (ع)» فرمودند: چنانچه در امور دینی مسئلهای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سوال کن و سلام مرا به او برسان این امر نشان میدهد که حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» علاوه بر تسلط بر علم، امین «ائمه معصومین (ع)» نیز محسوب میشدند.حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» در میان فرزندان «ائمه معصومین (ع)» از جایگاه ویژهای برخوردار بودند و از برترینها محسوب میشدند، شیخ صدوق در مورد حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» چنین گفته است: ایشان شخصی خداپرست، پارسا و پسندیده خدا و «رسول خدا (ص)» و مردم بوده است.
سابقه مبارزاتی حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)»
سابقه مبارزاتی خاندان حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» از یکسو و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک ایشان با «اهلبیت (ع)» از سوی دیگر، موجب شد تا ایشان در سالهای پایانی زندگی خود تحت تعقیب حکومت وقت قرار گیرد، از این رو برای ادامه فعالیتها ایشان باید به ری سفر کردند، البته برخی معتقدند که حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» به دستور «امام هادی (ع)» زندگی مخفی را انتخاب کردند و در قالب یک مسافری ناشناس به ری رفتند، پس از آن در خانه یکی از پیروان «اهلبیت (ع)» سکونت کرده و روزها روزه بودند و شبها به عبادت میپرداختند و گاه بهصورت مخفیانه از خانهای که در آن ساکن بودند خارج میشدند و به زیارت قبری که هماکنون در مقابل مزار ایشان قرار دارد، میرفتند و میفرمودند: این قبر مردی از فرزندان «موسی بن جعفر (ع)» است.پیرامون جایگاه علمی «حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» گفت: «سیدالکریم (ع)» در زمان سه امام بزرگوار زندگی و از محضر آنان استفاده کردند، «امام رضا (ع)»، «امام جواد (ع)» و «امام هادی (ع)»، آنها معصومینی بودند که «حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» در محضر آنان شاگردی کردند و توانستند از نظر علمی به جایگاه ارزشمندی دست یابند، همین امر سبب شد تا بعد از مدتی بهعنوان نماینده و یا وکیل «امام هادی (ع)» به سمت سرزمین ری حرکت کنند.
«حضرت عبدالعظیم (ع)» توانستند در بین اصحاب امامیه بهعنوان وکیل و کسی که مسئول مقدورات «امام هادی (ع)» است جایگاه مناسبی را برای خود فراهم کنند، ایشان بهعنوان مرجع تقلید و نایب «امام هادی (ع)» در منطقه شناخته شده بودند.«حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» یکی از نادر افرادی بودند که در زمان خود به نهاد امامت و «اهل بیت (ع)» ارادت ویژه نشان دادند، ایشان حتی در بین مردم نیز محبوبیت پیدا کرده و مورد توجه افکار عمومی قرار گرفتند.
حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» با توجه به اینکه سن زیادی داشتند و علوم فراوانی را در محضر امامان گذشته کسب نموده بودند، اما هنگامی که در برابر «امام هادی (ع)» قرار گرفتند فرمودند: یا سیدی من تمام تفکرات و عقاید خود را در مقابل شما ارائه میکنم تا شما ایرادات و اشتباهات من را بیان کنید تا بدانم کدامیک درست است و کدامیک نادرست است، این رویداد بهعنوان «عرضه دین» معرف شد، ایشان با این کار نشان دادند هرچقدر درجات علمی و دینی ما بالا برود بازهم باید در مقابل «ائمه معصومین (ع)» تواضع داشته باشیم.
گسترش تعالیم اهل بیت (ع) از اهداف مهم حضرت عبد العظیم (ع)
توسعه سازمان وکلا و گسترش تعالیم «اهل بیت (ع)» از جمله اهدافی بودند که «حضرت عبد العظیم حسنی (ع)» در ری به دستور «امام هادی (ع)» دنبال میکردند و تلاش داشتند تا مشکلات پیش آمده شیعیان را حل کنند، «حضرت عبد العظیم حسنی (ع)» در طی سالهای فعالیت خود در ری توانستند مأموریت خود را بهخوبی به اجرا بگذارند، ایشان چتر حمایتی و هدایت تشیع را در منطقه گسترانیدند و معارف «اهل بیت (ع)» را بدون اینکه دستگاه خلافت وقت متوجه شود توسعه دادند. مخالفت با فرزندان و نسل امام علی (ع) در مدینه توسط متوکل عباسی به حدی رسیده بود که کسی حق نداشت با آنان معاشرت داشته و معامله اقتصادی کند و وضع اقتصادی و معیشتی آنها به سختی انجام میشد و درآن شرایط ظلم و خفقان که امام جواد (ع) و امام هادی (ع) دستگیر و تبعید شدند و شیعیان در شکنجه، زندان و زیر ظلم بودند. حتی قبر و بارگاه امام حسین (ع) از ظلم آنان مصونیت نداشت. در این شرایط متوکل از معاشرت و رابطه حضرت عبدالعظیم (ع) با امام هادی (ع) که در سامرا تبعید بود و از انتقال پیام توسط ایشان به شیعیان باخبر شد و برای حکومت خود احساس خطر کرد، از طرفی حضرت عبدالعظیم (ع) در برابر طاغوت مبارزه و ایستادگی کرد، تا جایی که از سوی حکومت متوکل عرصه بر ایشان تنگ شد و امام هادی (ع) به ایشان دستور هجرت میدهد. به همین جهت حضرت هجرت از چنگال ظلم را برماندن در مدینه ترجیح میدهد و در شهرهای مختلف مخفیانه زندگی میکرد.امام هادی (ع) هم به حضرت عبدالعظیم (ع) دستور هجرت به شهرری را دادند.علاوه بر آن یکی از دلایل هجرت ایشان به شهرری نیاز جامعه شیعه برای هدایت و رهبری بوده است که این موضوع با حضور حضرت عبدالعظیم (ع) در این شهر محقق میشد.از طرفی حضرت عبدالعظیم (ع) لزوم پایگاه سازی و تشکیل مرکز تجمع نیروها و اجتماعات در ری را موضوع مهمی میدانست که برای حفظ کیان تشیع و نشرمعارف اسلامی باید دنبال میشد.
شادی و دانایی خیرات کنید
واقعیت این است که شادی، دانایی و بچههایی با اعتماد به نفس و آگاه، نتیجه وجود و حضور هر شکلی از کتابخانه در مناطق محروم است؛ جایی که به عنوان تنها سرگرمی در دسترس بچهها، آنها را با کتاب آشنا میکند و خب چه چیزی بهتر از این؟
گروه ایرنا زندگی – اسمش رویش هست:« کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»! کانونی که تمام تمرکزش بر این است که از طریق مختلف، فکر بچههایمان را پرورش بدهد و اتفاقا که سالها است که در این مسیر، موفق هم عمل کرده است. اما کدام بچهها؟ بچههای شهرنشینی که با انواع و اقسام امکانات و خدمات سر میکنند و مسیر رشد و پرورش فکر و ذهنشان سهل است و آسان؟ واقعیت این است که بچههای بسیار زیادی در روستاهای کشور زندگی میکنند که نه فقط از داشتن جایی به عنوان کانون پرورش فکری محرومند که حتی با مفهوم کتابخانه هم غریبند!
بچههایی که هرچه میدانند، از مدرسهای است که صبح تا ظهرشان را در آن میگذارنند؛ مدرسهای که آن هم به همت خیرانی که همیشه پای کار بودهاند، به تازگی به محل زندگیشان نزدیک شده و فرصت به راحتی درس خواندن، در اختیارشان قرار گرفته است اما آنها همچنان به جایی برای یادگیری و معاشرت و تبادل شادی نیاز دارند؛ جایی شبیه به کتابخانه!
تا دلتان بخواهد، خیر است که برای روستاهای محروم کشور، مدرسه و مسجد میسازد؛ خیرانی که اجازه ندادهاند جایی از این کشور، بدون مدرسه بماند و کودکی باشد که به خاطر دوری راه و سختی مسیر، قید درس خواندن و مدرسه رفتن را بزند. اما در این روستاها، هنوز جای خالی خیلی از خدمات به مردم دیده میشود؛ جوانانی که به سالنهای ورزشی نیاز دارند، کودکانی که تفریحی برای گذراندن اوقات فراغتشان ندارند و نوجوانانی که نمیدانند کجا و چطور با دوستانشان خلوت کنند و چند ساعتی را با فراغت بگذرانند.
شاید برای همین است که حالا مدتی است که خیران، سمت و سوی خیراتشان را عوض کردهاند؛ خیراتی که گاهی منجر به ساخت کتابخانه در یک روستایی میشود که شاید مجموعا، صد نفر هم جمعیت نداشته باشد اما ارزشش را دارد. ارزش اینکه همان سی چهل تا کودک و نوجوانش، بعد از تعطیلی مدرسه و در وقت فراغتشان، سرو کلهشان در لابهلای قفسههای کتابخانه روستا پیدا شود.
فراغتی برای کتاب خواندن
«عصرهایشان را چکار کنند؟؟ وقت فراغتشان چه؟» این را اسماعیل آذرینژاد، همان روحانی معروف و پر سر و صدایی که برای بچههای روستا قصه میخواند، درباره کودکان و نوجوانان روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد میگوید؛ کسی که مدتها است در این مناطق، همه همتش را برای کتابخوانی و رشد بچهها با فرهنگ و قصه و کتاب گذاشته است. او حالا مدتها است که در دهدشت زندگی میکند؛ یکی از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد که روستاهای متعددی دارد که دیگر این روزها، با وجود داشتن مدرسه و کتابخانه، بیانصافی است که نام محروم روی آن بگذاریم:« در طی مدت کوتاهی، در سه روستای این منطقه مانند لیرکک و اکبرآباد، سه کتابخانه ساخته شد و چهارمی هم در حال ساخت است!»
اما واقعا اهالی روستا نسبت به ساخت کتابخانه چه واکنشی نشان میدهند؟ نیازهای ضروریتری ندارند؟ شاید این اولین چیزی باشد که بعد از کتابخانهسازی در روستاهای محروم به نظر هرکسی بیاید اما آقای آذرینژاد نظر دیگری دارد:« این بچهها صبحها به مدرسه میروند و تمام توجه و فکر و ذکر خودشان و کادر آموزشی، درس و گاهی هم تفریح با دوستانشان است. اما برای وقت فراغتشان و مثلا همین عصرهای طولانی تابستان، هیچ برنامه دیگری ندارند.» و حالا این کتابخانههای تازهساز، تمام امیدشان شده است؛ کتابخانههایی که قرار است وقتشان را در آن به قصه خواندن، بازیهای گروهی، فعالیتهای فرهنگی و… بگذرانند. در نهایت هم کتابی به امانت بگیرند تا شب را در خانه، بدون کتاب و داستان سر نکنند:« واقعیت این است که حضور بچهها در مدرسه روستا، تنها در همان ساعات تحصیلی امکانپذیر است و بعد از تعطیلی، کسی اجازه ندارد در مدرسه بماند.
مساجد روستاها هم که همیشه در اختیار پیرمردها و پیرزنها است و بچهها خیلی نمیتوانند در آن جمع بشوند. اما این روزها، این کتابخانههای تازهساز، تبدیل به یک قرار نانوشته بین بچهها شده است که همدیگر را آنجا ببیند. » و خب چه چیزی بهتر از اینکه قرار کودکان و نوجوانان یک روستا، در کتابخانه و بین کتابها و تفریحشان، کتابخوانی باشد؟
به امید روزهای بهتر
ظاهر ماجرا خیلی پرزرق و برق نیست؛ اینکه واقعا بین همه نیازهای ضروری یک خانواده در روستایی دورافتاده، کتابخانه چه اولویتی دارد؟ اما باطن ماجرا خیلی فرق دارد:« شاید باور نکنید اما روزی نیست که بیست سی نفر و حتی تعداد بیشتری از اهالی روستا، جلوی ساختمان نیمهکاره کتابخانه در حال احداث، جمع نشوند و از زمان آماده شدن کتابخانه نپرسند!
این یعنی به چنین جایی و چنین سرگرمیهای نیاز و از آن مهمتر، علاقه دارند.» اتفاقی که در روستاهایی که این کتابخانهها در آنجا افتتاح شدهاند افتاده است و بعد از ظهری نمیشود که صندلیهای کتابخانه خالی باشد؛ انگار که روزنه تازهای از دنیا به رویشان باز شده و درهای جدیدی را کشف کرده باشند. دلخوشی تازهای که این روزها و به همت خیرانی که به دنبال خیر ماندگاری هستند، روستا به روستا جان تازهای میگیرد.
یک خیر همگانی
یک جا اتوبوس است و جای دیگر ساختمان! فرقی نمیکند؛ هرچه هست، توانسته است بچهها را به امید قصه و شعر و داستان، به میدان بکشاند:« بعد از ظهرهای شنبه، زیاد نمیخوابم تا بتوانم به موقع خودم را به کتابخانه سیار برسانم؛ آخر اگر دیر شود، میرود و من یک هفته بدون کتاب میمانم.» این را یکی از بچههای روستاهای ورامین میگوید که هفتهها است که او و هممحلهایهایش، میزبان اتوبوسی با عنوان کتابخانه سیار هستند که برایشان برنامههای فرهنگی دارد و آخرش هم کتاب مورد علاقهشان را به امانت میدهد. برنامهای که در بسیاری از مناطق کشور از طرف کانون کتابخانهها و در برخی دیگر، به صورت خودجوش و با طرح و ایده خیران خوشذوق به راه افتاده است.
موضوع مهم در این میان، این است که حالا چند وقتی هست که صدای کتابخانهسازی به خیران سراسر کشور رسیده و حواسشان بیشتر از هر وقت دیگری به نیازهای این روزهای جامعه جمع است و میدانند که همهچیز در بسته معیشتی خلاصه نمیشود! برای همین است که کتاب را نشانه گرفتهاند؛ از ساخت کتابخانه و اتوبوس سیار تا اهدای کتاب و میز و صندلی و هر آن چیزی که میتواند حال خوش توجه به روح و ذهن را در بین کودکان مناطق محروم و روستاها زنده کند! حاج آقا آذری نژاد میگوید:«اگر بدانید که وقتی زمزمه این میپیچید که قرار است در این منطقه، ساختمانی به عنوان کتابخانه ساخته شود، چه جنب و جوشی بین بچههای روستا راه میافتد!»
واقعیت این است که شادی، دانایی و بچههایی با اعتماد به نفس و آگاه، نتیجه وجود و حضور هر شکلی از کتابخانه در مناطق محروم است؛ جایی که به عنوان تنها سرگرمی در دسترس بچهها، آنها را با کتاب آشنا میکند و خب چه چیزی بهتر از این؟
نگاهی به بررسیهای پژوهشی در زمینه اعتیاد و ترک آن
اعتیاد چقدر باعث بیکاری و جرمزایی میشود؟
پژوهشهایی که در ارتباط با پدیده اعتیاد انجام شده، علاوه بر تشریح دلایل و برشمردن متغیرهای اثرگذار بر ابتلا، عوامل سوقدهنده به سمت ترک مصرف مواد مخدر را نیز بررسی میکند.
پدیده اعتیاد با عوامل و زمینههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رابطه معناداری دارد؛ پدیدهای که ویرانگریهای حاصل از آن زمینهساز سقوط بسیاری از ارزشها و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی شده است و سلامت جامعه را به طور جدی به مخاطره میاندازد.
در یکی از آخرین اظهارنظرهای رسمی درباره مساله اعتیاد در ایران و بین جوانان، سردار «اسکندر مومنی» دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر اوایل زمستان پارسال با اشاره به تعداد ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر مصرفکننده مستمر، اظهار داشت میانگین سن اعتیاد در کشور ما ۲۴ سال است. بنابراین با توجه به بالا بودن شیوع میزان اعتیاد در جامعه باید با کمک دانشگاهها و سایر نهادهای فرهنگساز و خانوادهها، جوانان و نوجوانان را از اثرات مخرب آن آگاه کرد. با توجه به اهمیت موضوع و در این خصوص تاکنون پژوهشهای بسیاری انجام شده و پژوهشگر ایرنا مهمترین یافتههای مقالات و پژوهشهای مرتبط را مورد بررسی قرار داده است.
تحقیقی که چندی پیش مرکز بررسی مسائل روانی و اجتماعی در زندانهای سطح شهر تهران انجام داد، مشخص ساخت که حداقل ۳۵ درصد جرایم به دلیل اعتیاد رخ داده است
در سالهای اخیر سوءمصرف مواد مخدر در جهان روندی افزایشی داشته است به طوریکه در حال حاضر همه کشورهای جهان، توسعهیافته و یا در حال توسعه، هزینه قابل توجهی را در نتیجه خسارتهای ناشی از سوءمصرف مواد مخدر متحمل میشوند. دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل در گزارش سال ۲۰۱۹، پیرامون وضعیت مواد مخدر در جهان اعلام کرد تخمین زده میشود که حدود ۲۷۱ میلیون نفر و یا ۵.۵ درصد از جمعیت بزرگسال جهان تا سال ۲۰۱۷ به صورت غیرقانونی حداقل یک بار مواد مخدر مصرف کردهاند. سوءمصرف مواد مخدر افراد جوان و مشکلات مرتبط با این رفتار، بخشی از تاریخ بشر برای مدت طولانی بوده است. همچنین تحقیقی که چندی پیش مرکز بررسی مسائل روانی و اجتماعی در زندانهای سطح شهر تهران انجام داد، مشخص ساخت که حداقل ۳۵ درصد جرایم به دلیل اعتیاد رخ داده است. [۱]
خانواده و اعتیاد
در حوزه اعتیاد، مطالعهای با روش علمی به این نتیجه دست یافته که با افزایش سطح تحصیلات پدر، گرایش فرد نسبت به مصرف مواد مخدر کاهش پیدا کرده است و به عبارتی بسیاری از افراد معتاد از خانوادههایی بودهاند که پدر آنان از تحصیلات عالی برخوردار نبوده است. هرچه والدین و به خصوص پدران آگاهی بیشتری نسبت به مواد مخدر و اعتیاد و تبعات آن، داشته باشند، بهتر میتوانند فرزندان خود را تربیت کرده و از گرایش به راههای انحرافی منع کنند. [۲]
پژوهشگری دیگر در مقاله خود این موضوع را تایید میکند و مینویسد: خانواده تاثیر عمیقی در کودک میگذارد و شخصیت او را پیریزی میکند. اگر محیط خانواده سالم باشد کودک دارای اعتماد به نفس، مهر و محبت و احساس مسئولیت میشود. همچنین مشخص شد که اگر فرزند مورد توجه خانواده واقع نشود و یا از خانواده طرد شود و یا برعکس اگر بیش از حد مورد توجه و حمایت واقع شود آماده کجروی، ناسازگاری و تجاوز به حقوق دیگران خواهد شد. [۳] بنابراین میان سطح تحصیلات والدین، میزان درآمد، میزان انزواطلبی، میزان ناکامی در زندگی و میزان امید به آینده و اعتیاد رابطه معنیدار وجود دارد.
میان سطح تحصیلات والدین، میزان درآمد، انزواطلبی، میزان ناکامی در زندگی و نیز امید به آینده با اعتیاد روابطی معنیدار وجود دارد
زمینههای اعتیاد در محل سکونت و مهاجرت
محل سکونت و مهاجرت از دیگر مواردی است که در گرایش جوانان به مواد مخدر تاثیر دارد. نتایج مقالهای با عنوان«بررسی عوامل محیطی موثر بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی» نشان میدهد که میان محل سکونت و مهاجرت و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد یعنی افراد هرچقدر در محلات جرمخیز و نابسامان زندگی کنند یا از محلات سالم و قانون مدار به محلات آلوده مهاجرت کنند، بر انحراف و بزهکاری شخص تأثیر خواهد گذاشت هرچند که ممکن است بعضی از افراد، با وجود سکونت در چنین محیطی مرتکب هیچ گونه عمل مجرمانه نشوند اما اعتقاد بر این است که محیط زندگی بر رفتار تأثیرگذار است. [۴]
علاوه بر این زندگی در مناطق محروم، فقر شدید، خانههای مخروبه، خانوادههای از هم پاشیده و سایر نابسامانیها باعث انحرافات رفتاری میشود و هم چنین اعتیاد اثرات سؤ زیادی بر سطح خانوادگی افراد بر جای میگذارد. [۵]
اعتیاد و ۸۰ درصد بیکاری
براساس تحقیقات انجام شده تقریباً ۸۰ درصد معتادان یا بیکار هستند و یا مشاغل خود را بهواسطه اعتیاد از دست دادهاند. همچنین سهولت ساخت و دسترسی آسان یکی از علل گرایش به مواد مخدر به ویژه مواد مخدر صنعتی است. [۶]
همچنین میان آنومی و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد. زمانی که جامعه دچار هنجارگسیختگی است و افراد جامعه دچار یأس و ناامیدی هستند و نسبت به ساختارهای جامعه بدگمان شده و احساس میکنند که جامعه امکانات و حقوق آنها را برای رسیدن به اهداف مورد قبول جامعه، از آنها دریغ میکند این امر موجب میشود که آنها به دنبال راههای نامشروع و غیرقانونی باشند. در واقع افرادی که به سمت اعتیاد میروند، معمولاً خود را از صحنۀ جامعه کنار کشیده و روش انزوا را در پیش میگیرند بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که نقش همه عوامل مربوط به آنومی؛ از قبیل عدم دسترسی به امکانات ورزشی و رفاهی سالم، ناامیدی از وجود حس مسئولیت و رسیدگی به مشکلات توسط مسئولان، داشتن دیدگاهی مادی به زندگی و بیاهمیت پنداشتن معنویات، رونق گرایش به پوچی در زندگی و … در بروز اعتیاد، قابل تأمل است. [۷]
تقریباً ۸۰ درصد معتادان یا بیکارند و یا مشاغل خود را بهواسطه اعتیاد از دست دادهاند
پیوستگی افراد هیجانخواه با مصرف مواد مخدر
پژوهشی با عنوان«نقش هیجانخواهی و سرسختی روانشناختی در پیشبینی اعتیاد به مواد مخدر در نوجوانان»میگوید که بین هیجانخواهی با اعتیاد به مواد مخدر رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. یعنی با افزایش هیجانخواهی بالا، میزان مصرف مواد نیز افزایش مییابد. در واقع با توجه به تنوع طلبی، تجربهجویی و مخاطرهجویی افراد هیجانخواه، در صورتی که شرایط مناسب جهت تجربه هیجان و تخلیه انرژی این افراد فراهم نباشد، آمادگی تجربه مواد و داروهای روان گردان در آنها افزایش مییابد. به خصوص در شهرهای محروم که امکان گذراندن اوقاغت فراعت به خوبی فراهم نیست. افراد هیجانخواه بیشتر در معرض استفاده از روشهای غیر منطقی کسب هیجان از جمله مصرف مواد مخدر هستند.
یافته دیگر این پژوهش نشان میدهد که میان سرسختی روانشناختی با اعتیاد به مواد مخدر رابطه منفی و معناداری وجود دارد، یعنی با افزایش سرسختی میزان اعتیاد کاهش مییابد. با توجه به متغیرهای کنترل، تعهد و مبارزهجویی متغیر سرسختی روانشناختی میتوان پیشبینی کرد افرادی که واجد این ویژگیها هستند در مقابل فشارهای شغلی، خانوادگی و اجتماعی که اغلب اجتنابناپذیرند، تحمل بیشتری داشته و لزومی به استفاده از روشهای غیر منطقی جهت کنترل هیجانهای خود نداشته باشند. [۸]
ترک چگونه میسر میشود؟
یک تحقیق علمی عوامل سوقدهنده تاثیرگذار بر ترک مصرف موادمخدر در افراد مراجعهکننده به مراکز ترک اعتیاد را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که به ترتیب عوامل فردی، عوامل اطلاع رسانی و تبلیغاتی، عوامل مالی و اقتصادی، عوامل خانوادگی و عوامل فرهنگی در این موضوع تاثیرگذار بودهاند.
آموزشهای کمپهای ترک اعتیاد، خواندن سرگذشت کسانی که ترک کردند و موفق شدند، تماشای فیلم و سریالهای آموزنده، فضای مجازی، برنامههای رادیو و تلویزیون و کتاب، روزنامهها و مجلات به ترتیب اهمیت عوامل سوقدهنده فرهنگی و اجتماعی تاثیرگذار بر ترک مصرف موادمخدر قرار دارند
۱- عوامل سوقدهنده فردی تاثیرگذار بر ترک مصرف موادمخدر به ترتیب اولویت عبارتند از فواید جسمانی و روانی ترک اعتیاد، افزایش اعتماد به نفس، انگیزههای درونی، امیدواری به داشتن یک زندگی موفق، ترس از شرایط فعلی و احساس آرامش و سرزندگی.
۲- عوامل سوقدهنده فرهنگی و اجتماعی تاثیرگذار بر ترک مصرف موادمخدر نیز به ترتیب اولویت عبارتند از داشتن زندگی زناشویی سالم، تربیت فرزندان سالم، حفظ ارتباطات خانوادگی، شغل، پول و خانه، حفظ خانواده، همسر، دوستان و همکاران، مفید بودن برای جامعه، معاشرت مسالمت آمیز با خانواده و دوستان، داشتن شغلی آبرومندانه و کسب رضایت اجتماعی.
۳- عوامل سوقدهنده خانوادگی تاثیرگذار بر ترک مصرف موادمخدر به صورت کمکهای پدر، مادر، همسر و فامیلها، ایجاد انگیزه و پیگیری مداوم خانواده، خوشحالی و شادی اعضاء خانواده، حمایتهای عاطفی، روحی و روانی، دلواپسی و دلسوزی خانواده و حمایتهای شغلی، مالی و اقتصادی است.
۴- عوامل سوقدهنده اطلاعرسانی و تبلیغاتی تاثیرگذار بر ترک مصرف موادمخدر به ترتیب اولویت عبارتند از آموزشهای کمپهای ترک اعتیاد، خواندن سرگذشت کسانی که ترک کردند و موفق شدند، تماشای فیلم و سریالهای آموزنده، فضای مجازی، برنامههای رادیو و تلویزیون و کتاب، روزنامهها و مجلات.
۵- عوامل سوقدهنده مالی و اقتصادی تاثیرگذار بر ترک مصرف موادمخدر به صورت پس انداز کردن و برنامه ریزی مالی، داشتن اعتبار مالی در کسب و کار، تلاش برای کسب درآمد بیشتر، هزینه نکردن برای تهیه مواد، داشتن شغل آبرومندانه و کسب درآمد از راههای قانونی، است. [۹]
«الداغی»؛ غیرتی که دریغ نشد!/شهید راهِ «تو هم مثل دخترم هستی»/۴
آدم گاهی وقت ها، حیرت می کند. حیرت از یک تنه، آن همه غیرت بودن. ماجرای شهادت شهید غیرت، «حمیدرضا الداغی» را می گوییم. مرد جوانی که وقتی درباره اش حرف می زنند، بهتر متوجه می شوی چرا شهادت روزی اش شد؟
نعیمه جاویدی؛ گروه جامعه: برای من که مدتی توفیق نوشتن گزارش شهید داشتم، اولین بار نیست که می بینم و می شنوم ماجرای یک شهید آنکادر کرده، شیک و پیک و با ظاهری نسبتاً متفاوت از آنچه ما در دایره محدود ذهن خودمان برای بنده خوب خدا بودن، لحاظ کرده ایم را. مثلاً بین شهدای دفاع مقدس، خاطره آن شهید یادم نمی رود که باعجله پیش از اعزام برگشت خانه تا ادکلنش را که جامانده بود، بردارد و ببرد یا آن یکی که کرم دست و صورتش باهم فرق داشت، همان وقتها که باران گلوله بود در جبهه و این چیزها هم توی جامعه مثل حالا روال و ملاک نبود. هان! تا یادم نرفته، ماجرای آن شهید که توی جبهه هم دغدغه ملحفه شخصی و خودنویس دوست داشتنیاش را داشت هم از قلم نیفتد. خلاصه که از این دست، تفاوت ها که گاهی وقت ها چاشنی و سبب تفاوت گزارش ها از هم می شد هم کم نبود.
حالا سالها از آن روزها گذشته است. روایت برخی شهدای خوش پوش، خوش تیپ و امروزی مدافع حرم، مدافع سلامت و امنیت هم به آن تفاوت های دوستداشتنی اضافه شده و البته ماجرای یک خوش غیرت؛ شهید الداغی هم. مردی که از داغش کم غصه نخوردیم. مردی که اگر قرار باشد خودش، کاری که کرد و اثری که گذاشت را در یک جمله خلاصه کنیم، شاید بتوانیم بگوییم: غیرتی که دریغ نشد! غیرتی تمام قد و اعلاء… ماجرا و گفتنیها اما اینجا تمام نمی شود؛ تازه شروع میشود!
غیرتی، راه را اشتباه نمی رود!
ماجرای #زن_زندگی_آزادی که شروع شد، توی مترو قسمت واگن بانوان چند پسر جوان به زور خودشان را جا دادند بین جمع فشرده بانوان. به وضوح معلوم بود که چند خانم اطرافشان حس خوبی نداشتند و مدام خودشان را عقب می کشیدند تا در آن تنگنا، محرم و نامحرم قاطی نشود. اتفاقاً پنج، شش نفرشان مانتویی با شال و حتی یک نفرشان با روسری افتاده روی شانه بود و یک نفر چادری.
خانمی میانسال به قول ادبیات امروز جامعه، شل حجاب که گوشه در ورودی واگن تکیه داده بود با دیدن این صحنه ناراحت شد و گفت که آنها نباید وارد واگن خانم ها می شدند. از جماعت بیست، سی نفره که فشرده شده بودند و صدای آن خانم و ماجرای این گوشه از واگن را می دیدند، یکی پرخاش کرد که: «خانم، چه کار به شما دارند؟! یک گوشه ایستادند.» خیلی ها به او واکنش منفی نشان دادند که بحث، بحث حقوق شهروندی است.
بین همین جریانها، یکی از پسرها با خنده ای که فقط برای توصیفش می توانم بگویم «زرد» و «بی معنی» گفت: «زن، زندگی، آزادی…» پاسخ چرکی برای توجیه یک حضور تحمیلی و نابجا بود که حالا دیگر به نابخردی هم کشیده شده بود. قطار به ایستگاه بعدی رسید و آن خانمی که انتقاد کرده بود، موقع پیاده شدن حرفی زد، طلایی: «اما من هر چه مرد واقعی، باشعور و بافرهنگ دیدم خیلی حواسش به رعایت حریم خانمها بود، نه مثل شما!»
واژهها، گاهی دوباره زاده می شوند!
نمی دانم چه شد، اما همین قدر بگویم که با اولین جرقه از طرف آن یکی خانم روسری روی دوش افتاده و دوستش، پسران جوان به بهانه پیاده شدن خانمها هم که شده، از واگن رانده شدند و هیچ خانمی اجازه نداد، دوباره سوار شوند. خانم کم حجاب، وقتی قطار راه افتاد گفت: «غیرت سرشان می شد، اصلاً نباید سوار می شدند!» کلمه ها بعضی جاها انگار تازه متولد و مبعوث می شوند؛ «غیرت» آن لحظه، در آن روزهای پر التهاب، در آن شرایط واگن انقدر درخشید که همه برای درست ادا شدنش سر تکان دادند. آن ماجرای مترو، این روزها که نام حمیدرضا الداغی به «خوش غیرت»، گره خورد دوباره یادم آمد. مردی که غیرتش را که چه عرض کنم، جان شیرین را دریغ نکرد چون دختر مردم را هم مثل دختر خودش؛ ناموس خودش دید.
جمله معروفی که شعار نیست
سردار سلیمانی، تازه شهید شده بود که یکی از رفقای قدیمیاش خاطره کمتر شنیده شده و جذابی از او تعریف کرد. رفیقی که در گذشته یکی از مسؤولان گزینش سپاه کرمان هم بوده و سلیمانی کم سن و سال را به دلیل پوشیدن بلوز آستین کوتاه، تیپ ورزشکاری و خلاصه ظاهر متفاوتی که داشته رد صلاحیت کرده بود.
حتی سردار سلیمانی در یکی از سخنرانیهایش در جمع فعالان بازسازی عتبات عالیات از همین فرمانده سابق با لبخند یاد می کند و نشانش می دهد، سردار در همین جمع هم تأکید می کند که نگاه ها برای جذب نیروی مردمی و سپردن کار به دست کاردان، نباید بسته باشد. درست مثل همان سخنرانی خطاب به بچه حزب اللهی ها که می گوید مدام نباید گفت چون این این جوریه، آن یکی آن جوریه، این بدحجاب است آن… خودشان را بهتر ببینند، کنار بکشند یا… و نقطه عطف آن سخنرانی که شیرین و محکم نشست به دلها: «آن دختر کم حجاب، دختر من است، دختر شماست…»
و چه کسی انتظار داشت که فرمانده وقت سپاه قدس چنین نگاهی داشته باشد؟ اما داشت و اصلا همین بود و تعارف نبود که چند دقیقه بعد از شهادتش معلوم نیست کی و کجا و اولین بار چه کسی برایش هشتک زد و نوشت: سردار دلها که همه جا پُر شد از این واژه. پیش خودت فکر می کنی، سرنوشت سردار چقدر شبیه سیب بوده، هزار تاب خورده تا بیاید و برسد به دست زمانه ما. به روزهایی که به سایه و حضور «ژنرال بی سایه»، عجیب نیاز بود.
سرباز مخفی خدا به موقع می رسد!
حالا که داغ شهادت شهید الداغی، تازه است و هرکس به بهانه و خاطره ای از او می نویسد بد نیست یادی کنیم از یادداشت یک رفیق هم دانشگاهی اش که حالا نامی آشنا دارد بین اهل قلم. رفیقی که در وصف رفیقش نوشته بچه خوش تیپ دانشگاه همان مصداق باغیرت بی ادعایی که شد مثالی حقیقی برای ما مدعیان صف اول بودیم/ از آخر مجلس شهدا را چیدند. این چند خط کلمه، قرار نیست دلیل بکاود و پیدا کند که چه شد آن فرمانده و این رفیق جاماندند؟ و آن سردار و این خوش غیرت رفتند و شهید شدند، نه! که فقط خدا خودش میداند برای بنده هایش بنا به اعمالشان کی نوبت توفیق، رو می کند!
رسالت این واژه ها اما شاید همین باشد که خدا خوب می داند کی و کجا «سرباز مخفی»هایش را رو کند. یکی را در سوریه در صف آرایی علیه داعش و دیگری را در همین جا برای اینکه بگوید زن، زندگی، آزادی حقیقی، الداغی و الداغی ها هستند. مردانی که جانشان را می دهند تا ناموسشان در امان باشد و آن ناموس شاید هفت پشت غریبه باشد اما فرقی نمی کند برای غیورانی که خدا را می شناسند و خدا آنها را.
از تشییع الداغی تا قلمدوش غیرت…
ماجرای غم انگیز رومینا و مهسا که پیش آمد، یک عده موج سوار بر امواج اندوه اجتماعی، هشتک هایی برای تقبیح و منفور نشان دادن واژه های غیرت، ناموس و حجاب زدند. کارشان در میانه غم و تأثر اجتماعی گرفت و عده ای هم بیخبر، دنباله رو شدند. خون ها اما مأموریت دارند، امضا دارند در درگاه خدا و خون شهید بالاترین را. درست وقتی بداندیشان، قبری برای غیرت و ناموس کنده بودند تا بالایش پایکوبی کنند، خدا سرباز مخفی خودش را رو کرد.
مردی جوان که به گواه خانواده، همسرش و اطرافیان و دوستان، حتی ظاهری انقلابی، ریش و لباس شبیه مذهبی ها و انقلابی ها نداشته اما همیشه باغیرت بوده است. مردی جوان و پدر دختری نوجوان که وقتی تعرض چند جوان را به دو دختر می بیند، درست همان جا که یک عده بی تفاوت و با تردید عبور می کنند بدون فکر کردن به اینکه چه در انتظار جان شیرینش نشسته، جلو می رود، درگیر می شود و چپ و راست ضربه چاقو به تنش می نشیند. مردی که وقتی چاقو را دید، وقتی زخم برداشت هم نترسید، عقب ننشست چون در عالی و بهترین توصیف به قول خواهرش، «ناموس پرست» بود یا به قول مادرش «شرف» داشت به قول برادر «غیرتی بود» و به قول همسرش «رفت چون آن دخترها را مثل دختر خودش دید.» خلاصه که ما وقتی الداغی را تشییع کردیم در واقع غیرت را قلمودش کردیم.
غیرت ایرانی؛ زندگی و آزادی ایرانی
در آغاز جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، همان روزهای تصرف خرمشهر، نیروهای بعثی برای تضعیف، تحقیر و تخریب روحیه رزمندگان ایرانی، جنازه یک دختر خرمشهری را از تیرک آویزان میکنند و مقابل دید رزمندگان ما در آن سوی کارون قرار می دهند، خوش غیرت های ایرانی برای تودهنی به دشمن سه شهید دادند تا بالاخره پیکر آن دختر را پایین آوردند و با احترام به خاک سپردند. راستی آن روزها کسی برای آن دختر ایرانی نوشت: زن، زندگی، آزادی کشته شد و به تیرک بسته شد؟ نه! بماند، روزگار بالا و پایین و منفعت طلبی کم به خود ندیده است.
جوان امروزی، مثل رزمندگان دیروز
روحیه حمیدرضاالداغی در روزگاری که بعضی در مقایسه نسل امروز با نسل دفاع مقدس تردیدهایی دارند اما نشان داد، اگر بود در روزگار جنگ و خرمشهر بعید نیست یکی از آن سه شهید، او بود. غیرت مرد ایرانی، زندگی و آزادی زن ایرانی است این امضا و رسالت خون شهید خوش تیپ و امروزی سبزواری بود. مرد جوانی که روی دست های ما تشییع شد تا یادمان باشد یک عده همیشه می خواهند با بزک واژه ها و هشتک ها با موج سواری، غیرت را زیر پا له و دفن کنند برای همیشه. شهادت اتفاقی نیست، وقتی می بینی همه از چشم پاکی یک مرد جوان نسبت به دنیا و ناموس می گویند وقتی مردی تا جان دارد پای آزادی و امنیت دختری از دختران وطنش، می ایستد. بهای این خون را هیچ کس بهتر از دختران این وطن نمی داند و خدا. بهای خون یک باغیرت شهید را…
فعالیت راز آلود مغز لحظاتی پیش از مرگ
کسانی که تجربهی نزدیک به مرگ داشتهاند اغلب تجربیات خارقالعادهای را به یاد میآورند.
این حقیقت که این داستانهای نزدیک به مرگ افراد مختلف با پیشینههای فرهنگی متفاوت عناصر مشترک زیادی دارند، نشان از احتمال وجود یک مکانیسم بیولوژیکی دارد که هنوز توسط دانشمندان رازگشایی نشده است.
در مقاله جدیدی که روز دوشنبه در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم(PNAS) منتشر شد، محققان دانشگاه «میشیگان» شواهدی از افزایش فعالیت مغز مرتبط با هوشیاری در دو بیمار در حال مرگ یافتند.
«جیمو بورجیگین»(Jimo Borjigin)، نویسنده ارشد این مطالعه که آزمایشگاهش به درک مبانی عصبی آگاهی اختصاص دارد، به خبرگزاری فرانسه گفت: اگرچه این اولین مطالعه در نوع خود نیست، اما چیزی که این تحقیق جدید را متمایز میکند این است که جزئیات آن به گونهای است که پیش از این هرگز انجام نشده است.
این تیم به سوابق چهار بیمار که در هنگام انجام نظارت بر نوار مغزی آنها(EEG) در اثر ایست قلبی جان خود را از دست داده بود، نگاه کردند. هر چهار نفر به کما رفته بودند و پس از اینکه مشخص شد راهی برای نجات آنها وجود ندارد، دستگاهها از آنها جدا شد.
زمانی که دستگاه تنفس مصنوعی دو نفر از چهار بیمار که یک زن ۲۴ ساله و یک زن ۷۷ ساله بودند برداشته شد، ضربان قلب و همچنین امواج مغزی در فرکانس گاما در آنها افزایش یافت. این سریعترین موج مغزی است و با آگاهی همراه است.
مطالعات قبلی از جمله مقالهای قابل توجه که در سال ۲۰۲۲ در مورد یک مرد ۸۷ ساله که بر اثر سقوط جان خود را از دست داد، منتشر شد نیز در برخی از افرادی که تجربهی نزدیک به مرگ داشتند، جهشهایی در امواج گاما پیدا کرده بود.
مقاله دانشگاه میشیگان به بررسی عمیقتر این موضوع پرداخت که کدام بخشهای مغز فعال میشوند و فعالیت در «منطقه داغ قشر خلفی»(posterior cortical hot zone) متشکل از لوبهای گیجگاهی، جداری و پس سری که با تغییرات در هوشیاری مرتبط هستند، دیده شد.
بورجیگین با اشاره به شدت زیاد فعالیت این ناحیه میگوید: اگر این قسمت از مغز روشن شود، به این معنی است که بیمار چیزی میبیند، میتواند چیزی بشنود و ممکن است احساساتی خارج از بدن خود احساس کند.
او افزود که فعالیت مغز و قلب در چند ساعت آخر عمر بیماران ثانیه به ثانیه تحت نظارت قرار گرفت و به قدرت تجزیه و تحلیل کمک کرد.
مشخص نیست که چرا دو نفر از بیماران این علائم بالقوهی «آگاهی پنهان» را تجربه کردند در حالی که دو نفر این علائم را تجربه نکردند، اگرچه بورجیگین حدس میزد که سابقهی تشنج آنها ممکن است به نوعی مغز آنها را آماده کرده باشد.
به دلیل حجم کوچک نمونهی مورد مطالعه، نویسندگان هشدار دادند که نمیتوان این نتایج را به طور گسترده به سایر موارد تعمیم داد. علاوه بر این، نمیتوان تایید کرد که بیماران واقعا احساس بینایی داشتهاند، زیرا آنها زنده نماندهاند تا داستان خود را تعریف کنند.
بورجیگین امیدوار است در آینده اطلاعاتی را در مورد صدها نفر دیگر جمعآوری کند و شانس زنده ماندن برخی را افزایش دهد.
یکی از راههای انجام این کار ممکن است ایجاد آزمایشی باشد که تجربه نزدیک به مرگ را در حالی که بیمار تحت شرایط آزمایشگاهی تحت نظارت است، شبیهسازی کند.
در زندگی مشترک تا چه حد باید گذشت کنیم؟
هدی سادات پاک نهاد
دانستن اینکه چگونه شریک زندگی خود را ببخشید و افکار مربوط به دردهای گذشته را رها کنید، یک ابزار مهم در هر رابطه است. یقیناً بخشیدن همسری که در دورهای از زندگی خواسته یا ناخواسته به ما آسیبزده، دشوار است؛ اما چطور میتوانیم خودمان را از قلاب افکار مربوط به خشم و کینه رها کنیم، دوباره باارزشهای خود پیوند بخوریم و متعهدانه در مسیر آنچه در زندگی مشترک برای ما مهم است، قدم برداریم؟
تحمل مداوم رفتارهای نامناسب همسر و نادیده گرفتن نیازهای شخصی، چیزی نیست که بخواهیم شما را به انجام آن تشویق کنیم، اما عدم بخشش هم راه مناسبی برای التیام زخمهای عاطفی نیست. زخمهای عاطفی میتوانند مانند زخمهای فیزیکی باشند. با ایجاد زخم بر روی یک نقطه از بدن، چنانچه آن زخم را درمان نکنید یا از آن مراقبت ننمایید، ممکن است عفونی شود. حتی اگر زخم را بپوشانید، احتیاط میکنید تا کسی به زخمتان برخورد نکند. اگر کسی به آن برخورد کند، سریع خودتان را عقب میکشید اما این واکنش شما ممکن است به این دلیل باشد که درد شدیدی را احساس میکنید، زیرا زخمتان درماننشده است.
نگهداشتن کینه و خشم نیز مانند جراحت درماننشده است. شما با عدم بخشش و نگهداشتن خشم و کینه در زندگی مشترک، هرروز به خودتان آسیب میزنید به این امید که روزی بتوانید آسیبی که دیدهاید را تلافی کنید. حتی در چنین شرایطی ممکن است از یک بحث کوچک، دعوای بزرگی راه بیندازید و بازهم خود را در معرض آسیب بیشتر قرار دهید. ممکن است نسبت به رفتار و گفتار همسرمان بسیار حساس شویم یا نسبت به کوچکترین کنش از طرف همسرمان، واکنش تند نشان دهیم. حتی شاید سرزنش کنیم، گریه کنیم، متهم کنیم، کارهایی انجام دهیم یا حرفهایی بزنیم که بعداً پشیمان شویم. مهم نیست که چقدر خودمان یا او را متهم میکنیم، درنهایت بازهم ما در حال آسیب دیدن هستیم؛ لذا در چنین شرایطی، گذشت یکی از بهترین راهها برای التیام جراحت درماننشده روح و تقویت روابط زوجین است.
دکتر پیمان دوستی، روانشناس و مدرس دانشگاه بخشش و گذشت را اینگونه تعریف میکند: «بخشش به معنای فراموش کردن نیست و همچنین به این معنا نیست که آنچه اتفاق افتاده است، قابل توجیه یا بیاهمیت است. بخشش صرفاً به این معناست که زندگی قبل از غلبه خشم بر ما را، به خودمان هدیه میدهیم. سپس، یکبار دیگر باارزشهایمان ارتباط برقرار میکنیم و متعهدانه در مسیر آنچه در زندگی مشترک برایمان مهم است، قدم برمیداریم.»
طلاق اولین راهحل نیست
دوستی با اشاره به تأثیر کاهش تابآوری در میزان طلاق میگوید: «ذهن ما انسانها طی سالها چنین تکامل پیداکرده است که به هنگام تجربه سختیها، ترک موقعیت و اجتناب از رویارویی با مشکلات را بهعنوان یکی از راهکارهای همیشگی به ما پیشنهاد دهد؛ اما ترک موقعیت همیشه بهعنوان اولین راهکار، سودمند نیست. هرچند این راهکار مانند بسیاری از راهکارهای دیگر وابسته به موقعیت است و در برخی موارد ممکن است کارآمد هم باشد، اما باید توجه داشت که در بسیاری از موارد اگر گزینه ترک کردن را بهعنوان اولین راهکار در نظر بگیریم، ممکن است خود را متحمل آسیبهای بیشتری کنیم.»
دوستی در ادامه به نتایج برخی پژوهشهای انجامشده طی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ در ایران اشاره میکند و میگوید: «سه دسته عوامل فردی، بین فردی و فرا فردی پیشبینی کنندههای گرایش به طلاق بودهاند.»
او ادامه میدهد: «در بین عوامل فردی مواردی چون اختلالهای روانی، چشموهمچشمی، ضرب و شتم، دروغگویی، سوءظن، خیانت، خشونت، عدم صبر و گذشت، تابآوری پایین، اعتیاد، روابط جنسی، تفاوت در اعتقادات مذهبی و تحصیلات، ازجمله مواردی بودند که پیشبینی کننده گرایش به طلاق بودهاند.»
این روانشناس فراگیر نبودن مشاوره پیش از ازدواج و همچنین عدم شرکت در دورههای آموزش مهارتهای رفع تعارضات بین فردی را عاملی در شتابزدگی زوجین برای طلاق میداند و میگوید: «گاهی زوجینی که قصد دریافت خدمات مشاوره پیش از ازدواج و مشاوره خانواده رادارند، با موانعی ازجمله پرداخت هزینه مواجه میشوند. به نظر میرسد حمایتهای مالی دولت از مشاورههای پیش از ازدواج و برگزاری دورههای آموزشی رفع تعارضات بتواند تااندازهای از میزان طلاق در آینده بکاهد.»
او تصریح میکند: «حمایت مالی دولت یک سرمایهگذاری طولانیمدت است و نتیجه آن بهسرعت قابلمشاهده نیست. مضاف بر این، حتی بهشرط حمایتهای مالی دولت از این فرایند، زمان میبرد تا فرهنگ دریافت خدمات مشاورهای پیش از ازدواج و شرکت در کارگاههای رفع تعارضات، همگانی شود. هرچند، بازهم به نظر میرسد پیشگیری کمهزینهتر از درمان باشد.»
با بخشش و گذشت، خودتان را از خشم و کینه رها کنید
زمانی که حرف از گذشت و بخشش میشود، بسیاری از ما تصور میکنیم که باگذشت کردن یا بخشیدن، لطفی بهطرف مقابل خود میکنیم که شاید در مواردی تصور کنیم که طرف مقابل ما شایسته دریافت این لطف نیست. دوستی دراینباره میگوید: «بخشش به معنای فراموش کردن نیست و همچنین به این معنا نیست که آنچه اتفاق افتاده است، قابل توجیه یا بیاهمیت است. بخشش صرفاً به این معناست که زندگی قبل از غلبه خشم بر ما را، به خودمان هدیه میدهیم.»
او ادامه میدهد: «در مقطعی از گذشته، اتفاق بسیار دردناکی افتاده است. دیگران کاری را انجام دادهاند که اکنون آنها را به خاطر آن سرزنش میکنید یا خشمی را از آنها در سینه خود نگهداشتهاید. از آن زمان، ذهنتان بارها و بارها شمارا به سمت آن رویدادها کشانده است تا درد را همراه با سرزنش، قضاوت و مبارزه احساس کنید، اما به این توجه کنید که زندگی شما قبل از اینکه خشم و نبخشیدن بر شما حاکم شود، چگونه بود؟»
دوستی با تأکید بر این مسئله که بخشش راهی برای رهایی از خشم است، میگوید: «بخشش کاری است که شما صرفاً برای خودتان انجام میدهید؛ این یعنی به خودتان زندگیای عاری از بار کینه یا خشم هدیه بدهید و فقط خشم را رها کنید.»
این روانشناس ادامه میدهد: «بخشش به معنی هیچ لطفی در حق طرف مقابل نیست. این موضوع به معنی فراموش کردن یا انکار اتفاقی که درگذشته افتاده است، نیست. باگذشت و بخشش فقط میخواهیم خشم را رها کنیم. هیچچیز گذشته را تغییر نمیدهد، اما نگهداشتن خشم، بیشتر از هرکسی به خود ما آسیب میزند به این امید که با عدم گذشت، آن خشم را بهطرف مقابل پرتاب کنیم.»
او تأکید میکند: «برای بخشش نیازی نیست که بهطرف مقابل بگوییم او را بخشیدهایم، بلکه این صرفاً هدیهای است که ما به خودمان میدهیم؛ داشتن زندگیای بدون نگهداشتن خشم و کینه.»
حدومرز گذشت تا کجاست؟
دوستی در پاسخ به این سؤال میگوید: «بین احساس و عمل تفاوت وجود دارد. در برخی موارد ممکن است فردی احساس خشم را رها کند، اما همچنان تمایلی به ادامه رابطه نداشته باشد. این موضوع ممکن است در زمانهایی کارآمد هم باشد، برای مثال درزمانی که فرد بارها خشونت خانگی را تجربه کرده است و روشهای مختلفی را برای تغییر وضعیت امتحان کرده اما نتیجهای دریافت نکرده است. در چنین شرایطی ممکن است فرد خشم خود را رها کند اما برای مراقبت بیشتر از خودش، رابطه را ترک کند؛ اما این شرایط همیشه صادق نیست. در اکثر مواقع، افراد میتوانند یکبار دیگر شانس دوباره به رابطه خود دهند.»
این روانشناس، در این خصوص که ما چند بار باید به رابطه خود شانس دهیم و کدام رفتارها بهعنوان زنگ خطر هستند، میگوید: «نمیتوان یک فرمول کلی را بیان کرد و این کاری است که بسته به شرایط و با نظر متخصص در بافتار خانواده بررسی میگردد. بااینحال، توجه به برخی موارد میتواند به ما برای انجام عمل بخشش و دادن شانس دوباره به رابطهمان کمککننده باشد. برای مثال، ما میتوانیم بهجای انکار افکار و احساسهایمان، در درجه اول با نگاهی غیر قضاوتگرانه آنها را مشاهده کنیم و آگاهانه متوجه هر فکر یا احساسی که در حال تجربه آنها هستیم، باشیم. در ادامه، توجه به این نکته ضروری است که بین داشتن افکار و احساسها و عمل به آنها، تفاوت وجود دارد.»
او ادامه میدهد: «زمانی که ما درگیر خشم میشویم یا مشکلی در رابطهمان به وجود میآید، ممکن است انواعی از افکار به ما بگویند که باید رابطه خود را ترک کنیم یا باید درصدد تلافی باشیم، اما این لزوماً بدان معنی نیست که ما باید مطابق با آنها نیز عمل کنیم. ما میتوانیم درحالیکه متوجه حضور چنین افکار و احساسهایی هستیم، یکبار دیگر به ارزشهای خود نگاه کنیم و بهجای اینکه کنترل رفتارمان را دست افکار و احساسهای خود بسپاریم، تلاش کنیم تا بر اساس ارزشهایمان رفتار کنیم و رابطه خود را بازسازی نماییم.»
چگونه شریک زندگی خود را ببخشیم؟
دانستن اینکه چگونه شریک زندگی خود را ببخشیم و خشمهای گذشته را رها کنیم، یک ابزار مهم در هر رابطه است. درواقع، گذشت و بخشش ممکن است یکی از راههای تقویت روابط بین زوجین باشد، اما به گفته دوستی، این تنها ابزار نیست و بهرهگیری از کمکهای روانشناسان و مشاوران و بررسی مشکلات در بافتار خانواده، امری مهم است. بااینحال، او در ادامه به برخی از فرایندهای همگانی اشاره میکند و میگوید:
در افکار خود قلاب نشوید
زمانی که افکار مربوط به مشکلاتی که درگذشته در رابطه شما وجود داشته است، دوباره به سراغ شما میآید، شما را در خودشان قلاب میکنند. البته که شما انتخاب نکردهاید تا این افکار به سراغ شما بیایند، آنها میآیند چون ذهن ما چنین عمل میکند که افکاری خودآیند و بدون کارت دعوت را برای ما ایجاد کنند. در چنین شرایطی، نیاز است که خودمان را از قلاب افکار رها کنیم. این به معنی پرت کردن حواس یا انکار کردن آنها نیست. ما صرفاً میخواهیم با نگاهی آگاهانه مانند شخصی که از بیرون به افکار خود نگاه میکند، متوجه حضور آنها شویم، اما در آنها قلاب نشویم و اجازه ندهیم آنها رفتار ما را کنترل کنند. به زبانی سادهتر، ما میخواهیم بهجای اینکه جزئی از جریان تفکر باشیم و با آن غرق شویم، نظارهگر جریان تفکر خود باشیم.
دنبال انتقامجویی نباشید
در اکثر مواقع، گیرکردن در افکاری مبنی بر انتقام گرفتن، بدرفتاری، تهدید و…، در طولانیمدت به رابطه شما آسیب میزند. شاید انجام برخی از اعمال مربوط به این افکار، در کوتاهمدت برای شما احساس خوشایندی ایجاد کند، اما به یاد داشته باشید که ما به دنبال این هستیم که نتایج در بلندمدت برای ما کارآمد باشند. همانطور که اشاره شد، بخشش به معنی چشمپوشی از رفتار همسرتان نیست بلکه شما با بخشش تنها خود را از خشم و کینه رها میکنید، زیرا نگهداشتن خشم، بیشتر از هرکسی به شما آسیب میزند.
به بخشش فکر کنید و یک عمل مهربانانه برای خود انجام دهید
در بسیاری از موارد، زمانی که ما میخواهیم شفقت را در خود پرورش دهیم، یادگیری اینکه چطور بتوانیم خودمان و دیگران را ببخشیم، میتواند کمککننده باشد. برای این کار، میتوانید زمانهایی را در طول روز بگذارید و به بخشش فکر کنید. سپس چنددقیقهای را صرف این کنید که به مهربانیهایی که در طول روز (در ارتباط دیگران با دیگران یا با شما) مشاهده کردهاید، فکر کنید. سپس به این فکر کنید که چگونه میتوانید یک عمل مهربانانه برای خودتان انجام دهید. انتظار نداشته باشید که همهچیز بسیار سریع اتفاق بیافتد. ممکن است عمل شفقتورزی شما در ابتدا کمی مصنوعی به نظر برسد، اما باگذشت زمان اوضاع متفاوت خواهد شد.
دوستی در پایان تأکید می کند: «اگرچه این فرایندهای همگانی در تمرین گذشت کمککننده است اما فراموش نکنید که در بسیاری از موارد استفاده از کمکهای یک روانشناس یا مشاور متخصص در حوزه ازدواج و خانواده میتواند کمککننده باشد.»
رشد ۶.۷ برابری اجاره بها در ۸ سال؛ اجارهنشینها را چطور میشود دوباره خوشنشین کرد؟
کنترل تورم از دید بسیاری از کارشناسان حوزه مسکن از رشد سرسامآور اجارهبها جلوگیری میکند اما این تمام ماجرا نیست و متغیرهای دیگری هم در قیمت مسکن و اجارهبها دخالت دارند.
نزدیک شدن به فصل جابهجاییها که بسیاری از قراردادهای اجاره مسکن به انتها میرسد، باعث شده تا میلیونها اجارهنشین دلهره این را داشته باشند که آیا میتوانند اقامت خود را در سرپناه استیجاریشان تمدید کنند یا مجبور به اسکان در خانههایی ارزانتر خواهند شد.
در هفتههای اخیر برخی مطبوعات و رسانهها یکی از تحولات مهم مربوط به بازار اجارهبها را کوچ از مرکز به حاشیه استان تهران دانسته و نوشتند رشد نرخ اجاره باعث افزایش حاشیهنشینی و رشد جمعیت شهرهای اقماری تهران شده است و همین افزایش تقاضا، قیمتها را در بازار مسکن شهرهای نزدیک به تهران بالا بردهاست.
بر اساس بررسیهای منتشر شده در مرکز آمار ایران، روند تغییرات متوسط مبلغ اجاره یک مترمربع زیربنای مسکونی در شهر تهران از زمستان ۱۳۹۲ تا زمستان ۱۴۰۰ افزایشی بوده و ۶.۷ برابر شده است
آمار و ارقامی درباره اجارهبها
بر اساس آخرین دادههایی که مرکز آمار منتشر ساخته و در رسانهها مورد توجه قرار گرفته است در کشورمان حدود ۲۴.۵ میلیون نفر مستاجرند که از این میزان ۳۷ درصد از خانوارها شهرنشین و ۵۱ درصد خانوار پایتختنشین هستند.
در ماههای اخیر برخی از رسانههای اقتصادی از رشد ۳۰ تا ۴۰ درصدی اجارهبها در سال ۱۴۰۱ نوشتند. به نوشته «تجارت نیوز» آخرین گزارش رسمی در بخش اجارهبها نشان میدهد که شاخص قیمت ماهیانه، نقطه به نقطه و سالیانه در بهمن ماه ۱۴۰۱ به ترتیب ۲.۳ درصد، ۴۱.۶ درصد و ۳۴.۷ درصد بوده است.
به طور کلی و بر اساس بررسیهای منتشر شده در مرکز آمار ایران، روند تغییرات متوسط مبلغ اجاره یک مترمربع زیربنای مسکونی در شهر تهران از زمستان ۱۳۹۲ تا زمستان ۱۴۰۰ افزایشی بوده و ۶.۷ برابر شده است.
اجاره مسکن، در بهار و تابستان هر سال با رشد روبرو شده و در پاییز و زمستان با کاهش تقاضا، کاهش مییابد ولی این روند طبیعی در زمستان ۱۳۹۶ به علت رشد و جهش قیمت مسکن متوقف شده و متوسط مبلغ اجاره افزایش یافته است و این الگو در تا پاییز ۱۳۹۹ تکرار شده است، ولی پس از آن تا زمستان۱۴۰۰ افزایش اجاره بها ادامه مییابد. [۱]
این در حالی است که رسانههای اقتصادی سهم مسکن و اجارهبها در مخارج خانوار را تصاعدی توصیف میکنند. «دنیای اقتصاد» شهریورماه پارسال از «وزن بسیار سنگین و نامتعارف اجارهبها در سبد هزینه خانوارها» چنین نوشت: ساکنان تهران، اصفهان، فارس و البرز در سال۱۴۰۰ به ترتیب معادل ۵۰درصد، ۴۷درصد، ۴۰درصد و ۳۸درصد از هزینههای سالانهشان را برای تامین مسکن صرف کردند.
با توجه به این وضعیت و در آستانه داغشدن بازار اجارهبها، رئیس جمهوری اواخر فروردینماه در جلسه هیات دولت، با اشاره به تصمیمات اخیر شورای عالی مسکن و نزدیکی فصل جابجاییها، از وزیر مسکن خواست با هماهنگی دستگاههای ذیربط، تدابیر لازم را برای تسهیل شرایط تامین مسکن مورد نیاز مستاجران در نظر گیرد.
در این زمینه، مشاور مسکن وزیر راه و شهرسازی اوایل ماه جاری با بیان اینکه ساماندهی بازار اجاره در دستور کار است، گفت: مقرر شد تا شهرداریها و مدیران عمران شهرهای جدید ابزارهای شناسایی خانههای خالی را فعال کرده و دستگاههای خدماترسان همچون برق، آب و گاز برای شناسایی این واحدها به دستگاهها کمک کنند.
با این حال، بسیاری از کارشناسان حوزه مسکن میگویند باید این مساله را به صورت اساسی و از گلوگاه آن یعنی تورم شناسایی کرد و برای ساماندهی آن کوشید.
با توجه به اینکه تورم و نقدینگی از مهمترین عوامل اثرگذار در قیمت مسکن محسوب میشوند، بنابراین اتخاذ سیاستهای ملی کاهنده نقدینگی میتواند در وضعیت جذب سرمایه در بخش مسکن موثر واقع شود و نوسانات آن را کاهش دهد
چه عواملی نرخ مسکن و اجارهبها را تعیین میکنند؟
همچنان که اشاره شد کارشناسان حوزه مسکن، قیمت مسکن و نرخ اجارهبها را به طور کلی تابعی از نرخ تورم میدانند، این در حالی است که پژوهشها فاکتورها و متغیرهای اقتصادی بیشتری را در نرخگذاری اجارهبها شناسایی میکنند.
پژوهشی با عنوان «اثرپذیری قیمت و اجارهبهای مسکن از متغیرهای کلان اقتصادی در ایران» در سال ۱۴۰۱ به بررسی تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر قیمت و اجاره بهای مسکن در یک دوره ۱۰ ساله پرداخته است که در ادامه خلاصهای از آن آمده است. [۲]
متغیرهای تاثیرگذار بر قیمت مسکن
بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، نرخ تورم، ارزش معاملات بورس، نرخ دلار غیررسمی و میزان نقدینگی رابطهای مستقیم و مثبت با قیمت مسکن دارند. بنابراین با افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش پول، تقاضا برای سرمایهگذاری جهت حفظ ارزش پول افزایش مییابد. بخش مسکن به علت عدم نیاز به سواد سرمایهگذاری، نوسانات پایین و انتظار روند صعودی به موازات نرخ تورم افزایش مییابد. همچنین خود مسکن نیز از مولفههای تورم بوده و قیمت مسکن به نوعی در تورم نیز اثرگذار است.
نقدینگی مجموع پول و شبهپول است. افزایش نقدینگی یکی از فاکتورهای تحریک کننده قیمت است، چرا که منابع عظیم پولی به صورت سوداگر وارد بخش مسکن شده و از آنجایی که کانال های تزریق پول وجود ندارد، این حجم از پول به صورت هجمهای وارد شده است؛ بنابراین در صورتی که نقدینگی افزایش یابد، تقاضا برای مسکن افزایش مییابد و در مرحله دوم قیمت مسکن نیز افزایش خواهد داشت.
نرخ دلار غیررسمی نیز به عنوان یکی از بازارهای رقیب بخش مسکن محسوب میشود. همچنین به علت وابستگی اقتصادی به ارز، به عنوان یک شبهشاخص قیمتی نگریسته میشود. از این رو افزایش نرخ دلار غیررسمی موجب افزایش کلی قیمتها و سپس موجب افزایش قیمت مسکن میشود.
در این شرایط، بازار بورس میتواند اثرات منفی کاهش ارزش پول را تعدیل کند. با این حال ارزش معاملات بورس، به عنوان نماینده حجم پول جذب شده در این بخش قابلیت توضیح دهندگی را برای قیمت مسکن دارد.
همچنین نرخ سود بانکی، قیمت سکه تمام بهار آزادی و نرخ بیکاری با قیمت مسکن رابطهای مستقیم و منفی دارد.
کاهش نرخ سود بانکی در افزایش قیمت مسکن تاثیر میگذارد، چرا که انتظار بازدهی پول در بانک کاهش یافته و سود بانکی نمی تواند اثرات منفی کاهش ارزش پول را جبران کند.
افزایش قیمت سکه تمام بهار آزادی به عنوان یکی از بازارهای رقیب مسکن در جذب سرمایه میتواند تقاضا برای سایر داراییها را کاهش دهد و جذب سرمایه را در بخش مسکن بکاهد؛ بنابراین تقاضا را برای مسکن کاهش داده و در نتیجه بر قیمت مسکن تاثیر منفی میگذارد.
بیکاریهم در این مولفه تاثیر میگذارد. به هر میزان جمعیت بیکار افزایش یابد، تقاضای موثر بر مسکن کاهش مییابد، چرا که این گروه از قدرت مالی لازم برای خرید مسکن برخوردار نیستند؛ بنابراین به هر میزان که بیکاری کمتر شود، تقاضا برای مسکن بیشتر خواهد شد و در نتیجه قیمت مسکن افزایش خواهد داشت.
متغیرهایی که اجاره بهای مسکن از آنها تاثیر میپذیرد
در سیاستگذاری برای کاهش اجارهبها، توصیه میشود سیاستهای اتخاذشده جهتگیری بر قیمت مسکن داشته باشد، چرا که اجارهبها در مرتبه اول از قیمت مسکن تاثیر میپذیرد و سپس از سایر متغیرها
بر اساس یافتههای پژوهش، نرخ دلار غیررسمی و نرخ تورم رابطه مستقیم و مثبتی با اجاره بهای مسکن دارند. بدین معنی که هر واحد افزایش در نرخ دلار غیررسمی و نرخ تورم به ترتیب ۲.۱۱۹ و ۰.۶۰۶ واحد افزایش در اجاره بهای مسکن به دنبال دارد.
همچنین قیمت سکه تمام بهار آزادی، نرخ سود بانکی و نرخ بیکاری رابطه مستقیم و منفی با اجاره بها دارد. بر این اساس هر واحد افزایش در قیمت سکه تمام بهار آزادی، نرخ سود بانکی و نرخ بیکاری به ترتیب منفی ۳.۴۸۷، ۲.۷۲۲ و ۲.۳۷۵ واحد کاهش در اجاره بهای مسکن در پی دارد. همچنین اثر متغیرهای شاخص قیمت مصرفکننده، نرخ دلار رسمی ،تعداد واحد مسکونی ساخته شده، ارزش معاملات بورس و میزان نقدینگی معنادار نیست و مورد تایید نیست.
همچنان که گفته شد در اجارهبها نرخ دلار غیررسمی و نرخ تورم رابطه مستقیم و مثبتی با اجارهبهای مسکن دارند. به طوری که به موازات نرخ دلار غیررسمی و نرخ تورم، اجاره بهای مسکن نیز افزایش دارد. این دو متغیر را میتوان به عنوان شاخص قیمتی در نظر گرفت. بنابراین در صورت افزایش این متغیرها، قیمت مسکن و سپس اجاره بهای مسکن نیز افزایش خواهد داشت.
نرخ سود بانکی، قیمت سکه تمام بهار آزادی و نرخ بیکاری رابطه مستقیم و منفیشان با اجارهبها را به این گونه ظاهر میسازند که این عوامل ابتدا تقاضای بخش مسکن را تحت تاثیر قرار میدهد و در مرحله دوم اجاره بها کاهش مییابد. همچنین این عوامل به عنوان کاهشدهنده قیمت مسکن هستند و از آنجایی که اجاره بها به عنوان بازار ثانوی مسکن تلقی می شود، در صورتی که قیمت مسکن کاهش یابد، اجارهبها نیز کاهش خواهد یافت.
توصیههای سیاستی برای مدیریت بازار مسکن
در نهایت و بر اساس نتایج حاصل، این پژوهش پیشنهادهای زیر را ارائه میدارد:
۱- با توجه به اینکه تورم و نقدینگی از مهمترین عوامل اثرگذار در قیمت مسکن هستند، بنابراین اتخاذ سیاستهای ملی کاهنده نقدینگی میتواند در کاهش جذب سرمایه در بخش مسکن موثر واقع افتد و نوسانات در مسکن را کاهش خواهد داد.
۲- با توجه به اینکه بخش مسکن با نرخ غیررسمی دلار در ارتباط است، بنابراین سیاستهای کاهش قیمت ارز غیررسمی باید در دستور کار قرار گیرد و از شاخص قرار دادن نرخ رسمی پرهیز به عمل آید.
۳- در سیاستگذاری برای کاهش اجارهبها، توصیه میشود سیاستهای اتخاذشده جهتگیری بر قیمت مسکن داشته باشد، چرا که اجارهبها در مرتبه اول از قیمت مسکن تأثیر میپذیرد و سپس از سایر متغیرها.
دغدغههای مستاجران و برنامههای مسئولان
معمولا هر ساله در چنین روزهایی دلمشغولی تغییر نرخ اجاره، تمدید قرارداد یا جابهجایی به سراغ مستاجران میآید. از سال گذشته پرداخت وام اجاره، افزایش تولید مسکن، اعمال مالیات خانههای خالی و عایدی سرمایه، ساخت خانههای استیجاری، اقدامات فرهنگی و ارایه مشوق به مالکان، راهکارهای ساماندهی بازار اجاره مسکن بودهاست که دولت سیزدهم این موارد را پیگیری میکند.
به گزارش ایسنا، تا حدود سه هفته دیگر فصل جابهجایی مستاجران آغاز میشود و اقشار اجارهنشین با سه علامت سوال اصلی مواجهند؛ میزان افزایش اجاره بها، تمدید یا جابهجایی، موضوعاتی است که ذهن خانوارهای مستاجر را به خود درگیر میکند. سال گذشته میزان رشد سالیانه اجاره بها در تهران ۴۶ درصد بود و با توجه به اینکه در سال جاری هنوز حدود سه هفته به آغاز پیک جابهجایی باقیمانده، نرخهای جدید مشخص نشده است.
دولت سیزدهم برای کمک به اقشار اجارهنشین هفت برنامه را در دستور کار خود دارد. سه مورد از این برنامهها شامل تولید مسکن، پرداخت وام، پویشها و اقدامات فرهنگی در حال اجرا است. چهار مورد دیگر نیز مثل اعمال پایههای مالیاتی، ساخت واحدهای استیجاری وارایه مشوق به مالکان توسط دولت اجرا میشود که چالشهای مربوط به خود را دارد. کارشناسان از سال گذشته نسخه عبور از شرایط دشوار را برای بازار مسکن و اجاره بها پیشنهاد دادند که قوای مقننه و مجریه نیز در این جهت هدفگذاری کردند.
پرداخت وام به مستاجران
اگرچه پرداخت وام به اقشار اجارهنشین به عنوان یک اقدام موقت میتواند تا حدی موثر باشد، اما رفع مشکلات این حوزه نیاز به برنامههای ساختاری دارد. دولت به اقشار اجارهنشین تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان تسهیلات کمک ودیعه مسکن پرداخت میکند. از ۶ تیر تا پایان سال گذشته در کل کشور حدود ۲۱۷ هزار فقره وام ودیعه مسکن پرداخت شد؛ در حالی که حدود ۹ میلیون خانوار مستاجر در کشور وجود دارد.
یکی دیگر از مهمترین برنامهها برای کنترل بازار اجاره افزایش عرضه در بازار مسکن است که دولت در حال حاضر از طریق طرح نهضت ملی مسکن آن را دنبال میکند. با این حال بررسیها نشان میدهد دو به اضافه یک چالش شامل پایین بودن توان متقاضیان، کمبود منابع بانکی و در مواردی کمبود زمین، طرح نهضت ملی مسکن را دچار چالشهایی کرده است.
دو پایه مالیاتی شامل مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر عایدی سرمایه نیز میتواند به عرضه واحدهای مسکونی موجود به بازار اجاره کمک کند. طبق آمار سال ۱۳۹۵ حدود ۲.۶ میلیون واحد مسکونی خالی در ایران وجود دارد. بر این اساس قانون مالیات بر خانههای خالی از آذر ۱۳۹۹ تصویب شده اما آنطور که باید و شاید شکل اجرایی پیدا نکرده و مالیات بر عایدی سرمایه نیز مراحل نهایی تصویب در مجلس را میگذراند.
ساخت خانههای استیجاری توسط دولت و مدیریت شهری در کلانشهرها راه حل دیگری است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته انجام میشود. طبق این طرح، تولید مسکن از طریق ارایه مشوقهای دولتی و شهرداریها توسط بخش خصوصی انجام میشود که دولت و شهرداریها واحدهای سهم خود را با نرخ پایین به اقشار کمدرآمد اجاره میدهند.
ایجاد همدلی با پویش صاحبخانه خوب
از جمله اقداماتی که طی سالهای اخیر انجام شده انجام اقدامات فرهنگی در بازار اجاره بوده که البته به شکل محدود اجرا شده است. پویش صاحبخانه خوب، یکی از مواردی است که با هدف ایجاد همافزایی و همدلی بین مالکان و مستاجران راهاندازی شد و به نظر میرسد بیشتر از گذشته میتوان روی موضوعاتی مثل ترویج حس نوعدوستی، اقدامات فرهنگی و رسانهای انجام داد.
ارایه مشوق به مالکانی که قرارداد مستاجران را با نرخهای قبلی تمدید میکنند راه حلی است که بعضا توسط کارشناسان ارایه میشود. طی سه سال گذشته به منظور حمایت از اقشار اجارهنشین طرح تعیین سقف مجاز افزایش اجاره بها تا ۲۵ درصد توسط دولت اجرا شده اما برخی کارشناسان معتقدند چنین دستورالعملهایی در مقام اجرا چندان نمیتواند اثربخش باشد.
اقبال شاکری، عضو کمیسیون عمران مجلس در بیان راهکارهای ساماندهی بازار اجاره گفته است: دولت باید با حمایت از صاحب خانهها و ارائه امتیازهای تشویقی کمک کند، قراردادهای اجاره با مبلغ سال گذشته و یا متناسب با سقف تعیین شده تمدید شود. همچنین همانگونه که برخی از کالاها در بازار کمیاب میشوند، دولت ورود کرده و بازار را مدیریت میکند، درخصوص اجاره بها مسکن نیز دولت حتما باید از اردیبهشت ماه ورود کرده و اقدامات لازم را انجام دهد. راهاندازی پویش مومنانه برای تخفیف در اجاره بها از جمله این اقدامات است.
سیدمحمد مرتضوی ـ رییس کانون انبوهسازان نیز کنترل تورم را در کاهش التهابات بازار مسکن و اجاره بها موثر میداند. او میگوید: به دلیل فاصله ایجاد شده بین قیمت مسکن و توان خانوارها متقاضیان به سمت واحدهای کوچک متراژ سوق یافتهاند. بنابراین انبوهسازان باید کوچکسازی را در دستور کار قرار دهند و کیفیت ساخت و کیفیت زندگی را در واحدهای کوچک بالا ببرند. اگر به این سمت برویم از کمرمقی بازار مسکن جلوگیری میکنیم.
گزارشی از یک پژوهش تاریخی؛
خلیج فارس؛ عضو رئیسه پیکرۀ ایران/۶
تهران- ایرنا- خلیج فارس، به عنوان راه دریایی ایران به جهان و بالعکس در ادوار تاریخ، تحت حاکمیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران بوده است. این حاکمیت نتیجۀ طبیعی و منطقیِ اقدامِ ایران در دفاع از موجودیت و امنیت خود بهشمار میآمده که به صورت بلامعارض در بیشتر دورههای تاریخ جریان داشته است.
«نقش مطبوعات دورۀ قاجار در ارتقای جایگاه خلیج فارس به عضو رئیسه در پیکره ایران (با تأکید بر روزنامههای حبلالمتین، حکمت، چهرهنما و جنوب)»[۱] عنوان مقاله ای است که توسط «عباس رضایی» دانشجوی دکترای تاریخ دانشگاه شهید بهشتی و «قباد منصوربخت» استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی به رشته تحریر درآمده است.
نویسندگان در این پژوهش برآن هستند تا به این پرسش پاسخ دهند که گفتار جدید خلیج فارسشناسی در چه شرایط و فضایی توسط چه نهادی و برپایۀ چه عناصر و مفاهیمی و چگونه تولید شد؟
ورود قدرتهای استعمارگر اروپایی به خلیج فارس
با ظهور استعمار و ورود قدرتهای استعمارگر اروپایی؛ پرتغال، اسپانیا، هلند و انگلیس به خلیج فارس، حاکمیت ایران در خلیج فارس معارض پیدا کرد و ایران را با یکی از بزرگترین مسائل دوران جدید روبهرو ساخت. تداوم این امر به کاهش قدرت ایران و تثبیت بیش از پیش قدرت انگلستان و سرانجام بلامنازع شدن قدرت این کشور در سرتاسر خلیج فارس در عصر قاجاریه منجر شد.
ظهور استعمار و ورود قدرتهای استعمارگر اروپایی به خلیج فارس، حاکمیت ایران در خلیج فارس معارض پیدا کرد و ایران را با یکی از بزرگترین مسائل دوران جدید روبهرو ساخت.
با حملۀ انگلستان به سواحل ایران و تصرف بوشهر در جریان جنگ هرات، معارضه با حاکمیت ایران در خلیج فارس و ایرانزدایی از این آبراهه بزرگ به اوج رسید. از این پس واکنش و تلاشهای گسترده ایرانیان برای حفظ حاکمیت در خلیج فارس و ارتقای جایگاه آن در ذهنیت ایرانیان از مجرای تولید مفاهیم، معانی و انگارههای متناسب با دوران جدید در قالب گفتار جدید خلیج فارسشناسی آغاز شد.
از نگاه سنتی به خلیج فارس تا آگاهیبخشی توسط روزنامهها
تأسیس سلسلۀ قاجار با انتقال پایتخت ایران از جنوب به شمال مصادف شد و طبعاً فاصله حکومت با خلیج فارس را افزایش داد. درگیری در مناطق قفقار از همان نخستین سالهای استقرار و سپس جنگهای طولانی دورۀ فتحعلیشاه با روسیه، عرصه را آنچنان بر حاکمان قاجار تنگ کرد که موجب گردید خلیج فارس جایگاه ضعیفی در سیاستهای نخستین شاهان قاجار داشته باشد.
این رویداد امّا به معنای ناآگاهی از حقوق تاریخی ایران در خلیج فارس نبود بلکه تصوری کرانمند از خلیج فارس مبتنی بر منابع تاریخی و جغرافیایی و همچنین تجربۀ تاریخی تعلق مناطق پیرامونی این آبراهه در نزد مؤسس سلسلۀ قاجار به وضوح وجود داشت.
قضیۀ هرات در زمان محمدشاه و واکنش انگلستان در تصرف مناطق جنوبی ایران، نقطه عطفی در بروز آگاهی بیش از پیش نسبت به خلیج فارس و ورود گستردۀ مسائل این منطقه به خودآگاه ایرانیان بود. بررسی اسناد و مدارک این دوره نشان میدهد که باوجود آگاهی از وابستگی این مناطق به ایران و اذعان اعراب کرانههای جنوبی به این مساله، حکومت قاجار توانایی دفاع از حقوق مسلّم ایران را دارا نبود.
فقدان اطلاعات جامع از سواحل و جزایر و ناآگاهی از قوّت و ضعف ایران در این مناطق، همچنین کمبود اطلاعات در مورد طوایف، راهها، امکانات و استعداد بنادر و غیره، حکومتِ وقت را واداشت تا برای نخستین بار مأمورانی به این مناطق گسیل دارد تا گزارشهای مورد نیاز را فراهم آورند.
با روی کارآمدن ناصرالدین شاه و ظهور رجال آگاه و کاردانی چون امیرکبیر در دورۀ ناصری، بهتدریج تغییرات عمده و قابل توجهی در سیاستگذاریهای مربوط به بنادر و جزایر خلیج فارس به ظهور آمدند. اندیشۀ تأسیس نیروی دریایی از سوی امیرکبیر ناکام ماند امّا تأسیس نهاد جدید «حکمرانی بنادر و جزایر خلیج فارس» از سوی میرزا علیاصغرخان امینالسلطان مهمترین اقدام این دوره در احیاء حاکمیت ایران بر منطقۀ خلیج فارس و به دست گرفتن امور این ناحیه بود.
با گسترش انتشار مطبوعات در اواخر حکومت ناصری و بهویژه دوره مشروطه، مسائل خلیج فارس در چارچوبی جدید و با عناصر و مفاهیمی نو بازپرداخته شدند که هم از نظر ساختار روایی و مفاهیم و هم به لحاظ نتایجی که برای ایران در خلیج فارس در پی داشت به کلّی متفاوت از گذشته بودند.
باوجود همۀ آگاهیبخشی منابع نسبت به خلیج فارس، صورت و سیمایی که از مسائل خلیج فارس ارائه میشود در تداوم همان نگاه پیشینی و سنتی تاریخی و جغرافیایی ایرانی ـ اسلامی است و از طرح مسائل جدید در این حوزه ناتوان است. با گسترش انتشار مطبوعات در اواخر حکومت ناصری و بهویژه دوره مشروطه، مسائل خلیج فارس در چارچوبی جدید و با عناصر و مفاهیمی نو بازپرداخته شدند که هم از نظر ساختار روایی و مفاهیم و هم به لحاظ نتایجی که برای ایران در خلیج فارس در پی داشت به کلّی متفاوت از گذشته بودند.
خلیج فارس؛ کلید و دروازۀ ایران
اصلیترین تغییر در نگرش نسبت به مساله خلیج فارس از سوی مطبوعات، تغییر جایگاه آن در جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران عصر قاجار بود. در این تغییر، خلیج فارس در صدرِ پراهمیت ترین بلاد ایران قرار گرفت. تبدیل خلیج فارس به کلیدیترین و حساسترین منطقۀ ایران، حاصل درک صحیح مطبوعات از تغییر جایگاه خلیج فارس در شرایط نوین جهانی بود.
تغییر این جایگاه از مرتبه ناشناختگی و حاشیهبودگی به مرتبۀ نخستِ اهمیت استراتژیکی و اقتصادی، حاصل فراگیری گفتار وطنپرستی و ایرانگرایی اواخر دورۀ ناصری و عصر مشروطه از سویی و تحولات جهانی و منطقهای و تأثیرش بر خلیج فارس از سویی دیگر بود.
بررسی نشریات اواخر دورۀ ناصری و همچنین روزنامههای عصر مشروطه حکایت از پررنگ شدن مسائل خلیج فارس در مقایسه با قبل و نشاندهندۀ تغییر در نگرش ایرانیان نسبت به خلیج فارس بود. صدها گزارش و مقاله مفصّل دربارۀ مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سواحل و بنادر خلیج فارس و همچنین اهمّیت ژئوپلیتیکی خلیج فارس برای ایران و لزوم توجه حکومت به این ناحیه از سوی این روزنامه در سالهای منتهی به مشروطه منتشر شده است.
به کارگیری استعارهها و اصطلاحات پزشکی از سوی نشریات عصر مشروطه و تشبیه وطن به بیماری که نیاز به علاج و درمان دارد، باعث شد تا اعضای مختلف این بدنِ بیمار مورد توجه قرار گیرد و هر کدام بسته به موقعیت طبیعی و سیاسیاش، جایگاه ویژهای در ذهنیت این دوره پیدا کنند و به عبارتی، برخی نقاط بر دیگر مناطق ارجحیت یافته و حیاتیتر از دیگر اجزاء تلقی شوند.
در این تصویرسازیِ اندامگانی(ارگانیکی) از ایران توسط روزنامهها، خلیج فارس در عِداد مهمترینِ این اجزاء به شمار آمد و دولتمردان را نیر به این باور رساند که «اهمّ نقاط مملکت ایران» و «دروازۀ دولت ایران» بنادر خلیج فارس است. روزنامۀ «آزاد» در شمارۀ اول خود مینویسد:
«سواحل خلیج فارس که از اعضاء رئیسۀ پیکر ایران میباشد علیل است، هرگاه اطباء سیاست ایران که رجال دولتاند متعجلاً به دوای تدبیر، تدارک مداوای او را نکنند عنقریب تلف و تباه خواهد شد. اگرچه حالا هم از دست رفته ولی به مضمون – تا ریشه در آب هست امید ثمری هست- اگر درصدد برآیند یحتمل که علاجپذیر باشد.»
در کنار استعارۀ اندامگانی خلیج فارس و ایران، بهکارگیری واژگانی چون دریچۀ حیاتِ ایران و کلیدِ ایران در توصیف اهمّیت خلیج فارس از بدایع فکری نشریاتی همچون حبلالمتین، حکمت، چهرهنما و … بود تا نگاه حکومت را به کرانههای جنوبی ایران متوجه سازند.
نتیجهگیری
-اهمیت خلیج فارس در دوره جدید: خلیج فارس در دامنۀ جنوبی فلات ایران، به لحاظ موقعیت ارتباطی و تجاری و دارا بودن ذخایر با ارزشی چون مروارید و نفت، دیری است که در سیاست و اقتصاد ایران و جهان مورد توجه بوده و هست. این توجه را از همان نخستین روزهای شکلگیری تمدن و جوامع فرهنگی کرانه و پسکرانۀ خلیج فارس میتوان مشاهده کرد. در دورۀ جدید و بر اثر تحولاتی که در دورۀ قاجار بهوقوع پیوست، اهمّیت خلیج فارس دوچندان شد.
-خطر حضور انگلیس در خلیج فارس: حضور سیاسی نظامی انگلستان و تلاش برای تبدیل خلیج فارس به دریایی انگلیسی، گسترۀ سرزمینی ایران را با مخاطراتی جدی مواجه ساخت و برای نخستین بار مرزهای جنوبی ایران را در معرض خطر جدایی از سرزمین مادریاش قرار داد. اگرچه پیشتر جنگهای ایران و روس در آغازین سالهای به قدرت رسیدن قاجاریه مانع از توجه جدی ایران به خلیجفارس شد امّا جنگ هرات و دخالت مستقیم انگلستان در تصرف خاک ایران در سواحل خلیج فارس موجبات فراهم شدن توجه جدی به تهدیدات بهوجود آمده نسبت به خلیج فارس و کشور را فراهم آورد و از آن پس شناسایی و بازشناسایی این منطقه و بررسی مسائل مختلف آن از منظر تحولات و تهدیدات نوظهور مورد توجه قرار گرفت.
– آگاهی ملی در دفاع از خلیج فارس: در دورۀ ناصری و با طرح مفاهیم جدید ملت و وطن در معنای جدید آن، آگاهی ملی در دفاع از پارههای مختلف سرزمینی از جمله مناطق جنوبی و خلیج فارس بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفت.
-پیافکندن بنیانِ گفتاری نو دربارۀ خلیج فارس: باوجود به نگارش درآمدن منابع تاریخی و جغرافیایی فراوان در این دوره، این روزنامهها بودند که با بهرهگیری از این مفاهیم نوظهور و نوبنیاد، شرایط رو به وخامت ایران در خلیج فارس را به فضای جدید مشروطهخواهی پیوند زده و بنیانِ گفتاری نو دربارۀ خلیج فارس را پیافکندند. گفتاری که با تبدیل خلیج فارس به «کلید و دروازۀ ایران»، جایگاه طبیعی خلیج فارس را از بخشی از پیکرۀ طبیعی ایران به عضو رئیسه در پیکر ایران ارتقا داد و نظر عامۀ مردم و حاکمان را به حفاظت و پاسداری از قلمرو آبی ایران جلب کرد و زمینه و لوازم نظریِ اقدامات عملی ایران از دورۀ ناصرالدینشاه به بعد و همچنین تأسیس نیروی دریایی و اعمال حاکمیت مستقیم حکومت مرکزی بر جزایر ایرانی خلیج فارس را فراهم ساخت.
پینوشت
[۱] رضایی، عباس. منصوربخت، قباد(۱۳۹۹)، پژوهشنامه تاریخهای محلی ایران، سال نهم، شماره اول، پیاپی ۱۷، صص ۱۲۲-۱۰۹)
ردپای بانکهای ناتراز در چاپ پول ۲۰۴ هزار میلیارد تومانی/ انحلال بانکها یا فروش املاک نجومی؟
رشد سنگین پایه پولی یا همان چاپ پول در سالی که گذشت، با تبعات تورمی همراه بوده است. این در شرایطی است که با توجه به شعار سال مبنی بر مهار تورم، کلیددار ساختمان شیشه ای میرداماد برای برخی از بانک ها خط و نشان کشیده است که اگر اصلاح نشوید، به سمت انحلال می رویم!
به گزارش تابناک اقتصادی؛ روز گذشته بانک مرکزی پس از وقفه ای چند هفته ای، بالاخره گزیده آمارهای اقتصادی مربوط به بهمن ماه ۱۴۰۱ را منتشر کرد. گزارشی که در بخش پولی و بانکی که شامل خلاصه دارایی ها و بدهی های سیستم بانکی است، مشاهده می شود که حجم نقدینگی در پایان یازدهمین ماه سال گذشته به بیش از ۶۱۰۳ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ رقمی که نسبت ماه مشابه سال قبل تر یعنی بهمن ۱۴۰۰، افزایش ۳۲ درصدی را به ثبت رسانده است. همچنین نسبت به پایان سال ۱۴۰۰، رشد ۲۶.۳ درصدی را به ثبت رسانده است.
در این میان؛ آمار مربوط به پایه پولی قابل تامل است. جایی که نشان می دهد در یک ماه مانده به پایان سال ۱۴۰۱، حجم پایه پولی با رشد ۲۳ هزار و ۶۴۰ میلیارد تومانی (معادل ۳ درصد) نسبت به دی ماه، به رقم ۸۰۸ هزار و ۶۴۰ میلیارد تومان رسیده است که این رقم نسبت به بهمن ماه سال ۱۴۰۰، افزایش ۳۹.۲ درصدی داشته است.
رقم ۸۰۸ هزار میلیارد تومانی پایه پولی تا پایان بهمن ماه سال گذشته در مقایسه با آمار اسفندماه ۱۴۰۰، بیان گر تزریق پول پرقدرت به میزان ۲۰۴ هزار و ۶۷۰ میلیارد تومان از ابتدای سال گذشته تا پایان بهمن ماه در سیستم پولی نظام بانکی دارد. رقمی قابل توجه که از آن تحت عنوان چاپ پول نیز یاد می شود.
چرایی قد کشیدن پول پرقدرت در آمارهای بانک مرکزی
این سوالی است که چند روز قبل از سوی رئیس کل بانک مرکزی پاسخ داده شد؛ فرزین خطاب به مدیران عامل بانکها گفته بود: “درخصوص برخی بانکها، مشکل اصلی به مدیریت آنبانکها نیز برمیگردد و میبایست فورا این مشکلات را برطرف کنند؛ چراکه از ۳۳.۹ درصد رشد پایه پولی مقطع زمانی ۱۱ ماهه سال ۱۴۰۱، حدود ۳۲.۷ درصد آن ناشی از افزایش بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی بواسطه افزایش اضافه برداشت آنها از بانک مرکزی بوده است.” پیش تر نیز رئیس کل بانک مرکزی تاکید داشت: “پایه پولی با ضریب فزآینده، نقدینگی را تشکیل میدهد. نرخ رشد پایه پولی در سال ۱۴۰۱ بیش از نقدینگی بوده است؛ یعنی نرخ رشد پایه پولی در سال گذشته حدود ۳۳.۹ درصد بوده و یکی از دلایل اصلی آن افزایش مطالبات بانک مرکزی از بانکها بوده است. متاسفانه در سال گذشته مطالبات بانک مرکزی از بانکها افزایش پیدا کرده است.”
همتی رئیس کل اسبق بانک مرکزی نیز اخیرا در یادداشتی اظهار داشته است: “تداوم رشد پرقدرت چاپ پول، خصوصا در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ مىتواند از سوى فعالان اقتصادى حمل بر تشدید رشد نقدینگى شود و انتظارات تورمى را تشدید کند. بر اساس برآورد، از گزارشهایی که تاکنون ازمتغیرهای پولی داده شده است، پایه پولی، از نظر میزان مطلق رشد و میزان درصد رشد درپایان سال ۱۴۰۱، به ترتیب در حد ۲۲۰ هزار میلیارد تومان و در حد ۳۶ درصد است که از نظر میزان رشد سالانه پول پر قدرت در شرایط انتظارات تورمی رشد بسیار بالایی تلقی میشود. البته بهخاطر تداوم محدودیت اعمالشده بر ترازنامه بانکها که از سال ۱۳۹۹ عملیاتی و به تدریج تثبیت شد و نیز افزایش سپرده قانونی برخی بانکها در اواخر سال۱۴۰۱، شتاب رشد نقدینگی قدری کاهش یافت؛ اما این به آن معنا نیست که رشد پایه پولی به تدریج اثر خود را در اقتصاد و تورم برجا نگذارد.”
بدهی بانک ها به بانک مرکزی ۱۳۵ درصد رشد کرد
همان طور که رئیس کل بانک مرکزی اظهار داشت؛ درصد بالایی از رشد پایه پولی در سال گذشته مربوط به افزایش بدهی شبکه بانکی به بانک مرکزی است. رقمی که در سال گذشته، هر ماه رشد داشته و بر اساس جدیدترین گزارش بانک مرکزی، حجم بدهی بانک ها به این بانک در پایان بهمن ماه سال قبل، بیش از ۳۴۴ هزار میلیارد تومان شده است. رقمی قابل توجه که نسبت به بهمن ماه ۱۴۰۰، رشد حدود ۸۵ درصد و نسبت به پایان سال ۱۴۰۰ نیز رشد بیش از ۱۳۵ درصدی را تجربه کرده است. اعدادی که نشان از نقش معنادار بانک های ناتراز در دمیدن بر تورم موجود دارد.
انحلال بانکهای ناتراز یا فروش املاک نجومی؟
حال در این شرایط، عزم دولت و بانک مرکزی بر برخورد قاطع با بانک های زیان ده و ناتراز است؛ بانک هایی با نگاهی به صورت های مالی آن ها در کدال، خبر از کفایت سرمایه های منفی و زیان انباشه قابل توجه می دهد.
سید ابراهیم رئیسی نیز صبح روز چهارشنبه (ششم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲) در جلسه هیئت دولت به موضوع اصلاحات نظام بانکی پرداخت و با تاکید بر لزوم اصلاح ناترازی بانکها، گفت: اقدامات بانک مرکزی برای جلوگیری از اضافه برداشت بانکها، تصمیم خوبی بوده و این رویه باید با جدیت دنبال شود. باید در وهله اول به بانکهایی که اضافه برداشت دارند، اخطار داده شده و در مرحله بعدی با قاطعیت با این موضوع برخورد شود.
فرزین رئیس کل بانک مرکزی نیز در جمع مدیران بانکی بر ضرورت کنترل اضافه برداشت بانکها تاکید کرد و گفت: حجم اضافه برداشت برخی بانکها از بانک مرکزی قطعا قابل قبول نیست و بانکهای ناتراز در این زمینه برای تعیین تکلیف، حتما مشمول ” قاعده و فرآیند گزیر” خواهند شد.
فرزین افزود: همانطور که بارها تأکید کردهام این میزان اضافه برداشت، عمدتاً ناشی از وضعیت و عملکرد چند بانک مشخص بوده است و طبعا در این شرایط که بخشی از شبکه بانکی کشور، ناتراز است نمیتوان سیاستهای کنترل تورم را بدرستی و بصورت موثر در کشور اجرایی کرد.
رئیسکل بانک مرکزی در ادامه از فرصت شش ماهه بانک مرکزی به برخی بانکهای ناتراز (تا شهریور ماه) برای اصلاح اضافه برداشتهایشان خبر داد و گفت: بانکهای ناتراز شش ماه فرصت دارند تا این معضل اصلیشان را که تاثیر نامطلوبی در شاخصهای کلان اقتصادی دارد برطرف کنند.
فرزین خاطرنشان کرد: اگر بانکی همواره ناترازی داشته باشد و در عین حال بخواهد به فعالیت خود ادامه دهد به ناچار باید به سمت تعیین تکلیف و انحلال آن بانک پیش برویم. البته عموم این بانکها داراییهای مناسبی اعم از املاک و … دارند و لذا هیأت مدیره این دسته از بانکها میبایست عزم لازم را برای حل این مشکل فورا بکار گیرند.
جمع بندی
با توجه به موضع گیری های اخیر رئیس جمهور و رئیس کل بانک مرکزی و همچنین آمارهای منتشر شده مبنی بر جهش خیره کننده بدهی بانک ها به بانک مرکزی و رشد معنادار پایه پولی و تزریق پول پرقدرت، انتظار می رود که در ماه های پیش رو، بانک های ناتراز برای تراز شدن و خروج از زیان، دست به کار شوند و در گام نخست، دست از بنگاه داری بکشند و برج ها و پاساژهای لوکسی که در این سال توسط شرکت های زیرمجموعه خود ساخته اند را در لیست فروش قرار دهند؛ اقدامی که می تواند در کنار تراز شدن دخل و خرجشان، به ورود خانه خالی بانک ها به بازار مسکن و تعدیل نسبی قیمتی های نجومی مسکن در شهر تهران کمک کند. هرچند اگر این مسیر طی نشود، دیر یا زود باید منتظر انحلال بانک های زیان ده و ناتراز از شبکه بانکی باشیم. اقدامی مهم که در راستای سالم سازی نظام بانکی و خروج از چرخه چاپ پول و افزایش نرخ تورم و کاهش قدرت خرید مردم خواهد بود.
مدیریت بحران بلوغ نوجوانان
فاطمه سلیمانی روانشناس حوزه کودک و نوجوان است و در اینجا از دشواری های مسیر بلوغ برایمان میگوید و نکتههایی برای راهنمایی کردن والدین در این گذار را آماده کرده است.
وقتی با ماشین، اتوبوس یا قطار عزم سفر میکنیم ناگزیریم از مسیر لذت ببریم. مسیری که احتمالا چالشها و سختیهای دوست نداشتنی دارد اما اگر به خوبی از پس مشکلات بربیاییم، در انتها نتیجه و مقصد شیرین و قابل قبول خواهد بود. دوران بلوغ و نوجوانی دوره اول که از حوالی ۹ تا۱۴سالگی آغاز میشود مهمترین قسمت مسیر زندگی است که نوجوان باید در این بازه حالش خوب باشد. مسیری که نه تنها خانواده در فهم چالشها و راحت کردن بحرانهای آن تاثیر دارد بلکه خود نوجوان هم باید تمام سعیش را کند که به خود در لذت بردن از مسیر کودکی به بزرگسالی کمک کند.
یادآوری شنیدهها
انسان همیشه در حال رشد است؛ روانشناسان معتقدند او دائما از یک مسیر رشدی به یک مسیر رشدی دیگر منتقل میشود. نوجوانی به عنوان یکی از مهمترین مراحل رشدی پلی است که کودکی را به بزرگسالی وصل میکند.در این دوره فرد به شدت دچار دگرگونیهای جسمی و روانی میشود. در روانشاسی به این دوره «بحران نوجوانی» یا «بلوغ» میگویند. بلوغ در دختران معمولا از سن ۹تا۱۳ سالگی اتفاق می افتد و در پسران ۱۰تا۱۴ سالگی.
این تعاریف در حقیقت بازگو کردن شنیدههایی درباره بلوغ است که سلیمانی هم به آن اشاره میکند. اما او یادآوری میکند که این تغییرات بسیار به فیزیولوژی بدن مربوط است: «در این دوره مغز هورمونهایی را ترشح میکند که این هورمونها بر غده هیپوفیز که در قاعده مغز است اثر میگذارد و بعد از آن غده هیپوفیز هورمونهای بلوغ را ترشح میکند. این هورمونها باعث تغییرات سریع در بدن میشود. بعضی از این تغییرات در دختران و پسران مشترک و بعضی هم بنا به جنسیت متغیر است.
از جمله تغییرات مشترک در دوران بلوغ میتوان به اضافه وزن، افزایش قد و رویش موهای زائد اشاره کرد اما اگر بخواهیم به مهمترین تغییر مختص دختران اشاره کنیم آنها در این بازه شروع دوران قاعدگی را تجربه میکنند. ترشح این هورمونها در دوران بلوغ علاوه بر اینکه روی جسم نوجوان اثر میگذارد روی احساسات و خلق و خوی او هم تاثیرگذار است. احساسات در دوران بلوغ از بازههای سنی دیگر شدیدتر است. همچنین میل جنسی هم در این دوره به اوج خود میرسد. در دوران بلوغ انگار فرد روی الاکلنگی نشسته و دائما احساساتش از حال خوب به حال بد در حالا تغییر است. ممکن است لحظهای احساس خوشبختی و موفقیت کند و اعتماد به نفسش بالا برود اما در چشم بر هم زدنی احساسات منفی، نگرانی و عدم اعتماد به نفس او را فرا بگیرد.
در واقع نوجوان دچار «آسیب پذیری عاطفی» شده، یعنی اضطراب، ترس و اساسا احساستش را بیشتر از حد معمول تجربه میکند و نمیتواند به راحتی خشم و استرسش و عواطف منفی خود را مدیریت کند.
چالش نوع دوم
سلیمانی در ادامه به چالشهای دیگر دوران بلوغ هم اشاره میکند، چالش مهمی به نام بحران هویت که برای عبور از آن راهکارهایی هم وجود دارد: «علاوه بر نکاتی که از آن نام برده شد یکی دیگر از بحرانهای مهمی که نوجوان با آن دست و پنجه نرم میکند «بحران هویت» است. نوجوان در واکنش با این بحران دچار سردرگمی بوده و پر از سوال است. من چه کسی هستم، چه ویژگیهای منحصربه فردی دارم، باید چه هدفی را دنبال کنم و قرار است در نتیجه به چه دستاوردی در زندگی برسم؟ سوالاتی است که نوجوان در دوران بلوغ و در چالش با بحران هویت از خود میپرسد. اگر این بحران هویت به درستی طی نشود این امکان وجود دارد که نوجوان دچار پوچی شده و حتی تا بزرگسالی هم ابعاد هویتی او کامل نشود. برای اینکه نوجوان این دوران را به خوبی طی کند تا بعدها دچار مشکلات غیر قابل جبران نشود نیاز به دو چیز که مفصل درباره آن صحبت خواهیم کرد؛ اولی همراهی خانواده و دومی آموزش دیدن خود نوجوان.»
همراهی خانواده
والدین یکی از اساسیترین نقشها را در بحران بلوغ فرزندانشان دارند. در این دوران او نیازمند است پدر و مادر بیشتر از والد کنترلگر، والد حمایتگر باشند و با او رابطه صمیمی برقرار کنند. سلیمانی در اینباره میگوید: «رابطه خانواده با فرزند باید به گونهای باشد که در آن نوجوان بتواند بدون ترس از سرزنش به راحتی سوالات، نظرات و احساساتش را با آنها در میان بگذارد، خانواده را بستر امنی ببیند و پدر و مادر را به عنوان دو رفیق صمیمی بداند که همیشه در همه احساساتی که تجربه میکند و سوالاتی که دارد همراه او هستند. شناخت و آگاهی دوران نوجوانی و درک والدین نسبت به فرزند و نشستن پای صحبتهای و دو گوش شنوا برای شنیدن دغدغه ها و مشکلات نوجوان و البته پذیرش خوبیها و بدیهای او، در این دوره بسیار مهم است. اگروالدین پیش از دوران بلوغ و مواجهه فرزند با بحرانهای آن، رابطه خود با او را صمیمی کرده باشند بهتر می توانند او را نسبت به این دوران آگاه و آشنا کنند و رابطه بین نوجوان و خود را طوری شکل داده و پیش ببرند که نوجوان به جای پیدا کردن پاسخ سوالات خود در مدرسه و بین دوستان یا در فضای مجازی از خود پدر و مادر بپرسند و بپذیرند. احترام، پذیرش،صمیمیت و همراهی یک رابطه دو طرفه است.»
در اوج
اگر به خاطرات دوران بلوغ رجوع کنیم به یاد میآوریم که سعه صدر، صبر و هوشمندی خانواده در آن بازه سنی برایمان اهمیت بالایی داشت و دوست داشتیم در هر حال از سمت خانواده به لحاظ عاطفی ملامت و ترد نشویم. فاطمه سلیمانی به یکی دیگر از مشخصههای تغییر در سن بلوغ اشاره کرده و به اهمیت مشورت با روانشناس تاکید میکند و توضیح میدهد: «این دوران پر از تصمیمات نادرست و رفتارهای هیجانی ست که باید در مواجهه با آنها برخورد درست و مناسب داشته باشیم. نه آنقدر پیاز داغ صمیمیت را زیاد کنیم که فرزند دیگر پذیرش تنبیه را نداشته باشد و نه آنقدر چکشی و سفت و سخت برخورد کنیم که در تصمیماتش پنهان کاری داشته باشد و احساساتش را فرو بخورد.
به طور مثال در این دوران نوجوان میل شدیدی به ارتباط با جنس مخالف دارد. سعی کنید در ارتباطات او کنجکاوی کنترلگرانه نداشته باشید و چک کردن گوشی و گوش ایستادن در ارتباطات تلفنی را فراموش کنید تا او اعتمادش را به شما از دست ندهد و اگر متوجه ارتباطات نادرست او شدید خونسردی خود را حفظ کنید تا رفتار درستی با او داشته باشید و با خشم و تحمیل او را وادار به پایان دادن رابطه نکنید؛ در عوض از آغاز دوران بلوغ او را با عادی بودن این تغییرات در احساسات آشنا و در زمان متوجه شدن ارتباطات اشتباهش راهنمایی و ابهاماتش را برطرف کنید. حتی میتوانید پیش از باز شدن بعضی مسائل در مدرسه و بین دوستان او را از مسائل حساسی مثل تفاوتهای جنسیتی و… مطلع و آگاه کنید. اما پیش از همه اینها فراموش نکنید مشورت با روانشناس کودک و نوجوان قبل از بروز هر گونه مشکلی مهم است.»
به دنبال استعداد
به گزارش وب گاه تبیان، آخرین نکته که سلیمانی روانشناس حوزه کودک و نوجوان به آن اشاره میکند این است که در بازه طولانی مدت بلوغ و شکلگیری هویت، بهترین کسی که میتواند به فرد در بهتر طی شدن این مسیر کمک کند خود اوست و نقش خانواده رفته رفته کمرنگ تر میشود. اما پدر و مادر باید در نظر داشته باشند که گامهای موثری را میتوانند در همان سنین ابتدایی یعنی نوجوانی دوره اول بردارند که دوره بلوغ و یافتن هویت برای فرزندشان صد چندان بحرانی نشود: «در دوران بلوغ به این علت که هم جسم نوجوان و هم عقاید و تفکرات نوجوان نسبت به خود تغییر میکند و باعث می شود عزت نفس، اعتماد به نفس و احساس مفید بودن فرد تضعیف شود بهتر است در کودکی فرصتهایی فراهم کنید تا استعدادهایش شناسایی شده و علائقش را پیدا و آزمون و خطا کند. برای این کار باید او را با فضاهای متنوع مثل کلاس های مختلف آموزشی یا گعدههای کودک و نوجوان در مساجد آشنا کنید یا او را تشویق کنید تا در تشکلهای دانش آموزش و مسابقات مدرسه در حوزه علاقه خود شرکت کند تا نه تنها طعم خوب موفقیت و مفید بودن را بچشد بلکه برای سوال من کیستم و برای چه به دنیا آمدهام هم آمادگی پیدا کرده و در سالهای بعد خود به پاسخ قطعی تری برسد. تایید کردن او، یاداوری رفتارهای اشتباه به دور از تندی، تمرکز بر نکات مثبت به جای نکات منفی در عملکرد، مقایسه نکردن او با هم سن و سالان و پذیرش هرآنچه که هست باعث از بین نرفتن اعتماد به نفس نوجوان می شود و یکی از مهمترین عواملی که میتواند به بهتر طی شدن بحران بلوغ کمک کند اعتماد به نفس و عزت نفس در فرد است.»
حد و مرز پنهان کاری در خواستگاری
در زندگی هر دختر و پسری مسائلی وجود دارد که گاهی به علت ترس از دست دادن طرف مقابل برخی از آنها را بیان نمیکنند.
صداقت در ازدواج به معنای این نیست که باید تک تک افکار، رویاها، ترسها، خیالات و اسرار زندگی خود را با طرف مقابلمان در میان بگذاریم. دانستن اینکه چه چیزهایی را باید به طرف مقابل بگوییم و چه چیزهایی را نباید بگوییم، یک مهارت ارتباطی مهم است که باید قبل از رفتن به خواستگاری یاد بگیریم.
گفتن یک سری چیزها ممکن است منجر به این شود تا طرف مقابل به ما اعتماد بیشتری کند؛ از طرف دیگر، گفتن و یا دیر گفتن برخی مسائل نیز میتواند منجر به بهم خوردن موقعیت ازدواج شود.
قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشته باشیم که ازدواج بر پایه اعتماد بنا شده است. عدم صداقت و کتمان مسائل مهم زندگی میتواند یک ازدواج را به سراشیبی بکشاند؛ بنابراین هرگز نباید چیزهای مهم زندگیمان را از طرف مقابل پنهان کنیم.
از کجا بفهمیم که چه چیزهایی را باید به طرف مقابلمان بگوییم؟
اگر مسئلهای در زندگی تان وجود دارد که احساس میکنید باید آن را به طرف مقابلتان بگویید، اما در مورد گفتن آن مطمئن نیستید، وقتی آن حقیقت را پنهان میکنید به واکنشهای فیزیکی خود نگاه کنید.
اگر تپش قلب میگیرید یا بیشتر عرق میکنید، پس اینها میتوانند سرنخهایی باشند که باید آن مسئله را بیان کنید.
همچنین اگر از گفتن مسئله مهمی اجتناب میکنید، چون نمیخواهید موقعیت ازدواج با فرد مورد نظر را از دست بدهید، این میتواند مشکلاتی را در ازدواج شما ایجاد کند. در واقع، پنهان کردن حقایق یا اطلاعاتی که در تصمیمگیری طرف مقابلتان موثر است، میتواند خطرناک باشد.
چیزهایی که مخفی کردنش میتواند به ازدواج شما آسیب بزند
ازدواج قبلی
اگر با یک ازدواج ناموفق روبرو بودهاید که همه فامیل و دوستان در جریان آن قرار دارند، بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید، اما اگر ازدواج تا مرحله بلهبرون پیش رفته و به دلایلی انجام نشده و در شناسنامه هم ثبت نشده، در این شرایط لازم نیست قبل از قرار خواستگاری این مسئله را درمیان بگذارید؛ در جلسه اول خواستگاری طرف مقابل را از این مسئله مطلع سازید.
اعتیاد
برخی افراد ممکن است این نکته را نادیده بگیرند و اعتیاد خود را چه در گذشته و چه در حال حاضر، مخفی نگه دارند. هر نوع اعتیاد یا سوء مصرف مواد، اعم از اعتیاد به الکل، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به سیگار یا اعتیاد جنسی میتواند تأثیری پایدار بر رابطه فرد با شریک زندگی داشته باشد.
وضعیت پزشکی
برخی از بیماریها نه تنها بر بیمار بلکه بر خانواده او نیز تأثیر میگذارد. پس از ازدوج، همسر شما عضوی از خانواده شما است و بنابراین مهم است طرف مقابل تان را در مورد بیماری تان که فکر میکنید میتواند بر ازدواج شما تأثیر بگذارد، مطلع کنید. این شامل مسائل مربوط به سلامت جنسی و روانی شما نیز میشود.
شرایط مالی
در صورت داشتن هرگونه مشکل مالی در زندگی خود حتماً به طرف مقابلتان اطلاع دهید. اگر بعد از ازدواج شما باید کمک خرج خانوادهتان (پدر، مادر، خواهر و…) باشید، حتماً این مسئله را با طرف مقابلتان در میان بگذارید. همچنین اگر درحال پرداخت وامهای زیادی هستید، آنها را مخفی نکنید، زیرا هر بار مالی میتواند در ازدواج شما تأثیرگذار باشد.
چیزهایی که مخفی کردنش آسیبی به ازدواج نمیزند
گاهی برخی افراد از روی صداقت مسائلی را در خواستگاری مطرح میکنند که گفتنش لزومی ندارد و گاهی حتی باعث ایجاد ترس و نگرانی در طرف مقابل میشود.
مثلاً گفتن اینکه در گذشته چه گناهان و خطاهایی مرتکب شدهاید، چند تا خواستگار داشتهاید و به خواستگاری چند نفر رفتهاید، قبلاً به کسی علاقهمند بودید و… لازم نیست.
همچنین گفتن چیزهایی که به صورت موردی و طبیعی هر فردی ممکن است با آن مواجه شود، لزومی ندارد مثل سفید شدن چند تار مو، عصبانیتهای موردی، بینظمیهای موردی، ضعف در مهارتهای زندگی و…؛ زیرا گفتن چنین چیزهایی تنها باعث نگرانی و ایجاد ترس در طرف مقابلتان شده و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بزرگی وجود دارد.